به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 خرداد 93 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل با مادرم

    سلام و عرض خسته نباشید

    مشکلی دارم که واقعا خیلی وقته باهاش رو به رو هستم دوس داشتم شما کمکم کنید
    دختری 20 ساله هستم دانشجو مادرم دبیر معارف
    از بچگی هر مشکلی داشتم با مامانم صحبت میکردم حتی از کوچکترین کار هایی که در طول روز انجام میدادم براش میگفتم و رابطه نزدیکی داشتیم
    ایشون خیلی تاکید به حفظ قرآن و این که من نماز بخونم داشتن و دارن و چادر بپوشم
    دوران مدرسه قرآن هم حفظ میکردم اما تو نماز خوندن از همون بچگی کاهل بودم و ایشون از دستم ناراحت میشدن
    چادرم سر میکردم اما سه سالی هست که چادری نیستم ولی حجاب مناسبی دارم
    از وقتی وارد دانشگاه شدم من یه مقدار عصبی شدم و واقعا فک میکنم نیاز دارم یه نفر درکم کنه و مادرم نمیتونه درکم کنه و من جز ایشون کسی رو ندارم
    با اینکه ریز ریز کارامو براش میگم فقط گوش میکنه و هیچی نمیگه و حتی بعضی وقتا خیلی هم بد جوابمو میده منم عصبی میشم میگم تو از من بدت میاد و اصن حوصله منو نداری و بحثمون میشه
    فکر میکنم دلش میخواد من عین خودش باشم مثلا چادر بپوشم یا که کارای خونه رو انجام بدم
    و نمی تونه منو بپذیره انگاری
    با اینکه من از این جهات مناسبم و مورد تایید اکثریت
    مثلا وقتی باهاشون میرم بیرون همش احساس میکنم دوس نداره من کنارش باشم مثلا یکی از همکاراش ببینتمون بگه مثلا دخترت چادری نیست!
    به نظرتون چیکار کنم؟؟
    خواهش میکنم کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    از ظهر نه ناهار خوردم نه شام همش تو اتاقمم حتی بهم نگاه نکرده :(
    میگه تو کاهنده عمرمی
    ویرایش توسط سارا 20 : شنبه 06 اردیبهشت 93 در ساعت 22:33

  2. کاربر روبرو از پست مفید سارا 20 تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 خرداد 93 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سارا خانم یکم ماردتون رو درک کنید و بدونید که اونهم مشکلاتی توی زندگی داره و حرفهای شما براش تکراری شده و دیگه شاید تنونه شما رو ارضا کنه. به نظر من حرفهای دلتون رو بصورت فیلتر شده به یک دوست مورد اطمینان بزنید صرفاً برای تخلیه روحی و نه چیز دیگه چرا که تنها خودتونید که میتونید به خودتون کمک کنید ( یکی نیست به من بگه تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره!!)

  4. 2 کاربر از پست مفید بی رمق تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), سارا 20 (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 خرداد 93 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مرسی که توجه کردین
    نه بحث سر این که من تکراری شدم یا که ایشون حوصله منو نداره نیس
    مامان من میخواد من افکار و کارای خودشو تکرار کنم بشم دقیقا خودش اما من فرق دارم ....

  6. کاربر روبرو از پست مفید سارا 20 تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام سارا جان.
    شما چند فرزند هستید؟
    چند خواهر و برادر؟ترتیب به چه صورت هست؟
    شما چندمی هستید؟
    چند سال با مادرتون اختلاف سن دارید؟
    رابطه با پدرتون چطور هست؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  8. 2 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), سارا 20 (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 خرداد 93 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من فرزند اول
    بردارمم 16 ساله هستش مادر 49 ساله هستن من بیست
    رابطه با پدرم خوبه اما اینکه درد و دل کنم و صحبت کنم نه

  10. کاربر روبرو از پست مفید سارا 20 تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو سارا 20

    به همدردی خوش آمدید

    داشتن ماد رخیلی نعمت بزرگیه تقریبا همسن شما بودم مادرم فوت کرد خدا رحمتش کنه آدم خوبی بود.

