به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 [ 09:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-29
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف دیدگاه همسرم با خانواده ام

    دوستان سلام از اینکه برای مشکلات و مسایل دیگران وقت میذارید پیشاپیش ممنون و سپاسگذارم.

    دو سالی میشه که با خانمم نامزدم وتا چند ماه دیگه آماده ی زندگی مستقل میشیم.بنده 27 سالم هست و ایشان 23سال .تمام این مدت نامزدی با فرازو فرودها و اختلافاتی که داشتیم به نقطه ی بنبستی نرسیدیم و همیشه با اختلافات سلیقه مون به تفاهم رسیدیم
    چند ماهی میشه که خانمم به رفتاره خانواده ام بشدت حساس شده.
    رفتاری که خودم به اشتباه بودنش واقفم و بارها اعلام کردم و میکنم که اشتباهه اما تمام ترسم از اینه که اگه به این رفتاره خانوادم اعتراض کنم موجبات اختلافات و کینه ی بیشتری رو برای او با خانوادم فراهم کنم.
    بهتره به جای حاشیه رفتن نمونه های مورد اعتراض خانمم رو بیان کنم.

    اولین کدورتشون از خواهرانمه که کمتر با او میجوشن و لحظاتی که ایشون در منزله ما به سر میبره کمتر با ایشان تعامل دارن به نحوی او رو تنها میذارن و در گوشه ای با هم به صحبت کردن میپردازن.

    دومین کدورت ایشان از توجه کمه خانواده ی بنده به اجتماع حینه وعده های غذاییه
    که به طور مثال با دعوت مادر بنده برای شام به منزلمون دعوتشون میکنم که به محضه کوچکترین تاخیر ویا حتی بدون هماهنگیه قبلی و بدون تاخیر ما وعده ی مورد نظر رو صرف میکنن
    که این مورد چندین بار تکرار شده که یه بار هم با اعتراض من همراه شد که با عکس العمل شدیده مادرم مواجه شدو به من گلایه کردکه مگه شما غریبه ایید که اینجور توقع میکنید

    از نظره بنده مادرم به شدت مادره مهربانیه و قصد شیطنت نداره اما واقعا این نقصه رفتاری وهمزیستی رو داره .البته اگه بخوام بیطرفانه به مورد نگاه کنم .مادرم این اداب رفتاری رو در قبال مهمانان رودربایستی دار به شدت رعایت میکنه و در قبال بنده که پسرش هستم سهل انگارانه با این مورد برخورد میکنه که با توجه به اعتراضات غیر مستقیم و یکی دو باره ی بنده با موضع گیریه شدیده ایشا مواجه شدم.

    اما دو سه ماهی میشه که همسرم به شدت با این بی توجهی ها مشکل پیدا کرده و اسباب اختلاف و سیاه کردن مقطعی رابطه مون شده

    خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اسفند 03 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    29,662
    سطح
    99
    Points: 29,662, Level: 99
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 338
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,298

    تشکرشده 2,395 در 563 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام اقای محترم.
    به نظر من شما میتونین نقش مهمی برای آرامش همسرتون داشته باشین.
    با ایشون صحبت کنین و بگین بلاخره تفاوت فرهنگ به این شکله و حق با شماست که زیاد این رفتار جالب نیست اما پیشنهادی داری که بتونیم راحتر زندگی کنیم؟
    اگر همسرتون گفت با مامانتون اینا حرف بزنین که رفتارشونو درست کنن.
    بگین اونا یه عمر اینطوری زندگی کردنو اصن نمیتونن قبول کنن کارشون اشکال داره و دلشون هم میشکنه...
    بهتره بیایم بپذیریم این اشکال هست و هربار دیگه ناراحت نشیم (کلا بذارین هر پیشنهادی داره بگه و واقعا روش باهم فکر کنین ).
    ما هم خودمونو اذیت نمیکنیم که سر ساعت اونجا باشیم و ماهم سعی میکنیم مثه اونا راحت باشیم.
    در قبال تننهاییشون تو خانوادتون هم شما باید سعی کنین اینقدر فضارو با خانمتون گرم کنین که ایشون رفتار خواهراتون براشون کم رنگ بشه.
    و البته باز هم در این مورد هم باید باهاشون حرف بزنین.
    وقتی به این حس برسن که این یک فرهنگه همین! هیچ چیزی پیشتش نیست و شما عاشقانه در کنارشونین دیگه هربار ابراز ناراحتی نمیکنن.
    (مثال هایی که زدین دقیقااااا خانواده همسر من اینطورین. یعنی مارشوهر من هروقت غذاش حاضر شه همونجا غذارو میکشه... اصن براش مهم نیست کی هست کی نیست! و واقعا همسر من با همین روشی که گفتم منو آروم کرد)

