به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 54
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    دست نوشته های خاکستری

    دردانه ترین نگاهت هنوز بوی خستگی می دهد
    ای آجری ترین
    رنگ نارنجی ات مرا یاد روزهایی می اندازد که تو می شناختیم

    باشد
    حرفی نیست
    از این پس نگاهت را درسته قورت بده
    من هم یک لیوان آب برایت می آورم می گذارم روی یک میز چوبی که جای دستهایت رویش ماسیده
    به چشمهایت نگاه می کنم
    شاید
    دکمه های پیراهنم را در آنها پیدا کنم
    دیدارهای مکررمان را بپوشم و به دیدارت بیایم
    می دانم در نزدیکی هایت کفشهایم را لنگه به لنگه پوشیدم
    و تلو تلو خوران از کنارت رفتم
    تا تمام شوم و تمام شوی

    قصه بدی نشد
    هر چه باشد آغازش نگاه تو بود با یک سبد بی توجهی محض
    و یک لحظه احساس پاک و خالص
    دیگر شبها را بدون لالایی من بخواب
    خواب تو
    بوی ترانه های کهنه ای را می دهد که یک روز به بندرخت آویزانشان کردم و باد تمامشان را برد
    تو همان بادبادک کودکی هایم باش
    و بگذار هوایت کنم ....
    خیلی وقت است که هوایت را نکرده ام و در آسمانم نمی رقصی
    خیلی وقت است که هواسم به تو نیست
    می دانم
    می دانم که روز جا می گذاری ام و فراش پیر از روی آسفالت های لگد کوب جارویم می کند
    و من این فراموشی تلخ تو را می بخشم به تمامی لبخندهای نزده ات...

    ای گنگ ترین ساعت شنی
    فقط یک بار پشت و رویت کردم اما هنوز بامنی
    هنوز شن برای لحظه های بعد داری و هنوز حرف برای من
    می ترسم
    می ترسم بروم و چشمهایم بوی نگاهت را نگیرد
    جای انگشتهایت روی احساسم نماند
    می ترسم و گوشه ای کز می کنم
    شاید رد شوی
    شاید ببینمت
    شاید نگاه بدهکارم را ببینی
    کنارم بنشینی
    با یک سبد پر از همان احساسی که دوست می دارم
    که دوست می داری...

    ای کوک ترین لحظه زمان خاکستری ام
    با من بمان و دردانه ترین نگاهت را
    به چشمهای دم کرده من مهمان کن
    من رنگ آجری نگاهت را
    رنگ آجری دستهایت را
    دوست دارم...

  2. 3 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (یکشنبه 23 خرداد 89)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    آفتاب بوی باران می داد
    وقتی آسمان خاکستر نشین شد
    وقتی مسخ شده تابلوی منجمد چشمهایت را به تماشا نشسته بودم
    - که خدایا
    چه منظره غریبی!-
    هیچ نشان آشنایی نداشت که گم نشدنم را بهانه شود
    آنقدر ساده گم شدم که مشکل بتوانی پیدایم کنی
    دیگر رد نگاهت به من نمی رسد
    گم شده ام
    بیهوده دنبال جای پایم زمین را دور می زنی
    من با نگاهم راه می روم
    نگاهی که رنگ خاک گرفته و کوچه های باریک و تودرتوی چشمهایت را می دود...
    هیچ دری به رویش گشوده نمی شود
    انگار تمام آینه ها را شکسته ای
    هیچ تصویری از من نیست...
    چیزی نمی بینم جز عابران غریبه
    که چشمهایت را لگد می کنند...
    که آسمان را خاکستر نشین می کنند...
    و تو را
    بیگانه بامن ...
    دیگر رد نگاهت به من نمی رسد

    گم شده ام
    در تابلوی منجمد چشمهایت...

    4/84

  4. 2 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (یکشنبه 23 خرداد 89)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    اینجا زمین گرد نیست
    هر چه می روم نمی رسم!

    اینجا هر چه می گویی باورم نمی شود
    هر چه می گویم باور نمی کنی

    چگونه این دقایق منجمد را سرکنم
    وقتی که هیچ روزنی به خورشید نساخته ای
    وقتی که متعجب
    روزها انکار شنیده ها می شوند
    وقتی که حرفها سرد و تلخ و فراموش کاراند

    اینجا زمین پر است از نت های سرد
    نت های پوشالی
    آوازهای مبهم

    نه
    دیگر باور نمی کنم
    که چشمها راست می گویند...

