انگار شوهرم رو نمی شناختم

[tanhai2]

سلام دوستان
من حدور 2 هفته پیش اینجا پست گذاشتم که متوجه شدم شوهرم سیگار می کشه.
با راهنمایی دوستان و مطالعه تصمیم گرفتم که فضای گرم عاطفی برای همسرم ایحادکنم که دیگه سراغ ایم چیزا نره. و البته به خودش چیزی نگفتم که می دونم.
امروز که دیگه قاظی کرده بودم بهش گفتم که می دونم باهام صادق نبوده و خلاصه که من می دونم.
و داشتم بهش از تصمیم خودم می گفتم که دارم روی خودم کار می کنم که عیب هامو بشناسم و رفع کنم که بهم گفت این 1 ماه که تو به خودت وقت دادی کمه و من تو رو می شناسم تو نمی تونی تغییر کنی!!این حرف خیلی برم سنگین بود انتظار داشتم که تشویق بشم و اون هم بگه چه خوب من هم روی خودم کار می کنم روی رابطه مون!!
من که ناراحت شدم و اون تقویمی رو که روش برنامه ریزی کرده بئدم رو پاره کردم و اون از خونه رفت تا اروم بشه من هم رفتم بیرون وقتی برگشتم خونه بود استراحت کردم و بعد بهش گفتم که می خوام از پیشت برم اولش نیومد دنبلم جون تلفن من هنوز اونحا بود فکر می کرد که نمی رم بهد من که دیدم نیومد دنبالم بهش گفتم زنت داره میره کاری نمی کنی! خلاصه اومد دنبالم اما من رفتم ولی خیلی زود برگشتم ی حسی بهم گفت برگرد. وقتی برگشتم روی تخت خوابیده بئئد و داشت با تبلت چیزی می دید تا که منو دید از جا پرید و بغلم کرد و منو برد به ی اتاف دیگه من که اعتمادم رو از ددست داده بودم رفتم ببینم چی نگاه می کرده و متوجه شدم داشته فیلم پورن می دیدده!!
دیگه این برام قابل قبول نیست . پی کار کنم. اون لحظه یقین پیدا کردم که با یک بیمار روانی دازم زندگی می کنم. خواهش می کنم مشاورین و کسانی که اطلاعاتی در این مورد دارند راهنماییم کنید

- - - Updated - - -

خواهش می کنم راهنمایی کنید

[deljoo_deltang]

سلام دوستان
من حدور 2 هفته پیش اینجا پست گذاشتم که متوجه شدم شوهرم سیگار می کشه.
با راهنمایی دوستان و مطالعه تصمیم گرفتم که فضای گرم عاطفی برای همسرم ایحادکنم که دیگه سراغ ایم چیزا نره. و البته به خودش چیزی نگفتم که می دونم.
1-امروز که دیگه قاظی کرده بودم بهش گفتم که می دونم باهام صادق نبوده و خلاصه که من می دونم.
و داشتم بهش از تصمیم خودم می گفتم که دارم روی خودم کار می کنم که عیب هامو بشناسم و رفع کنم که بهم گفت این 1 ماه که تو به خودت وقت دادی کمه و من تو رو می شناسم تو نمی تونی تغییر کنی!!این حرف خیلی برم سنگین بود انتظار داشتم که تشویق بشم و اون هم بگه چه خوب من هم روی خودم کار می کنم روی رابطه مون!!
2-من که ناراحت شدم و اون تقویمی رو که روش برنامه ریزی کرده بئدم رو پاره کردم و اون از خونه رفت تا اروم بشه 3-من هم رفتم بیرون وقتی برگشتم خونه بود استراحت کردم و 4-بعد بهش گفتم که می خوام از پیشت برم اولش نیومد دنبلم جون تلفن من هنوز اونحا بود فکر می کرد که نمی رم بهد من که دیدم نیومد دنبالم بهش گفتم زنت داره میره کاری نمی کنی! خلاصه 5-اومد دنبالم اما من رفتم ولی خیلی زود برگشتم ی حسی بهم گفت برگرد. وقتی برگشتم روی تخت خوابیده بئئد و داشت با تبلت چیزی می دید تا که منو دید از جا پرید و بغلم کرد و منو برد به ی اتاف دیگه من که اعتمادم رو از ددست داده بودم 6-رفتم ببینم چی نگاه می کرده و متوجه شدم داشته فیلم پورن می دیدده!!
دیگه این برام قابل قبول نیست . پی کار کنم. 7-اون لحظه یقین پیدا کردم که با یک بیمار روانی دازم زندگی می کنم. خواهش می کنم مشاورین و کسانی که اطلاعاتی در این مورد دارند راهنماییم کنید

