به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array

    راهنمای جامع انتخاب زن شاد مذهبی در 24 ساعت (ویرایش دوم)

    سلام

    یک یک یک یک

    دو دو دو دو دو

    سه سه سه سه

    داداش قربون دستت اون اکوی صدا رو قطع کن قطع کن قطع کن کن کن …

    من کیم ، اینجا کجاست؟ کی منو اورده اینجا ، کی منو ابی پررنگ کرده؟ فکر کنم سایت رو اشتباه اومدم ، من یکبار برم از سایت بیرون و بیام شاید درست شد ..
    .
    .
    .
    .
    نخیر، فرقی نکرد… فکر کنم راستی راستی منم اومدم توی دسته گردن کلفتای سایت … یعنی خودم که نیومدم ، منو اوردن … اقا ما با این پررنگ بودن مشکل داریم ، اون زمان که کمرنگ بودم چند بار وسوسه شدم که پررنگ بشم ولی مقاومت کردم اخه مشکل اینجاست ، مثلا وقتی یک اشتراک یکماهه میگیری ، فلان قدر هم پول میدی ، بعد همش معذب هستی ، فکر میکنی ذره ذره پولت داره اب میشه حیفه ، اسراف میشه ، باید یکسره فعالیت کنی و مطلب بنویسی ، دیگه محدودیت مطلب نوشتن هم نداری خلاصه اینکه بعضی روزها میدیدم یک دو ساعت صرف نوشتن توی سایت میکنم … آقا در هر صورت ما با این پررنگ بودن مشکل داریم ، اصلا حاضرم به هر کاربری که خواست ،شارژ همدردیمو بدم ، شارژ 5000 هزار تومنی ایرانسل بگیرم …


    نه فکر نکنم این راهها جواب بده ، باید یکم انتقاد کنم از سایت همدردی بلکم این شارژ رو از ما گرفتن …
    خوب انتقادمو با یک روایت از بیل گیتس شروع میکنم:

    قال بیل جیتس:

    اِنَّ الانسانَ عاجِزٌ عَن پِریدیکشِن اِثنین المُوضوعٌ فِی الدنیا: اَولا ، عاجِزٌ عَن پریدیکشن مَوعد المَوته ، ثانیا عاجز عن پریدیکشن عاقِبَه الپُستُه و التاپیکُه فِی السایتِ الازدواجُ الهَمدردی
    معنیش میشه :


    بیل گیتس گفت:

    انسان قادر به پیش بینی دو چیز در دنیا نیست ، اول اینکه ناتوان از پیش بینی زمان مرگش است و دوم اینکه عاجز از این است که بتواند پیش بینی کند چه سرانجامی برای پستها و تاپیکهایش در سایت همدردی در انتظار است.


    آقا این چه وضعشه؟ چرا خیلی راحت اون تاپیک قبلی من قفل شد و به ناکجا اباد منتقل شد؟ مدیری که اون تاپیک رو قفل کرده بودن ، دو دلیل گفته بودن که ظاهرا پست اول من مبهم بود و بعد اینکه تاپیک به حاشیه رفته بود ، خوب من فرصت نکرده بودم و قصد داشتم در اولین فرصت بیام نقاط مبهم رو توضیح بدم و هم اینکه توی اون تاپیک حدود 50-60 پست توسط دوستان درج شد که بالفرض یک چهارم اونها هم اگر حاشیه ای بود ، میشد حذفشون کرد و به احترام بقیه دوستان اینقدر راحت کل صورت مساله پاک نمیشد… و مخصوصا اینکه با اخرین پستی که من تونستم توی اون تاپیک بزنم حاشیه ها تموم شد با این حال مدیری که اون جا رو قفل کرد ، ملاحظه این مسائل رو نکردن. در هر صورت میدونم مدیران سایت برای این سختگیریهاشون کلی دلیل و توضیح دارن ، ولی به نظر من یکجاهایی دیگه داره بیش از حد صفر و یکی و بدون انعطاف و در نظر گرفتن شرایط، اعمال مدیریت میشه و یکجاهایی هم شاید کمی رفتارهای مدیریتی احساسی و هیجانی باشه. البته این انتقاد رو به این خاطر مطرح کردم که از فهیم بودن و انتقاد پذیربودن مدیران اینجا مطمئن هستم وگرنه بالفرض هیچ تغییری هم در این رویه ایجاد نشه ، کاربران اینجا میتونن اینطور فرض کنن که مثلا در یک زندگی شهرنشینی علیرغم تمام مزایایی که داره ، یک سری مسائل هم میتونه براشون ازار دهنده باشه مثل ترافیک و الودگی هوا که بخاطر مزایا این مسائل رو هم تحمل میکنن (عند مثال بود )

