سلام دوستان
من يك مشكلي داشتم كه اميدوارم شما بتونين راه حل پيش پام بگذارين.
من با يك پسري به مدت يك سال دوست هستم و ايشون قراره كه بعد از ماه رمضان بيان خواستگاري .
مشكل من يه مشكل جدي است.
مشكل من اينه كه اين نامزد آينده ام يك اخلاق بد داره و اون اينه كه همه چيز رو تموم شده ميدونه و جايي واسه پاسخگويي و توضيح بيشتر نميگذاره .
من چند وقت پيش عضو يك سايت بودم و اونجا مطلب ميگذاشتم و گاهي هم بحث ميكردم و نظر ميدادم و .....
بر اثر يك سري اتفاق هايي به اين نامزدم گفتم كه هنوز عضو اون سايتم ( البته نامزدم قبلا ميدونست كه من عضو اين سايت شدم ولي بهم گفت كه ديگه زياد به اون سايت سر نزنم و مطلب نگذارم و من هم بهش گفتم باشه سعي ميكنم ديگه زياد نيام و زياد نظر ندم ) وقتي نامزدم فهميد كه من هنوز به اون سايت سر ميزنم و نظراتمم خوند بعد اونقدر عصباني شده بود و بهم گفت كه تو چرا به من نگفتي كه دوباره مياي نظر ميدي ؟؟ چرا به من نگفتي كه توي مباحثشون شركت ميكني؟؟ اين نظرها و اظهار نظرها چيه كه نوشتي و خطاب به پسر ها هم نوشتي؟؟؟؟
خلاصه كلي از دستم شاكي شده بود من هم هرچقدر خواستم واسش توضيح بدم اصلا گوش نميداد . يعني مشكل اين نامزدم اينه كه راجع به مسائل زود قضاوت ميكنه و اصلا جايي واسه دفاع از خود و توضيح نميگذاره . ولي اينطور نيست كه همش تو سر من بكوبه . اصلا به توضيحات من گوش نداد و گفت ديگه حق نداري پاتو توي اون سايت بگذاري و تمام . و گفت كه بهتره اين موضوع رو فراموش كنيم .
اون حتي در مورد كارهاي خودش هم اينجوريه!!!!
پريروز به طور اتفاقي به آي دي قديميم كه (سال پيش) به نامزدم قول داده بودم كه اصلا بهش سر نميزنم رفتم . فقط واسه اينكه ببينم چه خبره
ناگهان با صحنه اي مواجه شدم كه خيلي شوكه شدم. ديدم كه عكس نامزد من توي اون آيدي هستش (عكسي كه درست دو روز قبل از ماه رمضون انداخته بود .يعني تازه اين اتفاق افتاده بود) و آي دي دو تا دختر هم اونجا add شده بود. اونقدر عصباني شدم كه به اون دو تا دختر pm دادم كه شما از كي تا حالا با اين آيدي من آشنا شدين؟ كي شما رو add كرده ؟ پاي خيانت در ميونه!! خواهش ميكنم جواب بدين.
بعد سريع به نامزدم زنگ زدم و بهش گفتم كه چي توي آيدي قديميم ديدم و ازش خواستم كه راجع به عكسش و آي دي اون دو تا دختر توضيح بده ولي اون كاملا اظهار بي اطلاعي كرد ولي بعد از 5 دقيقه تماس گرفت و گفت كه دوستش (كه كامپيوتر ندارن ) چند وقت پيش اومده بوده خونشون و ميخواسته چت كنه و چون آيدي نداشته اين نامزدم آيدي من رو بهش داده و گفته با اين آيدي چت كن!!! (جالبه كه بدونين اسم آيدي من اسم يك دختره و به هيچ وجه يك پسر نميتونه از آيدي من به عنوان آيدي خودش استفاده بكنه)
بهش گفتم اگه دوستت ميخواسته چت كنه چرا عكس تو توي آيدي من هست؟ گفت واسه اينكه دختره عكس ميخواست و دوست من هم عكس نداشت و واسه همين با اسرار عكس من رو گذاشت ( بايد بگم كه اين دوستش خيلي آدم الاف و مزخرفي هستش كه صد تا دوست دختر داره و از همشون قصد سو استفاده رو داره چندين بار بهش گفتم كه رابطه اش رو با دوستش كم كنه و نميخوام حتي اسم اين دوستش رو بشنوم و حتي مادر و پدرش هم به دوستش ايراد ميگيرن. بهم گفت بهت قول ميدم كه بعد از ازدواج رابطه ام رو باهاش قطع ميكنم ولي الان نميتونم چون اون تنها دوستمه و پدر نداره و فقط من رو داره و بهم گفت كه اصلا از اين دوستش تاثير منفي نميگيره و حتي گاهي هم واسه اينكه من بهش ايراد نگيرم ميگفت كه چند وقتيه كه پيش اين دوستش نرفته ولي كاملا و 100% مطمئن بودم كه دروغ ميگه)
بهش گفتم كه چرا به من نگفتي؟ گفت لازم ندونستم كه بهت بگم . چون مسئله اي نبود. نه من اون دختر ها رو ميشناسم و نه اونها من رو ميشناسن و اينها هم همه كار دوستمه و به من هيچ ربطي نداره و من هيچ موقع به تو خيانت نميكنم . همين و بس
در ضمن من كه تورو ميشناسم و ميدونم كه به خاطر مسائل كوچيك خيلي بلبشو راه ميندازي گفتم بهت نگم بهتره چون اولا اينكه اين موضوع به من ربطي نداره و ثانيا گفتم اين موضوع به تو فقط باعث ميشد بي خود عصباني بشي . در آخر هم گفت كه تو سال پيش به من قول داده بودي كه به اين آيديت ديگه هيچ موقع سر نزني ولي الان زير قولت زدي و كار خيلي بدي كردي!!!!
