به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    139
    سطح
    2
    Points: 139, Level: 2
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رفتار سرد با یک همکلاسی

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام و با تشکر از سایت بسیار خوبی که راه اندازی کردید و با تشکر از زحماتی که اعضای محترم میکشن.
    راه اندازی این سایت بنظر من یک گام مهم برای برقراری ارتباط روانشناسان با مردم عادی بود، تا مردم بصورت رایگان و بدون پرداخت هزینه‌های آنچنانی، بتونن از مشاوره رایگان اعضای با اخلاق این سایت بهره مند بشن.
    اون چیزی که خیلی من رو مجذوب این سایت کرده، پایبندی اعضا به اخلاق، و اعتقادات هست.
    در عصر امروزی متاسفانه تفکرها و باورهای نادرست دین ستیزانه و اسلام هراسانه بصورت غیرقابل اجتنابی در جامعه ما رایج شده، و بدتر اینه که عده زیادی از افراد به اصطلاح روشن فکر، با سطح تحصیلات بالا چنین تفکراتی رو دارن ترویج میدن که جای تاسف داره.
    من واقعا دیدم که هم مدیریت محترم این سایت، هم اعضای این سایت با جدیت، و قاطعیت، روبروی اینگونه تفکرها ایستادند و همواره از ارزش‌های دینی و فرهنگی، اخلاق اسلامی، و اصول اعتقادات حمایت کردند که واقعا جای تقدیر و تشکر داره.

    این رو هم بگم که بنده هر از گاهی به این سایت سر میزنم و مطالب رو بصورت ناشناس میخونم...

    اون چیزی که من رو واداشت که پرسشم رو اینجا مطرح بکنم، مشکلات زیادی بود که در حوزه روابط اجتماعی برای من بوجود اومده و چون در مقطع مهم سنی هستم، بنظرم این مشکل هرچه سریعتر باید رفع بشه و با اون برخورد بشه.

    پس شرایط خودم رو اینگونه مطرح میکنم:
    دانش آموزی هستم ۱۶ ساله، کلاس دوم دبیرستان، به شدت خجالتی هستم و احساس میکنم از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار نیستم، اون هم بخاطر عدم داشتن روابط اجتماعی مناسب هست و خونه نشینی بیش از حد. یعنی تنها مرجع روابط اجتماعی من، شده مدرسه. و این مسئله من رو خیلی نگران آینده کرده. تمام دوستانم در مدرسه هستن و این به معنی این هست که در طول تابستون، روابط اجتماعی من با هم سنان، به شدت کاهش خواهد یافت و من از همین الان، واقعا نگران این موضوع هستم. امسال خیلی روی اخلاق و رفتار خودم کار کردم و شکر خدا، در طول این سال تحصیلی با خیلی ها رابطه خوبی برقرار کردم... با اینکه در مدرسه دوستان زیادی دارم، اما احساس میکنم با هیچکدوم دوستی خیلی عمیقی ندارم. سوال من از شما اینه، که آیا داشتن دوستی عمیق و صمیمی لازم هست؟
    خیلی رک و صریح عرض بکنم: امسال که من وارد مدرسه شدم، در بین افرادی که در کلاس دیدم، یک نفر رو دیدم، که خط فکریش، و سطح فکریش دقیقا کپی برابر اصل خودم هست و من به شدت مجذوب این فرد شدم. یعنی خودم رو توی آینه دیدم! البته از لحاظ خط فکری میگم. اما ایشون در بعضی از سطوح از بنده بسیار بسیار بالاتر بوده و هست، مثلا روابط اجتماعیش توی کلاس حرف اول رو میزنه و با همه رابطه خوبی برقرار کرده، بچه‌ها خیلی به ایشون علاقه مند هستند.
    من هم از همون اول سال، چون این فرد رو خیلی دوست داشتم، اصلا بهش نزدیک نمیشدم، تا مبادا جلوش بد رفتار بکنم و ضایع بازی صورت بگیره
    اما در کمال تعجب، بعد از مدتی که از سال تحصیلی گذشت، اون فرد به شدت سعی کرد به من نزدیک بشه و من هم همواره سعی میکردم از اون دوری بکنم، چون در اون حد بهش علاقه داشتم، که برقراری رابطه با اون برام خیلی مشکل بود. (فکر میکنم متوجه هستید چی میگم!)
    اون فرد بازهم خودش رو نزدیکتر کرد و نزدیکتر، سر همه کلاس‌ها میاد جفت من میشینه و تا امروز این وضعیت ادامه داره، نمیدونم چرا به منی که روابط اجتماعی خوبی ندارم این چنین علاقه پیدا کرده. شاید اون هم مثل من متوجه شده که خیلی شبیه هم فکر میکنیم، یعنی سر کلاس هر فکر یا هر سوالی که به ذهن من میرسه، به ذهن اون هم میرسه، و ایشون خیلی منطقی هست در بحث‌ها و گفتگوها، درست عین خودم.
    من عمیقا احساس میکنم این فرد میتونه یک دوست بسیار خوب و صمیمی برای من باشه (البته الان هم خیلی با هم دوستیم) اما مشکلاتی من با این فرد دارم که عرض میکنم:
    چون فضایی که این فرد در اون بزرگ شده، محل زندگی اون فرد، کلا افرادی که اطراف اون فرد هستن و قیافه جذاب اون فرد، به شدت از من بالاتر بوده، موقعیت اجتماعی اون به شدت از من بالاتر هست و این نوعی حس حسادت رو در من تحریک میکنه، و همیشه احساس میکنم اون از من بالاتر هست و خودم رو پایین میبینم. بنابراین وقتی با این فرد صحبت میکنم، به شدت سرد هستم در صحبت کردن و همیشه میترسم از اینکه خرابکاری بکنم. دقیقا نمیدونم علت این سردی من چیه، شاید چون اشتراکات فکری زیادی داریم سرد هستم، شاید هم چون این فرد رو بالاتر از خود میبینم و بسیار بسیار به ایشون علاقه دارم.
    این سردی رابطه من با ایشون، احساس میکنم داره فرصت داشتن دوست صمیمی رو از من میگیره، خصوصا دوستی که این چنین بهش علاقه مند هستم و شدیدا علاقه مندم رابطه خوبی داشته باشم.
    اما شاید بشه گفت، سردترین رابطه رو سرکلاس با ایشون دارم...

