با سلام به همه. نمیدونم چطوری شروع کنم! من یک دختر دانشجو هستم در یک خانواده متوسط با یک برادر تازه دانشجو. چند وقتی هست توی خانواده تشنج ایجاد شده. تشنجی که باعث شده من الان ۳ هفتس کابوس میبینم و بر اثر استرس بیش از حد بدنم ضعیف شده و...مشکل از اینجا شروع میشه که پدرم یکم عصبی هست. پدر من تحصیل کرده هستند و در محیط آموزشی کار میکنن. این عصبی بودن از زمانی که من کوچیک بودم وجود داشت اما دیگه الان غیر قابل کنترل شده. طوری که یکم با پدر صحبت میکنیم بهمون میپره و اندکی مخالفت با ایشون بکنیم سر هر موضوعی آخرش میشه دعوا با من و گریه. من و برادرم هیچ وقت به پدرمون بی احترامی نکردیم و نمیکنیم. ولی اینکه سر هر موضوعی با ما دعوا میکنه دیگه طاقت نداریم. هیچ راهی هم برای راضی کردن ایشون وجود نداره چون به شدت مغرور هستن و حرف هیچکس رو قبول ندارن. به طور مثال یک موضوی ساده رانندگی هست. من و برادرم با اینکه که مدت هاست گواهینامه داریم رانندگی نکردیم چون پدر خودشون خیلی از رانندگی میترسن و نذاشتن. اما الان میبینن که لازم داریم باهامون همکاری کردن و ماشین گرفتن. ولی همین رانندگی شده دعوا. همش دعوا و اعصاب خورد طوری که منو برادرم دیگه بیخیال شدیم! ولی پدر محترم سرکوفت میزنن و باهامون دعوا میکنن! آخه چاره چیه؟؟؟!! سر کار به مشکل برخوردن و دعواشو توی خونه با ما میکنن. سر ثبت نام دانشگاه باهامون دعوا میکنن! همش دعوا! ما چه کار باید بکنیم؟ چقدر صبر؟؟ سعی هم میکنیم آرومشون کنیم اما به خاطر غرور بیش از حد فقط باهامون بدتر میکنن! من همیشه خدارو برای داشتن پدر شکر میکنم. مادر من هم از پدرم خیلی کوچکتر هستن و بدتر از ما ناراحت هستن. اما این پدر به شدت عصبی هستن و دایمآ با خودشون حرف میزنن!راهی هم برای دکتر بردن نیست چون خودش میشه منبعی برای دعوا.
علاقه مندی ها (Bookmarks)