+لطفا راهنمایی کنید

[mk7]

سلام
من یک پسر 20 ساله ترم 4 کاردانی هستم تو دانشگاه با دختری آشنا شدم و به اون علاقه مند شدم ولی اون از این موضوع خبر نداره من اهل دوستی و این جور چیزا نیستم ونمی تونم الان پا پیش بزارم می دونم که الان شرایط ازدواج رو ندارم ولی واقا به ایشون علاقه دارم خیلی جاها هم خوندم که تو سن کم عشق وجود نداره و هوسه ولی در مورد من این طور نیست من نمی دونم چیکار باید بکنم ترم بعد هم درسم تموم میشه و می ترسم دیگه نبینمش

[کنجکاو]

شما بايد با خانواده برين خواستگاري براي اين كارم مي تونيد خواهر يا مادرتون رو ببرين تا با دختره صحبت كنه اگه اونم شما رو دوست داشته باشه
جواب مثب بتون ميده وصبر مي كنه تا موقعيت كاري ومالي شما كاملا كامل بشه اگر نه هم كه حد اقل تكليفتون مشخص مي شه. كه منتظر وعاشق بمونيد يا نه دل بكنيد. بالاخره كه چي بايد يه كاري بكنيد.اين يه راهه بقيشو از دوستانم بشنويد.

[garibe]

منم با کنجکاو موافقم

بهتره با خانواده خودتون صحبت کنید

[mk7]

ممنون از راهنمایی که کردین ولی چطوری می تونم با خانواده در میون بزارم با این وضعیت وسنم که جدی بگیرن و شروع نکنن به نصیحت؟

[عسل محمدی]

با سلام من خیلی بدبختم الان که دارم براتون می نویسم از گریهخیس شدم یه دوست پسر دارم که یک و سال و نیم با هاش دوستم خیلی دوستم داشت خیلی وقتی دعوامون می شد حتی اگر من مقصر بودم می اومد دست و پا رو می بوسید ولی از چند روز پیش تو محیط کارم بودم که خواهر زاده صاحب کارم می خواست بیاد تو کافی نت با تعجب نگاش کردم که دوست پسرم متوجه بشه و جلویه اون حرف نزنه که بره برای صاحب کارم فضولی کنه ولی دوست پسرم قسم می خوره که من با چشم به اون پسره اشاره کردم که نیا تو یعنی من با اون پسره به گفته دوست پسرم دوستم دارم دیونه می شم کسی که این قدر برام می مرد الان اصلا نه زنگ می زنه نه می اد کافی نت اس ام اس می فرسته می گه من مثل بت پرستشت کردم چطور خیانت کردی به خدا حتی برای سو تفاهم مجبور شدم به اون پسره بگم که بیاد و روبه رو بشند با دوست پسرم ولی هر کاری کردم زنگ زدم نیومد می گه من با چشمای خودم دیدم می گم اخه اگه من باهاش دوست بودم چطور می گم بیا روبه رو بشید می گه اخه اون پسره ترسیده که من نزنمش ای خدا این قدر گریه کردم دارم دیونه می شم باورم نمی شه به قیمت تهمت به من این دوستی تموم بشه راستشو بگم منم خیلی دوسش دارم ولی هیچ وقت به اون اندازه که اون منو دوست دراه نه ولی الان دارم دیونه می شم تو رو خدا کمکم کنید

[عسل محمدی]

من عسلم همین که مطلب بالا رو نوشت دوست پسرم اومد و اون تا رو روبه رو کردیم شکر خدا مشکل حل شد ولی دوست دارم بدونم چیکار کنیم که دوست پسرمون یا شریک زندگیمون نسبت به ما بدبین نشه