به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    25
    سطح
    1
    Points: 25, Level: 1
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس مى كنم دارم به همسرم خيانت ميكنم. كمكم كنيد لطفا

    سلام
    تازه به جمع اعضاى همدردى پيوستم. اميدوارم بتونم به كمك شما مشكلم رو حل كنم.
    موضوعى رو كه مى خوام مطرح كنم خيلى ازارم ميده و نمى تونم هم به كسى دراين مورد حرفى بزنم. لطفا قضاوت بدى در موردم نكنيد.
    تو دانشگاه به مدت ٤ سال از يكى از همكلاسى هام به شدت خوشم ميامد انگارى همون كسى بود كه هميشه از همسر ايندم تصور مى كردم. گاهى رفتاراشو تحليل مى كردم و احساس مى كردم اونم بى تفاوت به من نيست. اون سال ها خيلى اذيت شدم و واقعا يه فرد خيلى خاصى بود برام. خلاصه هيچ وقت مستقيم حرفى نزد و جلو نيامد و منم هيچ وقت به خودم اجازه ندادم اين علاقه رو إبراز كنم.
    يكسال بعده اين ماجرا ازدواج كردم ولى همچنان فكر اون پسر باهام بود خيلى دوست داشتم كلا برام مثله بقيه باشه و فراموشش كنم تا اينكه با گذشت زمان كمرنگ تر ميشد تو ذهنم. الان ديگه اصلا بهش فكر نمى كنم ولى گاهى خوابشو مى بينم و اين ناراحتم مى كنه چون هنوز بعد ٣ سال كه از ازدواجم مى گذره وقتى خواب اون پسر رو ميبينم، منم مجرد هستم و هنوز به بهش احساس دارم.
    چند وقت پيش ديدم با يكى از همكلاسيام ازدواج كرده (كسى كه همش مى رفت ازش اشكالاى الكى مى پرسيد) و يك هفته من يه حاله بدى داشتم.
    از خودم ميپرسم چرا بعد اين همه مدت بايد از ازدواجش با اون دختر ناراحت بشم؟ چرا هنوز برام مثله بقيه نيست؟ چرا مياد تو خوابم؟
    همش حس خيانت دارم نسبت به همسرم، بر عكسش رو كه تصور مى كنم ميبينم چقدر ناراحت كننده هست. مخصوصا كه همسرم خيلى دوستم داره.
    من چه كار كنم؟ كجاى كار من يا زندگيم ميلنگه كه هنوز بعد ٣ سال اين شخص به خواب من مياد؟
    ممنون

  2. کاربر روبرو از پست مفید Mina khoshbakht تشکرکرده است .

    **ali** (جمعه 29 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آبان 99 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1390-12-28
    نوشته ها
    490
    امتیاز
    10,908
    سطح
    69
    Points: 10,908, Level: 69
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 342
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,477

    تشکرشده 1,571 در 419 پست

    Rep Power
    66
    Array
    سلام

    شما به اون آقا فکر میکنید!! و خصوصا اینکه با همکلاسیتون ازدواج کرده بیشتر باعث آزارتون میشه. حس حسادت همراه با خیالپردازی های زنانه شما درباره زندگی ایشون باعث میشه ناخودآگاه خوابش رو ببینید.

    به جای فکر کردن به ایشون به همسرتون و خوبیهاش فکر کنید. اون آقا رو تموم شده و مرده فرض کنید. با دوستانی هم که امکان داره به نوعی حرف و خبری در مورد زندگی ایشون بدن قطع ارتباط کنید.

    سعی کنید در زندگی کار و هدف و برنامه مشخصی داشته باشید. شما الان متاهل هستید و همسرتون اولین و آخرین مرد زندگیتون هست. پس لطفا دودستی و محکم زندگیتون رو بچسبید و این افکار و خیالات و خواب ها و ماجراهارو از ذهنتون دوور بریزید!

  4. 4 کاربر از پست مفید mehrdad_m تشکرکرده اند .

