سلام خدمت همه ی دوستان گل
پسری بیست و چهار ساله هستم .سن این دختر هم بیست ویک .فوق دیپلم هستم و سربازی نرفتم ولی خونه و شغل دارم البته هنوز با خانواده زندگی میکنم. خانواده ای تقریبا مذهبی دارم. خودم هم ادم مذهبی هستم البته خیلی معتدل. حدودا شش ماهه که با یه دختر آشنا شدم. نحوه ی اشنایی ما هم از طریق همین فضای مجازی بوده. الان میشه گفت هر شب حدود دو سه ساعتی با این دختر چت میکنم. این دختر هم مثل خود منه.یعنی آدم مذهبی هست و نماز خون و البته چادری. نو ع چت کردن ما با همدیگه ، بیشتر جنبه ی دوستی داره .البته دوست دختر و دوست پسر نیستیم.اون منو مثه برادر خودش میدونه و من هم اونو مثل خواهر خودم.موضوعات که در موردش حرف میزنیم ، اتفاقات روز مره ، یا مثلا امروز چیکار کردیم ، چه اتفاقی افتاد و مسائل روزمره .در طی این مدتی که چت میکنیم با همدیگه، این دختر مسئله ای رو با من در میون گذاشته. اونم اینکه یه پسری خاستگارش بوده ولی الان دیگه به خاطر یه سری از مشکلات ، دیگه قضیه ازدواجشون منتفی شده. ولی ولی اینطور که خودش میگه ، هنوز گاهی وقتا دلش هوای اون پسر رو میکنه و یه زنگ یا یه اس ام اس به پسره میزنه. بعدش میاد واسه من تعریف میکنه که زنگ زدم اینطور شد فلان شد و و و.... بعدش هم به پسره فش و بد بیراه میگه و هی به خودش میگه که اشتباه کردم که عاشق این پسر شدم. خلاصه سرتونو درد نیارم. این دختر دیگه قید ازدواج با اون پسر رو زده.
حالا میرسیم به اصل ماجرا
من حدود سه ماهه که متوجه شدم که عاشق این دختر شدم. و اگه یه شب باهاش صحبت نکنم ، احساس تنهایی میکنم. همونطور که گفتم بیست و چهار سالمه و قبلا با هیچ دختری هیچ ارتباطی نداشتم. حالا به نظر شما ، من باید چیکار کنم؟ اگه فرض رو بر این بگیریم که این دختر واقعا همون شکلی هست که من متوجه شدم (اخلاق و خلقیات ) ، به نظر شما من بهش بگم که علاقه دارم بهش؟ اگه بخوام بهش بگم چطوری بگم؟ توی همون فضای چت؟ آیا ممکنه که هنوز ته دلش یه علاقه ای به اون پسر داشته باشه؟ واقعا نمیدونم چیکار کنم. مطمئن هستم که میتونم خوش بختش کنم . احساس میکنم که به درد همدیگه میخوریم.
پیشاپیش ممنون از نظراتتون
نظرتون رو زود بگید که منتظرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)