سلام دوستان
یک سوال داشتم که میخاستم از مشورت های شما استفاده کنم و ببینم که آیا من آدم سخت گیری هستم یا نه؟ و آیا این حالت من یک خطای شناختیه یا نه طبیعیه. و آیا لازمه نگرشم رو تصحیح کنم؟
من دوست دارم با کسی که ازدواج می کنم (یا حتی دوستهای دخترم) آدم لارژی باشه . کریمانه برخورد کنه. نمیدونم چطور بگم یعنی حسابگر نباشه. بگه من فلان کارو کردم پس در برابر انتظار دارم ازت. دوست دارم بی منت واسه آدم کار کنه و منم در برابر همینطور باشم. مصداق تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز.دوست دارم نخواد همه چی رو تا ته ته اش در بیاره و همیشه یه پرده ای بینمون باشه.
یه مثال بزنم که ملموس باشه: مثلا دو نفر خواستگار رو در نظر بگیرین یکی شون وقتی بحث مالی شد با لحن فوق العاده صمیمیانه ای گفت جیب من جیب خانممه و فرقی نداره. و یکی دیگه داشت دیگه خودشو میکشت و متراژ خونه مونم پرسید. یعنی اون نفر اول داشت از خودش مایه میذاشت و این نفر دوم میخواست علاوه بر اینکه از خودش چیزی مایه نمیذاره یه چیزی هم از من بذاره.
یا مثلا من دیابت پدرم رو مطرح کردم. وقتی به نفر اول گفتم بسیار کریمانه برخورد کرد و اصلا به روم نیاورد و با توضیحات خودم قانع شد. اما نفر دوم بسیار بد برخورد کرد که تو هم ممکنه بگیری؟ شانس ابتلای فرزند ما هم هست؟ یعنی یه جوری که منظورش این بود که تو هم سالم نیستی و نقصی داری و حامل این ژن معیوبی.
در این ازدواج خوب وقتی با نفر اول ازدواج کنم منم بی منت حقوقمو در اختیارش میذارم و سخت نمیگیرم. ولی با نفر دوم بهش اعتمادم جلب نمیشه. شاید حقوقمو واسه خودم نگه دارم و سر مهریه و شروط ضمن عقد سختگیری کنم ،همونطور که خودش بوده. از طرفی هم دوست ندارم زندگیم از اول گروکشی ای باشه. دوست دارم بی منت مهر بورزم.
از طرف دیگه هم میگم سختگیری این آقا ممکنه محکم تر بودن و نقش پشتوانه ای قویتر ایشون رو برسونه؟ گاهیم فکر میکنم شاید این اقا اعتماد کردن واسش سخته؟ (که خودش خوبی ها و بدی هایی داره)
میخواستم از دوستانی که تجربه دارند بپرسم توی زندگی مشترک چقدر این جور چیزا اثر گذاره؟من دارم زیادی سخت میگیرم ؟ آیا این خطای شناخته و این ملاک صحیح نیست ؟ یا این ملاک درسته و اثرش توی زندگی قابل تامله؟ اگر آره چقدر؟
ببخشید حرفام طولانی شد. ممنون![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)