به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 02 [ 08:42]
    تاریخ عضویت
    1392-9-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    8,452
    سطح
    62
    Points: 8,452, Level: 62
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 298
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    70

    تشکرشده 64 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (2) اجازه ندارم با فامیلم رفت وآمد کنم ( بخاطر افشای رازی از گذشته ، نزد همسرم )

    من توی گذشته با یکی از افراد فامیلم ارتباط داشتم (پسرعمه ام) که ازن ارتباط به جاهای بد رسید.رابطه رو تموم کردم توبه کردم و سعی کردم خوب و مومن باشم.
    تا اینکه با همسر فعلی ام آشنا شدم و توی اون دوران جاهل بودم و اون رابطه ها رو برای همسرم توضیح دادم که به خیال خودم چیزی رو ازش پنهان نکرده باشم. که باعث شد همسرم مریض بشه و بعد از اون توی هاکثر مراسمات عروسی و عذای فامیلم و مهمونیها نتونستم شرکت کنم چون پسر عمم توی اکثر اونها بوده و شوهرم به هیچ وجه اجازه نمیده من جای برم که اون هست. و من باید با کلی دروغ سر هم کردن به خونواده و فامیلم نرفتنم رو توجیح کنم.
    2 ساله ازدواج کردم دیگه دارم کم میارم. توی فامیل پیچیده که شوهر من بددله. اما اون بنده خدا که تقصیری نداره من احمق بودم نباید بچگی میکردم. اما کاریه که شده.
    شوهرم مرد خوبیه مشکلی اونچنان باهم نداریم حتی سعی میکنه من کمبود این رفت و آمد ها رو حس نکنم اما به هیچ وجه نمی تونیم ایم مشکل مونو حل کنیم.
    مادربزرگم فوت کردنتونستم برم ختمش فقط چون اون پسره اونا بود.
    شوهرعمم(پدر همون پسرعمم) فوت کرد نرفتم.
    تا حالا چند بار به خاطر اینکارام خونوادم بام برخورد کردن اما چی میتونم بگم من؟؟؟!!هیچی هیچی...
    عروسیا نرفتم عیددیدنی نرفتم.خوب معلومه که پشت سرم حرف در میاد.
    دیگه کم آوردم .زبونم لال به این فکر میکنم اگه از خونوادم کسی چیزیش بشه چیکار کنم؟؟!!عروسی خواهرام بشه چیکار کنم؟؟؟!!
    بدتر از همه اینکه غم اینا رو نمی تونم به کسی بگم تا سبک شم چون بدنامی برام داره بودم.
    من باید چیکار کنم؟؟؟اینجوری که نمیشه زندگی کرد آخه؟؟؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید رفتگر تشکرکرده است .

    Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    فکر نکنم مشکلی که در مورد رفت و آمد بیان کردید به این بزرگی هم باشه.پسرعمه شما زبل خان نیستش که همه جا حضور داشته باشه در آن واحد!!
    درست یا غلط شما اشتباهی در مجردی مرتکب شدید که برای یک مرد فوق العاده سنگینه خیلی سنگینتر از اون چیز یکه بشه تصور کرد و اینکه شوهر شما با این وجود که بهش گفتید با شما مونده واقعا خیلی مردونگی کرده و باید بسیار بهش احترام بزار یو بهش اهمیت بدی و اونو اولویت اول زندگی خودت قرار بدی.

    والا اگه من یکی بودم یا بجرات میتونم بگم 80 درصد مردای ایرونی بودن صددرصد برخلاف شوهر شما رفتار میکردن(احتمالا درصدش بیشتره) قدرشو بدون بانو

    من بشخصه یه اصلی توی زندگیم دارم که از سایت همدردی یاد گرفتم و از این سایت و مدیران و کاربرانش بسیار زیاد سپاسگزارم

    2ساله ازدواج کردم و یه دختر 10 ماهه خوشگل دارم توی زندگی من

    همسر= پدر مادر خواهر برادر دوست رفیق,کل فامیل و همه کسی که توی زندگیم دارم
    بعد همسرم میشه دختر خوشگلم
    بعد اینا خانوادم

    نوشتمو قشنگ بخونم بعد همسرم و دخترم میشه خانوادم فکر کنم شما در اولویت بندی زندگیتون یکمقدار باید جابه جایی انجام بدید.

    مگر اینکه انتظار داشته باشید که شوهر شما اینقدر بی غیرت و بی وجود باشه و خالی از مردانگی که بره با پسرعمه شما روبرو بشه و سلام علیک هم کنه!

