قرمز شدن صورتم وقت حرف زدن،کمکم کنید

[سپیده ی تاریک]

سلاممن23 سالمه و لیسانسمجدیدا بعضی وقتا که دارم حرف میزنم و وقتی پیش دوستام و حتی خانوادمم صورتم قرمز میشه و گرمم میشه،نمیدونم برای اینکه خوب شم چی کنم،خیلی وقتا به خودم تلقین کردم که هیچی نیست و تو که بلدی حرف بزنی و قرمز نشو ... ولی فایده ندارهواقعا خیلی حس بدیه،بعضی وقتا از ترس اینکه صورتم قرمز نشه ترجیح میدم ساکت بمونم و اظهار نظر نکنم،اعتماد به نفس دارم ولی مشکل از کجا آب میخوره نمیدونم

[meinoush]

این سوال منم هست.
از روانپزشک هم پرسیدم گفت مدلته پوستت نازکه و این حرفا. فکر کنم روانپزشکم به درد نمی خوره :) هر چی هستم می گه خوبی خودتو بشناس با خودت کنار بیا!
تو رو نمی دونم همیشه اینطور بودی یا نه. اما خودمم اینطوری نبودم. از وقتی که چند سال پیش حالتای تپش قلب پیدا کردم اینطوری شدم. با هر تغییر احساسی ضربان قلبم ظاهرا میره بالا سریع قرمز می شم صورتم هم گرم میشه. بیشترین مقدار قرمزیم هم وقتیه که بترسم یا نگران شم. مثلا نگرانی منظورم اینه که به دفعه ای یادم بیفته یه کاری باید انجام می دادم که ندادم یادم رفته.
من قلبم سالمه. روانپزشک هم کمکی بهم نکرد نه در اینمورد نه در مورد حال بد شدنام. از نظرش همه چی رو به راهه.
در مورد قرمز شدنت ناراحت نباش هر چی داری م یگی ادامه بده. قطع نکن. منم اعتماد به نفس واسه حرف زدن مشکلی ندارم اما واسه اینکه قرمز میشم به حداقل رسوندم این حرف زدنامو وقتی هم قرمز میشم خیالیم نیست میشم دیگه. بقیه ادمایی که نگاه می کنن یه چیزی واسه تفریح پیدا می کنن :)

من حتی هیجان زده از نوع خوشحالی هم بشم بازم قرمز میشم اما کم. زیاد ترینش همون ترس و نگرانیه. خجالتی هم نیستم. یعنی کلا خجالت زیاد نمی کشم. راست کارم نیست. از چیزی معمولا خجالت نمی کشم که باعث شه قرمز شم اما وقتی قرمز می شم از اینکه قرمز شدم اسیب پذیر شدم تابلو شدم خجالت میکشم. بعدش از اون خجالتی که از قرمز شدنم می کشم بازم خجالت می کشم. اونوقت اگه کسی هم به روم بیاره این قرمزش هی ادامه داره شدیدتر!!

اگه این تاپیکت به نتیجه برسه من ازت خیلی خیلی ممنون می شم. منم یه مشکلم اینه.

[terme00]

منم این مدلیم ....
گونه هام وقتی که خسته میشم یا عصبانی میشم ... کلا وقتی هیجانی میشم صورتم گرم میشه و گونه هام قرمز ... حتی وقتی صورتمو با صابون میشورم هم گاهی گونه هام قرمز میشه
ولی مشکلی باهاش ندارم ... خوب مدل پوستمه دیگه .
فکر میکنم شما خجالتی هستی و دلیل قرمز شدن صورتت همینه ... چون الان دیدی من و مینوش عزیز هم اینجوری هستیم ولی موقع صحبت کردن این مشکل رو نداریم ...

[meinoush]

فکر میکنم شما خجالتی هستی و دلیل قرمز شدن صورتت همینه ... چون الان دیدی من و مینوش عزیز هم اینجوری هستیم ولی موقع صحبت کردن این مشکل رو نداریم ...

من خجالتی نیستم. یعنی انقدر بلاهای جوراجور سرم اومده که چیزی نیست که بخوام به خاطرش خجالت بکشم. قرمز شدنم به خاطر هر چیزی هست جز خجالت.

در موقع صحبت کردن بیشتر اینطوری میشم. یعنی موقعی که پیش بقیه ادمام قرمز شدنم مشکله واسم وقتی خودم تنهام که مهم نیست.

[سپیده ی تاریک]

وااایییی چقد خوشحالم که به جز من کسی هست که این مشکلو دارهمنم اصلاااااا خجالتی نیستم و راحت حرف میزنم، دقیقا مثه توئم مینوش جون فقط با این تفاوت که روانپزشک نرفتم

[mis-marjan]