    خوب بعد از این مسائل خاله زنکی ، بریم سر اصل مطلب، این تاپیک ادامه تاپیک آقا ما اگه زن مذهبی متدین شاد جینگوله مستون.... هست ، اول اینکه تشکر میکنم بابت تمام نظراتی که دوستان زحمت کشیدن و در اون تاپیک قبل درج کردن ، بعد از قفل شدن اون تاپیک تمام صفحات اون تاپیک رو ذخیره کردم و نظرات دوستان رو چندین بار مطالعه کردم. اول یکبار دیگه پست اول تاپیک قبل رو اینجا میزارم بعد ادامه کار…..


    سلام

    جان؟؟ چیه دوست عزیز ؟ به ما نمیاد تاپیک بزنیم مشورت بگیریم؟ نه دوست عزیز ، اشتباه گرفتی ، ما از اوناش نیستیم که خودرای باشیم


    راستش یک موردی هست خواستم از نظر دوستان استفاده کنم… این مورد برمیگرده به زمانی که تصمیم به ازدواج گرفتم ، یعنی تقریبا همون زمانها که تازه به سن بلوغ رسیدم… شروع تصمیم من به ازدواج از اون جا شروع شد که….


    یادم میاد اون زمان که تازه به سن بلوغ رسیده بودم ، یک روز که رفته بودم حموم، و جلوی اینه حموم بودم ، یهو در حالیکه حوله حموم رو به دور خودم پیچیده بودم ،با یک شعف خاصی از حموم پریدم بیرون و فریاد زدم اورکا اورکا بعد مامانم با یک تعجب خاصی بهم نگاه کرد و گفت:


    مامانم: چیه بچه ، چی میگی؟ مثل بچه ادم حرف بزن ببینم چت شده؟
    من: یافتم ، یافتم؟
    مامانم: چی رو یافتی؟
    من: اولین لاخ سیبیل پشت لبم رو یافتم ، بالاخره دراومد
    مامانم: چشمت روشن ، خوب حالا این که این همه ذوق کردن نداره
    من: چرا نداشته باشه مامان جان؟ من از مدتها قبل انتظار چنین روزی رو میکشیدم ، منتظر بودم که سیبیلام در بیاد بعد ازدواج کنم دیگه….
    مامانم : فلان فلان شده ، بوووووووووووووووق

    از اینجا به بعدش دیگه یادم نمیاد دقیقا چه حرفهایی بین ما رد و بدل شد فقط یادم میاد اون شب چنان کتکی از بابام خوردم که تا مدتها بعد ، بقیه سیبیلهام از ترس دیگه در نیومدن

    اما دغدغه ای که از همون دوران داشتم ، این بود که چطور در مراسم خواستگاری میشه بعضی از معیارها رو تشخیص داد… من دو معیار که بسیار پر اهمیت هست برام و در صدر ملاکهای انتخابم هست ، یکی تدین و ایمان طرفم هست و مورد دوم اخلاق خوش طرفم هست.

    اما خوب میشه با طرح برخی سوالات و انجام گفتگو و دیدن محیط و جو خانواده دختر خانم و برخی شواهد و قرائن به برخی مسائل پی برد اما موضوعی که برای من تشخصیش زیاد راحت نیست و در زیر شاخه معیار اخلاق ، برام مهم هست ، برخی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری مطلوب من هست که چطور میشه به اونها پی برد که ایا در طرف هست یا خیر؟

    مثلا من خودم شخصیت شوخ و شلوغ و شیطنت امیزی دارم ، یعنی این موضوع ریشه در کودکی من داره ، اون زمان که بچه بودم بقدری توی خونه اتیش میسوزندم که یکی از ارزوهای مامانم این بود که کاش یک مدرسه 24 ساعته پیدا بشه و من رو اونجا نگه دارن ، ولی از اونطرف توی مدرسه همیشه 20 نمره انضباطم بود و من مصداق عینی ضرب المثل " توش خودمون رو کشته بیرونش مردم رو " بودم .ولی همینطور که روز به روز بزرگتر شدم و سیبیلهام پر پشت تر و ابروهام پیوند تر شدن ، فقط شکل شلوغ بازیهام تغییر کردن وگرنه اصلشون تغییر نکردن و بقول مرحوم ناپلئون بناپارت :