    دختر خیلی خوبی هستی فهمیده باشعور و با شخصیت دانشگاه هم که میرید خداروشکری فکر کنم نه مشکل از شماست نه مادرتان بلاخره تفاوت های دو نسل هستش خود من 30 سالمه وقتی زمان بچگی خودم را با بچه های امروزی مقایسه میکنم تفریحات اونموقع و سطح توقعات و فرهنگ خانواده و محیط و.... زمین تا آسمان تفاوت کرده با الان.همین تنها مشکل شماست.
    قرار نیست شما از مادرتان انتظار داشته باشید بصورت کامل شما را درک کنه و متوجه صحبت های شما بشه و با شما درد و دل کنه.چون از دوران جوانی ایشون تا الان زمانه خیلی عوض شده و خیلی چیزا تغییر کرده پس باید توقعت را یکم بیارید پایینتر و به اندازه توان مادرتان ازشون انتظار همراهی و همدلی داشته باشید.
    این خیلی خوبه با مادرتان نزدیک بودید ولی فکر کنم مادر هرچقدر هم خوب و باشه ولی بازم یه سری حرفا را نمیشود با ایشون در میان بگذارید شما نیاز به دوست دارید.

    چنتا دوست صمیمی داری؟یا اینکه اصلا با کسی دوست هستی یا تلاش کردی که دوست باشی؟

    فکر کنم کم کم باید یاد بگیری با دیگران ارتباطات صحیح برقرار کنی و از مادرتان هم به اندازه خودش انتظار همراهی داشته باشی.

    مادرا همشون همینجوری هستند همیشه نگران این رفتارشان را خیلی دوست دارم تا وقتی مادر نشدی نمیتوانید حس کنید چه میکشه مادرتان انشالله نوبت خودتان که بشود و طعم شیرین مادر شدن را بچشید آنوقت بهتر متوجه حسی که مادرتان دارد می شوید که چرا نگران شماست و میخواهد از شما مراقبت کند.
    البته به روش خودش و این اشتباهیه که توی رفتارش هست.
    خواهشا خیلی سخت نگیر مادر وجودش برکت خانه ست مادر توی خونه حکم چراغ را داره خانه ای که درش مادر نباشه با قبرستان هیچ فرقی نداره هیچی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (یکشنبه 15 تیر 93), pasta (دوشنبه 26 خرداد 93), سارا 20 (یکشنبه 07 اردیبهشت 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 خرداد 93 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    khaleghezey
    سلام دوست عزیز
    منم واقعا خدارو شاکرم از حضورشون و ایشالا تا عمر دارم بالا سرم باشن
    مشکل من اینه که جز با مامانم با کس دیگه نمیتونم درد و دل کنم
    دوست های زیادی دارم که خیلی رو من حساب میکنن میتونم بگم اکثرشون با من درد و دل میکنن و صمیمی هستیم
    اما درد و دل کردن خودم با دیگران برام سخته
    راستش اعتماد کردن به دیگران برام سخته و خیلی دیر اعتماد میکنم
    ممنون از شما

  14. کاربر روبرو از پست مفید سارا 20 تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 08 اردیبهشت 93)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    به دل مادرت راه بیا همین.نمیخواد مثل مادرت فکر کنی و رفتار کنی ولی وقتی با هم هستید اونطور که مادرت دوست داره باش.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  16. 3 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 08 اردیبهشت 93), salehe92 (دوشنبه 26 خرداد 93), سارا 20 (دوشنبه 08 اردیبهشت 93)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 اردیبهشت 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1390-8-17
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,822
    سطح
    25
    Points: 1,822, Level: 25
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشكل شما بيشتر اينكه ازنظرات مادرتون باشه از وابستگي شما به دردودل كردن با مادرتونه واينكه اون نظرات و اخلاق شما را قبول نداره البته با افزايش سن فرزندان وايجاد تفكرات و علائق جديد اين اختلاف عقيده تاحدودي طبيعي هستش به نظرم شما بايد سعي كني فرد يا افراد جديد هم سن و سالتون را براي درد ودل كردن پيدا كنيد تا هم بتونيد فشاررواني روي خودتون را كاهش بديد و هم از اهميت نظرات انتقادي مادرتون كم كنيد و در عوض با مادرتون درباره موضوعاتي كه كمتر اختلاف نظر داريد صحبت كنيد شايد مثل آشپزي خانه داري فاميل و.....

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 خرداد 93 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به جایی رسیدم که بزرگترین آرزوم مرگه
    ترخدا کمکم کنید
    من نیاز دارم با یکی حرف بزنم اما نه کسیو دارم نه میتونم

    - - - Updated - - -

    خونه برام جهنمه از برادرم متنفرم اصلا نمیتونم وقتی بهش نگاه میکنم احساس خوبی داشته باشم نمیدونمم چرا


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.