به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات من با خانواده ام(شما بگید چی کار کنم؟)

    به نام خدا

    با سلام-خانوادم همیشه با من مشکل داشتند و دارند-زمانی که برای کنکور میخوندم همه به خاطر رشته ای که علاقه دارم و دارم واسش تلاش میکنم کمتر باهام بد رفتاری میکردند ولی همیشه بوده یا زیاد یا کم من یه برادر بزرگتر هم دارم که اونم با من همین رفتارا رو داره..برادرم همیشه تلاش میکردن که قبول نشم.. خلاصه من تو کنکور اون رشته رو قبول نشدم بعدش بدتر از قبل باهام رفتار میکردند با اینکه من همیشه احترامشون رو سعی میکنم نگه دارم ولی بخدا دارم کم میارم چند وقته که به خود کشی هم فکر میکنم..نمیدونم من چه هیزم تری بهشون فروختم..حتی جواب سلام من هم نمیدن..با اینکه وضع مالی خوبی دارن ولی حتی ساده ترین چیزا رو واسم نمیخرن و یا اگه پولی هم بهم میدن یا با نفرت و نفرین میدن یا با اخم و توهین..الانم که دانشجو هستم تو یه شهر دیگه و همچنان دارم واسه رشته ای که دوست دارم تلاش میکنم واسه کنکور سال بعد..الان از خوابگاه اومدم خونه مادرم برگشته بهم میگه چرا اومدی خونه نبودی خیلی بهمون خوش میگذشت.. برادرم هم که پیش مادرم عزیز دوردونه است همه جوره هواشو دارن....بگید من چیکار کنم؟؟واقعا خسته ام از همه چی...خیلی وقته دارم این چیزا رو تحمل میکنم بلکه درست بشن اما....

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی کمک نمیکنه ؟؟؟؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام

    چرا پدر مادرتون با شما مشکل دارن؟

    واقعا خیلی از ون جمله ای که مادرتون گفتن خونه نبودی راحت تر بودیم خیلی متاسف شدم....

    چرا از وجود شما ناراحت اند؟
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  4. 5 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    roozbeh220 (چهارشنبه 16 مهر 93), SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), یه تنهای خسته (چهارشنبه 16 مهر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 16 مهر 93)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها

    چرا پدر مادرتون با شما مشکل دارن؟

    چرا از وجود شما ناراحت اند؟
    این سوالیه که هر روز از خودم میپرسم..از بچگی همینطوری بودن باهام..شاید به خاطر اینکه دختر بیشتر دوست داشتن..شاید هم به خاطر اینکه پدر و مادرم رابطشون خوب نبوده عقده هاشونو سر من خالی میکنن..همش جر و بحث میکنن سر هر چیز کوچیک..یعضی موقع ها که اشتباهاتشونو بهشون گوشزد میکنم خیلی سریع جبهه میگیرن و اصلا قبول نمیکنن...فقط خودشون رو میبینن..هر چه قدر خونسردی به خرج میدم اونا دعوا رو ترحیح میدن..هر چه قدر خوبی میکنم واسشون تو بدی کردن بهم کم نمیذارن..بعضی موقع ها که یه مادر و پدری رو میبینم که با عشق فرزندشونو دوست دارن فارغ از اینکه پسره یا دختر واقعا حسرت میخورم و به خودم میگم من یه پدر خوب میشم واسه فرزندم

  6. 3 کاربر از پست مفید یه تنهای خسته تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 مهر 93), رزا (چهارشنبه 16 مهر 93)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    یعنی شما بهشون میگی پول میخوام اونا هم نفرینت میکنن؟

    رفتا شما بهشون چطوره؟

    یکم بیشتر توضیح بده مثلا چند سالته..؟

    راستش خیلی متوجه مشکلت نمیشم چون پدر و مادر که الکی سر پول دادن بچشون رو نفرین نمیکنن ...البته منظورم این نیست که خدای نکرده شما مشکل دارید

    من برام یکم مبهمه..
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  8. 4 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), یه تنهای خسته (چهارشنبه 16 مهر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 16 مهر 93)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    برای من مبهم نیست و درست میفهمم چی داره میگه چون خودم همین دردو سالهاست که میکشم.

    خیلی وقتا دلیلی نیست و اتفاقات غیر منطقی هستند اما اگه بخوایم با منطق تفسیرش کنیم و دلیلشو بفهمیم اینه که:

    خیلیا هستن ( مثل خانواده این دوستمون ) که در ظاهر و رفتار سخت گیرن و ظاهر و رفتار خاصی رو دوست دارند هرچند رفتار خوبی هم داشته باشیم و مقداری هم برمیگرده به نداشتن مهارتهای اجتماعی ( اجتماع ظاهر بین ) از جانب ما

    دلیل دیگه نبودن محبت در خانواده هست و البته کشتن شخصیت و اعتماد به نفس در فرزند. این مشکلاتو منم مثل دوستمون داشتمو دارم و همین مشکلات رو در اجتماع هم تجربه کردم و کل زندگیمو تحت تاثیر قرار داده.