    **ali** (جمعه 29 فروردین 93), Mina khoshbakht (پنجشنبه 28 فروردین 93), mis-marjan (پنجشنبه 28 فروردین 93), واحد (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    25
    سطح
    1
    Points: 25, Level: 1
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تا يه سال اول زندگيم شايد گاهى فكرم مى رفت طرف اون پسر ولى الان مدت هاست كه اصلا بهش فكر نمى كنم. ولى خوابام اينقدر شفاف و طبيعى هستن كه تا چند لحظه اول بيدار شدنم نمى دونم متاهل هستم و اون روزا ديگه تمام شده.
    اسم اون حس ناراحتى رو حسادت نمى زارم چون اگه با فرد ديگرى بود برام فرق داشت. من هيچ وقت دوست پسر نداشتم و دست هيچ پسرى هم به من نخورده بود و تو اون مدت ٤ سال خيلى خوددار بودم. اون پسر هم خيلى پاك بود ولى اون دختره چند تا دوست پسر داشت و ميديدم كه همش ميره الكى اشكال مى پرسه يا جزوه مى گيره. فكر نمى كردم اين جور دخترا جواب بگيرن با اين كارا ولى ظاهرا جواب داد برا ايشون و ديدم چقدر راحت ميشد بدستش اورد و من الكى چقدر خودمو عذاب دادم.
    به هر حال هر چى بوده تمام شده چيزي كه الان ناراحتم مى كنه اينه كه هنوز اين فرد تو خواب هاى من هست.
    من مى خوام اون اقا و خاطراتش كامل پاك بشه از تو زندگيم. چند بار تا حالا تو خواب اسمش رو بردم و همسرم متوجه شده. نمى خوام الكى همسرم بد بين بشه. در ضمن من خيلى خودمو دور كردم از اقا و حتى با رابطم رو با كسايى كه مى دونم ممكنه در موردش حرف بزنن قطع كردم ولى باز فايده نداره.
    اوايل به خودم مى گفتم تازه ازدواج كردم و شايد طبيعى باشه تو ذهنم بياد، ولى كم كم محو مى شه اما هر چى بيشتر مى گذره بيشتر نگران ميشم

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    ببین دوست عزیز من فکر میکنم شما از اون شخص برای خودت "مدینه فاضله" ساختی !
    اونقدر اون شخص رو برای خودت پررنگ کردی که بدی هاشو نمی بینی
    شما اون همکلاسی به طور ملموس توی زندگیت نداشتی و هیچ گونه ارتباطی نداشتی ولی توی ذهنت انقدر به خودت نزدیکش کردی که دیگه وارد ضمیر ناخودآگاهت شده
    حدس میزنم توی ذهنت خاطراتی هم براش ساختی یعنی تجسم کردن آینده ای با اون آقا و داشتن لحظاتی شیرین
    همینکه بهش فکر نمیکنی اما خوابش رو می بینی یعنی توی ضمیر ناخودآگاهته و حتی توی خواب اسمش رو میبری
    این رویه ای که برای خودت داری جز ضربه زدن به خودت و زندگیت ثمره دیگری برای شما نخواهد داشت
    ضمنا شما اون زمان ایشون رو فرد مناسب و ایده آلی برای خودت تصور می کردی در حالی که شاید اینطور نبوده شما با شناخت کمی که ازش داشتی خوبی هاشو جلوه دادی و بدی هاشو نادیده گرفتی (هرچند که بعید می دونم بدی ازش دیده باشی) هر انسانی ترکیبی از خوبی ها و بدی هاست
    شاید بدی هایی داشته که حتی تصورش رو نمیکردی
    من خواستگاری داشتم که تقریبا می شناختمش و با شخصیتی آشنایی داشتم اما وقتی باهاش صحبت کردم در کمال ناباوری دیدم بسیار بدبینه و انتظاراتی که از همسر آینده اش داره از تصورات منم خیلی فاصله داره (منم مثل شما ویژگی های خاصی رو بهش نسبت داده بودم چون اون ویژگی ها رو دوست داشتم و ایشون رو فرد ایده آلی می دیدم)
    در واقع این ویژگی هایی که شما در اون شخص می دیدی شاید واقعیت نداشته و زاییده ذهن شما بوده
    اما الان برای خلاصی از این فکر باید تمرکز کنی و در حد امکان از ذهنت دورش کنی
    مسلما وقتی بهش علاقه داشتی و اون هیچ اقدامی نکرده دلخوری ازش داشتی یعنی حرفای ناگفته ای بهش داشتی این حرفا هیچ وقت عنوان نشده و توی ذهن شما باقی مونده
    بهتره این افکار رو از ذهنت بیرون بریزی
    قلم و کاغذ برداری و هر چیزی که در مورد ایشون توی ذهنت و دلت داری بیرون بریزی و خودتو تخلیه کنی سپس اون نوشته ها رو نابود کن و از بین ببر
    سپس در حد ممکن چیزی که شما رو به یاد ایشون بیاره کنار بذار نیازی نیست هدیه یا خاطره باشه حتی با وجود همکلاسی بودن ممکنه کتابی از دوران دانشجویی شما رو به یاد ایشون بندازه پس سعی کن اون کتاب رو کنار بذاری
    ذهنت رو از فکر کردن به اون شخص متوقف کن
    در مقابل وجود همسرت رو در زندگی پر رنگ تر کن خوبی هاشو پر رنگ تر کن
    برای یک شام عاشقانه یا یک قرار رمانتیک برنامه ریزی کن
    سعی کن زندگیتو پر از این اتفاقات عاشقانه و رمانتیک بکنی این کار هیجان عشق رو در تو زنده می کنه
    نمیدونم شاغل هستی یا دانشجو ولی بهتره یه سرگرمی یا یک هدف بلند مدت متناسب با زندگیت برای خودت ترسیم کنی که همسرت نقش پررنگی در این هدف داشته باشه
    سپس شروع کن برای این هدف برنامه ریزی کن
    یه وقتایی ما خانوما از سر بیکاری افکار بیخود برای خودمون میسازیم هر وقت حس کردی دوباره داره فکرش وارد زندگیت میشه بلافاصله یه تفریح یا سرگرمی برای خودت فراهم کن میتونه یه خرید ساده (حتی بدون همسرت میتونه با خواهر یا دوست باشه)
    شاید این مسئله تا حالا شوخی تلقی شده باشه ولی خانوما از خرید کردن و گشت و گذار در بازار انرژی زیادی می گیرن
    خود من یکی از اون موارد هستم و خیلی از اطرافیان رو دیدم که همچین حسی دارن

