به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    337
    سطح
    6
    Points: 337, Level: 6
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    زورگویی خانواده های مدهبی مردسالار خودم و همسرم

    سلام
    من حدو دو ساله که ازدواج کردم. هر دو مذهبی بودیم. ولی من مذهبی روشنفکری هستم. همسرم کمتر ازمن. اما خانواده های هر دومون از اون نوع مذهبی هایی هستن انعطاف ندارن و ب شدت پایند ظواهر و عرف جامعه ب اصطلاح مذهبی هستن.مثلا سر این که
    تصمیم داشتم ب جای چادر، مانتو بپوشم (اونم از نوع کاملا اسلامی و محجبه) و از همسرم خواسته بودم یکی از آلات موسیقی ایرانی را برام بخره تا موزش ببینم و اونم خریده بود، کار داشت به طلاق می کشید! یک هفته روزکار من سیاه بود. هنوزم سازمو قایم می کنم!
    متاسفانه همسرم تا با من هست، آروم و همراهه، ولی ب محض این که تحت تاثیر افکار مدهبی دیگران قرار بگیره، رنگ عوض می کنه.
    حالا مشکل بزرگ من اینجاست که با این که زندگیم آرومه و با همسرم مشکلی ندارم، اما هر موقع خونه پدری ام می رم، ایشون مدام نماز منو چک می کنه، با اصرار می خاد برای همه فلان دعا را بخونم و ... تا وقتی هم که حرفش ب کرسی نشینه و راضی نشه، ول کن نیست؛ در حدی که وقتی من بهش اعتنایی نمی کنم (چون ب شدت از این رفتارا و اصراراش منزجرم) می گه من این قضیه را به شوهرت می گم که چرا تو نمازاتو اول وقت نمی خونی!!! انگار سند مالکیت من از پدرم منتقل شده به همسرم و منی که دکترا دارم و همه ی فامیل خودم و شوهرم از نبوغ من می گن، در نظر اون نیاز ب قیم دارم، اونم برای انجام امور شخصی و حریم خصوصی ام مثل نماز و دعا!!!!!!!!!!!!!!!!!
    در صورتی که برادرم که دهه 70ی هست هرکار بخاد می کنهو مثلا بلند صدای خواننده زن توی خونه می ذاره (که البته از نظر من اشکال نداره)
    دیگه واقعا خستم. هیچ کس نمی تونه باور کنه پدرم با من این طور برخورد می کنه. می ترسم بعد از بچه دار شدن هم پدر و مادر خودم و هم پدر و مادر همسرم توی تربیتش دخالت کنن. خصوصا که همسرم هم دمدمی مزاجه تا حدی.
    از ترس اینکه شوهرم تحت تاثیر این ها قرار نگیره، حتی قید فرصت مطالعاتی دو سه ماهه را هم باید بزنم. البته ما الان دور از اونا زندگی می کنیم، ولی بالاخره که پیش اونا زندگی خواهیم کرد
    چی کار کنننم؟

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فکر می کنم حریم خصوصی که خانواده شما ( شما و همسرتان ) باید داشته باشید توسط خودتان نقض می شود. برای همین دیگران می توانند دخالت کنند. ببین اگر همسرت خودش معتقد بود که باید چادر بپوشی یا با ساز مخالف بود من می گفتم به حرف همسرت گوش کن. اما مشکل شما این است که دیگران برای شما تصمیم می گیرند. من فکر می کنم علتش این است که مسایلتان را بین خودتان حل نمی کنید. اگر دیگران کمتر از زندگی شما آگاهی داشته باشند طبعا موضوعات کمتری برای دخالت پیدا می کنند. فکر می کنم همسر شما آن بلوغ لازم را که یک مرد باید برای تصمیم گیری داشته باشد ندارد. برای همین دیگران خیلی راحت دخالت می کنند و او هم تاثیر می پذیرد. یعنی فکر می کنم استقلال فکری لازم را ندارد. یکی از ارکان مهم زندگی مشترک استقلال فکری زوجین است . یکی از مهمترین علت هایش کاهش اعتماد به نفس است. این افراد شناخت درستی از توانایی ها و محدودیت های خود ندارند به همین دلیل اعتماد به نفسشان پایین می آید و شهامت لازم برای تصمیم گیری را ندارند. فکر می کنند ناتوان از تصمیم گیری و اداره خودشان هستند یا اینکه دیگران را از خود بهتر می دانند.
    پس اگر سعی کنید به شوهرتان بیشتر اعتماد به نفس بدهید ( این خصوصیت برای مرد خیلی مهم است ) و غریزه مردانه اش را بیدار کنید مشکلتان حل می شود.