    " اِنَُ الشِرارتُ لا اضمهلالُ بَل تُبدل مِن صُور الی صُور آخر "
    یعنی شرارت از بین نمیره بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر پیدا میکنه…

    خوب پس برام مهمه همسرم هم یک خانم شاد شوخ طبع خوش مشرب خنده روی سرزنده پرحوصله گپ زن پرانرژی پایه ی اجتماعی و…. باشه (مثلا برام سخته بخوام با یک دختر خانم مذهبی جدی زندگی کنم ، همون میزان که متدین بودن دخترخانم برام مهمه ، این ویژکی های اخلاقی و رفتاری که بعضیهاشون رو بالا گفتم هم برام مهمه)

    یا مثلا برام مهمه خانمم یک فرد مهربون احساسی عاطفی باشه ، دوست دارم یک شخصیت کاملا دخترانه داشته باشه بدون ناخالصی رفتارهای پسرانه (یکم توضیح این مورد سخته .. ، خواننده عاقل باشه )
    والا بعضی وقتا ما بعضی از این خانمهای دور و برمون رو میبینیم که بقدری با همسرانشون مردانه رفتار میکنن ادم براش سوال پیش میاد که مثلا اینها ایا همسرانشون رو مثلا ماچ هم میکنن ؟

    اما اتفاقی که این وسط میفته این هست که وقتی خواستگاری یک دختر خانم مذهبی و متدین میری ، همونطور که انتظار هم میره ، بقدری ایشون موقر و متین رفتار میکنه و حتی موقع حرف زدن سرش رو هم بالا نمیاره ، نمیشه خیلی از این صفات رفتاری و اخلاقی رو در همون جلسه اول و یا حتی دوم فهمید ، این مسائل که برای من مهم هم هست ، چیزی نیست که بشه در یک دو جلسه فهمید ، و نیاز به معاشرت و رفت و امد داره ، ولی خوب این برای من قابل پذیرش نیست که طرفم که یک دختر مذهبی هست رو چند جلسه باهش نشست و برخاست کنم بعد به این موضوع پی ببرم که نه ! ایشون این ویژگیها رو نداره پس همه چی منتفی….

    و فعلا این رویه اشتباه رو دارم که دوست دارم دختر خانم ، با طرز برخورد و خوشرویی و خوش مشربی و اداب معاشرت و رفتار گرم و گیرای و… خودش در همون جلسه اول من جذب ایشون بشم … ولی این خیلی سخت هست چرا که از یک دختر خانم متدین خیلی نمیشه این انتظارات رو در اولین جلسه اشنایی داشت و معمولا دخترخانمهایی هم که به این شکل جذبشون میشم در بحثهایی اعتقادی باهم اختلاف داریم. و از اونطرف هم چون نمیتونم نوع اخلاق و رفتار دخترهای مذهبی مطلوب رو در همون جلسه اول تشخیص بدم از ادامه اشنایی انصراف میدم به دلیلی که بالا اشاره کردم.

    میخوام ببینم چطور میشه در همون جلسه اول به اون مواردی که در بالا به بعضیهاشون اشاره کردم پی ببرم و بفهمم این دختر خانمی که الان بخاطر حجب حیاش حتی سرش رو هم بالا نمیگیره ، در زمینه رفتاری و اخلاقی و عاطفی همونی هست که من میخوام یا نه؟ چه سوالاتی میشه طرح کرد؟ به چه ظرافتهایی میشه توجه کرد؟ و…. که بشه سرنخهایی پیدا کرد تا با کمی قوت قلب بقیه جلسات رو ادامه داد و این فکر رو نکرد که ادامه جلسات به احتمال زیاد صرفا باعث ایجاد مزاحمت میشه؟

    کلیت ماجرا از این قرار بود که من میخوام همسرم دو معیار داشته باشم ، اول اینکه متدین باشه بعد هم اینکه دوست دارم یک سری ویژگیهای اخلاقی خاص و مطلوب داشته باشه ، و میخوام بفهمم چطور میشه این ویژگیهای اخلاقی رو در جلسه اول فهمید و کار به جلسات بعد کشیده نشه.
    اما توی اون تاپیک قبل خیلی بحثهای حاشیه ای در مورد مذهبی بودن طرف مقابل شده بود که من نظر خودم رو در مورد بعضی از موارد مطروحه میگم و اصلا این مسائل مورد بحث من نیست .


