به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 تیر 93 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا همسرم بعد طلاق به من رجوع می کند؟

    سلام

    داشتان زندگی من یک پازل است.
    7 ماه پیش بادختری که دوسال دوست بودیم، عقد کردیم. قبل عقد پدرش که از علاقه زیاد من باخبر بود شرط گذاشت یا یک خونه یا زمینی بنام دخترش بزنم و 1000سکه مهر بدم. منم در نهایت پذیرفتم.
    ما ابتدا صیغه کردیم اما بعد از2هفته من از خانمم پرسیدم که کی بریم عقد؟ گفت بابام گفته هر وقت ملک رو زدی بنامم بیاین تامن زمان عقد رو معلوم کنم.... من ناراحت شدم ازین حرف و گفتم مگه گرو کشیه؟؟؟ با قهر رفتم و نمیدونم چی شد که پدرش همه چیو بهم زد.
    ----------------------------
    بعد از سه ماه با اینکه خونوادش مخالفت شدید داشتن دختره اونارو راضی کرد ما عقد کنیم. البته ما قبل ازدواج باهم رابطه زناشویی داشتیم و مادرش ازین موضوع مطلع بود. ما عقد کردیم با همون شرایط اما همان روز عقد نامه ای پر از توهین و با قصد برهم زندن زندگی توی پارکینگ خونشون افتاد که با اتمام نامه که بعنوان (( برادرمون دخترتونو دوس نداره)) بود، خونواده منو به این کار متهم کردن، اما متن نامه حاوی اطلاعاتی بود که فقط من و خانمم و مادر دختر و خواهرش ازون مطلع بودیم.
    به هر حال بدون دعوا و بحثی در همون ابتدا یدفه بحث طلاق در بین خودشون مطرح شد اما خانمم به اون تن نداد و موضوع رو فیصله داد

    ----------------------------------------
    خونواده خانمم خونشون شمال بود، و من پس از چند هفته رفتم شمال، و بدون اینکه بین ما بحث و حتی یک کلمه بین اون و خونواده من و بالعکس بحصی شده باشه، سنگین شدیم باهم. و این دو هفته طول کشید. من دیدم خیلی دیر شد، زنگ زدم کجایی ؟ و بیا ! و در جواب گفت یه مدت ازهم دور باشیم بهتره... اما بعد از یه هفته دیدم مهریه رو گذاشتن اجرا و ملک رو توقیف و حسابمو مسدود کردن.
    پدرش پله های دادگاه رو هی بالا و پایین میرفت انگار قاتل گرفته...
    رابطه من و پدرش بسیار بد بود. چون انتظار داشت در مقابل توهین و درشتی که میکنه من سکوت کنم. شایدم اینها همه نقشه بود.
    -------------------------
    بعد از دوماه من با اصرار خانمم رو آوردم تهران، ملک و حساب و همه چیو آزاد کردم. ما اینجا زندگی رو شروع کردیم موقتا. در مورد خودم بگم:
    من یک مرد احساساتی و آرومم. بسیار مهربون و با محبت. در تمام طول آشناییمون همیشه گذشت بامن بوده. به حدی بهش محبت کردم که همیشه می گفت تو مهربون ترین انسان روی زمینی.
    من عشق داشتم بهش. هرگر حتی توی فکرم بهش خیانت نکردم. وقتی اوردمش اینجا واسش یه ست جواهر روز زن خریدم.بهترین لباسها،تفریخات، همه چی هرچی میخواست. هم شوهرش بودم هم خوانودش. اما یه دعوایی بینمون شد. و اون فورا زنگ زد به خونوادش و اونا با این فرصت اومدن اینجا و بردنش. نذاشتن ارتباطی باهاش داشته باشم و مجبورم کردن که توافقی جدا بشیم. خانمم میگفت دوست دارم. اما اونا گفتن یا ما یا شوهرت. اگه باشوهرت باشی دیگه کلا باید خونوادتو رها کنی برای همیشه نه پدر و مادر و خواهر داری!!!