  3. 4 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    sara 65 (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 14 خرداد 93), کاغذ بی خط (سه شنبه 13 خرداد 93), شیدا. (سه شنبه 13 خرداد 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    337
    سطح
    6
    Points: 337, Level: 6
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    ممنون از راهنماییتون
    تا حدود زیاد همین طور هست که شما می گید. اما مساله اینه که همسرم تو یه برزخی بین سنت و مدرنیته گیر کرده. از طرفی هم احساس می کنم تصورش اینه که اگر با نظرات من کامل موافقت کنه، استقلال و مردونگی ش زیر سوال می ره و من توی نظرات مذهبی متفاوتم پیشروی می کنم. ی جور احساس خطر!!


    توی حرف دم از آزادی و تفاوت نسلی می زنه ولی در عمل اکثر اوقات شبیه در و مادرامون عمل می کنه. ضمنا گفتم که زمینه های گرایش به نظرات پدر و مادرامون را داره و این چیزی نیست که ب راحتی بشه ازش گرفت.

    واینکه لطفا بگید چرا گفتید اگر خودش با مانتو یا ساز مخالف بود، می گفتید نظر اونو بپذیرم؟
    ویرایش توسط mam : سه شنبه 13 خرداد 93 در ساعت 16:48

  5. کاربر روبرو از پست مفید mam تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (سه شنبه 13 خرداد 93)

  6. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اولین دلیلم برای گوش کردن به حرف همسر اینه که : مردها به طور غریزی دوست دارند سکان دار زندگی مشترک باشند. یعنی طبیعتشان این طوری طراحی شده است. خانم بیشتر مواقع با ایستادگی مستقیم جلوی شوهرش به نتیجه نمی رسه. اگر می خواهی شوهرت مال شما باشد بهترین راهش اینه که به حرف هایش گوش کنی و با سیاست های زنانه کارت را پیش ببری. به این لینک سر بزن مفصل توضیح داده است :hamsaremankist.blogfa.com
    دومین دلیل اینه که : زندگی مشترک اصلش سازگاری و گذشت است. یعنی سر یک چیزهایی کوتاه آمدن. این کار را خانم ها بهتر از آقایان انجام میدهند. چون طبیعت مردها تسلط و رقابت طلبی است اما خانم ها توانایی تطابق و سازگاری و همکاری بیشتری دارند.



    - - - Updated - - -

    پاورقی : من چیزهایی در این تالار دیده ام که تا آخر عمرم یادم نمی رود. شرح زندگی خانم هایی را خوانده ام که واقعا آدم می ماند چه بگوید. ببین چقدر تاپیک اینجا داریم که خانم از خیانت های مداوم و پی در پی همسرش که به صورت عادت درآمده است شکایت دارد. هیچ کار خاصی هم در این موارد نمی توان انجام داد.
    برای همین می گویم اگر شوهر شما مذهبی و مقید است امتیاز بزرگی در زندگی دارید. هرچه رفتار شما در جهت تقویت این خصوصیت همسرت باشد در زندگی برد کرده ای. اگر من جای شما بودم با این شرایطی که در جامعه هست از بعضی چیزها گذشت می کردم تا در عوض شوهرم هم در مقید بودنش راسخ بماند و پایش شل نشود. واقعا دوره و زمانه قابل اعتماد نیست .
    ببین یک مثال برایت می زنم : من به ایروبیک علاقه دارم و می خواستم سی دی هایش را تهیه کنم. پدر و برادر هم دارم. مادرم بهم گفت که حتما سی دی ای تهیه کن که لباس خانم ها کاملا پوشیده باشد چون پدر و برادرت هم در خانه هستند.

  7. 3 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    mam (سه شنبه 20 خرداد 93), کامران (چهارشنبه 14 خرداد 93), شیدا. (سه شنبه 13 خرداد 93)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    متاسفانه جامعه ما در حال عبور از یک برزخه که سنتی افراطی داره به مدرنیته تبدیل میشه و چون سرعت این تغییر بسیار بالاست بین دو نسل پیاپی معادل 100 نسل که دوران قدیم زندگی میکردن فاصله و شکاف بوجود اومده. به هر شکل هر تحولی بهایی داره و مسلما عده ای قربانی میشن تا فرهنگ بچرخه و به نسل بعدی برسه و دوباره به بلوغ برسه. ببین دکتر قطعا با من هم عقیده ای که نمیشه با ایجاد تعارض و مقاومت کاری از پیش برد! پسبهترین راه به نظر من کجدار و مریضه!