    امروز نیم ساعت با هم راه میرفتیم، حرف میزدیم، اما احساس کردم خیلی خیلی سرد بود... برای شما چنین موقعیتی پیش اومده؟

    و حالا سوالات بنده از شما:
    ۱- دوست صمیمی به چه کسی گفته میشه؟
    ۲- آیا بر هر فردی، داشتن یک دوست صمیمی ضروری هست؟ شما پاسخ دهنده عزیز، دوست صمیمی دارید یا داشته اید؟
    ۳- در هنگام تعطیلی مدرسه، با چه افرادی باید رابطه داشته باشم؟
    ۴- برای اون مشکلی که در بالا راجع به یک نفر مطرح کردم، چه راه حلی به بنده پیشنهاد میکنید؟

    راستی خوانندگان محترم! حتی اگر پاسخی ندارید، عمیقا و جدا خواهشمندم تجارب و نظرات شخصی خودتون رو راجع به دوستی ها و سردی در دوستی تعریف کنید، تا حداقل از خاطرات شما بهره مند بشیم.

    متشکرم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید ali_ali تشکرکرده است .

    کیارش۲ (شنبه 30 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    با سلام؛در مورد قسمت اول حرف هات باهات موافقم.اسم خودشون رو هم میذارن اوپن مایند در حالی که صاحب کور ترین طرزتفکر اند و انعطاف ناپذیرند.اما در مورد قسمت دوم باید بگم که نمیتونم نظر کارشناسی بدم چون علمشو ندارم.اما ز اونجایی که سه چهار سال قبل چنین مشکلاتی بودم و دوستان هم در این انجمن لطف داشتن و کمک فراوانی کردن می خوام منم تا جایی که می تونم بهتون کمک کنم.شما در کودکی هم دوست صمیمی نداشتین؟دوست صمیمی یعنی کسی که شما باهاش راحت ترین و و بیشتر با هم هستین و اینا که متقابل هم هست.این فردی که ازش نام بردین به نظرتون ظاهرش در چه حدی هست؟یعنی کاملا مطابق با سلیقه شماست؟وقتی باهاش روبرو میشین زبونتون بند میاد؟رنگتون سفید میشه؟شوک بهتون وارد میشه؟اگه آره با بقیه که اینجوری نیستین؟

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام دوست عزیز به تالار همدردی خوش اومدید
    قبل از سوالاتتون من موضوع مهمی رو میگم. شما الان در سن بلوغ هستید، به عبارت بهتر شما از دوران طفولیت دارید به دوران بالغ بودن منتقل میشید و از یک شخصیت به یک شخصیت دیگر. این سن خیلی حساس و متفاوت هست. اکثریت نوجوانها چه دختر و چه پسر که در این سن بلوغ هستند ، دقیقا مثل الان شما خجالتی و با اعتماد به نفس کم و متزلزل هستند از جمله خود من که اگه بیشتر از شما نبوده باشم کمتر نبودم. دلیلش هم اینه که شخصیت و تیپ فکری شما هنوز به طور کامل شکل نگرفته. و مطمئن هم باشید که هر طرز فکری که الان دارید تا 4 سال دیگه بسیار زیاد تغییر می کنه. حتی نوع موسیقی مورد علاقه تون و ...
    دلیل مهم دیگه خجالتی و اعتماد به نفس کم نوجوانها اینه که آدم چون در مرحله رشد جسمیش هست، ظاهر صورتش یه مقداری افت پیدا می کنه و زشت میشه. چون صورت جوش می زنه و اندامی از صورت مثل بینی و گوش ها سریعتر از بقیه اندام صورت رشد می کنن ، و به همین دلیل اعتماد به نفس شون هم خیلی پایین تر میاد

    من خودم بلوغ جنسیم خیلی زودرس بود. و همون طورم که می دونید بلوغ زودرس و حتی دیررس برای فرد خوب نیست. برای همین خیلی اعتماد به نفسم پایین بود و خودم رو کمتر از دیگران می دونستم و خیلی زیاد خجالتی بودم. اما به مرور که دانشگاه رفتم و توی موقعیتهای اجتماعی شرکت کردم به کل تغییر کردم و الان که 24 سال دارم توی هر جمع یا مهمانی که باشیم من میشم مجلس گردون یا به قولی مجری

