با سلام خدمت همه دوستان.
راستش من جدیدا با یه مشکلی مواجه شدم که امیدوارم کمکم کنید حلش کنم. من دختری 22 ساله ،دانشجوی پزشکی و از یک خانواده فرهنگی هستم. با وجودی که اجتماعی هستم وبه گفته اطرافیانم ظاهر خیلی زیبایی دارم اما تا الان با هیچ پسری رابطه دوستی نداشتم و نخواستم که داشته باشم.علی رغم اینکه حتی تو دانشکده خیلی از بچه ها اهل دوستی و پارتی و ... هستن. تا به الان موقعیت های مناسب زیادی واسه ازدواج داشتم اما چون فکر میکردم هنوز زوده و اینکه ترجیح میدادم به فرد مقابلم علاقه داشته باشم جوابم منفی بود. تا این اواخر که یک مورد از خواستگارام خیلی مصر بودوموقعیت خیلی مناسبی هم داشت خانواده ام میگفتن که شاید بهتره جدی تر فکر کنم. اما یه اتفاقی افتاد که باعث شده ترس عجیبی از ازدواج و جنس مخالف پیدا کنم.مدتی قبل برای سرچ موضوعی تو اینترنت ،یکی از وبلاگ ها به صورت یک فایل واسه سیو بود منم به خیال اینکه مربوط به همون موضوعه دانلود کردم. امامتاسفانه وقتی بازش کردم یه سری خاطره بود از تجربه های س*س ادمای مختلف.با از دوست گرفته تا خواهروبرادر و مادر و همسایه وخاله وحتی همسر یکی دیگه جلوی خودش.و خیانت به همسر. از اونروز اعصابم ریخت به هم. تصور اینکه میل جنسی میتونه باعث بشه که ادما حتی به خواهر وبرادر خودشون جور دیگه نگاه کنن.یا اینکه ممکنه اصلا ادما هیچ کنترلی رو خودشون نداشته باشن و خیانت چه قدر راحت توسط بعضیا انجام میشه دیوونه ام کرد.جدای اینکه باورم نمیشد غیرت و تعهد اصلا تو وجود بعضیا نباشه.میدونم که برای دونستن اینکه چنین مسایلی تو هر جامعه ای وجود داره نیاز به خوندن یه همچین چیزی نیست. منم به انداره کافی از جامعه و دنیای اطرافم اگاهی داشتم و دارم. اما اون اتفاق باعث شد که فکر کنم این مسایل خیلیییی رواج داره و یه ترس و دلهره عجیب از جنس مخالف در من پیدا بشه. باورتون نمیشه حتی تا چند روز وقتی پدرم منو میبوسید حالم بد میشد. دیگه حتی حاضر نشدم خواستگارم رو یک بار دیگه ببینم و حرف بزنیم و بی هیج دلیل موجه ای از نظر خانوادم و خودش ،جواب منفی دادم.
چون مدام یه فکر و ترس داشتم . از کجا بدونم طرف مقابلم اینچنین نیست با بعدا نخواهد بود. چه تضمینی وجود داره.
راهنماییم کنید که چطور مشکلم رو حل کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)