    من خانواده خانومم همینطورن.من به ایشون گفتم هیچ کاری ندارم که تو مانتو بپوشی یا چادر. در واقع به منم ربطی نداره. ولی بهش گفتم حق نداری جلوی خانوادت مانتو بپوشی و باید جلوی اونها حتما برای حفظ ظاهرم که شده چادر سر کنی. شما هم اول سعی کن شوهرتو که امروزی تره به مرزهای عبور از سنت نزدیکتره اول خوب تحت تاثیر بذاری و کاملا بکشیش تو مدرنیته بعد با همدست کردنش با خودتون جلوی خانواده ها حفظ ظاهر کنیننننننننننننننن
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  9. 3 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    mahasty (چهارشنبه 14 خرداد 93), mam (سه شنبه 20 خرداد 93), sara 65 (شنبه 17 خرداد 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    دوست گرامی
    همونطور که خودتون در پست اول نوشتید، بیشترین دغدغه رو الان از سمت خانواده خودتون و بالاخص پدرتون دارید متحمل می شید. این چه ربطی به همسر و خانواده همسر و غیره داره؟!
    فقط و فقط به واکنش های منفعلانه خودتون در برابر دیگران بر می گرده. این خیلی بده که دانشجوی دکترا باشید و چنین سطحی از تحصیلات و آموزش رو بگذرنید، اما هنوز برای خودتون یک منش مشخص تعریف نکرده باشید و دیگران رو وادار نکرده باشید که منش شما رو به رسمیت بشناسن( با زبون خوش البته )

    اگر کاری که دارید انجام می دید رو مطمئنید از درست بودنش، پس لازمه استوار تر از این ها روی کارتون و روشتون بایستید.

    پس اگر می خوای دیگران رفتار دیگری با شما داشته باشند، باید راهی که تا الان اومدی رو ادامه ندی. تاپیک رفتار منفعلانه رو بخونید. پاسخ بسیاری از آشفتگی های کنونی شما اونجاست.

    یه خورده مصداقی تر راه حل بگم؛ مثلا وقتی پدرتون از شما می خواد فلان دعا رو بخونید می تونید واکنش های زیر رو داشته باشید:

    1- با شوخی در موقعیت رفتار کنید . ( ای جانم! بابایی اون دختر کوچولوئه کجاست که مطمئنتون کنه یاد گرفته؟! )

    2- موقعیت را ترک کنید. ( شما تشنه تون نیست؟ برم آب بخورم )

    3- استوار بایستید و بگید نمی خواد بخونید ( باباجان! سختمه اینجوری ... تو خلوت خودم حواسم به مراقبه هام هست...)

    4- به وقتی دیگر موکول کنید. ( خب الان که حضور قلب ندارم و میشه لغلغه زبان... باشه انشالا هر وقت دلم حاضر بود..)

    نگران غرغرهای پدر هم نباشید. کمی صبوری کنید تا خودشون رو وفق بدن.

    در مورد همسرتون و اینکه فرصت مطالعاتی تون رو بخاطر ترس از ناشناخته ها رها کنید، بسیار روند نادرستی است. نگران همسرتون نباشید. ایشون قبل از ازواج با شما دست کم بیست و چند سال تو اون خانواده مذهبی زندگی کردن و هر تاثیری لازم بوده پذیرفتن. (حتا خود شما!) در عین حال خیلی خطوط قرمز همسرتون رو نشکنید که وادار به جبهه گیری بشه. فراتر از اون اگه تا حالا پیش نیومده، دیگه نمیاد.

    موفق باشی.
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  11. 8 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    Aram_577 (شنبه 17 خرداد 93), mam (سه شنبه 20 خرداد 93), sara 65 (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (جمعه 16 خرداد 93), پر خيال (یکشنبه 18 خرداد 93), مامان فربد (سه شنبه 20 خرداد 93), شیدا. (چهارشنبه 14 خرداد 93), صبا_2009 (چهارشنبه 14 خرداد 93)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    خواهر خوبم میشه فرق بین مذهبی روشنفکر و مذهبی افراطی رو برامون روشن کنید ؟ مثلا پوشیدن مانتو از نوع اسلامیش اصلا بد نیست ولی اگه کم کم روسری عقبتر و مانتو کوتاهتر و شلوار تنگتر نشه . یا اینکه شما زدن سازی رو بلد باشید بد نیست ولی برای یاد گرفتن اون باید ساعتها با استادان و هنرجویان نامحرم در ارتباط باشید و به عینه دیدم که اصلا محیط خوبی برای یه خانم مذهبی نیست . در کل فکر نمیکنید با بالا رفتن مدرکتون دچار غرور شدید و احساس میکنید باید از مذهب فاصله بگیرید و اونو عقب ماندگی نمیدونید ؟ این افکار شما در اعمالتون نمود پیدا میکنه و والدینتون رو نگران میکنه . این همان تهاجم فرهنگیه و متاسفانه در قشر تحصیل کرده ما هم خودش رو نشون میده . تکلیفتونو با خودتون معلوم کنید مذهب روشنفکری و افراطی نداریم مذهب حد و حدود و مرزها و معیارهای مشخصی داره که اگه میخواهید مذهبی متعادلی باشید باید بر اساس اون حد و مرزها حرکت کنید . و تفریط از این خط قرمزها رو روشنفکری حساب نکنید . افراط و تفریط در هیچ کاری صحیح نیست حتی در مذهب . مثلا نماز یکی از واجبات دین ماست و به خوندن نماز اول وقت هم توصیه شده ایم . اگه کسی به این واجب دینی عمل کنه مذهبی متعادله . ولی اگه کسی اونو از حد بگذرونه و همواره در حال نماز باشه و به کارهای دیگه اش نرسه میشه گفت افراطیه .