    اصلا جای نگرانی درباره مشکلاتی که گفتید نباشید چون کاملا اقتضای سن هست و شما دارید خودتون رو با افراد بزرگتر از خودتون مقایسه می کنید.
    اما درباره سوالاتتون

    طبق نظر متخصصین (دکتر فرهنگ هلاکویی) ، هر انسانی باید 5 تا دوست داشته باشه. هر فردی که 5 تا دوست داشته باشه فرد اجتماعی و شادابی هست. که از این بین 1 یا 2 تا دوست صمیمی باید باشن. یعنی رابطه نزدیک تر نسبت به بقیه
    داشتن حداقل یک دوست صمیمی ضروری هست. توی تابستون هم حتما کلاس ورزش برید. ورزشهای گروهی هم سعی کنید برید مثل فوتبال یا بسکتبال. اینم به اعتماد به نفس شما و روابط اجتماعی تون خیلی کمک می کنه تا ورزشهای انفرادی ...
    موفق باشید

  5. کاربر روبرو از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده است .

    کیارش۲ (شنبه 30 فروردین 93)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    با سلام و تبریک ولادت حضرت زهرا (س)
    در ابتدا بهتون تبریک میگم بابت فن بیان خوبی که دارین با توجه به سن شما فن بیان و درک بالایی رو از شما مشاهده کردم
    تبریک دوم به خاطر اینکه برای حل مشکلتون از الان به دنبال راه های معقول و مشاوره هستید
    اما در مورد مشکلتون فکر میکنم اقتضای سن شما باشه معمولا در این سن به دلیل بلوغ مقایسه های زیادی با اطرافیان صورت میگیره و از اونجایی که توی سن بلوغ سطح آگاهی افراد بالاتر میره بنابراین اگاهی از مشکلات و کمبودها هم بالاتر میره و این مقایسات در این سن طبیعیه
    به شما توصیه می کنم مثل من و شاید خیلی از آدما توی این سن این مقایسات رو کنار بگذارید چون من در اون سن سطح آگاهیم پایین بود و نمیدونستم این مسائل اقتضای سنه و بسیار درگیر این مسائل بودم
    از نظر من حتی اگر اون شخص در سطح بالایی باشه اهمیتی نداره ضمن اینکه ذهن شما ایشون رو در سطح بالاتر می بینه چون از نظر من همه آدما در یک سطح هستند و این افکار سطحی ما هست که طبقه بالا و پایین رو در جامعه ایجاد می کنه حتی اگر فکر میکنی ایشون از لحاظ روابط اجتماعی یا فکری بالاتر هست چه بهتر که باهاشون معاشرت کنی و بتونی از تجربیات و دانسته هاشون استفاده کنی
    نمیخوام اون شخص رو تخریب کنم چون شناختی ندارم اما گاهی اوقات آدما از بیرون دنیای قشنگی دارن و خوب به نظر میرسن ولی وقتی بهشون نزدیک میشی واقعا حس میکنی که طبل تو خالی هستن و همه چیز تظاهر بوده

    - - - Updated - - -

    با سلام و تبریک ولادت حضرت زهرا (س)
    در ابتدا بهتون تبریک میگم بابت فن بیان خوبی که دارین با توجه به سن شما فن بیان و درک بالایی رو از شما مشاهده کردم
    تبریک دوم به خاطر اینکه برای حل مشکلتون از الان به دنبال راه های معقول و مشاوره هستید
    اما در مورد مشکلتون فکر میکنم اقتضای سن شما باشه معمولا در این سن به دلیل بلوغ مقایسه های زیادی با اطرافیان صورت میگیره و از اونجایی که توی سن بلوغ سطح آگاهی افراد بالاتر میره بنابراین اگاهی از مشکلات و کمبودها هم بالاتر میره و این مقایسات در این سن طبیعیه
    به شما توصیه می کنم مثل من و شاید خیلی از آدما توی این سن این مقایسات رو کنار بگذارید چون من در اون سن سطح آگاهیم پایین بود و نمیدونستم این مسائل اقتضای سنه و بسیار درگیر این مسائل بودم
    از نظر من حتی اگر اون شخص در سطح بالایی باشه اهمیتی نداره ضمن اینکه ذهن شما ایشون رو در سطح بالاتر می بینه چون از نظر من همه آدما در یک سطح هستند و این افکار سطحی ما هست که طبقه بالا و پایین رو در جامعه ایجاد می کنه حتی اگر فکر میکنی ایشون از لحاظ روابط اجتماعی یا فکری بالاتر هست چه بهتر که باهاشون معاشرت کنی و بتونی از تجربیات و دانسته هاشون استفاده کنی
    نمیخوام اون شخص رو تخریب کنم چون شناختی ندارم اما گاهی اوقات آدما از بیرون دنیای قشنگی دارن و خوب به نظر میرسن ولی وقتی بهشون نزدیک میشی واقعا حس میکنی که طبل تو خالی هستن و همه چیز تظاهر بوده

  7. کاربر روبرو از پست مفید mis-marjan تشکرکرده است .