  3. 4 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    maedeh120 (یکشنبه 06 مهر 93), reza62 (شنبه 05 مهر 93), SpecialBoy (سه شنبه 08 مهر 93), دختر بیخیال (شنبه 05 مهر 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 [ 09:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-29
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم شمیم زهرا ممنون از رهنمایی هاتون
    بنده بارها با همین عناوینی که شماهم ذکر کردین سعی در آرام شدنشون کردم
    اما این شرایط ادامه دار و با توجه به اینکه ظاهرا(جوری که خودشون ناخواسته گفتن) با مشورت با دوستان(شاید خواهر و مادر شون) موجبات تشدید شدن ناراحتی ونگرانیه ایشون رو فراهم کرده.جوری که تازگی ها اعلام کرده چندوقتی حاضر نیستم به خانه شما بیام.شاید ارج و قربم بیشتر بشه.چون تو آخرین حضورشون در خانه پدریه بنده با بی توجهیه دیگری مواجه شدن که به قراره این بود که نهار منزل ما دعوت بودن که بنده و خانمم به موقع در خانه ی پدریم حاضر بودیم و همه چیز بر وفقه مراد بود که با خروجه ده بیست دقیقه ایه ما و در لحضه برگشت با خانه ای خالی از میزبانان مواجه شدیم که پس از پرس و جو متوجه حضور دسته جمعیه خانوادهی بنده در خانه پدر بزرگ مریض احوالم برای عیادت.شدم.
    بدونه کوچکترین اطلاعی به ما برای همراهی و عیادت ایشان.
    که به شدت موجبات حق به جانم شدنم همسرم رو فراهم کرد.طوری که میگه دیگه مطمین شدم که به شدت ارزش و احترامی پیشه خانواده ی بنده نداره...

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 دی 93 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-7-08
    نوشته ها
    352
    امتیاز
    3,876
    سطح
    39
    Points: 3,876, Level: 39
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    555

    تشکرشده 496 در 196 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام دوست عزیز شما خوبه که خودتون میدونید که حق باهمسرتونه و نیازی به تذکر نیست شما باید باخانوادتون صحبت کنید با مادروخواهرانتون ببینید شما خودتون توو این شرایط چه حسی بهتون دست میده فکرکنید باحضور پدرخانمتون همه شماروتنها بذارن و خودشون سرگرم باشن یا شما خونشون مهمون باشید و اونا به هر دلیل موجه یا غیرموجهی خونه رو بدون اطلاع شما ترک کنند چقد شما تحقیر میشید و حس میکنید بهتون بی توجهی و بی احترامی شده .خانم شماهم همین حس رو پیدا میکنند و مسلما حق دارند ناراحت بشن و گلایه کنن خانوادتون میتونستند به شما اطلاع بدن و و خونه رو ترک کنند یا خواهراتون هرچند هم که فرهنگ دوخانواده فرق داشته باشن شما برادرشون هستید و این خانم رو بعنوان همسروشریک زندگیتون پذیزفتید و اوناهم بعنوان همسر برادرو پسرشون باید بپذیرن و باهم مثل خاهرای خودشون برخورد کنن. و احترامشون رو نگه دارن و صمیمی باشن باهاشون . اگر شما به خانواده ایشون درمقابل چنین رفتاری هیچ اعتراضی نمیکنید و اینجور رفتاری رو دوست دارید توقع داشته باشید همسرتونم بپذیرن و گلایه نکنن. بنظر من توجیه درستی نیست که بگید اونا یه عمر این مدلی زندگی کردن حالاتوهم بپذیر. درسته شاید اونا تا حالا این مدلی زندگی کردن ولی توجه کنید که تاحالا این خانم عروسشون نبوده پس باید با این تغییر یه چیزی در اوناهم تغییرکنه تا به اعتدال برسن
    زندگی زیباست ای زیبا پسند

  6. 3 کاربر از پست مفید Nilofar mordab تشکرکرده اند .