  13. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    Aram_577 (شنبه 17 خرداد 93)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    سلام
    بسیار متاسف شدم واقعا وضع سختی دارید

    به نظر من :
    شما اول باید رو خانواده خودت (پدر و مادر و خواهر و برادرت ) کار کنی
    شما باید رو عقاید اونا بیشتر کار کنی تا همسرت وگرنه شما هر چی رشتی پنبه میکنند دوباره شوهرت را پر مکننند
    به نظرم بهتره در شروع با خانواده همسرت کار نداشته باشی



    حرف اثر خودش را میذاره بعضی ها یه خورده دیرتر تاثیر میگیرند ولی مطمئن باش در دراز مدت می تونی رو بابات هم اثر بزاری
    بهت بگم با پدرت دوستانه صحبت کنی و مودب باشی و نخوای که زود قبول کنه حرفات را

    حرفات را هم با یه حالت سوالی بپرس و به پدرت مهلت بده که ارام ارام بهت جواب بده که یه وقت عصبی نشه و باهات لج کنه
    مثلا ازش بپرس که مثلا اون خانم که ماننتویی هست ولی کاملا پوشیده و سنگین هست فرشته ها چه گناهی براش می نویسند ؟
    (به این نتیچه برسی که ایا گناهش میشه مانتو پوشیدن ؟)

    کسی که دست یکی را میگیره و از جا بلندش میکنه و مسیر زندگیش را تغیر میده بیشتر اجر داره یا کسی که تو اتاقش فلان دعا را می خونه

    اگه شما یه ادم باسواد تحصیل کرده باشی که برا خودت و اطرافیانت و دانشجوهات مفید باشی و 4 کلام چیز مفید به شاگردات که شاید اونا با استفاده از علمی که از شما اموخته اند یه کار بزرگ انجام دهند
    یا مثل من تو خونه شام درست کنی و بعد بشینی دونگی ببینی و صبح هم تکرار یه برنامه دیگه و عصر بری پارک و.....
    کدامیکی از ما دو تا پیش خدا عزیزتریم ؟؟؟؟؟؟؟؟

    خیلی میخواستم بنویسم اما الان ذهنم متمرکز نیست
    ببخشید من نتونستم درست جمله بندی کنم چون اصلا در نوشتن مهارت ندارم
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  15. 2 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    mam (سه شنبه 20 خرداد 93), پر خيال (یکشنبه 18 خرداد 93)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 خرداد 93 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1392-8-08
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    573
    سطح
    11
    Points: 573, Level: 11
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 25 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    خواهر خوبم میشه فرق بین مذهبی روشنفکر و مذهبی افراطی رو برامون روشن کنید ؟ مثلا پوشیدن مانتو از نوع اسلامیش اصلا بد نیست ولی اگه کم کم روسری عقبتر و مانتو کوتاهتر و شلوار تنگتر نشه . یا اینکه شما زدن سازی رو بلد باشید بد نیست ولی برای یاد گرفتن اون باید ساعتها با استادان و هنرجویان نامحرم در ارتباط باشید و به عینه دیدم که اصلا محیط خوبی برای یه خانم مذهبی نیست . در کل فکر نمیکنید با بالا رفتن مدرکتون دچار غرور شدید و احساس میکنید باید از مذهب فاصله بگیرید و اونو عقب ماندگی نمیدونید ؟ این افکار شما در اعمالتون نمود پیدا میکنه و والدینتون رو نگران میکنه . این همان تهاجم فرهنگیه و متاسفانه در قشر تحصیل کرده ما هم خودش رو نشون میده . تکلیفتونو با خودتون معلوم کنید مذهب روشنفکری و افراطی نداریم مذهب حد و حدود و مرزها و معیارهای مشخصی داره که اگه میخواهید مذهبی متعادلی باشید باید بر اساس اون حد و مرزها حرکت کنید . و تفریط از این خط قرمزها رو روشنفکری حساب نکنید . افراط و تفریط در هیچ کاری صحیح نیست حتی در مذهب . مثلا نماز یکی از واجبات دین ماست و به خوندن نماز اول وقت هم توصیه شده ایم . اگه کسی به این واجب دینی عمل کنه مذهبی متعادله . ولی اگه کسی اونو از حد بگذرونه و همواره در حال نماز باشه و به کارهای دیگه اش نرسه میشه گفت افراطیه .
    تهاجم فرهنگي ، اين هم از اون حرفاست.اين خانم عاقل و بالغ نگهبان لازم نداره.

