[/code][/color][/size][/b]با سلام . من سیما 24 ساله دانشجوی ترم 6 کارشناسی هستم.بیشتر از 7 ماه است که با پسری اشنا شدم شروع این اشنایی مااز راه چت بود البته 2 بار خیلی کوتاه وبعد سریع هم دیگرو دیدیم و با هم دوست شدیم از هفته دوم این رابطه به من گفت که نباید بهش دل ببندم عاشقش بشم و یا فکر ازدواج باهاش باشم چون اون باید زیر نظر خانواده ازدواج کنه نه از راه دوستی و در اخر گفت نمیخام با احساساتت بازی کنم ولی من مانند هر دختر ایرانی به جز ازدواج به هیچ رابطه ی دیگری فکر نمیکنم ولی علی رقم این قبول کردم باهاش بمونم چون به نظر من 1 یا 2 هفته واسه ازدواج زود بود و می خواستم به هر دومون وقت بیشتری بدم برای شناخت و ایجاد علاقه تا بعد هر چی خدابخواد.
احسان با شناخت این مدت من پسری هست که تحصیل کرده فعال در کار و اهل اینده نگری و پس انداز و خلاصه ادمی هست که به نظر من یک دختر میتواند برای یک عمر بهش تکیه کند از نظر اخلاقی هم هیچ مشکلی تا به حال با هم نداشتیم چون کلا اون ادمی سازگار و صبور هست و مانند من از یک خانواده مذهبی است که از نظر مالی هم خانواده های ما در یک سطح قرار دارند .چند ماه که گذشت با توجه به شناخت دو طرفه از هم و کمی علاقه که بین ما بوجود امده بود چند باری گفت که همیشه ارزو داشت با دختری با خوصوصیات من برای ازدواج اشنا بشود و طبق نظر اون ما از هر نظر به هم میخوریم و گفت که وقت ازدواج که بشود من تو را به خانوادم معرفی میکنم اگر انها قبول کردن با هم ازدواج میکنیم اگر قبول نکردن ازدواج نمیکنیم ولی بازم وعده ی ازدواج به من نداد .
من چون از یک خانواده مذهبی هستم و احسان اولین واخرین تجربه من برای دوستی است تنها ارزوم اینه که با شناختی که ازش دارم همسرم بشود چون برام سخته که با یکی رابطه دوستی داشته باشم و بعد با یکی دیگه ازدواج کنم.3 هفته پیش من خواستگاری داشتم که این موضوع و بهش مطرح کردم که اگر خواست هرچه زودتر برای ازدواج اقدام کند ولی در کمال تعجب دیدم با توجه به علاقه ای که به من داشت گفت شوهر کن چون من فعلا موقعیت ازدواج ندارم و تا مدتها هر دو از این قضیه به شدت ناراحت بودیم من به خاطر اینکه اون خیلی راحت گفت شوهر کن و به این مدت اشنایی پشت پا زده و اون به خاطر اینکه چون پسر احساساتی هست دوری از من براش خیلی مشکله که البته من نمیدونم این چه جور دوست داشتنی هست که من و واسه ازدواج نمی خواست یعنی میگفت که فعلا تا 1 یا 2 سال که موقعیت بهتری پیدا کردم میتونم ازدواج کنم و حتی به پیشنهاد یکی از اشنایانمون حاضر نیست به نامزدی فکر کنه که بعد از 2 سال ازدواج کنیم وضع احسان از تظر مالی یک اپارتمان قسطی خریده و ماهی 500 هزار تومان در امد داره و قصد داره امسال کارشناسی ادامه تحصیل بدهد تا اینده بهتری داشته باشد .من با توجه به این که بلاخره تو این مدت بهش علاقه پیدا کردم و اونو پسری پاک ساعی مهربان عاطفی و دلسوزی میدونم و با اخلاق میخواهم با او ازدواج کنم و با توجه به حرف اون که گفت شوهر کن نمیدونم چیکار کنم ؟ باهاش بمونم که البته تا کی؟یا جدا بشم ؟و برای اینکه بتوانم با اون ازدواج کنم چی کار کنم اگرم قراره جدا بشم چه جوری و چی بهش بگم خلاصه در مورد این رابطه سخت فکرم مشغوله فقط میدونم در این دوره زمانه مردی با اخلاق اون و خصوصیاتش که برای ساختن اینده اش از هیچ کاره درستی کوتاهی نمی کند کم پیدا میشود لطفا من را به طور کامل و مفصل راهنمایی کنید
با تشکر
علاقه مندی ها (Bookmarks)