    ----------------------------------------------------
    در اون سه هفته ایمیل میزدم،گاهی زنگ میزدم خونش و... اصرار میکردم جدا نشیم. خودشم دوس نداشت. حتی بهم زنگ زد ناله زد که بدون من میمیره. اما نتونست مقاومت کنه.
    ما سه روز پیش جدا شدیم. روزهای سخت و وحشتناکی رو دارم سپری میکنم.
    آیا خانمم به من رجوع میکنه؟ آیا میتونه دشمنی های خونوادشو ببینه و بفهمه؟
    خانمم ایمان داشت که من عاشقشم،وفادارم بهش،محبت دارم، کار و درآمد دارم... اما نمیدونم چرا نتونست جلو ظلم خونوادشو بگیره...
    حتی من توی رابطه زناشویی واسش یه بت بودم و دکتر زنان میگفت که این جز اون 1% زنایی هستش که رضایتش از معاشقه بینهایته.
    من براش کامل بودم... فقط اسیر ظلم و دشمنی شدم
    میخوام بدونم برمیگرده؟؟؟ یکی دوماه صبر کنم میفهمه؟ گرماش بخوابه میتونه بفهمه کیو از دست داده؟
    راهنماییم کنید من چکار کنم؟ من سعی کردم خدایی رفتار کنم و سر سوزنی کم نذارم


  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    میشه یه کم ازنظرات اون خانم راجع به خودتون واینده زندگی مشترکتون بگید؟
    این که شماخوب ومهربون بودین وبراش خوب خرج میکردید نظرات خودتونه شاید چیزی نبوده که خانمتون رو راضی کنه
    گاهی مازنها دنبال چیزهایی ساده تروارزون ترازیه سرویس جواهرهستیم مثلا اینکه همسرمون فقط وقت بگذاره وبه حرفمون گوش بده
    من ازنوشته شمااینطوربرداشت کردم که یه نارضایتی عمیقی این خانم داشتن وگرنه کسی که قبل از عقد باشمارابطه زناشویی داشته چراباید بعداز عقد وسریه دعوا که بین همه پیش میاد زودتسلیم حرف خانوادش بشه؟ماجرای اون دعواچی بوده ؟
    شمامهریه واون املاک رو به ایشون دادین یانه؟

  3. 2 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 تیر 93), شیدا. (دوشنبه 16 تیر 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 تیر 93 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه خانمم کاملا از من راضی بود. وقتی داشت میرفت رو پاهای من افتاد و گریه کرد، تورو خدا نزار منو ببرن... خانمم شخصیت مرزی داره و اصلا مستقل نیست. نمیدونم در کودکی چه اتفاقایی واسش افتاده که نمیتونه رو حرف پدرش حرفی بزنه. خانمم تنها نارضایتیش ازمن این بود که چرا به پدرش به قول خودش احترام نمیزارم. اما بخدا این پدرش هزار جور حرف بهم میزد.
    من قبل عقد ماشینم جنسیس بود، این مرد هرجا میرفت میگفت دامادم جنسیس داره!!!! بعدش من ماشینو واسه یه سرمایه گذاری فروختم و رفتارش بهم عوض شد.
    مطالب منو خوب بخونید... من گاهی فکر میکنم چون این دختر این مشکل رو داشت و مادرش ازش باخبر بود کاملا و حتی بامنم صحبت کرد، عقد کردنمون بهونه بود تا به مشکل دخترشون وجاهت بدن.چون بلافاصله بعد عقد شروع کردن به بهونه گرفتن. اما مطمئنم خانمم هیچ ازینا خبر نداشت. خود خانمم همیشه میگفت که بامن بسیار خوشبخته اما خانمم ثبات شخصیت نداشت. بزرگترین مشکل ما این بود که کوچکترین اتفاق رو زنگ میزد با خونوادش درمیون میذاشت. خونواده خانمم بی اندازه بی اندازه بی اندازه در جزیی ترین مسایل ما دخالت میکردن... خانمم زن بدی نبود. مهربون بود. فقط با همه این شرایط نمیدونم ازین طلاق پشیمون میشه یا نه؟
    چون درحالی طلاق گرفت که من کاملا ناراضی بودم و میگفتم بیا زندگی کنیم من که عاشقتم و هرچی میخوای داریم. همه جوره مورد پسندتم. اما وقتی بخوای بهونه بیاری بسیار مورد وجود داره.
    ایشون یک شخصیت مرزی داره و باتوجه به این امیدوارم که بعد گذشت زمانی و آروم شدن بفهمه که شوهرش کی بود. نمیدونم چقدر باید صبرکنم تا چشاش وا شه ببینه اینا همه دشمنی بامن بود.
    حتی خودش همیشه اعتراف داشت: که مادرش کینه ییه و پدرش لجوجه و البته خودشم مغرور. اینا حرفای خودش بود. توکلم بخداست