    maedeh120 (یکشنبه 06 مهر 93), SpecialBoy (سه شنبه 08 مهر 93), دختر بیخیال (شنبه 05 مهر 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 [ 09:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-29
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    البته لازم بذکره که بعداز عیادت نیم ساعته خانوادم به خانه برگشتن و نهار رو با هم صرف کردیم, اما همسره بنده بقدری تلخ و سنگین ,از شایط به وجود امده و بحث بعد از اون واقعه ظاهر شدن که شرایط رو بدتر کرد,
    بنده چند بار غیر مستقیم و یک بار باشدت و قهرامیز این مسیله ی بیتوجهی رو بخصوص صرف وعده های غذایی در کنار هم رو مطرح کردم که تو آخرین مورد مستقیم کار به جر و بحث شدید رسید که مادره بنده به شدت متعجب و ناراحت بود که چرا باید در مواجهه با نزدیکترین کسش و بقول مادرم, پاره ی تنش,اینقدر رسمی برخورد کنن,
    .
    کلا همسرم خیلی خودش رو تو خونه ی ما غریب میدونه و بشدت کم کار وکم اهمیت توخانه ی ما ظاهر میشه,نمیگم کمک حال مادرم نیست اما کلا تو خونه ی خودشون هم خیلی کم کار میکنه که اوایل این مورد برای مادرم ناراحت کننده بود و نگرانه (بقوله خودشون)آیند ه ی من بود.
    تمام اینا رو گفتم که بگم با توجه به شرایط بحرانی فعلی ترجیح میدم راهی غیر از گفتگوی مستقیم رو با خانوادم انتخواب

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فقط یه چیز رو بدون تو مسئول روابط دیگران نیستی اونا دوتا ادم مستقل ان مادرت و همسرت هردو رو دوست داشته باش و بهشون محبت کن و احترام هر دو رو داشته باش اما تو فقط مسئولیت معرفی همسرت به خانواده رو داری به نظر من که خیلی راحت بگو عزیزم من نمیتونم توی رابطه شما دخالت کنم چون همتونو خیلی دوست دارم دیگه هم نظر نده و سعی نکن از مادرت یا همسرت جلوی اون یکی دفاع کنی فقط گاهی وقتی یکیشون یه نکته مثبت از اون یکی میگه سعی کن خیلی پررنگ واسش تعریف کنی مثلا به خانومت بگو مادرم ازت تعریف کرد و اینا ولی منت نذار
    بعدم مثلا خانومت رفت دانشگاه کسی رفت که با دیگران دوستش کنه یا براش مشکلاتشو حل کنه؟
    تو خونه اونام با هرکی به مشکل خوردی خودت حلش کن و به خانومت گلایه نکن
    جایگاهتو بشناس که به مشکل نخوری
    خودش باید سعی کنه تو مسئول نیستی تو فقط محبت کن کاری هم به اختلافاتشون نداشته باش به مادرت هم همینو بگو
    درضمن نذار مادرت نگران زندگی خصوصیت بشه براش بگو که نگران نیستی از کم کاری همسرت
    درباره خواهرات که اصلا اصلا اصلا تو مسئول نیستی چون همسرت همجنس و همسن شونه پس خودشون بهتر همو میفهمنن
    فقط هیچوقت نذار هیچ کدوم از اون یکی جلوت بد بگه یا بهش توهین کنه همین
    مث یه داور مهربون
    افرین
    و من خواهرشوهر سه تا عروسم وقتی یه چیز میگم گوش کن

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 [ 09:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-29
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از مهرتون,
    توی این یه سالی که خانمم.این صحبت رو علنی کرد و اعلام کرد که این نارضایتی ها رو داره بنده سعی در همدردی با ایشان رو داشتم و نخواستم مستقیم.وارد این قضایای حساس بشم,اما.علت اینکه دنبال درمان دارم میرم اینکه خانمم عقیده ی شدید داره که چندوقتی حضور کمتری تو جمع خانهوی ما داشته باشه تا ارج و قرب خودش رو بازسازی کنه
    علت ناراحتی ونگرانیه شدیده بنده همینه,بنده همسر و مادرم رو در جایگاه خودشون به شدت دوست دارم,
    تحمل وجود کدورت و این قبیل مسایل رو ندارم .

