سلام
مدت سه سال است که از ازدواج ما میگذرد ام همسرم روز به روز از زندگی خسته تر به نظر میرسد. در واقع علت را این گونه دریافته ام او به خانواده اش بیش از حد وابسته عاطفی است هر چند ما در یک استان غیر از آنها سکونت میکنیم اما دست بر قضا بین من و آنها اختلاف شدیدی رخ داده است و به تعبیر همه فامیل پدر همسرم مقصر بوده موضوع آنقدر اهمیت دارد که من نخواهم تا همیشه با خانواده همسرم معاشرت کنم ابتدا همسرم نیز به من حق میداد اما اخیرا به زندگی بی انگیزه شده است. مدت 5 ماه همسرم تنها رفت و آمد میکرد تا اینکه قضیه ازدواج برادرش پیش آمد که بدون بحث در خصوص رفتن یا نرفتن یک طرفه اقدام به ترک منزل نمود الان هم خانواده ها هم در گیر مسئله شده اند و همگی متفق القول بر طلاق رای و نظر دارند به نظر شما همسرم یک قربانی (قربانی رفتار بد خانواده اش) است یا یک مقصر
علاقه مندی ها (Bookmarks)