    کیارش۲ (شنبه 30 فروردین 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    139
    سطح
    2
    Points: 139, Level: 2
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    با سلام؛در مورد قسمت اول حرف هات باهات موافقم.اسم خودشون رو هم میذارن اوپن مایند در حالی که صاحب کور ترین طرزتفکر اند و انعطاف ناپذیرند.اما در مورد قسمت دوم باید بگم که نمیتونم نظر کارشناسی بدم چون علمشو ندارم.اما ز اونجایی که سه چهار سال قبل چنین مشکلاتی بودم و دوستان هم در این انجمن لطف داشتن و کمک فراوانی کردن می خوام منم تا جایی که می تونم بهتون کمک کنم.شما در کودکی هم دوست صمیمی نداشتین؟دوست صمیمی یعنی کسی که شما باهاش راحت ترین و و بیشتر با هم هستین و اینا که متقابل هم هست.این فردی که ازش نام بردین به نظرتون ظاهرش در چه حدی هست؟یعنی کاملا مطابق با سلیقه شماست؟وقتی باهاش روبرو میشین زبونتون بند میاد؟رنگتون سفید میشه؟شوک بهتون وارد میشه؟اگه آره با بقیه که اینجوری نیستین؟
    خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید، من در کودکی یک دوست صمیمی داشتم که خیلی خوشم نمیومد ازش، بخاطر قحطی دوست، باهاش دوست بودم. اون ۳ سال از من کوچیکتر بود، و قطعا خیلی خیلی با هم اختلاف داشتیم در اندیشه و در تفکر. یعنی تقریبا بزور باهاش دوست بودم... الان هم زیاد رابطه نداریم، حقیقتش من هم خیلی خوشم نمیاد ازش.


    اما در رابطه اون فردی که همون اول عرض کردم، این فردی که راجع بهش صحبت شد تقریبا از لحاظ فکری عین خودمه. ویژگی‌های مثبت زیادی داره و من رو مجذوب خودش کرده، البته نقص هم داره طبیعتا. اما در مجموع خوبه، و همونطوری که عرض کردم، ایشون هم خیلی به من علاقه مند هست (طوری که همیشه سعی میکنه نزدیک من بشه)، اما روابطمون خیلی سرد هست وقتی با هم صحبت میکنیم. البته هنگامی که نفر سومی وجود داشته باشه، این مشکل تا حد زیادی مرتفع میشه.

    در مورد بخش آخر سوالتون:
    وقتی باهاش روبرو میشین زبونتون بند میاد؟رنگتون سفید میشه؟شوک بهتون وارد میشه؟اگه آره با بقیه که اینجوری نیستین؟
    دقیقا همینطوره. البته رنگم که سفید نمیشه، اما تقریبا زبونم بند میاد. با بقیه به این شدت این مشکل رو ندارم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط بابک 1369 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز به تالار همدردی خوش اومدید
    قبل از سوالاتتون من موضوع مهمی رو میگم. شما الان در سن بلوغ هستید، به عبارت بهتر شما از دوران طفولیت دارید به دوران بالغ بودن منتقل میشید و از یک شخصیت به یک شخصیت دیگر. این سن خیلی حساس و متفاوت هست. اکثریت نوجوانها چه دختر و چه پسر که در این سن بلوغ هستند ، دقیقا مثل الان شما خجالتی و با اعتماد به نفس کم و متزلزل هستند از جمله خود من که اگه بیشتر از شما نبوده باشم کمتر نبودم. دلیلش هم اینه که شخصیت و تیپ فکری شما هنوز به طور کامل شکل نگرفته. و مطمئن هم باشید که هر طرز فکری که الان دارید تا 4 سال دیگه بسیار زیاد تغییر می کنه. حتی نوع موسیقی مورد علاقه تون و ...
    دلیل مهم دیگه خجالتی و اعتماد به نفس کم نوجوانها اینه که آدم چون در مرحله رشد جسمیش هست، ظاهر صورتش یه مقداری افت پیدا می کنه و زشت میشه. چون صورت جوش می زنه و اندامی از صورت مثل بینی و گوش ها سریعتر از بقیه اندام صورت رشد می کنن ، و به همین دلیل اعتماد به نفس شون هم خیلی پایین تر میاد

    من خودم بلوغ جنسیم خیلی زودرس بود. و همون طورم که می دونید بلوغ زودرس و حتی دیررس برای فرد خوب نیست. برای همین خیلی اعتماد به نفسم پایین بود و خودم رو کمتر از دیگران می دونستم و خیلی زیاد خجالتی بودم. اما به مرور که دانشگاه رفتم و توی موقعیتهای اجتماعی شرکت کردم به کل تغییر کردم و الان که 24 سال دارم توی هر جمع یا مهمانی که باشیم من میشم مجلس گردون یا به قولی مجری

    اصلا جای نگرانی درباره مشکلاتی که گفتید نباشید چون کاملا اقتضای سن هست و شما دارید خودتون رو با افراد بزرگتر از خودتون مقایسه می کنید.
    اما درباره سوالاتتون