ديگه هر چقدر ازش خواستم كه بيشتر توضيح بده نداد و گفت هميني كه گفتم و ديگه هم حوصله ي توي نق نقو رو ندارم . تو به من اعتماد نداري و هي از من ايراد ميگيري بهتره كه يك مدت به هم نه زنگ بزنيم و نه اس ام اس گفت بهتره يه كم از هم دور باشيم تا قدر هم رو بيشتر بدونيم .
( آخه اين چند وقته يعني يك هفته حس ميكردم كه اون نسبت به من سرد شده خيلي كم بهم زنگ ميزد. البته خوب حق داشت چون هزينه ي موبايلش از بس كه به من زنگ زده بود خيلي سنگين شده بود. تازه هر موقع هم كه زنگ ميزد خيلي خشك بود و فقط حالم رو ميپرسيد و همه تماس هاش شده بود روزي 2-3 بار و هر بار 2-3 دقيقه و بعدش قطع ميكرد. هميشه ميگفت كه خسته ام و كارم زياد ه و ماه رمضون خيلي خسته و گرسنه ميشم. من هم همش بهش ايراد ميگرفتم قهر ميكردم و جواب تلفن هاش رو نميدادم و ميگفتم تو سرد شدي و من ديگه نميخوامت و همه چيز تموم و .....و دائما به جاي مهربوني با اعصاب خوردي جوابش رو ميدادم)
بعد از جريان چت و آيدي ها و عكس و .... و قرارمون واسه اينكه فعلا يك مدتي به هم زنگ نزنيم ...ديدم كه شبش نامزدم بهم زنگ زد . خوشحال شدم گفتم حتما پشيمون شده و دلش برام تنگ شده . گوشي رو كه برداشتم انگار يك پارچ آب سرد روم خالي كرده باشن. نامزدم بود و با صداي بلند و عصبي بهم گفت: تو چه غلطي كردي؟ واسه اون دخترا چه pm هايي دادي ؟؟؟ بهشون چي گفتي؟ الان دوستم بهم زنگ زده و ازم شاكيه و ميگه به اين دوست دخترام چي گفتين كه بهم شك كردن؟ نامزدم بهم گفت كه الان دوستش همه چيز رو از چشم اون ميبينه . نامزدم گفت از بس كه از اين كارهاي بيخود و غلط هاي اضافي و فضولي ها ميكنم نسبت به من سرد شده و گفت حتما به آيدي منم سر ميزني؟ منم گفتم آره سر ميزنم ميخوام ازت مطمئن شم. گفت چون تو خيلي فضولي رفتم آيديمو سوزوندم وگفت كه ديگه به اون دخترها پي ام ندم چون قضيه اين دختر ها هيچ ربطي به اون نداره. بهم گفت كاري نداري؟ من هم بدون خداحافظي گوشي رو قطع كردم.
بعدش وقتي رفتم تو اينترنت ديدم هرچي آيدي داشتيم همه رو سوزونده هم هردو آيدي من و هم آيدي خودش رو سوزونده.
بعد از اون اتفاق هم نامزدم ديگه به من زنگ نزده . رفته مسافرت و تا جمعه هم نمياد. اونقدر واسش احساس دلتنگي ميكنم كه نگو ولي غرورم بهم اجازه نميده كه بهش زنگ يا اس ام اس بزنم . فقط قبلش بهم گفت كه براي يك مدت ميره و تنهام ميذاره . ازم خواست بهش زنگ نزنم و خوب فكر هامو بكنم و تصميم بگيريم . بهم گفت با اينكه غيرتش بهش اجازه نميده ولي حاضره كه من تو اين مدت با يك پسر ديگه دوست بشم و بفهمم كه اين نامزدم چقدر با بقيه فرق داره و مثل بقيه ي پسرا نيست ( البته اين يك حرفش رو جدي نگرفتم چون اگه همچين كاري بكنم كه روزگارم سياهه چون غيرتش رو ميشناسم ) تو آخرين اس ام اس هم گفته بود كه دوباره پيشت بر ميگردم چون عشقم رو ميخوام . خلاصه اينكه الان اون كسي كه حتي اگه روزي چند بار با من صحبت نميكرد از دلتنگي ام ميمرد الان رفته و دو روزه كه ازش هيچ خبري ندارم. ديگه نه زنگ و نه اس ام اس.
شما راهنمايي كنين بگين من چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از غصه و دلتنگي دارم ميميرم . ديگه هيچ كاري نميتونم انجام بدم. روزي 100 بار گوشيمو چك ميكنم ولي ميبينم كه نه زنگ و نه اس ام اس.
از طرفي اصلا به خودم اجازه نميدم كه خودم رو كوچيك كنم و بهش زنگ بزنم چون به نظرم اون تقصير كاره و اون بايد به من زنگ بزنه و معذرت بخواد.
به نظرم مياد كه اين نامزدم من رو فقط واسه تنهايي ها و غصه هاش ميخواد . موقع شاديهاش من رو فراموش ميكنه ( مثل الان كه يك روز و نصفيه كه رفته مسافرت و از من هيچ خبري نگرفته )
گاهي به خودم ميگم كه اگه بهم زنگ زد بهش بگم همه چي تمومه و ديگه تورو نميخوام ولي پشيمون ميشم چون ميدونم كه اون رو ميخوام ولي مطمئن نيستم كه اون من رو بخواد
بگين من چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بدون هيچ چون و چرايي بهش اعتماد كنم؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)