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    خب شمامیگید خیلی تحت تاثیرخانوادش بوده وثبات شخصیتی نداشته واجازه داده خانوادش براش تصمیم بگیرن
    فکرمیکنید برگشتن چنین کسی وزندگی مجددباهاش فایده ای داره؟
    چه تضمینی وجودداره ایشون برگردن واین رفتارو بازتکرارنکنن؟شاید باهم برید زیر یه سقف ودفعه بعدبایه بچه شمارو رهاکنه وبره؟
    الان مدت زیادی ازجدایی شمانمیگذره وشماهم خیلی دوسشون داشتید مسلمه که به برگشتنش فکرمیکنید یه دوست دختر ودوست پسرهم که رابطشون بهم میخوره باز تاچندوقت دارن به همدیگه فکرمیکنن ومنتظربرگشت طرفشون هستن شماکه زن وشوهربودین مسلمه این حس خیلی توی شما قویه
    امامن یه چیزی بهتون بگم تحت تاثیراحساساتتون قرارنگیرید نذارید علاقه تون به همسرسابقتون باعث بشه واقعیت هارو نبینید دهن بینی عیب کوچیکی نیست
    من تو دوره نامزدی رفتارهایی رو ازشوهرم دیدم که الان بعداز3سال زندگی زیر یه سقف میبینم
    الان تعجب میکنم چطور ساده از اون رفتارها گذشتم؟شمافکرنکنید اگه باایشون میرفتید زیر یه سقف همه چیز عالی وگل وبلبل میشد نه این خانم همین ادم باهمین خصوصیات بودمن خودم خیلی سرسری وساده ازمسائل ومشکلاتمون تو دوره نامزدی وبعدهم دوره عقد گذشتم الان باهمون مسائل مواجه هستم شما ازخصلت های بد ایشون ساده نگذرتصورکنید توزندگی اخلاق های ایشون چه مشکلاتی به وجودمی اورد

  6. 4 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 تیر 93), sara 65 (سه شنبه 17 تیر 93), saraamini (دوشنبه 16 تیر 93), شیدا. (دوشنبه 16 تیر 93)

  7. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شخصیت خانمتون و مشکلاتش که قرار نیست عوض بشه.
    برگردن هم باز همینه.

    به هر حال انتخاب اشتباهی داشتید که حالا باید کمی بگذره تا باهاش کنار بیایید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    sara 65 (سه شنبه 17 تیر 93), شاپرک 114 (دوشنبه 16 تیر 93)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام چرا به خانومتون این پیشنهاد رو نمیدین که بره پیش مشاوره و مشکلات شخصیتیش رو حل کنه ،اگه واقعا اینجور که نوشتی از تو و زندگیش راضی بوده حتما برای اصلاح خودش حاضر میشه هرکاری کنه ، شاید درست نباشه نا امیدت کنم ولی شاید خانومتم به دلیل رابطه قبل ازدواجتون تن به عقد کردن داده وگرنه مگه میشه کسی رو به زور از عشقش جدا کرد ، درسته حرفای بقیه روش اثر داشته ولی جدایی چیزی نیس که به همین سادگی کسی قبول کنه، حق طلاق مگه با خانومت بود؟ تو که دوستش داشتی چرا طلاقش دادی!!!

