به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 96 [ 06:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,968
    سطح
    33
    Points: 2,968, Level: 33
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در خواست کمک در مورد چالش و مشکلات من و دوستم (سناریوهای یک دوستی)

    سلام.
    شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو به همه دوستان تسلیت میگم.


    بی مقدمه بگم.
    پسری 19 ساله ام و دانشجو.
    مشکل اصلیم این هست که نمیدونم اصلا مشکلی دارم یا نه، و اگه مشکلی وجود داره چیه؟
    احتمال خودم این هست که، مشکل رابطه ام با دوستم هست.

    حدودا 5 ماه هست که با یکی از همکلاسی هام (ایشون هم پسر هستن) دوست شدم. رابطمون، بیشتر در اوایل، دچار چالش بود.
    اتفاقات زیادی در این مدت پیش اومد که شاید خیلی هاش هم یادم نیاد، ولی وقتی به کل رابطمون نگاه میکنم، نمیتونم متوجه چیزی بشم، همه چیز برام گنگه.


    نتیجه این که به چندتا سناریو میرسم که اگه هرکدومش حقیقت داشته باشه، این رایطه برای من یک طور دیگه میشه.


    1. همه یا اکثر حرف هایی که میزنه راستن، و واقعا مشکلات شدیدی داره.
    چون همیشه مبنا بر صداقته.
    2. خالی بندی هست که برای ارضای کمبود محبتش و یا سرگرمی با من دوست شده.
    چون هر وقت دوست داره میاد سراغم.
    3. اوج توهم توطئه من. بجز برخورد های فیزیکی و گاها تلفنی که با هم داریم، با یک نفر طرف نیستم. یعنی تو چت ها و پیامک ها با افرادی غیر از خودش طرف هستم.
    چون اکثرا جواب تماس هام رو نمیده و میپیچونه.


    و در آخر این که زیادی حساس شدم و دلیل تا این حد برجسته شدن این رابطه رو برای خودم متوجه نمیشم. بنظرم روند تحصیل و زندگیم رو مختل کرده.


    لطفا کمک کنید تا به روند عادی زندگیم برگردم و دوستم رو بشناسم.


    ببخشید که خوب توضیح ندادم. هر توضیح دیگه ای رو که به نظرتون لازم میدونید، عرض کنید تا بگم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام
    میشه بیشتر توضیح بدین؟
    چون خیلی مختصر بیان کردنین و فکر نمیکنم دوستان بتونن کمک کنن.
    منظورتون از مشکلات دوستتون چیه؟
    چرا فکر میکنین بهتون دروغ میگه؟
    آیا از شما میخواد براش کاری در این خصوص انجام بدین یا فقط حرف هست؟

    - - - Updated - - -

    سلام
    میشه بیشتر توضیح بدین؟
    چون خیلی مختصر بیان کردنین و فکر نمیکنم دوستان بتونن کمک کنن.
    منظورتون از مشکلات دوستتون چیه؟
    چرا فکر میکنین بهتون دروغ میگه؟
    آیا از شما میخواد براش کاری در این خصوص انجام بدین یا فقط حرف هست؟

    - - - Updated - - -

    چرا با دوستتون درگیری دارین؟

  3. 2 کاربر از پست مفید کیارش۲ تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 14 فروردین 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 96 [ 06:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,968
    سطح
    33
    Points: 2,968, Level: 33
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توجه شما.

    نمیدونم از کجاش بگم. اگه همین طور سوال کنید و من جواب بدم بنظرم بهتر باشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    منظورتون از مشکلات دوستتون چیه؟
    مشکلاتی در گذشته ش داشته که فقط در همین حد درموردشون صحبت میکنه. تمایلی به توضیح دادن نداره، ولی مدام از اونها ناراحته و ناراحتیش رو ابراز میکنه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    چرا فکر میکنین بهتون دروغ میگه؟
    یکی از دلایلش، همین مشکلاتی هست که حرفی از اونها نمیزنه، و فقط من رو نگران خودش میکنه. وقتی حرفی نمیزنه باعث میشه فکر کنم اصلا مشکلی وجود نداره که بخواد بگه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    آیا از شما میخواد براش کاری در این خصوص انجام بدین یا فقط حرف هست؟
    نه، هیچ چیزی نمیخواد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    چرا با دوستتون درگیری دارین؟
    الان دیگه خداروشکر مشکلی نداریم، ولی تقریبا یک ماه بعد از دوستیمون، اون فکر میکرد که به خاطر ترحم و دلسوزی و به خاطر این که ناراحتش نکنم باهاش دوستم.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    35
    Array
    فکر کنم یه بزرگی میگه :
    ‏"‏ تو زندگی اون چیزی که باور کردن یا باور نکردنش فرقی به حالت نمیکنه رو باور کن"
    با توجه به این که گفتین فقط حرفه میگم.
    ولی این جمله فقط تا زمانی درست هست که در حد حرف باقی بمونه و اگر خارج شد هشیارانه و بدون رودربایستی عمل کنید.
    گفتین دوستتون فکر میکرده شما به خاطر ترحم با اون موندین یعنی این مورد باعث درگیری فیزیکی شده؟؟؟
    راستی مشکل شما فقط سر باور کردن هست؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید کیارش۲ تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 96 [ 06:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,968
    سطح
    33
    Points: 2,968, Level: 33
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    فکر کنم یه بزرگی میگه :
    ‏"‏ تو زندگی اون چیزی که باور کردن یا باور نکردنش فرقی به حالت نمیکنه رو باور کن"
    با توجه به این که گفتین فقط حرفه میگم.
    درسته که فقط حرفه ولی همه زندگیم رو تحت الشعاع قرار داده. نمیدونم چرا تا این حد برام مهم شده. تو این مدت خیلی احساساتی شدم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    گفتین دوستتون فکر میکرده شما به خاطر ترحم با اون موندین یعنی این مورد باعث درگیری فیزیکی شده؟؟؟
    نه فقط یکی دو مورد درگیری لفظی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیارش۲ نمایش پست ها
    راستی مشکل شما فقط سر باور کردن هست؟
    اوایل برای اون بود، الان برای من.