    طبق نظر متخصصین (دکتر فرهنگ هلاکویی) ، هر انسانی باید 5 تا دوست داشته باشه. هر فردی که 5 تا دوست داشته باشه فرد اجتماعی و شادابی هست. که از این بین 1 یا 2 تا دوست صمیمی باید باشن. یعنی رابطه نزدیک تر نسبت به بقیه
    داشتن حداقل یک دوست صمیمی ضروری هست. توی تابستون هم حتما کلاس ورزش برید. ورزشهای گروهی هم سعی کنید برید مثل فوتبال یا بسکتبال. اینم به اعتماد به نفس شما و روابط اجتماعی تون خیلی کمک می کنه تا ورزشهای انفرادی ...
    موفق باشید
    ممنون از وقتی که گذاشتید. در رابطه با تغییرات و دگرگونی‌های دوران نوجوانی، من کاملا با شما موافقم. من حتی به تفکرات و عملکرد یک ماه گذشته خود مرتب میخندم و گذشته خودم رو مسخره میکنم... این قطعا بخاطر تغییرات این دوران هست که من به هیچ عنوان منکرش نیستم.

    اما در رابطه با کاهش اعتماد به نفس در دوران نوجوانی؛
    من بعد از بلوغ، در زمینه روابط اجتماعی نه تنها پسرفت نکردم، بلکه پیشرفت زیادی کردم. من در دوران کودکی، بسیار از این اعتماد به نفسی که الان دارم، اعتماد به نفس خیلی پایین‌تری داشتم. طوری که با هیچکس صحبت نمیکردم... اما الان شکر خدا اینطور نیستم.
    از پاسخ به پرسشی که در رابطه با تعداد دوست‌ها دادید هم خیلی متشکرم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    با سلام و تبریک ولادت حضرت زهرا (س)
    در ابتدا بهتون تبریک میگم بابت فن بیان خوبی که دارین با توجه به سن شما فن بیان و درک بالایی رو از شما مشاهده کردم
    تبریک دوم به خاطر اینکه برای حل مشکلتون از الان به دنبال راه های معقول و مشاوره هستید
    اما در مورد مشکلتون فکر میکنم اقتضای سن شما باشه معمولا در این سن به دلیل بلوغ مقایسه های زیادی با اطرافیان صورت میگیره و از اونجایی که توی سن بلوغ سطح آگاهی افراد بالاتر میره بنابراین اگاهی از مشکلات و کمبودها هم بالاتر میره و این مقایسات در این سن طبیعیه
    به شما توصیه می کنم مثل من و شاید خیلی از آدما توی این سن این مقایسات رو کنار بگذارید چون من در اون سن سطح آگاهیم پایین بود و نمیدونستم این مسائل اقتضای سنه و بسیار درگیر این مسائل بودم
    از نظر من حتی اگر اون شخص در سطح بالایی باشه اهمیتی نداره ضمن اینکه ذهن شما ایشون رو در سطح بالاتر می بینه چون از نظر من همه آدما در یک سطح هستند و این افکار سطحی ما هست که طبقه بالا و پایین رو در جامعه ایجاد می کنه حتی اگر فکر میکنی ایشون از لحاظ روابط اجتماعی یا فکری بالاتر هست چه بهتر که باهاشون معاشرت کنی و بتونی از تجربیات و دانسته هاشون استفاده کنی
    نمیخوام اون شخص رو تخریب کنم چون شناختی ندارم اما گاهی اوقات آدما از بیرون دنیای قشنگی دارن و خوب به نظر میرسن ولی وقتی بهشون نزدیک میشی واقعا حس میکنی که طبل تو خالی هستن و همه چیز تظاهر بوده
    خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید، من هم ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) رو به شما و همه اعضای محترم سایت تبریک عرض می‌کنم.
    ممنون از تعریفاتی که از بنده حقیر فرمودید، این نشان از لطف و بزرگواری شما رو داره.
    با حرف‌هایی که زدید خیلی موافقم، صحبت‌هاتون تاثیر زیادی روی من داشت و مشاوره خیلی خوبی بود. اما مسئله‌ای که هست، اینه که مشکلی که با اون فرد پیدا کردم، مشکلی نیست که به خواست خودم به وجود اومده باشه، این مشکل بصورت غیرقابل اجتناب در روابط بنده با ایشون پدیدار شده و لازم هست که رفع بشه. من برای رفع این مشکل باید آگاهی خود رو بالا ببرم که به لطف شما آگاهی بنده در حال افزایش است راجع به سن بلوغ و تحولات آن، اما آیا راه حل عملی سراغ دارید؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    با سلام؛در مورد قسمت اول حرف هات باهات موافقم.اسم خودشون رو هم میذارن اوپن مایند در حالی که صاحب کور ترین طرزتفکر اند و انعطاف ناپذیرند.اما در مورد قسمت دوم باید بگم که نمیتونم نظر کارشناسی بدم چون علمشو ندارم.اما ز اونجایی که سه چهار سال قبل چنین مشکلاتی بودم و دوستان هم در این انجمن لطف داشتن و کمک فراوانی کردن می خوام منم تا جایی که می تونم بهتون کمک کنم.شما در کودکی هم دوست صمیمی نداشتین؟دوست صمیمی یعنی کسی که شما باهاش راحت ترین و و بیشتر با هم هستین و اینا که متقابل هم هست.این فردی که ازش نام بردین به نظرتون ظاهرش در چه حدی هست؟یعنی کاملا مطابق با سلیقه شماست؟وقتی باهاش روبرو میشین زبونتون بند میاد؟رنگتون سفید میشه؟شوک بهتون وارد میشه؟اگه آره با بقیه که اینجوری نیستین؟
    خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید، من در کودکی یک دوست صمیمی داشتم که خیلی خوشم نمیومد ازش، بخاطر قحطی دوست، باهاش دوست بودم. اون ۳ سال از من کوچیکتر بود، و قطعا خیلی خیلی با هم اختلاف داشتیم در اندیشه و در تفکر. یعنی تقریبا بزور باهاش دوست بودم... الان هم زیاد رابطه نداریم، حقیقتش من هم خیلی خوشم نمیاد ازش.