تنها در یک روز از زندگی مشترکتون دچار 7 خطا با توجه به نوشتتون شدید. به نظرم مهم نیست همسرتون الان دارن چی کار می کنند مهم اینه که شما درست رفتار کنید.پرسیدید چی کار کنم. به نظرم شما خیلی نیاز دارید که روی خودتون کار کنید.
راستی یک سوال: چه مدت زمان قبل از انجام هر کاری در پست بالا به درست بودن اون و عاقبتش فکر کردید؟ در موارد دیگه چی؟

چون گفتید با مطالعه به این نتیجه رسیدید که روی خودتون کار کنید لطفا کمی بیشتر مطالعه کنید و ببینید که وقتی ادم روی خودش داره کار می کنه باید صبور باشه و اول اجازه بده ثمره تلاشش در عمل خودش طهور پیدا کنه بعد انتظار داشته باشه دیگری با دیدن عملش تصمیم به تغییر بگیره.

لطفا روی خطاهایی که در بالا براتون قرمز کردم بیشتر فکر کنید و اگر سوالی داشتید در خدمتم. امیدوارم با بی مهارتی از یک مساله یک مشکل لاینحل نسازید.

[tanhai2]

یعنی هییچی به شوهرم نگم وقتی این فیلم ها رو می بینه در حالی که 2 سال اول زندگسم تو راه مشاوره . سکس تراپیست بودم. ایا من حق ندارم ناراحت باشم این مدت به خودم می گفتم حتما به اندازه من میل جنسی نداره چون اختلاف سنی زیادی داریم. اما می بینم این فیلم ها رو می دیدیه و احتمالا همین جوری ارضا می شده. هنوز هم در ارتباط با من بیشتر اوقات ارضا نمی شه!! سوال من این است که ایا ایشون مشکلی داره که با این فیلم ها دیگه به من نیازی نداره؟!

- - - Updated - - -

مرسی دوست عزیز
می ترسم این بار همم کوتاه بیام و باز ارزش گذشت منو نفهمه
دوستان ایا نظر همه همینه ؟ لطفا نظر بدید تا من بهترین تصمیم رو بگیرم. مشاوره هایی که اینجا رفتم میگن شوهرت باید کمک کنه و خودش باید بخواد که به این رابطه کمک کنه

[tanhai2]

من شخصیت عجول و در عین چال با پشتکار هستم.
صبور هستم اما نه همیشه.
تجمل می کنم تا جایی ار اون چا به بعد دیگه صبور نیستم اما دوباره زود عصبانیتم می خوابه و دوباره صبوری می کنم
می دونم بهتره که میانه رو باشم نه اونقدر صبور نه از کوره در رفتن
در موارد پست قبل به خودم حق می دم که ناراخت شم نمی دونم چه قدر این مسائل عادی هست ولی برای من یک شوک محسوب می شه.
همین که 2 سال اول زندکی با مشل سکس سعی کردم کنار بیام به نظر خودم خیلی گذشت کردم
به هر حال من با تمام این خوبی ها و بدی هایی که تو رفتارم کردم سعی در این داشتم که زندگیم رو بسازم و با تمام وجودم دوست داشتم همه چیز عوض شه. قبول دارید که یک طرفه هیچی عوض نمی شه؟!
به هر حال نمی دونم الان چه کار کنم؟ حالا اون دیگه منو تحویل نمی گیره انگار که من خطا کار بودم !!

[tanhai2]

چرا من جواب نمگیرم . ایا پست های من برای دوستان قابل رویت نیست؟؟

[mehrdad_m]

خواهر محترم

شما خودتون دارید همه چیز رو پیچیده میکنید. من به عنوان یک آقا توی این جامعه به شما میگم که

1-بسیاری ( واقعا تعداد بسیار زیادی) از آقایانی که سیگاری هم نیستند موقع درگیری فکری و اعصاب خوردی و خیلی وقتها هم فقط واسه تفریح و تفنن
چند نخ سیگار میکشن!!

2- تعداد بسیار زیادی از آقایان حتی متاهل گهگاهی سراغ تماشای فیلم های پورنو میروند!! که اکثراً در آقایان متاهل جنبه سرگرمی و برطرف کردن حس کنجکاوی و تفریح زودگذر داره...