دوست عزیز منم مشکل شما رو دارم و همین طور هستم
البته هم پوست نازکی دارم که به لحاظ تجربی بهم ثابت شده هر وقت گرمم میشه اینطوری میشم
ولی نوع بروز هیجان هم هست یعنی زمانی که استرس دارم یا نگران هستم صورتم قرمز میشه
چون که بدن داره استرس و تشویش رو در قالب قرمزی صورت بروز میده
این عکس العمل در هر کس به یه صورته یه نفر قرمز میشه یکی طپش قلب میگیره یکی پرخوری میکنه برای ما هم این مدلیه دیگه
تازه شما فقط صورتت قرمز میشه من کمی چشمام هم قرمز میشه
خصوصا توی جلسات خواستگاری
هر چی خواستگاری جدی تر صورت من قرمز تر
حالا فکر کنید به نظرتون آقا پسر توجیه میشه که من مدل صورتم اینطوریه یا نه!
چون صورت من کاملا سفید و شفافه
ولی نگران نباش باید سعی کنی استرست رو کنترل کنی
مسلما دستت میاد که توی چه شرایطی اینطوری میشی بنابراین سعی کن در اون شرایط کنترل کنی
نفس عمیق خیلی کمک می کنه
سعی کن کمی آب بخوری
حتی اگر میتونی قرص آرامبخش بخور میتونی از دکترت بخوای برای مواقع حساس و حیاتی برات یه قرص با عوارض کم تجویز کنه من همین کارو کردم
چون معمولا در خواستگاری این اتفاق برام می افته و علاوه بر قرمزی صورت که عکس العمل لحظه ای هست در طول جلسات به شدت کم خوراک و کم خواب میشم البته فکرم هم درگیر هست تازه گیا مشکلات گوارشی هم بهش اضافه شده ... چه شود!!!!
اگه آقای خواستگار بفهمه که اینقدر اذیت میشم عمرن دیگه پاشو توی خونمون بذاره
جالبه از وقتی قرص گرفتم هیچ خواستگار رسمی نداشتم که به اون مرحله برسه (شانسه داریم...!)

[مصباح الهدی]

سلام خوبی؟

من تاپیک زیر را پیشنهاد می کنم شاید از بعضی جهات کمک کننده باشه.

سرخی صورت و ابکی شدن چشمام موقع صحبت با دختر در جلسه اشنایی

[meinoush]

مصباح الهدی جان خوندم. واسه من نه به خجالت ربط داره نه به اعتماد به نفس. فلبم تحریک پذیریش انگار بالا رفته. اما واقعا هم قلب نیست چون قلبم سالمه دکتر رفتم. پروپرانولول می خورم اروم تر میشم اون حساسیته کمتر میشه اما بازم ممکنه قرمز شم. ضمن اینکه این قرص واسه من ریزش ابرو داد نمی خورم مگه اینکه درد و گرفتگی قفسه سینه پیدا کنم که مجبور شم بخورم. قرمز شم بهتره تا اینکه ریزش ابرو بده بهم :)
راستی من همه وقتی ممکنه اینطوری شم. این یه چیز درونیه نه بیرونی. یعنی احساسات درونیم تغییر می کنه تابلو میشه توی صورت. و اینکه با کسی باشم که می شناسم یا غریبه هیچ فرقی نداره. هیجانات و تغییرات احساسی خودمه که میشه قرمزی.

- - - Updated - - -

ببخشید سپیده جان تاپیک تو هست من دارم هی پست می ذارم. دیگه نمی ذارم تا لازم نشده باشه. ببخشید

[terme00]

من خجالتی نیستم. یعنی انقدر بلاهای جوراجور سرم اومده که چیزی نیست که بخوام به خاطرش خجالت بکشم. قرمز شدنم به خاطر هر چیزی هست جز خجالت.

در موقع صحبت کردن بیشتر اینطوری میشم. یعنی موقعی که پیش بقیه ادمام قرمز شدنم مشکله واسم وقتی خودم تنهام که مهم نیست.

مینوش عزیزم من منظورم سپیده بود... یه بار دیگه جمله رو بخون... گفتم من و می‌نوش هم قرمز میشیم ولی نه موقع صحبت کردن..
برای اینکه پستم اسپرم نباشه : من برای رفع این مشکل از کرم های تیره تر از رنگ پوستم استفاده می کنم.. جواب میده ... امتحان کن

[ammin]

سلام

.من چند نکته میگم شایدتاحدودی بهتربشی؛

اول همیشه بدترین موقعیت رودرنظربگیر بعدش باخودت بگو خب قراره چی بشه.مثلا فکرکن جلو جمع صورتت سرخ شده وقتی قبل ازاینکه صحبت کنی تصورکنی که قراره صورتت سرخ بشه،بخاطراینکه بدتر نشه دست وپای خودت روگم میکنی پس بهتره بدترین وضعیت ممکن رو درابتدا تصورکنی.تامیتونی بادست ودلبازی شروع کن وتا آخر که قراره چی بشه تصور کن وقتی به حد نهایی برسی ذهنت متوجه مصنوعی بودن ترست میشه وبه آرامش میرسی.


دوم:توی جمع هرجا تپق زدی یاسرخ شدی بعدش بهش فکرنکن باترست مواجه شو.


سوم؛نگرش کلیت رو ملایم کن ،مثلا انتظار نداشته باش که همیشه به بهترین وجه ظاهر بشی و صحبت کنی هچنین انتظارت ازرفتاری که دیگران باید داشته باشند معمولی وعادی کن.

چهارم: گاهی خاطرات گذشته ت روکه سرخ شدی یاخجالت کشیدی باشوخی یاخنده پیش دوست صمیمیت یاخواهرت بیان کن تا اون حس رنجش وآزارش تغییرکند.

پنجم:سعی کن بیشتر روی معنی حرفات فکرکنی وبه این عادت کنی وکمترحواشی رو درنظربگیری،چون بواقع هم همیطوره توی جمع مردم به معنای کلام ماتوجه میکنند.خودمون انتخاب وتعیین میکنیم جو روبه سمت حواشی بی اهمیت ببریم یاخیر.