سلام دوستان عزیزم
امیدوارم حالتون خوب باشه
زندگی این روزای منم زندگی جالبی شده. اگه خاطرتون باشه 1 ماه پیش یه تاپیک زدم که یه دختری رو میخواستم ولی ترکم کرد.
خدا میدونه این مدت چقد سختی کشیدم. چقد شبا بیدار موندم و بهش فک کردم. انقد زیر فشار روحی بودم که توان هیچکاری رو نداشتم.
بعد از کلی سختی کشیدن تونستم خودمو کنترل کنم و به مقدار قابل توجهی بیخیال اون دختر بشم.
حتی رفتم مشهد. یکی از پیرزنایی که تو حرم بود خیلی خوب و نورانی بود. آذری زبان بودن. به من گفت پسرم هرچی از امام رضا میخوای برو جلو پنجره فولاد 5 مرتبه سوره یاسین رو بخون مطمئن باش بی جواب نمیمونی.
منم واقعا جواب گرفتم. تقریبا کامل اون دختر و خاطراتش رو فراموش کردم. زندگیم درست شد و به روال عادی برگشت.
تا اینکه شد چند روز پیش و با کمال تعجب دیدم اون دختر بهم sms داده.
جواب ندادم چون نخواستم دوباره وارد منجلابی بشم که خودمو ازش نجات داده بودم.
اما روز بعدش بازم این sms دادنا از جانب اون دختر شروع شد. از حرفاش کامل مشخص بود پشیمونه. میخواستم جواب ندم ولی نشد.
خیلی سرد برخورد کردم اونم گفت باشه فعلا مزاحمت نمیشم میذارم یه بار دیگه.
میدونین من دلم راضیه به شروع مجدد رابطه ولی عقلم اصلا راضی نیست !
شرایطمم جوری نیست که خط عوض کنم پس این روش رو پیشنهاد ندین که خطتو عوض کن آخه من کلا یه خط ثابت دارم که عالم و ادم دارنش نمیتونم خاموشش کنم.
میگین چیکار کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)