    *** موضوع اول اینکه ، نمیدونم چرا بعضی ها میگن " دختر چادری مذهبی " ؟ مگه چادر نشونه مذهبی بودن هست و مانتویی بودن نشونه غیر مذهبی بودن؟ چرا ما چادر رو به مذهبی بودن لینک میکنیم و فکر میکنیم هر دختر چادری،الزاما مذهبی هست؟ چقدر دخترخانمها هستن که تقوا ندارن ولی چادری هستند و چقدر دختر خانم مانتویی داریم که خیلی با تقوا و بهشتی هستن . مهم رعایت پوششی هست که در شرع بهش اشاره شده حالا میخواد این پوشش با چادر باشه و یا با مانتویی باشه که زننده و عامل جلب توجه نباشه ، که این یک موضوع سلیقه ای هست و صد البته که پوشش چادر برترین پوشش هست و یک پسر مثل من حجاب چادر رو میپسنده و وقار همسرش رو در حجاب چادر میبینه و یکی دیگه حجاب مانتو رو برای همسرش میپسنده. همونقدر که ریش داشتن یک مرد میتونه مذهبی بودن اون رو نشون بده ،صرفا پوشش چادر هم میتونه نشونه مذهبی بودن دختر خانم باشه.


    *** از نظر من دختر خانمی متدین و مذهبی هست که علاوه بر اینکه مقید به تکالیف واجب و محرمات دینی باشه ، عفت و حیا داشته باشه ، اهل حسد نباشه ، اهل کبر و غرور و فخر فروشی نباشه ، اهل غیبت و دروغ نباشه ، اهل کینه نباشه ، براش حرف مردم اهمیت نداشته باشه ، اهل این نباشه و فرصت فکر کردن به این چیزها رو نداشته باشه که مثلا مامانم چی گفت مامانت چی گفت ، اشتباهات مردم رو به دل نگیره و خیلی راحت از اونها عبور کنه ، اینقدر شخصیت قوی داشته باشه که سوار موجهای اشتباه و سنتهای اشتباهی که توی جامعه هست نشه ، خودش ، با تفکرات خودش از همین ابتدای مسیر زندگیش رو طراحی کنه ، نه سنتهای و تفکرات اجتماع، نگاه توحیدی و معادی قوی توی زندگیش داشته باشه… وخلاصه اینکه محور زندگیش خدا محوری باشه نه خود محوری ، دنبال این نباشه که خودش چی دوست داره ، دنبال این باشه که خدا چی دوست داره. البته این انتظار نیست که همه اینها رو از ابتدا داشته باشه چرا که خود من هم این ویژگی ها رو تماما ندارم ، ولی اگر زندگی دین محور باشه و طرفین فهم دینی داشته باشند ،تمام نقصانهای طرفین با کمترین تلفات ، رفع میشه.


    *** یک دوستی گفته بودن که من به این خاطر میخوام همسرم متدین باشه که مثلا به من وفادار باشه و… ولی خیلی دخترخانمها هستند که اهل مذهب و دین نیستند ، اهل نماز و روزه و اینطور چیزها نیستند ، ولی به همسرانشون فوق العاده وفادار هستند و حتی قبل از ازدواج هم تجربه رابطه های دوستی و… ندارند… اگر دختر خانمی با اون تعریف مذهبی که من ارائه دادم ، بعنوان همسر شریک زندگی ادم باشه ، کمترین کارکرد دیندار بودنش ، وفادار بودن به همسرش هست ، و مثل این هست که مثلا یک ماشین لامبورگینی داشته باشی ، با اون همه آپشن و امتیاز منحصر بفردی که داره بعد بیای پز مثلا کولر و ضبط تصویریش رو بدی. یک زن اگر همیشه ظرف احساس و عاطفه و محبتش از سمت همسرش پر باشه و یک مرد اگر همیشه غرورش در خانواده حفظ بشه ، خیلی از مشکلات در زندگیها بوجود نمیاد ولی بالفرض که در یک زندگی این شرایط و این تامین عاطفه و غرور برای طرفین وجود نداشته باشه ، اشخاص مذهبی احتمال لغزیده شدنشان در این شرایط بخاطر تقوا و خداترسی که دارن خیلی کمتر هست.