    هرکسی کار اشتباهی انجام میده باید منتظر دادن تاوان بخاطر اون اشتباه هم باشه
    هرچی اشتباه بزرگتر = تاوان بزرگتر

    اگه دفعه بعدی کسی پرسید بگو این یک موضوع شخصیه و نیاز نمیبینم بیشتر از این بخوام توضیح بدم.یا اگر کسی با قصد و غرض پرسید در جواب بگید:چرا میخواید بدونید

    قدر شوهرت را بدون خیلی آقاست من یکی براش احترام زیادی قائلم بخاطر همچین فردی هرکار یانجام بدید از نظر من کمه بچسب دودستی زندگیت رو بانو الکی خرابش نکن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Amir_23 (شنبه 23 فروردین 93), Esssssi (جمعه 22 فروردین 93), mercedes62 (دوشنبه 18 فروردین 93), Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), واحد (شنبه 23 فروردین 93), رفتگر (یکشنبه 17 فروردین 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 02 [ 08:42]
    تاریخ عضویت
    1392-9-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    8,452
    سطح
    62
    Points: 8,452, Level: 62
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 298
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    70

    تشکرشده 64 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تمام حرفاتون درست و من کاملا قبول دارم.اما واقعا اون فامیل ما همه جا بوده تو همه عروسیا و عذاهای این چند سال بوده.و من هی باید از این و اون عذر مرخاستم بابت نرفتنم.
    بله اشتباه بزرگ و تاوان بزرگ.تاوان تا آخر عمر.
    اما کاش یکمم احساسات و خاسته های منم دیده می شد.

  6. 2 کاربر از پست مفید رفتگر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قصدم یادآوری گذشته و شخم زدن این موضوع نبود نمیخواستم ناراحتتون کنم همینکه متوجه اشتباهتون شدید و دیگه تکرارش نکردید این خودش خیلی باارزشه

    شما بنظرم بهتره اگر میخواهید در این مجالس شرکت کنید اولا حجاب و پوششتون باید جوری باشه که مورد تایید ایشون باشه سنگین و باوقار رفتار کنید و سعی کنید تا جای امکان از دید ایشون یا قرار گرفتن در کنار پسرعمه خودتان دوری کنید و هرجا هستید کنار شوهر خودتان قرار بگیرید.

    سعی کنید اعتماد سازی کنید و محبت و عشق خودتان را نسبت به شوهرتان بیشتر کنید و نشان بدهید به ایشون که به زندگی مشترکتون وفادار هسید و تعهد دارید.

    آیا در جاهایی که پسرعمه حضور ندارن شوهر شما موافق رفتن هستند یا خیر؟
    در مورد این موضوع با ایشون صحبت کردید و اینکه براشون توضیح بدید تا جای ممکن حتی از سلام کردن و نزدیکی به پسرعمه خودتون دوری میکنید؟

    ولی درکل بازم میگم یه زندگی مشترک خوب ارزشش خیلی بالاست.خانواده شما هم خوشبختی شما براشون مهمه که خداروشکری مثل اینکه شما از شوهرتون رضایت کامل دارید و این خیلی عالیه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Amir_23 (شنبه 23 فروردین 93), Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), واحد (شنبه 23 فروردین 93), رفتگر (دوشنبه 18 فروردین 93)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نمیتونین در این مورد با پسر عمه تون صحبت کنین تا نوبتی برین اینور اونور؟ هرجوری که می تونین اینو بهشون بفهمونین. خواهش کنین چون بالاخره به شما احساس داشتن. تهدید کنید چون شوهرتون در جریانه و ترسی ندارید....
    در هر صورت پنجاه درصد تقصیر به گردن ایشونه و این مسئله ای نیست که بخوان ندید بگیرن یا بهش افتخار کنن.
    با خواهر، برادر... مسئله رو درمیون بزارید یا چیز دیگه ای رو بهانه کنید و بگین دلتون نمیخواد خودتون و یا همسرتون با این آقا یکجا باشین.

  10. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز منم تا حدودی به همسرتون حق میدم آقایون به سختی با این مسائل کنار میان
    بازم همسر شما خیلی خوب پذیرفته فقط دوست نداره با اون شخص چشم تو چشم بشی
    ولی بدبین و متعصب هم نیست
    با توجه به اینکه میگی مشکل خاصی ندارید و همسرت پذیرفته پس یعنی به شما اطمینان داره
    به نظر من سعی کن رفت و آمدها رو مدیریت کنی مسلما توی چند روز اول عید دیدو بازدید بیشتره پس احتمال اینکه ایشون رو ببینی زیاده پس شما هم بهانه مسافرت یا مشغله رو بیار و سعی کن روز اول فقط به دیدار خانواده خودت بری و اواسط یا اواخر تعطیلات هم به دیدن عمو و سایر عمه ها (غیر از اون عمه ات که پسرشون باهاتون در ارتباط بوده) برو
    فکر نمی کنم منزل دایی و خاله هم ارتباطی به پسر عمه تون داشته باشه پس میتونی با مدیریت و برنامه ریزی حضور پیدا کنی
    ضمنا سعی کن در این مورد توضیحی مختصر به خانواده خودت بدی و از خواهرت (اگر داری) یا مادرت بخواه توی این برنامه ریزی کمکت کنن و اونها رو لااقل توجیه کن تا اگر حتی نتونستی بری بتونن به طور مناسب فامیل رو توجیه کنن
    ضمنا توصیه اکید دارم که "به خاطر رفت و آمد با فامیل به هیچ وجه برای همسرت نقش بازی نکن و دروغ نگو"
    نذار اعتمادی که بهت داره از بین بره
    همسر خوبی داری و قدرشو بدون
    توصیه خاله قزی هم خیلی مفید هست
    اولویت ها رو عوض کن