  17. کاربر روبرو از پست مفید پر خيال تشکرکرده است .

    mam (سه شنبه 20 خرداد 93)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    337
    سطح
    6
    Points: 337, Level: 6
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کامران نمایش پست ها
    سلام

    متاسفانه جامعه ما در حال عبور از یک برزخه که سنتی افراطی داره به مدرنیته تبدیل میشه و چون سرعت این تغییر بسیار بالاست بین دو نسل پیاپی معادل 100 نسل که دوران قدیم زندگی میکردن فاصله و شکاف بوجود اومده. به هر شکل هر تحولی بهایی داره و مسلما عده ای قربانی میشن تا فرهنگ بچرخه و به نسل بعدی برسه و دوباره به بلوغ برسه. ببین دکتر قطعا با من هم عقیده ای که نمیشه با ایجاد تعارض و مقاومت کاری از پیش برد! پسبهترین راه به نظر من کجدار و مریضه!

    من خانواده خانومم همینطورن.من به ایشون گفتم هیچ کاری ندارم که تو مانتو بپوشی یا چادر. در واقع به منم ربطی نداره. ولی بهش گفتم حق نداری جلوی خانوادت مانتو بپوشی و باید جلوی اونها حتما برای حفظ ظاهرم که شده چادر سر کنی. شما هم اول سعی کن شوهرتو که امروزی تره به مرزهای عبور از سنت نزدیکتره اول خوب تحت تاثیر بذاری و کاملا بکشیش تو مدرنیته بعد با همدست کردنش با خودتون جلوی خانواده ها حفظ ظاهر کنیننننننننننننننن
    ممنون از پاسختون، با شکاف بین نسلی به شدت موافقم. اما با حفظ ظاهر نمی تونم کنار بیام. مگه من می خواستم خلاف شرعی انجام بدم یا انجام می دم که کجدار و مریز رفتار کنم؟! در فرض فرمایش شما که این کارم کردم، تا کی؟ کجاها شامل این حفظ ظاهر میشه؟ خونه تمام اقوام من و همسرم؟! اگه یه روزی بچه م پرسید مامان چرا همه جا مانتو نمی پوشی یا چادر سر نمی کنی یا چرا مامان بزرگ بابا بزرگ نباید بفهمن ما موسیقی یاد می گیریم، بهش چی بگم؟ بگم به خاطر حفظ مصالح؟
    کار درست، همیشه درسته. اینه که من موندم چی کار کنم با این وضعیت...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط آویژه نمایش پست ها
    دوست گرامی
    همونطور که خودتون در پست اول نوشتید، بیشترین دغدغه رو الان از سمت خانواده خودتون و بالاخص پدرتون دارید متحمل می شید. این چه ربطی به همسر و خانواده همسر و غیره داره؟!
    فقط و فقط به واکنش های منفعلانه خودتون در برابر دیگران بر می گرده. این خیلی بده که دانشجوی دکترا باشید و چنین سطحی از تحصیلات و آموزش رو بگذرنید، اما هنوز برای خودتون یک منش مشخص تعریف نکرده باشید و دیگران رو وادار نکرده باشید که منش شما رو به رسمیت بشناسن( با زبون خوش البته )

    اگر کاری که دارید انجام می دید رو مطمئنید از درست بودنش، پس لازمه استوار تر از این ها روی کارتون و روشتون بایستید.

    پس اگر می خوای دیگران رفتار دیگری با شما داشته باشند، باید راهی که تا الان اومدی رو ادامه ندی. تاپیک رفتار منفعلانه رو بخونید. پاسخ بسیاری از آشفتگی های کنونی شما اونجاست.

    یه خورده مصداقی تر راه حل بگم؛ مثلا وقتی پدرتون از شما می خواد فلان دعا رو بخونید می تونید واکنش های زیر رو داشته باشید:

    1- با شوخی در موقعیت رفتار کنید . ( ای جانم! بابایی اون دختر کوچولوئه کجاست که مطمئنتون کنه یاد گرفته؟! )

    2- موقعیت را ترک کنید. ( شما تشنه تون نیست؟ برم آب بخورم )

    3- استوار بایستید و بگید نمی خواد بخونید ( باباجان! سختمه اینجوری ... تو خلوت خودم حواسم به مراقبه هام هست...)

    4- به وقتی دیگر موکول کنید. ( خب الان که حضور قلب ندارم و میشه لغلغه زبان... باشه انشالا هر وقت دلم حاضر بود..)

    نگران غرغرهای پدر هم نباشید. کمی صبوری کنید تا خودشون رو وفق بدن.

    در مورد همسرتون و اینکه فرصت مطالعاتی تون رو بخاطر ترس از ناشناخته ها رها کنید، بسیار روند نادرستی است. نگران همسرتون نباشید. ایشون قبل از ازواج با شما دست کم بیست و چند سال تو اون خانواده مذهبی زندگی کردن و هر تاثیری لازم بوده پذیرفتن. (حتا خود شما!) در عین حال خیلی خطوط قرمز همسرتون رو نشکنید که وادار به جبهه گیری بشه. فراتر از اون اگه تا حالا پیش نیومده، دیگه نمیاد.