    *** خیلی از دوستان بین شادی و مذهبی بودن تناقض میدیدن ، در صورتیکه این تصور کاملا اشتباه هست ، اتفاقا میگن برای اینکه ببینی یک فرد چقدر فرد مذهبی و باتقوایی هست ، ببین چقدر ادم شاد و باآرامشی هست. میشه ادم انرژی روشنایی خونه اش رو با یک باتری تامین کنه میتونه با منبع بی نهایت خورشیدی تامین کنه .. من دنبال همسری هستم که شادیش وابسته به یک عامل خارجی نباشه ، شادیش ناشی از ارامش درونیش باشه ، نه شادی که مثلا به ضرب و زور موسیقی شاد بینگلو بگو و … باشه.

    اما ابن موارد مورد سوال من نبود فقط چون در تاپیک قبل اشاره شده بود خواستم تیتر وار به اونها اشاره کنم. مورد اصلی سوال من این بود که چطور در جلسه اول پی به خصوصیات رفتاری و اخلاقی طرفم در زمینه هایی که برام مهم هست ببرم : خصوصیاتی مثل:

    شاد بودن ،شوخ طبعی، خوش مشرب بودن، خنده رو بودن ، سرزنده و پرحوصله بودن، پرانرژی بودن، پایه بودن و..

    که یکی از دوستان زحمت کشیده بودند و توی تاپیک قبل خیلی بهتر از من فرد مورد نظرم رو توصیف کرده بودند :


    من منظور آقای محمد 93 را متوجه شدم. ایشون دختری می خوان که خیلی مهربون باشه، لطیف باشه، ناز و عشوه داشته باشه، به موقع شوخ طبع باشه و کاملا رفتارهایش دخترونه باشه و شیطنتهای دخترونه.
    دختری نمی خوان که باهاش بیرون برن پارتی که!

    (البته من یه دوستی دارم که واقعا شیطونه! ولی نمی تونید بگید رفتارهاش نازه. نمی تونید بگید دخترانه هست! بپر بپرش این قدر زیاده که مثل پسر هست... به نظرم شیطنت دخترانه یه مدل دیگه است. با شیطنت پسرانه خیلی فرق داره. من خودم این دوستم را با اینکه خیلی شیطونه و خیلی با نشاطه اما رفتارهایش را خیلی پسرونه می دونم.لطافت نداره.... پس باید یه تعادلی باشه... من اصلا به اندازه او بپر بپر ندارم ولی به نظرم خیلی دخترانه ترم و تو تفریحات بیشتر با من خوش می گذره...)

    من می دونم آقای محمد 93 باید با یه دختر عاطفی و خلاق ازدواج کنند! این خلاقیته خیلی مهمه!

    آدم می تونه از کمترین امکانات لحظات شادی درست کنه...

    یکسری موارد و طرح سوال از طرف مقابل رو در تاپیک قبل ، دوستان اشاره کرده بودند که اونها رو مد نظر خواهم گرفت ، اما خیلی از دوستان گفته بودند این کار در جلسه اول نشدنی هست ، نیاز به مشاوره هست ، نیاز به بیرون رفتن و… هست ، خوب این کاری نداره که با چند جلسه اشنایی و بیرون رفتن و… اخلاق طرفم رو محک بزنم ، اما چیزی که هست اینه که برای اینکه من طرفم رو انتخاب کنم باید 70-80 درصد از ملاکهای مورد نظر من رو داشته باشه ، مثلا باید در همون جلسه اول تا 50% اون ملاکها محرز بشه و مثلا اگر 20-30 درصد برام محرز بشه ، علیرغم اینکه حتی ممکنه در اون جلسه اول نقطه منفی در طرف نبینم ولی از ادامه اشنایی منصرف میشم ، این موضوع رو بصورت نموداری در شکل زیر اوردم :





    دو دلیل اینکه دوست دارم اگر احتمال ازدواج در همون جلسه اول قوت داشت ادامه بدم وگرنه ، ولو اینکه با ادامه جلسات این احتمال قوت بگیره ، تمایل به ادامه ندارم ، اول این هست که از نظر من ادامه جلساتی که نتایج جلسه اول برام مبهم هست کار درستی نیست ، برای مردم ایجاد مزاحمت میشه ، و هم اینکه کار درستی نیست چندین جلسه با یک دختر خانم مذهبی نشست و برخاست کرد و بعد از اخر به پدرش مثلا گفت ، ببخشید حاج آقا ما بعد از این 5 جلسه فهمیدیم دختر شما مثلا شوخ و خوش مشرب نیست ، بعد دیگه باباهه خیلی فهمیده باشه فقط به این قانع بشه که سر من رو به جای سرگوزن روی دیوار خونشون اویزون کنه ، وگرنه خیلی مجازاتهای بدتری میتونه برام در نظر بگیره.