    خیلی واکاوی کردم و خیلی تلاش کردم حل کنم و اول فکر میکردم مشکل از خودمه و هی خودمو برانداز میکردم چون این مشکل خیلی آدمو داغون میکنه و حل شدنش برام خیلی مهم بود. نهایت محبت ، مهربونی، فداکاری، فرو تنی و خیلی کارای دیگرو هم کردم اما بدتر شد و بهتر نشد. الان من خیلی تنهام چون این مشکلات کم کم آدمو دچار عدم اعتماد بنفس و باورهایی میکنه که زندگی خیلی سخت میشه. خیلی راه ها زدم نشد. فشار زیادی رو آدم میاد. این دوستمونم وقتی گفت به خودکشی فکر میکنم نشون دهنده همین فشاره.

    اما دوست من هیچ وقت به این فکر احمقانه " خودکشی " نباش. من بعد اینهمه سال الان به نظرم بهترین راه فکر نکردن به همین مشکله. بهتره به بیخیالی سر کرد و در ضمینه های دیگه خودتو قوی کن تا جبران این مشکل بشه.

  10. 3 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), یه تنهای خسته (پنجشنبه 17 مهر 93), رزا (پنجشنبه 17 مهر 93)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    یعنی شما بهشون میگی پول میخوام اونا هم نفرینت میکنن؟
    نه-مثلا میگم یه مقداری پول واسه خرید کتاب میخوام با لحن تند میگن که پول اضافی نداریم بهت بدیم و از کلماتی مثل (آشغال-عوضی و..) استفاده میکنن...
    حتی چند ماه پیش موبایلم خراب شده بود بهشون گفتم یکی واسم بگیرن بعد با کلی دعوا و نفرین (بذارم سر قبرت) یکی واسم گرفتن...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    رفتا شما بهشون چطوره؟
    من رفتارم عادی و محترمانه..همیشه بعد غذا تشکر میکنم-همیشه وقتی جر و بحث میکنن سعی میکنم با یه جمله ی خنده داری چیزی رفع کنم قضیه رو-بعضی وقتا که ناراحتم از دستشون جمله هایی میگم که خودم دوست ندارم مثلا اینکه شکایتتون رو به خدا میگم یا اینکه نمازی که میخونین بهش عمل هم میکنین؟..یا بعضی وقت ها عصبانیم میکنن داد میزنم بسته..ساکت شید..نمیبخشمتون
    یا بعضی وقت ها با برادرم درگیری فیزیکی پیدا میکنیم..علی رغم اینکه سنش داره به 30 سال میرسه ولی به فکر ازدواج نیست و پیش مادر جانش نشسته..

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    یکم بیشتر توضیح بده مثلا چند سالته..؟
    من 19 سالمه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها

    راستش خیلی متوجه مشکلت نمیشم چون پدر و مادر که الکی سر پول دادن بچشون رو نفرین نمیکنن ...البته منظورم این نیست که خدای نکرده شما مشکل دارید

    من برام یکم مبهمه..

    مشکل من اینه :

    تو فامیل یا کسایی که اطرافم میبینم با اینکه بچشون برخورد خوبی نداره با خانوادش اونا قربون صدقش میرن و واقعا واسش ارزش قائل هستند و ازش حمایت میکنن...ولی واسه من قضیه بر عکسه !!
    حتی چند بار گفتم بهشون که نیاز دارن برن پیش یه روانشناس..همیشه از خدا ناراحتم..اون که میدونست من یه آدم احساسی هستم چرا باید منو مینداخت تو یه جایی که احساسمو بکشن..حتی موقع درس خوندن هم استرس دارم انقدر بهم فشار روحی وارد شده تو این چند سال..در ضمن کل فامیل قطع رابطه کردن با ما...من که همش تو اتاقمم...یعنی تقصیره منه؟؟

    مگر میشود زندگی مرا بهم ریخته آفریده باشد؟؟خدای دانه های انار

  12. 2 کاربر از پست مفید یه تنهای خسته تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), رزا (پنجشنبه 17 مهر 93)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان اگه راه حلی دارین بگین دارم کم میارم اصلا نمیتونم دیگه این اوضاع رو تحمل کنم آرامش ندارم..خیلی دوست دارم ازدواج کنم و سریع تر مستقل بشم ولی نمیشه با این اوضاعی که دارم :'(

  14. 2 کاربر از پست مفید یه تنهای خسته تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), رزا (پنجشنبه 17 مهر 93)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    شما تو صحبتاتون گفتید با برادر بزرگترتون رفتا ر خوبی دارن...براردر شما چه رفتاری میکنه که پدر و مادرتون باهاش خوبند؟
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  16. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (پنجشنبه 17 مهر 93), یه تنهای خسته (پنجشنبه 17 مهر 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    شما تو صحبتاتون گفتید با برادر بزرگترتون رفتا ر خوبی دارن...براردر شما چه رفتاری میکنه که پدر و مادرتون باهاش خوبند؟
    بله مادرم رفتار به نسبت بهتری داره با برادرم اما پدرم نه..پدرم همون رفتاری که با من داره رو با برادرم هم داره...برادر من یه فرده کاملا خودخواه و مغرور و عصبانی هستش و مشکلات اخلاقی و رفتاریه زیادی داره...اکثر اوقات با زور حرف خودشو به کرسی میشونه..و مادرم همه جوره طرفداریشو میکنه


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.