    اما در رابطه اون فردی که همون اول عرض کردم، این فردی که راجع بهش صحبت شد تقریبا از لحاظ فکری عین خودمه. ویژگی‌های مثبت زیادی داره و من رو مجذوب خودش کرده، البته نقص هم داره طبیعتا. اما در مجموع خوبه، و همونطوری که عرض کردم، ایشون هم خیلی به من علاقه مند هست (طوری که همیشه سعی میکنه نزدیک من بشه)، اما روابطمون خیلی سرد هست وقتی با هم صحبت میکنیم. البته هنگامی که نفر سومی وجود داشته باشه، این مشکل تا حد زیادی مرتفع میشه.

    در مورد بخش آخر سوالتون:
    وقتی باهاش روبرو میشین زبونتون بند میاد؟رنگتون سفید میشه؟شوک بهتون وارد میشه؟اگه آره با بقیه که اینجوری نیستین؟
    دقیقا همینطوره. البته رنگم که سفید نمیشه، اما تقریبا زبونم بند میاد. با بقیه به این شدت این مشکل رو ندارم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط بابک 1369 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز به تالار همدردی خوش اومدید
    قبل از سوالاتتون من موضوع مهمی رو میگم. شما الان در سن بلوغ هستید، به عبارت بهتر شما از دوران طفولیت دارید به دوران بالغ بودن منتقل میشید و از یک شخصیت به یک شخصیت دیگر. این سن خیلی حساس و متفاوت هست. اکثریت نوجوانها چه دختر و چه پسر که در این سن بلوغ هستند ، دقیقا مثل الان شما خجالتی و با اعتماد به نفس کم و متزلزل هستند از جمله خود من که اگه بیشتر از شما نبوده باشم کمتر نبودم. دلیلش هم اینه که شخصیت و تیپ فکری شما هنوز به طور کامل شکل نگرفته. و مطمئن هم باشید که هر طرز فکری که الان دارید تا 4 سال دیگه بسیار زیاد تغییر می کنه. حتی نوع موسیقی مورد علاقه تون و ...
    دلیل مهم دیگه خجالتی و اعتماد به نفس کم نوجوانها اینه که آدم چون در مرحله رشد جسمیش هست، ظاهر صورتش یه مقداری افت پیدا می کنه و زشت میشه. چون صورت جوش می زنه و اندامی از صورت مثل بینی و گوش ها سریعتر از بقیه اندام صورت رشد می کنن ، و به همین دلیل اعتماد به نفس شون هم خیلی پایین تر میاد

    من خودم بلوغ جنسیم خیلی زودرس بود. و همون طورم که می دونید بلوغ زودرس و حتی دیررس برای فرد خوب نیست. برای همین خیلی اعتماد به نفسم پایین بود و خودم رو کمتر از دیگران می دونستم و خیلی زیاد خجالتی بودم. اما به مرور که دانشگاه رفتم و توی موقعیتهای اجتماعی شرکت کردم به کل تغییر کردم و الان که 24 سال دارم توی هر جمع یا مهمانی که باشیم من میشم مجلس گردون یا به قولی مجری

    اصلا جای نگرانی درباره مشکلاتی که گفتید نباشید چون کاملا اقتضای سن هست و شما دارید خودتون رو با افراد بزرگتر از خودتون مقایسه می کنید.
    اما درباره سوالاتتون

    طبق نظر متخصصین (دکتر فرهنگ هلاکویی) ، هر انسانی باید 5 تا دوست داشته باشه. هر فردی که 5 تا دوست داشته باشه فرد اجتماعی و شادابی هست. که از این بین 1 یا 2 تا دوست صمیمی باید باشن. یعنی رابطه نزدیک تر نسبت به بقیه
    داشتن حداقل یک دوست صمیمی ضروری هست. توی تابستون هم حتما کلاس ورزش برید. ورزشهای گروهی هم سعی کنید برید مثل فوتبال یا بسکتبال. اینم به اعتماد به نفس شما و روابط اجتماعی تون خیلی کمک می کنه تا ورزشهای انفرادی ...
    موفق باشید
    ممنون از وقتی که گذاشتید. در رابطه با تغییرات و دگرگونی‌های دوران نوجوانی، من کاملا با شما موافقم. من حتی به تفکرات و عملکرد یک ماه گذشته خود مرتب میخندم و گذشته خودم رو مسخره میکنم... این قطعا بخاطر تغییرات این دوران هست که من به هیچ عنوان منکرش نیستم.