  12. 6 کاربر از پست مفید mis-marjan تشکرکرده اند .

    Esssssi (جمعه 22 فروردین 93), khaleghezey (دوشنبه 18 فروردین 93), mercedes62 (دوشنبه 18 فروردین 93), Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), واحد (شنبه 23 فروردین 93), رفتگر (دوشنبه 18 فروردین 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 02 [ 08:42]
    تاریخ عضویت
    1392-9-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    8,452
    سطح
    62
    Points: 8,452, Level: 62
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 298
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    70

    تشکرشده 64 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    قصدم یادآوری گذشته و شخم زدن این موضوع نبود نمیخواستم ناراحتتون کنم همینکه متوجه اشتباهتون شدید و دیگه تکرارش نکردید این خودش خیلی باارزشه

    شما بنظرم بهتره اگر میخواهید در این مجالس شرکت کنید اولا حجاب و پوششتون باید جوری باشه که مورد تایید ایشون باشه سنگین و باوقار رفتار کنید و سعی کنید تا جای امکان از دید ایشون یا قرار گرفتن در کنار پسرعمه خودتان دوری کنید و هرجا هستید کنار شوهر خودتان قرار بگیرید.

    سعی کنید اعتماد سازی کنید و محبت و عشق خودتان را نسبت به شوهرتان بیشتر کنید و نشان بدهید به ایشون که به زندگی مشترکتون وفادار هسید و تعهد دارید.

    آیا در جاهایی که پسرعمه حضور ندارن شوهر شما موافق رفتن هستند یا خیر؟
    در مورد این موضوع با ایشون صحبت کردید و اینکه براشون توضیح بدید تا جای ممکن حتی از سلام کردن و نزدیکی به پسرعمه خودتون دوری میکنید؟

    ولی درکل بازم میگم یه زندگی مشترک خوب ارزشش خیلی بالاست.خانواده شما هم خوشبختی شما براشون مهمه که خداروشکری مثل اینکه شما از شوهرتون رضایت کامل دارید و این خیلی عالیه
    من کاملا محجبه هستم و از لحاظ رفتاری هم مشکلی ایجاد نمی کنم. اما این موضوع تا حدی توی وجود همسرم عمق داره که اون نمی خاد به هیچ عنوان من حتی لحظه ای اون پسر و ببینم چه برسه به اینکه توی مجلسی با هم اونجا باشیم.
    و همیشه برای رفتن به مهمانی و یا هر جمع فامیلی به من میگه هرطور شده تو باید 100 درصد مطمئن بشی که اون پسر به هیچ وجه اونجا نیست.
    مثلا یک بار خونه ی عمم بودیم و پسرش کلا تو اون شهر نبود یه عکس 3*4 گوشه ی تابلوشون از پسره بود که شوهرم اتفاقی اونو دید. اولین بار بود که می دیدش. حالش انقد بد شده بود که به بهانه ای بردیمش بیرون و اون کلی با من دعوا کرد که حق نداری به در و دیوار نگاه کنی تا اگه عکسی هست ببینی. و تمام مدت منو می پایید که جایی رو نگاه نکنم.

    شوهر من به هیچ عنوان نمی خاد حتی یک لحظه اون پسر وجود داشته باشه حتی یک لحظه.
    در موردش هر وقت صحبت کردم میگه نه من نه تو و نه خدا راضی نیس این اتفاق بیوفته و گناه و اشتباه خیلی بزرگیه.منم همیشه گوش کردم اما اینجوری زندگی کردن طبیعی نیست.

  14. 2 کاربر از پست مفید رفتگر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 18 فروردین 93), Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    بنظرم شما بهتره به شماور مراجعه کنید.
    دوتا راه داره این موضوع یا وقت بگیرید و از مشاوران روانشناسی در شهر خودتا استفاده کنید(اولا دیر به شما وقت میدن دوما معلوم نیست مشاورش باتجربه ماهر باشه یا نه)

    یا یه راه حل ساده تر بالای سایت زده حق اشتراک

    یه اشتراک 3تا 6 ماهه انجمن آزاد بگیرید و از مشاوران باتجربه سایت استفاده کنید.خوبی اینکار اینه اولا مشاورها را مشناسید و اینکه انلاین هستید یعنی هرزمان بهشون نیاز داشته باشید می توانند به کمک شما بیایند.ولی لطفا اگر راهنمایی کردند حتما به حرفاشون گوش بدید و عمل کنید.