    دلیل دوم هم این هست که متاسفانه یا خوشبختانه خیلی راحت و به سرعت میتونم ادمها روجذب خودم کنم ، میدونم که اگر بخوام جلسات رو ادامه بدم ، دختر خانم به احتمال زیاد وابسته میشه ، حتی این وابستگی در همون جلسات اول هم گاها برام مشهوده ، و بعد جلسه یک عذاب وجدان بدی میگیرم که چون به همون دلایل بالا دیگه قصد ادامه ندارم و این اتفاق افتاده… .


    اما بعضی از دوستان گفته بودن توی دوست و آشنا دنبال مورد باشم ، من یک توضیح اجمالی در مورد شرایطم بدم :


    امکان اشنایی در محیط درس و دانشگاه : راستش من که خیلی وقته درس و مشق رو بوسیدم و گذاشتم لب طاقچه ، برای همین ، این نوع امکان اشنایی رو ندارم… فقط یادم میاد...

    اون زمانها که دانشجو بودم ، یک دختری بود ، خیلی قرتی بود ، نمیدونم چی شد منم کور و کر شدم و عاشقش شدم ، اون زمان منم خیلی بچه خجالتی بودم ، اون دختره هم از اون جزوه نویسهای قهار بود ، یادمه یک روز سرد زمستونی وقتی کلاس تموم شد اخر کلاس رفتم جلو گفتم : ببخشید خانم فاتحیان ، میشه همون جزوتون رو بدید من یک کپی از روش بگیرم ، اونم گفت بفرمایید اقای نود و سه ، بعد منم بعد اینکه از جزوه اش کپی گرفتم ، شماره تلفن موبایلم رو که اون زمان موبایل تازه مد شده بود ، روی صفحه اول جزوه اش نوشتم که بهم زنگ بزنه و بعد هم بریم تو فاز عاشقی بعد هم ازدواج و بچه و… خلاصه بعد که جزوه رو بهش برگردوندم ، اخر ترم بود ، یکی دیگه از پسرهای کلاس اومد جزوه اش رو گرفت و به تعداد بچه های خوابگاه کپی گرفت و داد دست پسرها ، اقا چشمتون روز بد نبینه ، اونها هم فکر کردن اون شماره صفحه اول جزوه ، شماره دختره هست ، دیگه از اون روز اس ام اسهای پسرها به من شروع شد:

    ++ المیرا، ای تمام هستی من ، برقی که در چشمان تو هست در نگاه هیچ دختر دیگری نیافتم … این نعمت را برای من جاودانه کن… هوشنگ توکلیان ، ورودی 84

    ++ المیرا جون ، عزیزم ، تو حاضری برای عشقمون چیکار کنی؟کامبیز نجاتی ، اون پسره مو بوره که همیشه ته کلاس تنظیم جمعیت میشینه

    ++ خانم فاتحیان گرامی، آیا این امکان مهیا است که من شما را لحظاتی کوتاه به کافی شاپی مهمان نمایم ؟ آیا این افتخار را میدهید؟ سعید بهروز- شاگرد اول ورودی 85

    عزیزم ،عشقم ،جونم ، در اون شب سرد بارانی که زلف پریشانت را بووووووق ، بوووووووووووووق … ساسان ، دانشجوی دوازده ترمه در استانه اخراج….

    آقا خلاصه هیچی ، المیرا فاتحیان نه تنها به من زنگی نزد ، بلکه یکسره بقیه پسرها وقت و نیمه وقت مزاحم من میشدن ، هیچی دیگه ، از اخر مجبور شدم اون خط موبایل رو که اون زمان خیلی هم گرون خریده بودم به ارزونی بفروشم ، کمرم شکست اون زمان ، نه بخاطر شکست عشقی که خورده بودم ، بلکه بخاطر شکست مالی که خوردم و اونقدر ضرر کردم توی فروش اون خط.

    امکان اشنایی در محل زندگی : راستش این امکان هم مهیا نیست ، چون قدیما دخترها که برامون نذری میاوردن ، توی بشقابی کاسه ای چیزی بود ، یکبار میاوردن یکبار میومدن ظرف خالیش رو میگرفتن ، ادم قشنگ میتونست فکرهاش بکنه و توی این فاصله اقدامی کنه ،اما الان نه دیگه ، توی یک ظرف یکبار مصرف میارن و تموم، بعد هم دیگه پشت سرش رو نگاه نمیکنن.