    اما در رابطه با کاهش اعتماد به نفس در دوران نوجوانی؛
    من بعد از بلوغ، در زمینه روابط اجتماعی نه تنها پسرفت نکردم، بلکه پیشرفت زیادی کردم. من در دوران کودکی، بسیار از این اعتماد به نفسی که الان دارم، اعتماد به نفس خیلی پایین‌تری داشتم. طوری که با هیچکس صحبت نمیکردم... اما الان شکر خدا اینطور نیستم.
    از پاسخ به پرسشی که در رابطه با تعداد دوست‌ها دادید هم خیلی متشکرم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    با سلام و تبریک ولادت حضرت زهرا (س)
    در ابتدا بهتون تبریک میگم بابت فن بیان خوبی که دارین با توجه به سن شما فن بیان و درک بالایی رو از شما مشاهده کردم
    تبریک دوم به خاطر اینکه برای حل مشکلتون از الان به دنبال راه های معقول و مشاوره هستید
    اما در مورد مشکلتون فکر میکنم اقتضای سن شما باشه معمولا در این سن به دلیل بلوغ مقایسه های زیادی با اطرافیان صورت میگیره و از اونجایی که توی سن بلوغ سطح آگاهی افراد بالاتر میره بنابراین اگاهی از مشکلات و کمبودها هم بالاتر میره و این مقایسات در این سن طبیعیه
    به شما توصیه می کنم مثل من و شاید خیلی از آدما توی این سن این مقایسات رو کنار بگذارید چون من در اون سن سطح آگاهیم پایین بود و نمیدونستم این مسائل اقتضای سنه و بسیار درگیر این مسائل بودم
    از نظر من حتی اگر اون شخص در سطح بالایی باشه اهمیتی نداره ضمن اینکه ذهن شما ایشون رو در سطح بالاتر می بینه چون از نظر من همه آدما در یک سطح هستند و این افکار سطحی ما هست که طبقه بالا و پایین رو در جامعه ایجاد می کنه حتی اگر فکر میکنی ایشون از لحاظ روابط اجتماعی یا فکری بالاتر هست چه بهتر که باهاشون معاشرت کنی و بتونی از تجربیات و دانسته هاشون استفاده کنی
    نمیخوام اون شخص رو تخریب کنم چون شناختی ندارم اما گاهی اوقات آدما از بیرون دنیای قشنگی دارن و خوب به نظر میرسن ولی وقتی بهشون نزدیک میشی واقعا حس میکنی که طبل تو خالی هستن و همه چیز تظاهر بوده
    خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید، من هم ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) رو به شما و همه اعضای محترم سایت تبریک عرض می‌کنم.
    ممنون از تعریفاتی که از بنده حقیر فرمودید، این نشان از لطف و بزرگواری شما رو داره.
    با حرف‌هایی که زدید خیلی موافقم، صحبت‌هاتون تاثیر زیادی روی من داشت و مشاوره خیلی خوبی بود. اما مسئله‌ای که هست، اینه که مشکلی که با اون فرد پیدا کردم، مشکلی نیست که به خواست خودم به وجود اومده باشه، این مشکل بصورت غیرقابل اجتناب در روابط بنده با ایشون پدیدار شده و لازم هست که رفع بشه. من برای رفع این مشکل باید آگاهی خود رو بالا ببرم که به لطف شما آگاهی بنده در حال افزایش است راجع به سن بلوغ و تحولات آن، اما آیا راه حل عملی سراغ دارید؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید ali_ali تشکرکرده است .

    کیارش۲ (شنبه 30 فروردین 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    139
    سطح
    2
    Points: 139, Level: 2
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوباره سلام عرض میکنم خدمت دوستان، بعد از یک ماه. دوستان اومدم بگم که مشکل من به قوت قبلی (یا حتی شاید شدیدتر) سرجاش هست. من لازم میدونم یه مقدار بیشتر توضیح بدم از روابطمون تا دوستان بتونن کمک بیشتری بکنن. دانش آموز ۱۶ ساله هستیم. من: شدیدا به این فرد علاقه مند هستم و احساس میکنم مشترکات خیلی زیادی از لحاظ فکری بین ما هست و واقعا میتونیم روی هم دیگه موثر باشیم، خیلی چیزها من میتونم از اون یاد بگیرم، خیلی چیزها هم اون از من. همچنین احساس میکنم ایشون میتونه یک دوست صمیمی بسیار خوب برای بنده باشه. من تمایل دارم وقت بیشتری رو با ایشون بگذرونم. ایشون: به بنده بسیار علاقه مند هست و این علاقه رو بارها در گفتار و عمل ثابت کرده، گاهی غیر مستقیم میگه که من رو خیلی دوست داره یا خیلی قبول داره، گاهی هم مستقیم. یعنی صراحتا چندین بار به من گفته: خیلی دوستت دارم. همچنین در عمل این رو ثابت کرده، همیشه سعی میکنه در کنار من بشینه یا خودش رو به من نزدیکتر بکنه نسبت به بقیه. خب این مطالبی که بالا گفتم، میتونه دلیل خوبی برای شروع یک رابطه خوب و مثبت دوستانه باشه. اما مشکل: ما دوتا، از هم دیگه، خجالت میکشیم. علتش رو اصلا نمیتونم بفهمم. با هیچکس دیگه ای این مشکل رو ندارم، ایشون هم با هیچکس این مشکل رو نداره. چندتا از ویژگی‌های رابطمون رو میگم: ۱- وقتی ما دو نفر تنها با هم صحبت میکنیم، موقع صحبت و استدلال کردن به صورت هم دیگه نگاه نمیکنیم... ۲- اگر نفر سومی حضور داشته باشه، سعی میکنیم مطالب رو با واسطه قرار دادن نفر سوم منتقل بکنیم. یعنی به در میگیم، که دیوار بشنوه. ۳- از تنها بودن با هم دیگه پرهیز میکنیم، چون هر دو میدونیم خود به خود رابطه رو به خشکی، سردی و خجالت زدگی کشیده میشه. وقتی با هم تنها صحبت میکنیم، حرف کم میاریم و گاهی سکوت طولانی حاکم میشه، یا مکالمه‌های بی ارزش رو از روی اجبار شروع میکنیم که خیلی رابطه خشک نباشه. یعنی خلاصه، هرکاری میکنم، با این بنده خدا، نمیتونم صمیمی بشم. با اینکه این تلاش دو جانبه بوده. تعجب میکنم، با هیچکس دیگه، این مشکل رو ندارم. واقعا نمیتونم علت دقیقش رو بفهمم. خوشحال میشم اگر دوستان راهنمایی بکنند.