    شاید بتونم بگم از یک تاریخ مشخص به بعد حالم خیلی عوض شد.
    از یکم قبل تر صمیمی شده بودیم. آخرین امتحان ترم بود و حال خوبی هم نداشتم. برگه امتحان رو تقریبا خالی تحویل دادم. بعد از امتحان بدتر هم بودم. با شنیدن این که دوستم گفت اگه مشروط بشه به خواست پدرش باید بره سربازی حالم بدتر هم شد. باهم تا خوابگاه رفتیم و بعد از اونجا خداحافظی کردیم.
    از اون روز حال من خیلی عوض شد به طوری که ظرف یک ماه 8 کیلو لاغر شدم. تو این مدت به شکل معتاد گونه ای همه فکر و ذهنم شده بود و مدام منتظر پیامک ش بودم. البته این اخلاقم رو همیشه داشتم و همین الان هم منتظر اینم که ببینم کسی تو تاپیک جواب داده یا نه.
    گذشت تا شب قبل از این که ترم جدید شروع بشه، متحمم کرد به این که از روی ترحم و دلسوزی باهاش دوستم و برای این که ناراحتش نکنم باهاش دوست موندم. فردای اون شب پیامک دادم و ازش خواستم تا با هم صحبت کنیم. به زور قبول کرد. اومد تا به قول خودش از دلم در بیاره و بعدش تمومش کنه. صحبت مون شد درگیری لفظی، البته فقط من گفتم و اون شنید. تا حدودا یک ماه بعدش هم رابطه ای نداشتیم. من میخواستم مجدد به هم نزدیک بشیم ولی اون با بی محلی و رفتار سردش پس میزد. بعد از این مدت هم با یک پیامک اون با این مزمون که با اون حرف هایی که اون روز بهش زدم، میتونه من رو ببخشه یا نه و ابراز پشیمونی من اوضاع بهتر شد.


    از اون روز تا چند هفته بعد از شروع ترم کارم چندین بار به دکتر و سرم کشید. نتیجه آزمایش هم کم کاری تیروئید رو نشون میداد.
    هنوز هم نمیدونم که اون اتفاق ها باعث بیماریم شد یا برعکس.

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    34
    Array
    دوست عزیز اگر مشکلاتی در گذشته داشته و نمیخواد چیزی بیان کنه من بهشون حق میدم
    برای خودمم پیش میاد گاهی ناراحت و کلافم و برای اینکه طرف مقابلم رو توجیه کنم که مسئله ارتباطی به اون نداره همینطور رفتار میکنم فقط بیان میکنم که این ناراحتی ریشه در مشکلات گذشته داره و دلیل هم نمی بینم که براشون توضیح بدم
    حس میکنم شما به این رابطه بیشتر از یه دوستی بها میدی
    مورد سوم رو متوجه نشدم شاید باید بهتر توضیح بدی یعنی چی که فقط با یه نفر طرف نیستی
    اینکه میگی رابطه برات برجسته شده راست میگی چون شما شاید اولین بارته با همچین شخصیتی روبرو شدی و برات تازگی داره و مشابه ایشون رو بین دوستاتون ندیدین
    یه تجربه رو برات بگم:
    من هم دوستی مشابه شما داشتم البته دوست نبود همکار بود ولی سعی میکرد نزدیک تر بشه و من چون رفتارهای متناقضی ازش دیدم سعی کردم رابطه رو رسمی تر کنم چون واقعا رفتارهای منو به فکر فرو می برد در مورد یه اتفاق هزار مدل تعبیر میکرد و من واقعا گیج میشدم حرفای عجیب و غریب می زد یه روز منو به نهار دعوت میکرد و روز نهار ازش خبری نمیشد
    سرزده ساعت 3 ظهر زنگ میزد میگفت دارم میام خونتون و من واقعا جا میخوردم و ناراحت (من اون لحظه آمادگی پذیرایی از مهمون رو نداشتم و غیر از من پدر و مادرم هم خونه بودن و من باید آمادگی اونها رو هم در نظر می گرفتم)
    بنابراین رابطه رو باهاش کم کردم و یواش یواش رابطه رو قطع کردم
    شما هم اگر می بینی این رابطه آرامش رو ازتون گرفته و با ادم بی برنامه ای روبرو هستی رابطه رو کم کن شاید این شخص از لحاظ روانی مشکلی داشته باشه
    شما میتونی به عنوان دوست کمکش کنی به شرطی که حساس نباشی و رفتارهاش آزارت نده ولی اگر نمیتونی بهتره رابطه رو قطع کنی
    یادت باشه ما مسئول مشکلات شخصی ادما نیستیم و قرار نیست تمام مشکلات اطرافمون رو حل کنیم شما اگر بتونی مشکلات مربوط به خودت رو حل کنی خیلی موفق تری