    موفق باشی.



    ممنون از راهنماییت، ولی فکر میکنم بیان من در باز کردن مشکلم الکن بوده که شما به چنین برداشتی رسیدید.
    اینکه چه ربطی به خانواده همسرم داره: در واقع ریشه ی مشکلات اون ها هستن. چون مساله طلاق سر مانتو و ساز را پدر و مادر همسرم دامن زدن و به خانواده من کشوندن. یه دعوای ساده بین من و همسرم پیش اومد و من چون ازش دور بودم به پدر و مادرش پناه برد و بین حرفاش این دو تا قضیه ارا هم گفته بود. حال خود همسرم مثلا با ساز من مشکل زیادی نداره ولی وقتی پدر ومادرش میان خونمون، باید قایم بشه. من از این پنهان کاری ها متنفرم. یا مثلا من قبل از ازدواج توی جمع های خانوادگی بلوز و شلوار یا مانتو و شلوار می پوشیدم (گاهی علی رغم میل خانواده م) او به همسرم هم گفته بودم، اما حالا حتما باید چادر بپوشم و حتی جوراب!!!
    پدر و مادرم هم از این وضع راضی ان. چون گویی ماموریت نیمه تمام اون ها که با مقاومت من روبرو می شد را این ها دارن تمام می کنن!!!

    و اما انفعال! همه مشکل من از سرکشی و تن ندادن به باید و نبایدهای دیگرانه! اگر من منفعل بودم به این مشکلات بر نمی خوردم. من چون می خام خلاف جهت آب و طبق اصول خودم زندگی کنم، آماج حملات شدم . بزرگترین مشکلم اینه که همسرم با من کاملا همراه نیست و اطمینان صد در صدی ندارم که بتونم جلوی دو تا جبهه از طرف خانواده ها بایستم، وگرنه حتما این کارو می کردم.... یک بار این کارو کردم و کار رسید به طلاق! حتی حاضر بودم این بها را هم بپردازم، ولی تحت فشار خانواده و مش.رت با مشاور تجدید نظر کردم

    ضمنا از قضا من خیلی از این واکنش هایی که گفتید را در برابر پدرم انجام دادم ولی فایده نداره. نمی تونید تصور کنید گاهی چقدر روی حرفش پافشاری می کنه و اگه راضی نشه، احساس خطر می کنه (!) و مدام ر پی یه فرصتیه که با من مفصل حرف بزنه تا به قول خودش از مواضع درستم عقب نشینی نکنم!!!! دعوا، لطافت، داد، خواهش، هیچ کدوم هم فایده نداره، پس من منفعل نیستم، دیگه از دستشون خسته شدم، سوهان روحن.... بریدم...
    [

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    خواهر خوبم میشه فرق بین مذهبی روشنفکر و مذهبی افراطی رو برامون روشن کنید ؟ مثلا پوشیدن مانتو از نوع اسلامیش اصلا بد نیست ولی اگه کم کم روسری عقبتر و مانتو کوتاهتر و شلوار تنگتر نشه . یا اینکه شما زدن سازی رو بلد باشید بد نیست ولی برای یاد گرفتن اون باید ساعتها با استادان و هنرجویان نامحرم در ارتباط باشید و به عینه دیدم که اصلا محیط خوبی برای یه خانم مذهبی نیست . در کل فکر نمیکنید با بالا رفتن مدرکتون دچار غرور شدید و احساس میکنید باید از مذهب فاصله بگیرید و اونو عقب ماندگی نمیدونید ؟ این افکار شما در اعمالتون نمود پیدا میکنه و والدینتون رو نگران میکنه . این همان تهاجم فرهنگیه و متاسفانه در قشر تحصیل کرده ما هم خودش رو نشون میده . تکلیفتونو با خودتون معلوم کنید مذهب روشنفکری و افراطی نداریم مذهب حد و حدود و مرزها و معیارهای مشخصی داره که اگه میخواهید مذهبی متعادلی باشید باید بر اساس اون حد و مرزها حرکت کنید . و تفریط از این خط قرمزها رو روشنفکری حساب نکنید . افراط و تفریط در هیچ کاری صحیح نیست حتی در مذهب . مثلا نماز یکی از واجبات دین ماست و به خوندن نماز اول وقت هم توصیه شده ایم . اگه کسی به این واجب دینی عمل کنه مذهبی متعادله . ولی اگه کسی اونو از حد بگذرونه و همواره در حال نماز باشه و به کارهای دیگه اش نرسه میشه گفت افراطیه .