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    صمیمیت به زور ایجاد نمیشه و یا هر دو انسان نزدیک به هم نمی تونند با هم صمیمی باشند. مشکل شما اینه که می خواهید با هم صمیمی بشید. فکر می کنید همینکه اراده کنید یا هم صمیمی باشید پس باید بتونید صمیمی بشید.
    کمی از هم فاصله بگیرید و همونطور که با بقیه رفتار می کنید با هم رفتار کنید. اگر صمیمیتی قرار باشه اتفاق بیافته در بستر زمان و در شرایط عادی اتفاق میافته و نه تحت فشار و در شرایط خاص.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    139
    سطح
    2
    Points: 139, Level: 2
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    صمیمیت به زور ایجاد نمیشه و یا هر دو انسان نزدیک به هم نمی تونند با هم صمیمی باشند. مشکل شما اینه که می خواهید با هم صمیمی بشید. فکر می کنید همینکه اراده کنید یا هم صمیمی باشید پس باید بتونید صمیمی بشید. کمی از هم فاصله بگیرید و همونطور که با بقیه رفتار می کنید با هم رفتار کنید. اگر صمیمیتی قرار باشه اتفاق بیافته در بستر زمان و در شرایط عادی اتفاق میافته و نه تحت فشار و در شرایط خاص.
    مشکل اینه که با وجود مشترکات زیاد و تمایل هر دو طرف، روابط حتی از افراد عادی هم بسیار سرد تر هست! یعنی میفرمایید اگر تمایل به صمیمیت حذف بشه، رابطه عادی میشه؟ آیا برای اثبات ادعاتون، دلیل علمی دارید؟

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    نمی دونم در مسائل مربوط به روابط انسانی چقدر می توان اثبات های علمی پیدا کرد (صرفنظر از مطالبی که معمولا با آمار اثبات میشه)، اما اونچه براتون نوشتم نتیجه تجربه هایی هست که توی زندگی خودم و اطرافیانم از دوران دبیرستان تا هم اکنون که در دهه 40 زندگیم هستم دیدم و تجربه کردم. به نظرم اونچه که روابط شما و دوستتون رو خاص کرده تمایل زیادتون برای صمیمیت و در عین حال ترس از اینکه این صمیمیت نخواد ایجاد بشه و یا اونطور که مایل هستید نتونه ایجاد بشه. مثل اینکه به دنبال یک کمالگرایی خاص در این رابطه باشید. معمولا در مسائلی که ما با یک کمالگرایی خاص بهش نگاه می کنیم اون مسائل کمی سخت می شوند. ولی اگر به اونها به عنوان یک مساله عادی نگاه کنیم کم کم در بستر زمان می تونند به کمال برسند.
    در مورد کمالگرایی هم می تونید توی این سایت سرچ کنید. معمولا کمالگرایی مخرب روابط هست و باعث می شه ما از خطا یا هر اشتباهی در اون رابطه بترسیم و برای همین دراون رابطه احساس معذب بودن داشته باشیم.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  14. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    martin98 (پنجشنبه 01 خرداد 93)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    139
    سطح
    2
    Points: 139, Level: 2
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از اینکه پاسخ دادید.
    من الان رفتم راجع به کمال گرایی مطالعه کردم، باور بفرمایید اصلا ویژگی‌های افراد کمال‌گرا رو در خودم مشاهده نکردم. اتفاقا فرد قانعی هستم.
    اما احساس میکنم در این یک مورد، دچار کمال گرایی شدم. فقط در همین یک مورد. شاید هم علت سردی رابطه کمال گرایی نباشه... نمیدونم.
    حالا فرضا علتش کمال گرایی باشه، راه حل عملی چیه؟ چون رفتارها و کنش‌هایی که انجام میدم در این زمینه، خیلی قابل کنترل نیست با این مطالعات تئوری! راه حل عملی ارائه بدید.

    خواهشا بقیه دوستان هم نظر بدن، حتی اگر اطلاعات کافی ندارند. فقط تجربه شخصیشون رو ارائه بدند تا ما هم استفاده ببریم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.