به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 21:10]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,116
    سطح
    27
    Points: 2,116, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هرچقد به همکارم محبت میکنم بازم بدذاتی میکنه.چکار باید بکنم؟

    با سلام.
    همیشه تا جایی که میدونم سعی کردم به همه محبت کنم و به درد همه بخورم. کسی کاری ازم خواسته انجام دادم. ولی نمیدونم خودم موندم آیا مشکل از منه که همیشه جواب خوبی هام رو با بدی میبینم؟
    مشکل الان من مربوط به همکارم میشه . اینطور که مدیرم میگن ایشون قبل اومدن همکار من قصد داشتن دوست صمیمی خودشون رو به عنوان همکار بیارن دفتر که دوست ایشون رو مدیر تایید نکرده و اینطور که خود مدیر میگن منو از بین سی نفری که به اینجا مراجعه کرده انتخاب کرده.و این خانم همکار قسم خوردن اگر کسی بغیر دوستاش بیاد نه میزاره کار یاد بگیره و نه میزاره اینجا بمونه!!و اینگونه شد که از روز اومدن من به این دفتر این خانم همکار هرروز یه جور اذیت میکنه. تا جایی که روزی که هیچ بهونه ای پیدا نمیکنه گیر میده به میز و میگه میزی که نشستی باید مال من باشه پاشو میزارو عوض کنیم!درحالی که کامپیوتر من رو میزی و ایشون لپتاپ استفاده میکنن و کامپیوتر من روی میز ایشون جا نمیشه!!وقتی تو دفتریم حداکثر سعی خودشو میکنه که من از هیچی سر درنیارم ولی همین که میرسم خونه زنگ زدنش شروع میشه که برو فلان کارو انجام بده (خارج از ساعت اداری!).وجالب اینکه با پررویی کامل وظایف خودش رو به من محول میکنه!. من تا تونستم سعی کردم بهش خوبی کنم ولی ظاهرا ایشون منو خنگ فرض کردن مثلا ساعت هفت بعد از ظهر زنگ میزد فلان مدرکمو تو دفتر جا گذاشتم برو دفتر زنداداشم میاد بده بهش من خودم یه شهر دیگه ام نمیتونم و منم درنهایت آرامش رفتم کاری که به من ربط نداشته انجام دادم متاسفانه!و حالا هرروز یه برنامه جدید. تا جایی که میخوام برم دانشگاه زنگ میزنه منو برمیگردونه دفتر میگه من دفتر نیستم برو دفتر فلان پسورد منو برام بخون یادم رفته ببرم با خودم!با پررویی کامل!! وقتی جواب کاراشو نمیدم بدتر میکنه وقتی جوابشو میدم بددهنه و هر چی از دهنش درمیاد بهم میگه و حتی اس میزنه! مدیرمون میگه پدر نداره فامیل منم هست من باید دستشو بگیرم نمیتونم بندازمش بیرون با رفتاراش کنار بیا. منم دیگه تحمل ندارم از یه طرف مجبورم یه جا کار کنم و اینجا به خونمون نزدیکتره و از طرفی این خانم آسایش برای زندگی شخصی منم نذاشته چطوری باهاش کنار بیام؟ بهترین رفتاری که باید الان داشته باشم چیه؟ آیا مشکل از منه که هرکسی به خودش اجازه میده به من زور بگه؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    خب شما برای چی کاری خارج از وظایف کاریتون انجام میدین؟

    وقتی نیازی نیست، و جز وظایفتون نیست انجام ندید.
    به مدیرتون هم میتونین بگین، من یسری وظایف شخصی هم دارم، زندگی شخصی هم دارم، نمیتونم کارهایی که خارج از حیطه کاریم هست و جز وظایف شخصی ایشون هست انجام بدهم.

    وقتی خود این خانوم بهتون همچین کارهای شخصی که مرتبط به خودشون هست میگن انجام بدین.

    محترمانه بهشون بگین، الان در حال انجام فلان کار هستم نمیتونم اینکارو انجام دهم و کمکتون کنم.
    راستش من مشکل و از شما میبینم، به این کارها نمیگن محبت کردن.
    میگن باج دهی! انگار ترس از دست دادن شغلتون و دارین و به ایشون باج میدین.

    نیازی نیست کارهای شخصی ایشون و انجام دهید، و مقصر خود شمایید که باید از همون اول جواب منفی به ایشون میدادین. حالا هم دیر نشده، میتونین دیگه کارهاشون و انجام ندید، ولی بی احترامی هم نکنین که بهانه ای دستشون بدین.

    اولا خارج از وقت کاریتون میتونین پاسخ تلفن و ندین و بگین این زمان مختصص خانواده من هست.
    دوما اگه هم پاسخ دادین، از کار شخصیتون باز نمونین تا به کار شخصی ایشون برسین. شما نباید بخودتون ضرر بزنین، به کار خودتون ادامه بدین و بگین دوست داشتم بهتون کمک کنم اما متاسفم الان کاری دارم انجام میدهم و برام مقدور نیست کمکتون کنم.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : دوشنبه 05 آبان 93 در ساعت 11:21


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.