    6/85

  6. 2 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (یکشنبه 23 خرداد 89)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آبان 88 [ 16:52]
    تاریخ عضویت
    1387-7-19
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    5,378
    سطح
    47
    Points: 5,378, Level: 47
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    شگفتا ،
    وقتی که بود نمیدیدم
    وقتی می خواند نمی شنیدم
    وقتی دیدم ، که نبود ،
    وقتی شنیدم ، که نخواند ،
    چه غم انگیز است وقتی که چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد و میخواند و مینالد ، تشنه آتش باشی و نه آب ،
    و چشمه که خشکید ،
    چشمه که از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت و آتش کویر را تافت
    و در خود گداخت ، و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید ، تو تشنه آب گردی و نه آتش ،
    و بعد ، عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود ، از غم نبودن تو میگداخت .


  8. 2 کاربر از پست مفید Search تشکرکرده اند .

    Search (یکشنبه 23 خرداد 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    وقت گرما شده است.... در صفی طولانی......... باک من سهمیه شد..... قطره ای با من باش...... گاه می اندیشم...... سهم بی باکی من از تو چه شد.

  10. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (شنبه 20 تیر 88)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    خالقم دنیای تو زیبا و پرمعناست...... روی هم یک قطره از ان بی کران دریاست..... جای جایش قدرتت پیدا و ناپیداست..... یک تجلی از شکوه و هیبت فرداست..... در نگاهم زندگی با عشق تو زیباست...... تگیه گاهم ذکر یارب یارب شب هاست...... می نویسم از تو تا جان در بدن برپاست.... این برای من معنی دنیاست.

  12. 2 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (یکشنبه 23 خرداد 89)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    پرنده در صدای خوشش رنج و درد و ماتم نیست.... پرنده اهل شکوه و اهل گلایه و غم نیست....... و خوش به حال هوایش..................... و خوش به حال دلش................. و خوش به حال پرنده//// که مثل آدم نیست.

  14. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (شنبه 20 تیر 88)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    زیر باران بیا قدم بزنیم... حرف نشنیده ای به هم بزنیم.... نو بگوییم و نو بیندیشیم.... عادت کهنه را به هم بزنیم... و زباران کمی بیاموزیم... که بباریم و حرف کم بزنیم... کم بباریم اگر/ ولی همه جا.... عالمی را به چهره نم بزنیم... چتر را تا کنیم و خیس شویم.... لحظه ای پشت پا به غم بزنیم.... سخن از عشق خود به خود زیباست... سخن عاشقانه ای به هم بزنیم.... قلم زندگی به دست دل است.... زندگی را بیا رقم بزنیم... سالکم قطره ها در انتظار تواند زیر باران بیا قدم بزنیم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (شنبه 20 تیر 88)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 06 تیر 88 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1387-6-02
    نوشته ها
    351
    امتیاز
    5,579
    سطح
    48
    Points: 5,579, Level: 48
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 40 در 24 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    زندگي زيباست .زشتي‌هاي آن تقصير ماست، در مسيرش هرچه نازيباست, آن تدبير ماست!
    زندگي آب رواني است روان مي‌گذرد… آنچه تقدير من و توست همان مي‌گذرد.

  18. کاربر روبرو از پست مفید Nilofar تشکرکرده است .

    Nilofar (شنبه 20 تیر 88)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 06 تیر 88 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1387-6-02
    نوشته ها
    351
    امتیاز
    5,579
    سطح
    48
    Points: 5,579, Level: 48
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 40 در 24 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: دست نوشته های خاکستری

    دلت شادولبت خندان بماند
    برايت عمر جاويدان بماند

    خدا را مي دهم سوگندبرعشق
    هر آن خواهي برايت آن بماند

    به پايت ثروتي افزون بريزد
    که چشم دشمنت حيران بماند


    تنت سالم سرايت سبز باشد
    برايت زندگي آسان بماند

  20. کاربر روبرو از پست مفید Nilofar تشکرکرده است .

    Nilofar (شنبه 20 تیر 88)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از دست پدرم مستاصل شدم
    توسط Amin-R در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 19 آبان 96, 22:42
  2. استرس و مشکلات جسمی(درخواست مشاوره؟)
    توسط کامران در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 بهمن 91, 02:29
  3. کدام مهارات رفتاری در مقابل این رفتار استادم مناسب است که بکار گیرم ؟
    توسط srr72 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 دی 90, 10:50
  4. ملكه انگلستان هم خودش يه تاريخ زنده است.
    توسط shabe barooni در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 تیر 90, 14:39
  5. او فقط استاد من است ! چرا هیچ کس باور نمیکند ؟
    توسط aram_666 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: جمعه 10 اسفند 86, 14:29

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.