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب برادر من بازم به خودش مربوطه تو نمیتونی کسی رو مجبور به رفت و امد با دیگران بکنی اون فکر میکنه این روش درسته؟ خوب بذار عملیش کنه خودش نتیجه رو میبینه
    اول به نظر من خودت رویه سابقت رو ادامه بده اگه خونه پدریت هم کسی پرسید چرا خانمت نیومده خیلی طبیعی بگو حتما کار داشته از خودش بپرسید اگه اصرار کردن یا تیکه انداختن بگو بهتر نیست دلیل رفتار ادما رو از خودشون بپرسید من مسئول رفتار خودمم
    از خانومت اصلا بد نگو و مثل یه مرد مقتدر و قوی رفتار کن تو بازدید از خانواده خودت یا همسرت رو قطع نکن و حتی بازدید اونا رو از خونه خودتون
    این وسط نامحسوس سعی کن با موج مثبت دادن نگاه دوطرف رو به هم مثبت کنی
    داداش گلم دروغ نگو فقط اگه نکته مثبتی گفتم تکرار کن و اگه چیز بدی گفته شد صداشو درنیار
    ببین اگه محکم و مسئولانه رفتار کنی و خودتو درگیر روابط زنانه نکنی اونا با هم کنار میان به همشون بگو من از رفتار شما زنا سر درنمیارم خودتون باهم کنار بیایید
    به همشون هم به شدت محبت کن
    فقط اگه توهین خیلی علنی دیدی از هر طرف نشون بده که ناراحت شدی اما طولانیش نکن بگو جلوی من اینطوری حرف نزنید در شان شما نیست
    باور کن اگه بیخیال شی اونا خودشون درستش میکنن
    بذار خانومتم یاد بگیره که تو نباید تاوان کارای بقیه رو بدی
    همدردی بیخودی و اره تو راست میگی و الهی بمیرم براتو و اینا هم نداریم
    فقط بگو نمیدونم چرا این رفتارو داشتن خوب چرا ازشون نمیپرسی
    تموم شد به جاش حرفو عوض کن باهاش شوخی کن ببوسش نذار ببرتت سمت جبهه گیری مفهومه ؟

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 [ 09:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-29
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز,ممنون از وقت و انژریی که برای مطلبم میذارید,
    اما به نظرتون این شرایط رو فراهم کردن,و روبروی هم گذاشتن طرفین باعثه هتک حرمت و بیاحترامی طرفین نمیشه,آیا با این کار شرایط روهدروی هم ایستادن و بی احترام شدن و عمری کدورت داشتن نمیشه,بیشتر شبیه آماده سازیه رینگی برای تصفیه حساب نمیمونه؟؟؟
    ویرایش توسط reza62 : سه شنبه 08 مهر 93 در ساعت 03:13

  12. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز ببین اگه بخوای دخالت کنی یا نقش منجی رو بازی کنی فقط باعث شدت دعوا میشی
    ببخشید این مثال رو میزنم
    تصور کن که یه عروسک بین دوتا بچه مشترکه اگه مادر بخواد دائم وقت بذاره و جلوی دعوای بچه ها رو بگیره فقط یه مشکل جدید به دعوا اضافه میشه
    اما اگه اجازه بده اونا اروم اروم و بدون توهین باهم کنار بیان انرژیش هم هدر نمیره
    طرفین تو که بچه هم نیستند دوتا ادم عاقل و بالغ هستن شاید واقعا هیچوقت نتونند با هم کنار بیان میخوای چکار کنی؟ شاید اینقد اختلاف دیدگاه و شخصیت داشته باشن که اصلا نخوان باهم نزدیک و صمیمی بشن اونوقت چی؟ میخای تا اخر عمرت یکی به نعل بزنی یکی به میخ؟
    من کارشناس نیستم این تجربه خودمه اگه واقعا خانومت و خواهرات به بلوغ فکری نرسیدن ونمیتونن خودشون با هم کنار بیان برات متاسفم چون خیلی باید انرژی بذاری
    اما الان که اونا تو اوج هیجان هستن و همدیگه رو خوب نمیشناسن اگه بخوای هی دنبال حل اختلافاتشون بری داغون و دلزده میشی
    گفتم نقش خودتو بشناس
    تو مرد هستی
    نه مادر اونایی و نه مربی و مسئولشون
    تو هم یه ادم هستی این نقش که بخوای همیشه نگهبانی بدی مادرت ناراحت نشه یا به خانومت بر نخوره اشتباه محضه
    شاید اولش یکم به کنتراست بخورن و حتی گاهی هم خیلی بینشون فاصله بیفته ولی به مرور وقتی نتونن توجه تورو جلب کنن خودشون با هم کنار میان
    اول و اخرش باید یکسال صبر کنی ولی الان هرکار بکنی تا اخر عمرت باید ادامه بدی
    نذار اونا تورو بکنن وسیله حل اختلافاتشون
    هرکی راهنمایی خواست با کمال میل بهش بده ولی قاطی نشو
    سخته؟؟؟؟
    البت خودتم سرک میکشی ها!! شما مردای این دوره زمونه وقتتون زیاده؟ چرا همش میخاین قاطی مسائل زنانه بشید؟
    اووورین پسرم تمرین کن تو کارای بقیه دخالت نکنی




 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.