    ضمن تشکر از پاسختون، حتما قبول دارید که در هر زمینه ای امکان به افراط یا تفریط کشیده شدن هست، از جمله در مذهب. نمونه ی افراط در این زمینه هم همین موادی هست که ذکر کردم؛ به عنوان مثال پوششی را که تنها حدودش معین شده، محدود کنیم به چادر. یا یکی از رفتارهای پدر همسرم را در این زمینه مثال می زنم: ایشون وقتی یکی از نزدیک ترین بستگانشون از سفر حج اومده بود، به این دلیل که حجابش مانتو هست ( و حقیقتا متین و برازنده) به دیدنش نرفت. من به این میگم افراط و خشکه مذهبی، نمی دونم شما چی می گید؟! یا کسی که موسیقیو یادگیری اون رو سرمنشا انحراف می دونه؟؟ اگه اینها افراط نیسف پس حتما معنی افراط از نظر من و شما فرق می کنه!!
    در مورد یادگیری موسیقی هم گرچه محیط بعضی آموزشگاه ها مناسب نیست، اما جایی که من می رفتم حتی پوشیدن روسری به جای مقنعه ممکن نبود و فیلم تمام کلاسام را برای همسرم (به دلخواه خودم) می گذاشتم. بنابراین از اون نظر مشکلی نبود.
    و دیگه این که چرا هرکس از باورای سنتی جامعه- که بعضا درست هم نیستند- فاصله می گیره، انگ غرور و تهاجم فرهنگی و هزارتا چیز دیگه بهش می چسبونید؟؟؟ کی گفت مذهب عقب مونگیه؟! کسی که چادر نپوشه، لامذهبه؟! یادگیری موسیقی با رعایت شرایط در دین ما حرامه؟ چرا داریم این بلا رو سر دین میاریم؟؟!!
    مساله نماز و دعا و روزه و ... اعمل عبادی شخصی هستن و کسی حق نداره اون رو به دیگری دیکته کنه یا مدام برای انجامش تحت فشارش بذاره. من همسرم همچین کاری نمی کنه ولی پدر و مادرم متاسفانه، چرا. حالا شاید من نخام نمازمو اول وقت بخونم، این اجازه را هم ب دیگران نمی دم که منو به خاطرش مواخذه کنن. تازه این رفتارا نتیجه ی عکس هم داره...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین2010 نمایش پست ها
    سلام
    بسیار متاسف شدم واقعا وضع سختی دارید

    به نظر من :
    شما اول باید رو خانواده خودت (پدر و مادر و خواهر و برادرت ) کار کنی
    شما باید رو عقاید اونا بیشتر کار کنی تا همسرت وگرنه شما هر چی رشتی پنبه میکنند دوباره شوهرت را پر مکننند
    به نظرم بهتره در شروع با خانواده همسرت کار نداشته باشی



    حرف اثر خودش را میذاره بعضی ها یه خورده دیرتر تاثیر میگیرند ولی مطمئن باش در دراز مدت می تونی رو بابات هم اثر بزاری
    بهت بگم با پدرت دوستانه صحبت کنی و مودب باشی و نخوای که زود قبول کنه حرفات را

    حرفات را هم با یه حالت سوالی بپرس و به پدرت مهلت بده که ارام ارام بهت جواب بده که یه وقت عصبی نشه و باهات لج کنه
    مثلا ازش بپرس که مثلا اون خانم که ماننتویی هست ولی کاملا پوشیده و سنگین هست فرشته ها چه گناهی براش می نویسند ؟
    (به این نتیچه برسی که ایا گناهش میشه مانتو پوشیدن ؟)

    کسی که دست یکی را میگیره و از جا بلندش میکنه و مسیر زندگیش را تغیر میده بیشتر اجر داره یا کسی که تو اتاقش فلان دعا را می خونه

    اگه شما یه ادم باسواد تحصیل کرده باشی که برا خودت و اطرافیانت و دانشجوهات مفید باشی و 4 کلام چیز مفید به شاگردات که شاید اونا با استفاده از علمی که از شما اموخته اند یه کار بزرگ انجام دهند
    یا مثل من تو خونه شام درست کنی و بعد بشینی دونگی ببینی و صبح هم تکرار یه برنامه دیگه و عصر بری پارک و.....
    کدامیکی از ما دو تا پیش خدا عزیزتریم ؟؟؟؟؟؟؟؟

    خیلی میخواستم بنویسم اما الان ذهنم متمرکز نیست
    ببخشید من نتونستم درست جمله بندی کنم چون اصلا در نوشتن مهارت ندارم