  10. 2 کاربر از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده اند .

    saraamini (دوشنبه 16 تیر 93), شیدا. (دوشنبه 16 تیر 93)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 تیر 93 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم نمیدونم خودم گیج و مبهوتم. هنوز باورم نمیشه جدا شدیم. خانمم بدی داشت، اما خوبی های زیادی هم داشت. بدیش دهن بینی و بی ثبات بودنش بود که همینم خیلی بزرگ بود. همه چی در 3هفته تموم شد. و پدرش همه کارارو با سرعت انجام میداد چون دخترشو میشناخت. نمیخواست بهش زمان بده تا عاقلانه تر تصمیم بگیره. نمیخواست فرصت فکر کردن بده. روشش این بود که میومد خودشو مظلوم میگرفت و منو تحریک میکرد که حرفی بزنم و منم از شدت فشار روانی که روم بود داشتم دیوانه میشدم. بعدش میرفت خونه با زنش بحدی ازم بد میگفتن که کاملا مغزشو شستشو دادن. ما چندین بار دعوا و قهر کردیم و هربار پدرش باعث قطع ارتباطمون میشد. سیم کارتو میگرفت نمیذاشت از خونه بیرون بره یا تلفن بزنه. اما چند روز که میگذشت خانمم خودش سمتم میومد یا ارتباطی برقرار میشد.
    الان هم امیدم به اینه که عقلش کار کنه. نمیدونم آیا هنوز گرمه؟ و نفهمیده چه کاری انجام داده! نمیدونم چند ماه بگذره دلتنگم میشه؟ دلش میخواد برگرده؟
    من خیلی دوسش دارم و اصلا احساساتی برخورد نمیکنم، من شخصیت و روانم طوری نیست که بخوام خودمو باکسی سرگرم کنم و زنمو فراموش کنم. خدا میدونه حتی اگه نقص عضو هم داشته باشه بازم میخوامش. چون خودش واسم مهمه. فقط امیدم بخداست که یکم زمان بگذره و برگرده، با اینکه به عشق و خوشبختی آیندمون ایمان داشت، اما دشمنی ها نذاشت منو ببینه... راهنماییم کنید چکار کنم!

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    حق طلاق با شما بود میتونستین ایشون رو طلاق ندید و برای بی ثباتیش پیش مشاور ببریدش.
    به نظرم شما هم سریع اقدام کردید .
    حالا هم که جدا شدین به نظرم حتما دلیلی داشته. لطفا قبل ازینکه دائم ارزوی رجوعش رو بکنید بیشتر به ایندتون فکر کنید چون اگر برگرده و چیزی تغییر نکنه باز هم بیفایدست . دور تسلسل
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  13. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 17 تیر 93), sara 65 (سه شنبه 17 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 17 تیر 93)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    برای رسیدن به آرامش باید هرچه سریع تر قبول کنین که با خانمتون مشکلات جدی داشتین و جدا شدین و به امید برگشت ایشون نباشین. میدونم قبولش کار سخت و زمان بریه اما در این حالت بلاتکلیفی و بیم و امید سپری کردن خیلی سخت تر و پر از اضطراب و استرسه....

  15. 2 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 17 تیر 93)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 تیر 93 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما مشکلات جدی نداشتیم، و من منتظر میمونم همچنان
    سوال من این بود که آیا ایشون به یک عقلانیت میرسه؟ آیا یروز میشینه خوب فکر کنه درسته خونوادم باشوهرم مشکل داشتن اما شوهرم خیلی منو دوس داشت، خیلی مهربون بود و خوبی کرد و برای زندگی بسیار تلاش کرد( این البته اقرار های خودشه)
    آیا این تورمی که برای جدایی ایجاد شده بود در نتیجه دشمنی های خونوادش و دهن بینی خودش، فروکش میکنه؟ یعنی ایشون دلتنگ میشه؟ من از خدا میخوام ایشون رو هدایت کنه و یک روز توفیق بده که حقیقت رو ببینه
    همین کافیه چون اگر چشماش ببینه برمیگرده، من منتظر برگشتش نیستم، منتظرم که عقلش کار کنه و انصاف و واقعیت جای دشمنی و کینه رو بگیره... انوقت برمیگرده و میمونه

  17. کاربر روبرو از پست مفید xman1984 تشکرکرده است .

    Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32
  3. شروع یک زندگی با شک و تردید؟
    توسط fariborz در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 91, 15:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.