شما و همسرتون چند سالتونه ؟
چند وقت از شروع ازدواجتون میگذره ؟
معمولا اوایل ازدواج به دلیل عدم آشنایی و مهرات های ارتباطی این مشکلات بین بعضی از زوجین پیش میاد ..
شما باید شناخت بیشتری از همسرت به دست بیاری و سعی کنی به خواسته هاش اهمیت بدی ... تا کمتر ناراحتشون کنی
مثلا :
موقعی که ایشون به شما گفتن برگردیم انتظار داشت شما باهاشون موافقت کنی و برگردی ... این انتظار برآورده نشده
باز باجناق ایشون گفتن شما برو من هستم ... برخلاف انتظار ایشون شما قبول کردی ...
همسر شما هم به جای صحبت کردن و بیان منطقی خواسته هاش میره تو لاک خودش و میخواد با این عمل ناراحتیش رو نشون بده ...
من خودم همچین اخلاقی دارم ... وقتی تو جمعی ناراحت میشم برای چند دقیقه تا میرم تو خودم و نمیتونم با کسی ارتباط برقرار کنم ... ولی بعدش باز به حالت قبلی برمی گردم ... هر کاری هم میکنم نمیتونم ناراحتیم رو نشون ندم و اصلا برام تعریف نشده است که کسی ناراحت باشه ولی در عین حال بخنده و ظاهر سازی کنه ...
فعلا سعی کن عادی باشی و در کل زیاد باهاش مخالفت نکنی ... بعد که آروم شد باهاش صحبت کن و ازش بخواه که باهات صحبت کنه ...
کم کم یاد میگیره که باید ناراحتی هاش رو با صحبت کردنت حل کنه
موفق باشی
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)