  7. 3 کاربر از پست مفید mis-marjan تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 30 فروردین 93), Mina khoshbakht (جمعه 29 فروردین 93), واحد (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    25
    سطح
    1
    Points: 25, Level: 1
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون مرجان عزيز بابت توصيه هات
    باور مى كنى من مدت هاست كه مى خواستم اين موضوع رو بنويسم ولى مى ترسيدم بيشتر اين موضوع بهم تلقين بشه كه "خاطرش هنوز تو زندگيم هست". نمى خوام حتى ذهنم بره تو اون سال ها و بگم چرا ايده ال بود . بارها به خودم گفتم من اصلا از اون شناخت درستى نداشتم، شايد اصلا اون حتى به من فكر هم نمى كرده ، شايد باطن خوبى نداشته كه اين دختر نصيبش شده و هزاران حرف ديگه.
    تمام خوبى هاى برجسته همسرم رو نوشتم گذاشتم يه جايى كه هر روز مى بينمش. ديگه اين خوابا دست خودم نيست. يه بار كه اسم اون پسر رو تو خواب گفته بودم يه لحظه بيدار شدم، فهميدم كه همسرم بيداره ( نشون ندادم كه بيدارم). ديدم اروم داره تو گوشم ميگه فلانى رو دوست دارى؟ منم خيلى خوابالو گفتم نه، رضا(همسرم) رو دوست دارم. نمى دونم همسرم فهميد يا نه ولى فرداس دمق بود. خودمم خيلى ناراحت و عصبى شدم سر اين خواب :(
    مى ترسم الكى الكى زندگيم خراب شه.

  9. 2 کاربر از پست مفید Mina khoshbakht تشکرکرده اند .

    **ali** (جمعه 29 فروردین 93), واحد (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    چطوری خبر دار شدی که ازدواج کرده و چطور فهمیدی با چه کسی ازدواج کرده؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  11. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    **ali** (جمعه 29 فروردین 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    25
    سطح
    1
    Points: 25, Level: 1
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    چطوری خبر دار شدی که ازدواج کرده و چطور فهمیدی با چه کسی ازدواج کرده؟
    ببخشيد دير جواب مى دم، نمى دونستم كه ماكزيمم مى تونم ٣ تا پست بزارم.
    يكى از دوستام عكس هاى عروسيشون رو تو فيس بوك شير كرده بود. همون روز دى اكتيو كردم فيس بوكم رو.
    اصلا از خودم توقع نداشتم كه با ديدن عكس هاى عروسيش حس بدى بهم دست بده!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خيلى به خودكشى فكر ميكنم
    توسط Somebody20 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 96, 09:08
  2. مردسالاري و بي مهري شوهرم باعث شده هر ثانيه به طلاق فكر ميكنم
    توسط mojtamelibsa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 مهر 92, 13:18
  3. فكر ميكنم كه شوهرم انگونه كه بايد براي زندگيمون تلاش نميكنه.چه كار كنم؟
    توسط mahsa pirooz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 مهر 91, 02:05
  4. احساس ميكنم ديكه هيج ارزشي واسه نامزدم ندارم
    توسط niaz64 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 09:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.