    ممنون از راهنمایی و همدردیت نازنین جان،
    البته بگم هرکی وضع زندگی منو می بینه، فکر می کنه خیلی خوشبختم، حتی پدر و مادرامون، اما واقعیت اینه که روحم خسته س، چون همه ش دارم نقاب می زنم، کارایی را می کنم که بهش اعتقادی ندارم، پوششی را دارم که دوستش ندارم و اینا هیچ کدوم از انفعال و عدم جسارت من نیست، از پر زور بودن سمبه ی افراد دور و برمه. وقتی تهدید بشی به طلاق، کدوم زنی تو جامعه ی ما- با وضعیتی که خانواه دختر بعد از طلاق پیدا می کنن و نگاهی که جامعه به زنان مطلقه داره- راحت و "با جسارت" و "فعال و نه منفعل" در دم قبول می کنه؟؟ من حتی تا اونجا هم پیش رفتم، تا این حد سر ایده ها و خواست هام وایسادم، ولی سمبه ی جامعه ی مردسالار ما پرزورتره......خیلی پر زورتر...
    من با برادرم که هیچ مشکلی ندارم، می مونه پدر و مادرم، که اونا هم تو این سن و با شناختی که من ازشون دارم، هرگز عوض نمی شن. یعنی تا حدی که پدرم بارها گفته من هیچ وقت زندگی و زن و بچه مو با آرمان هام عوض نمی کنم!!! منم نمی گم عوض کنه، فقط می گم کاری به کار زندگی شخصی من نداشته باشه. چه جوری حالیشون کنم؟؟؟
    اون سوالاتی هم که میگی ازش بپرسم، بلکه کم کم اثر کنه بی فایده س. تازه فضا گیر میاره تا مخ تو را هم کار بگیره و آخرشم بگه اگه فلان کارو کردی، من و مامانتو گوشه ی بیمارستان می بینی! من از اول هم چادر و دوست نداشتم، به زور و اصرار بابام پوشیدنپم. نه که مقاومت نکردم، چرا مقاومت کردم ولی این قدر که روح خودم فرسوده شد و اعصابم داغون، دیگه ولش کردم، فقط آرامش می خواستم. میگه برداشتن چادر عقب نشینی هست!
    باز به مامان و بابام، اگه کاری را بکنم تا قیامت در برابرام موضع نمی گیرن و طردم نمی کنن، ولی پدر ومادر شوهرم این کارو می کنن. یعنی چادر برند خانوادگیشونه به اصطلاح!!!!
    حالا من موندم و این همه لشگر، با یه یاری (همسری) که معلوم نیست چقدر و تا کجا توی جبهه ی من می مونه...
    چی کار کنممممممم؟؟

    - - - Updated - - -

    - - - Updated - - -

    ضمنا دوستان، این چند تا مشکلی که من گفتم مصداق هستند و تضمینی نیست که فردا و فرداها در موارد و مصادیق دیگه ای باز این دخالت ها صورت نگیره. چطور شوهرمو به طور کامل با خودم همراه کنم و ازش مطمئن بشم؟ در مورد شوهرم بگید چی کار کنم تا از چازچوبای عرف خشک مذهبی سنتی جامعه بیاد بیرون. (البته در خیلی موارد بیرون اومده ولی فکر می کنم هنوز رسوبات قطوری به جا مونده. ) شوهرم می گه هر آزادی بخای داری، غیر از این که ظاهرت تغییر کنه. میگه من اگه دختر غیر چادری می خواستم، خب همون موقع می گرفتم! اما می دونم یه مقدار زیادی به خاطر ترس از برخورد و واکنش خانواده شه و یکی هم ترس از این که کم کم تغییرات ظاهری دیگه ای بکنم.
    من اوایل می گفتم گرچه دوست داشتم تو هم موافق باشی، اما حالا که نیستی، علی رغم میل تو پوششمو عوض می کنم یا بعضی تغییرات شخصی دیگه، اول قبول کرد و حتی گفت برو مانتو اسلامی بخر (که یافت می نشود!) ولی بعد کم کم موضع گرفت وآخرم دعوایی شد که بحث رسید به طلاق (اول من مطرح کردم، بعد هم اون گفت). ولی در مورد ساز خانوادش برای مخالفت تحریکش کردن. چون معتقد بودن موسیقی سرمنشا انحرافه!!
    حالا با این اوصاف به من بگید چی کار کنم تا من و اون بشیم یکی، بشیم "ما" در مقابل دخالتای و اعمال نظرهای خانواده هامون؟
    چطور در قبال افکار و القائات خانواده ش (که دلبستگی زیادی هم بهشون داره) و جو مذهبی خشک و سنگینی که حاکم هست، واکسینه ش کنم؟
    چون همسرم در مواقعی که خودمون تنها هستیم (در سفر، گردش، ماشین، خونه، ...) خیلی کمتر حساسیت به خرج می ده.
    خواهشا آقایون از دید خودشون و با نگاه مردونه و خانما هم با سیاست زنانه راهنماییم کنیننننننن....
    ویرایش توسط mam : سه شنبه 20 خرداد 93 در ساعت 16:23


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  2. با زورگویی ها و قهر های مکرر همسرم چگونه برخورد کنم
    توسط نشاط زندگی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 24 مهر 95, 17:26
  3. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  4. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  5. از زورگویی ها و اخلاقهای بد همسرم (قهرهای مکرر) به ستوه آمده ام.چه کنم؟
    توسط آلاله در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 مرداد 91, 13:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.