به من بگین چی کار کنم!!
همسرم روی قضیه صداقت داشتن و راستگویی خیلی حساسه و از من هم خواسته که هیچ چیزی رو ازش مخفی نکنم تا اونجایی که بعضی موارد یادم میره موضوعی رو براش تعریف کنم و وقتی که می گم کلی ناراحت میشه که چرا دیر گفتی و تو با من صادق نیستی و ....
اوایل که نامزد بودیم در مورد حساسیت هامون با هم حرف می زدیم، یکی از حساسیتهای من که بهش گفتم در مورد رقصیدن با دخترها بود، بهش گفتم از این قضیه ناراحت می شم و دوست ندارم با دختری دیگه برقصی. ازش پرسیدم تا به حال این کار رو کردی گفت فقط با خواهرش می رقصیده و تا به حال با دختر غریبه ای نرقصیده منم حرفش رو باور کردم. همون سال قبل از اینکه بیاد خواستگاری من خواهرش براش تولد گرفته بود و دوستاش رو دعوت کرده بود من ازش در مورد اون تولد پرسیدم و گفت که خواهرش دوستاش رو دعوت کرده بوده و از اون دخترها بدش می اومده و دخترهای خوبی نبودن و ... چند ماه پیش حرف سر پارتی رفتن و این جور چیزها بود یه دفعه یاد اون تولد افتادم بهش گفتم راستی عکسی یا فیلمی از اون تولد نداری گفت نه فیلم برداری نکردیم چون نمی خواستیم مامان و بابا هم بدونن.
(یه بار که لب تابش دست من بود دنبال یه فایلی می گشتم که هیدن کرده بودم لابه لای فایلها یک سری فیلم هیدن شده بود خواستم باز کنم به خودم اجازه ندادم ولی از فایلش مشخص بود که چند نفر دارن می رقصن.. )
تا اینکه چند هفته پیش رفتیم خونه خواهرش، پسر خواهرش داشت توی کامپیوتر دنبال فایلهای بازیش می گشت. منم توی اتاق اونها بودم، یه دفعه دیدم که یه فیلم گذاشتن و گفتن تولد دایی .... همون که خونه پیارسال مامان براش گرفته بود. من تعجب کردم دیدم که بله آقا مشغول رقص با یکی از دوستای خواهرشه اونم چه جوری... خواهر شوهرم اومد تو اتاق و تا دید بچه ها فیلم رو گذاشتن باهاشون دعوا کرد و سریع جمع اش کرد. فکر کرد من حواسم نبوده چون من خودمو مشغول یه کار دیگه نشون دادم. . وقتی که فیلم رو استوپ کردن، تا فایلش رو دیدم یاد فایل هیدنی افتادم که توی لب تاب همسرم بود، دقیقا همون بود.
خیلی ناراحت شدم البته نه به خاطر اینکه همسرم با یه خانم رقصیده بود از اون هم ناراحت شدم ولی خودمو راضی کردم که اون زمان به من تعهدی نداشته. اما به خاطر دو تا دروغی که گفته بود ناراحت شدم ، یکیش که گفته بود تا به حال با دختری به جز خواهرش نرقصیده و یکی هم که گفته بود فیلمی از اون قضیه ندارن.
حالا نمی دونم چی کار کنم، الان 2 هفته از این قضیه می گذره نمی دونم به روش بیارم یا نه؟ اون که انقدر دم از صداقت می زنه و منو به خاطر کوچکترین فراموشی متهم به بی صداقتی می کنه، چرا باید خودش بهم دروغ بگه و ازم پنهون کنه در صورتی که همون روز بهش گفتم که اگه قبلا این کار رو کردی بگو چون ناراحت نمی شم قبلا به من تعهدی نداشتی و طبیعیه که توی مراسم خاص با دخترای دیگه برقصی از این به بعد به خاطر من رعایت کن. شما می گین چی کار کنم؟ فراموش کنم؟
همین که فرصتی شد یاد من باش ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)