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/payments.php

    اینم لینکشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 18 فروردین 93), واحد (شنبه 23 فروردین 93), رفتگر (دوشنبه 18 فروردین 93)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    ضمن تأیید فرمایشات خاله قزی و دوستان
    چقد احتمال میدی که شوهرت در برابر اون احساس ضعف کنه؟
    مثلا از نظر شغلی و مالی و ظاهر و هیکل
    چقد بهش اعتماد به نفس میدی و ازش تعریف میکنی و خصوصیات مثبتشو بهش میگی؟
    ************************
    جفتتون چند سالتونه و اون ارتباط مال چند سال پیشه؟
    رابطه جنسی داشتین با دوستتون؟
    قبل از عقد به شوهرت گفتی یا بعد از عقد؟

  18. 3 کاربر از پست مفید baitollah-abbaspour تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 18 فروردین 93), واحد (شنبه 23 فروردین 93), رفتگر (پنجشنبه 21 فروردین 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 02 [ 08:42]
    تاریخ عضویت
    1392-9-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    8,452
    سطح
    62
    Points: 8,452, Level: 62
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 298
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    70

    تشکرشده 64 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط baitollah-abbaspour نمایش پست ها
    ضمن تأیید فرمایشات خاله قزی و دوستان
    چقد احتمال میدی که شوهرت در برابر اون احساس ضعف کنه؟
    مثلا از نظر شغلی و مالی و ظاهر و هیکل
    چقد بهش اعتماد به نفس میدی و ازش تعریف میکنی و خصوصیات مثبتشو بهش میگی؟
    ************************
    جفتتون چند سالتونه و اون ارتباط مال چند سال پیشه؟
    رابطه جنسی داشتین با دوستتون؟
    قبل از عقد به شوهرت گفتی یا بعد از عقد؟
    شوهر من به هیچ عنوان احساس ضعف در برابر اون نمی کنه فقط من فکر میکنم شاااااید پیش خودش میگه که اون پسر چی داشته که زنم روزی خواسته که باش رابطه داشته باشم.
    از لحاظ ظاهری اون پسر از شوهر من پایین تره.امامطمئن نیستم شوهرم هم این فکرو بکنه.
    راستش من زیاد از شوهرم ایراد میگیرم.البته همشون ریز و کوچیکن.اما زیاد آدم تعریف کننده نیستم. بیشتر مواقع به من میگه از من تعریف کن دیگه!!چون همیشه اعتماد به نفسش فوق العاده بوده و و بیشتر اوقات کاراشو بزرگ تر از اونچه هست ابراز میکنه.
    من 24 و شوهرم 28 سالشه
    فکر کنم این سوالتونو دیگه نباید انقد صریح بپرسید.البته چون من از جواب دادن صریح فرار می کنم.
    توضیحش ماله بعد عقدمونه ولی قبل از عقدمون خبر داشت که رابطه ای با اون فامیلم داشتم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahasty نمایش پست ها
    نمیتونین در این مورد با پسر عمه تون صحبت کنین تا نوبتی برین اینور اونور؟ هرجوری که می تونین اینو بهشون بفهمونین. خواهش کنین چون بالاخره به شما احساس داشتن. تهدید کنید چون شوهرتون در جریانه و ترسی ندارید....
    در هر صورت پنجاه درصد تقصیر به گردن ایشونه و این مسئله ای نیست که بخوان ندید بگیرن یا بهش افتخار کنن.
    با خواهر، برادر... مسئله رو درمیون بزارید یا چیز دیگه ای رو بهانه کنید و بگین دلتون نمیخواد خودتون و یا همسرتون با این آقا یکجا باشین.
    نه من ازش متنفرم . اونقدی که دوست دارم واقعا بمیره!
    با هیچ کسم نمیتونم در این باره حرفی حتی کوتاه بزم . به هر حال پای آبرو و حیثیتم در مینه. حتی الانم از نوشتن این مطالب ترس دارم.

  20. کاربر روبرو از پست مفید رفتگر تشکرکرده است .

    Mr.Anderson (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه ی مسموم مجازی با نامزدم
    توسط afraa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 مرداد 94, 21:42
  2. لجبازی
    توسط miganus در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 فروردین 90, 13:14
  3. لجبازی
    توسط miganus در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 فروردین 90, 18:16
  4. دوست مجازی ! احساس مجازی !
    توسط lord.hamed در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 87, 16:54
  5. عشق یک طرفه و بازی با احساساتم
    توسط hasty در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 بهمن 86, 12:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.