    امکان اشنایی با دخترهای فامیل : والا دخترهای فامیل ما قبل از اینکه موفق به اخذ دیپلم بشن ، موفق به اخذ شوهر میشن و دیگه سهم ما چیزی نمیشه ، والا ما هر چی به این فامیلمون نگاه میکنیم ، میبینم با حرفای جامعه جور در نمیاد که میگن شوهر نیست و سن ازدواج بالا رفته و از این حرفا ، خلاصه یکجای کار میلنگه

    امکان اشنایی با دختر در محل کار : خوب این امکان هم فراهم نیست چون من شرایط کاریم طوری هست که همیشه سر و کارم با ادمهای سیبیل کلفت تر از خودم هست…

    پس تنها راهی که میمونه این هست که مامانم ، از این خانمهایی که یک سررسید دارن و توش پر شماره دختر هست ، شماره بگیره و بعد هم خیلی شیک ، با خانواده دختر خانم قرار بزاریم و اولین اشنایی و دیدار در اولین جلسه صورت بگیره



    خلاصه اینکه ضمن اینکه زحمت میکشید نظرات خودتون رو درج میکنید ( بدون حاشیه ) دو مطلب رو بفرمایید:

    اول اینکه در ادامه تاپیک قبل اگر راهکاری برای شناخت بیشتر اخلاقیات مطلوب در جلسه اول به ذهنتون میرسه بفرمایید

    دوم اینکه اگر مورد اول نشدنی هست ، خودتون رو بجای دختر خانم یا داداش دختر خانم بزارید ، ایا با توجه به دلایلی که بالا گفتم ، میشه رفت و با وجود مردد بودن ، جلسات رو ادامه داد و اخر هم یک نه، به راحتی گفت؟




    پی نوشت یکم :
    شیوه های اشنایی اولیه و اولین دیدار دختر و پسر متفاوت هست ، خیابونی ، بیابونی ، دانشگاهی ، اینترنتی ، خواستگاری سنتی و…. به نظر میرسه در بین همه این بدها ،شاید بهترینش همین خواستگاری سنتی باشه ،اما همین خواستگاری سنتی هم خیلی عیب داره …

    یک طرحی توی ذهنم هست که علاقه ی زیادی برای اجراش دارم ، خیلی مزایای زیادی داره ، توی هر شهر ، به نسبت جمعیت جوان و در استانه ازدواجی که داره ( و حتی افراد مطلقه) ، یک سری سالنهایی در نظر گرفته بشه ، بعد مثلا جمعه های هر هفته ، افراد متقاضی به همراه یک نفر از والدین ، توی اون سالن جمع بشن ، بعد پسرها ، یکی یکی روی سن برن و یک معرفی مختصر در چند دقیقه خودشون رو بکنن ، سن و سوابق تحصیلی و شغلی و خانواده و اعتقادات و… بعد از اینکه تمام پسرها خودشون رو معرفی کردن ، در اخر ، دور میزهایی که هر میز یک مشاور خانواده هم داره ، بشینن ، نصف صندلهای هر میز رو پسرها بشینن و نصف دیگه از صندلی ها رو دختر خانمهایی که فکر میکنن فلان اقا پسر براش مناسب هست ، و بعد هم توی اون گروه زیر نظر مشاور ، صحبتها و سوالات بین طرفین که مثلا 5 دختر و 5 پسر هستند ادامه پیدا کنه ، و در نهایت اگر فردی فکر کرد طرفش براش مناسب هست بقیه مراحل اشنایی بصورت خانوادگی و سنتی شکل بگیره ، اینطوری خیلی از دختر خانمها که فرصت دیده شدن ندارند ، دیده میشن ، خیلی از تکلفها کمتر میشه و خیلی شانس اشنایی بیشتر و گزینه ها برای هر طرف بیشتر هست . حالا من خودم زن بگیرم قلق زن گرفتن دستم بیاد این طرح توی برنامه هام هست ، حالا شما اگر باباتون وکیلی ، رییسی ، وزیری چیزی هست ، پیگیر باشه ، ثواب داره.

    پی نوشت دوم : من متاسفانه به دلیل مشغله هایی که دارم کم میتونم بیام سایت و مطلب بنویسم ، دوستان زحمت نظرات ارزشمندشون رو بکشن ، مواردی که نیاز به توضیح داشته باشه رو توضیح میدم.