نکته: سیگار کشیدن و تماشای فیلم پورن به هیچ عنوان کار پسندیده و مورد تایید و حمایت نه من و نه هیچکس دیگه ای نیست، اما اصل مطلب اینه که این ها نمیتونه صرفاً نشونه هایی از فساد اخلاقی یا مشکل روانی یک مرد باشه و همینطور هم نمیتونه نشونه ای از مشکلات حاد در زندگی و آغاز فروپاشی باشه.

پس از این به بعد به جای سرکوفت زدن و به هم ریختن زندگیتون سعی کنید آقایون رو بهتر بشناسید و آرامش داشته باشید.

البته اگر آقایی که سیگاری نبوده، مدام سیگار بکشه و کسی که اهل اینجور فیلم ها نبوده مدام به این فیلم ها رو بیاره اونموقع باید اقدام جدی برای حل مشکل کرد.

[tanhai2]

ممنکنم دوست عزیز
بله حق با شماست شاید من اقایون رو نمی شناحتن
اما الان چه کنم؟
من فقط اون لحظه ناراحت شدم و سعی کردم با قضیه کنار بیام
اما ایشون دیگه تو اتاق مان نمی خوابند و میگه با این مسائلی که پیش اومده نمی تونیم با هم زندگی کنیم و باید جدا شیم!!این عجیب نیست ! من انتظارم این بود که حالا که کار اشتباهی کردند و من رو رنجونده ازم دلجویی کنه اما کاملا بر عکس شده!!
و همش می گه که افسرده هست و ترجیح می ده که بمیره هیچ امیدی به زندگی نداره. البته من نمی دونم راست می گه و واقعا اینقدر افسرده است. واقعا به حایی رسیدم که نمی تونم اعتماد کنم ....من پیشهادکردم بره مشاور یا دکتر برای افسردگی می گه خسته ام و دیگه نمی تونم ادمه بدم..ولی پس من چی یعنی اینقدر ارزش ندارم که برای بودن من تو زندگیش تلاش کنه؟!
با یک مشاور خودم حرف زدم گفت شاید هم جنس گراست و نمی خود با تو زندگی کنه!!(توی پست های قبلی گفتم که ما رابطه جنسی خوبی نداشتیم)

[zendegiye movafagh]

سلام
عزیزم وقتی رو خودت کار می کنی نیازی نیست به همه بگی داری این کارو انجام میدی
قراره نامحسوس باشه . شما رو خودت کار می کنی که زندگیت بهتر شه اما داری برعکس کار می کنی
اول اینکه نباید به روش می زدی
بعد نباید می رفتی چون ترک کردن منزل اصلا کار درستی نیست .
رفتارات آشفتگیت رو نشون می ده
آرامش داشته باش و با صبر و حوصله رفتار کن .
هیچ آدمی کامل نیست . با چند تا اتفاق که آدم اینطوری از کوره در نمی ره.
دنبال راه حل باش و عمل کن

- - - Updated - - -

ناراحت نشو اما رفتارهات باعث شده ازت رنجیده بشه و نزدیکت نیاد و اتاق خوابش رو جدا کنه .
باهاش تند برخورد نکن بهش احساس امنیت و آرامش بده

- - - Updated - - -

ناراحت نشو اما رفتارهات باعث شده ازت رنجیده بشه و نزدیکت نیاد و اتاق خوابش رو جدا کنه .
باهاش تند برخورد نکن بهش احساس امنیت و آرامش بده

[tanhai2]

مرسی از راهنماییتون

اره خیلی اشفته هستم....
می شه بهم بگید این راه حل چیه؟
الان چه کار باید کنم؟ عین غریبه ها شده با هام. می گه باید جدا شیم! خیلی جدی قضیه

[zendegiye movafagh]

اول اینکه آروم باش چون فقط در ارامش میتونی تصمیم خوب بگیری و اجرا کنی و رو همسرت هم تاثیر بذاری .نه در آشفتگی
بعد به خودت مسلط باش وقتی ازش ناراحت شدی اگه همون لحظه واکنش نشون بدی اشتباه محضه و دودش فقط تو چشم خودت میره . یه کم صبر داشته باش و بعد تصمیم بگیر که چه کنی در مورد اون کار .
محبت کن و فعلا منتظر جواب نباش . یعنی اینطور نباشه که بگب من با کلی ذوق و شوق فلان کارو کردم و شوهرم حتی نگام هم نکرد ... یعنی الان نباید منتظر جواب یا نتیجه باشی
الن هم در مورد حرف جدایی نهصحبتی کن نه ازش چیزی بپرس بذار جفتتون آروم شین . آدم با دو تا دعوا که جدا نمیشه