    به امید موفقیت.


    أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

    ( زمر / 36 )


  2. کاربر روبرو از پست مفید محمد 93 تشکرکرده است .

    آرام دل (جمعه 04 مهر 93)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام

    لطفاً استناندارد یک تاپیک مشاوره ای را رعایت فرمایید . نه از نظر طول و تفصیل ، نه از نظر بیان اصل صورت مسئله و نه بسیاری موارد دیگر رعایت استاندارد تاپیک مشاوره ای نشده و باید عرض کنم که اگر مایلید تاپیک باقی بماند و راهنمایی بگیرید پست شما ویرایش خواهد شد . اگر خودتان پست را ویرایش کرده و در حد 5 سطر اصل صورت مسئله را بیان کرده راهنمایی بخواهید جایگزین پست اول می کنیم . در غیر این صورت خود مجبور می شویم این کار را بکنیم .

    جناب محمد به نظرم ابتدا تاپیکی باز کنید که چگونه می توانم مختصر و مفید و بی حاشیه روی منظورم را بیان کنم





  4. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 04 مهر 93), sara 65 (جمعه 04 مهر 93), The Green (جمعه 04 مهر 93), فرهنگ 27 (جمعه 04 مهر 93), مدیرهمدردی (جمعه 04 مهر 93), مصباح الهدی (جمعه 04 مهر 93), دختر بیخیال (جمعه 04 مهر 93), رزا (جمعه 04 مهر 93), صبا_2009 (جمعه 04 مهر 93)

  5. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,423
    امتیاز
    287,366
    سطح
    100
    Points: 287,366, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,585

    تشکرشده 37,089 در 7,005 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    اعضاء محترم توجه کنند. می بینید؟
    اگر مدیران بخواهند فقط نظاره گر خلاقیت گسترده اعضاء باشند. نظام تالار از هم می پاشد.
    همین تاپیک گواه ادعای ماست.
    آقا طنز هست؟
    سئوال و مشاوره هست؟
    جملات قصار هست؟
    آموزش هست؟
    انتقاد به مدیران هست؟
    تچزیه و تحلیل هست؟
    اگاهی ها و مهارت هست؟
    بحث و تعامل هست؟
    هرچه که باشد این همه طولانی چه میزان اثر گذاری دارد؟ فرض کنید با دیدن اینگونه سبکها و عجین بودن همه چیز ، کاربران باید بعدا در کدام انجمن دنبال اینگونه مواردبگردند. آیا اگر دیگران هم علاقمند شوند به این متد بنویسند. آن وقت کدام خواننده ای باید آنها را به این تفصیل و گسختکی و کشکول بودن بخواند؟ آیا انجمن آزاد جای مناسبی نیست که برای همه پستهای متفرقه جمع آوری شود؟

    مسئله بعدی اینکه کاربری یک تاپیک وسیع با مواد متفاوت ایجاد کند و بگویدمن چند وقت نیستم کاربران شرکت کنند و نظر بدهند. نمی تواند سلب مسئولیت از صاحب تاپیک باشد. هر تاپیکی که به حاشیه برود مسئول حذف یا انتقالش خود صاحب تاپیک هست.

    به هر حال لطفا صاحب این تاپیک به طور خلاصه مطالبش را خلاصه از طریق پیام خصوصی برای بنده ارسال کند. تا جایگزین پست اول کنم. تا تاپیک باز شود.
    با تشکر

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  6. 6 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (چهارشنبه 09 مهر 93), فرهنگ 27 (جمعه 04 مهر 93), فرشته مهربان (جمعه 04 مهر 93), کاربر19 (جمعه 04 مهر 93), دختر بیخیال (جمعه 04 مهر 93), صبا_2009 (جمعه 04 مهر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۲۴ ساعت زندگی یک دختر دانشجو !
    توسط lord.hamed در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 شهریور 90, 00:09
  2. سرعت کم بارگذاری و ...
    توسط digitalman در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 بهمن 87, 18:59
  3. ساعت تالار
    توسط digitalman در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آذر 87, 22:31
  4. نماز درياي بي كران منفعت
    توسط hossein.tajalla در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 03 آبان 87, 21:25
  5. مرکز خدمات مشاوره ای صنعت نفت
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی سایت های روانشناسی،مشاوره ازدواج و خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 28 دی 86, 13:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.