  9. کاربر روبرو از پست مفید mis-marjan تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    35
    Array
    واقعیتش شما بیش از حد روی این موضوع حساس شدین و این حساسیت شاید علل دیگری داشته باشه
    اجازه بدین کارشناسان انجمن میان و کمکتون میکنن

  11. کاربر روبرو از پست مفید کیارش۲ تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 96 [ 06:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,968
    سطح
    33
    Points: 2,968, Level: 33
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    احتمال این رو هم میدم که دلیل این اتفاقات تغییرات هرمونی باشه. چیزی که تا حدودی در آزمایش هم معلوم بود. البته دکترم اون موقع کم کاری تیروئید رو به استرس امتحان هام ارتباط داد که بعد از امتحان ها خودش رو نشون داده و یا عفونتی که روی آنزیم های کبد تاثیر گذاشته.
    دکترها هم با حرف هاشون بیشتر گیجم کردن تا کمکم کنن.


    همزمان دارم این مشکلم رو در یک انجمن دیگه هم پیگیری میکنم. سوالاتی که اونجا هم از من پرسیده میشه رو در ادامه قرار میدم.

    _راجع به گزینه 3 بیشتر توضیح بدید یعنی ایشون به نظرتون چند شخصیت دارند یا احساستون این هست که سر کارتون گذاشتند ؟

    در مورد چند شخصیتی بودنش تردید دارم ولی از خودش شنیدم که دمدمی مزاجه. میتونه دلیلش این باشه.
    ولی احتمال سرکار بودنم رو هم میدم. که شده باشم سرگرمی چندتا بیمار.


    _وقتی ایشون را با دوستان دیگرشون می بینید حسادت می کنید ؟

    این احساس رو از خیلی قبل تر نسبت به دوست های صمیمی م داشتم. الان خیلی کمرنگ تر شده، ولی هنوز هست. بعضا هم به دوست هام گفتم.
    نسبت به ایشون هم گاها خیلی خفیف همچین حسی دارم، ولی کلا با مساله حسادت تا حد زیادی کنار اومدم و به خودم اجازه حسادت کردن رو نمیدم.


    _تو این پنج ماه بیشتر رابطه تون تلفنی و مجازی بوده یا ارتباط دیداری هم دارید ؟
    نمیتونم بگم کدومش بیشتر بوده.
    ولی ارتباط های دیداری مون محدود به دانشگاه است.


    _ایشون با شما هم سن هستند ؟
    بله. ولی من یکم بزرگ ترم.


    _خانواده دوستتون را می شناسید ؟
    نه. کنجکاوی نکردم، اون هم چیز زیادی نگفته.


    _به منزل هم رفت و آمد دارید ؟
    نه. ایشون تهرانی هستن و دانشگاه در شهر من است.

    _با هم برای تفریح بیرون هم می روید ؟
    خیلی خیلی کم. بیشتر از یک مورد چیزی یادم نیومد.

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 96 [ 06:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,968
    سطح
    33
    Points: 2,968, Level: 33
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    دوست عزیز اگر مشکلاتی در گذشته داشته و نمیخواد چیزی بیان کنه من بهشون حق میدم
    سلام.

    در مورد ایشون من کنجکاوی نمیکنم. خودش هست که شروع میکنه به گفتن این که حالش بده و وقتی ازش میپرسم که میتونم کمکش کنم یا میخواد در مورد مشکلاتش صحبت کنه، جوابش منفی هست و من هم اصراری نمیکنم. فقط بیشتر نگرانش میشم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    حس میکنم شما به این رابطه بیشتر از یه دوستی بها میدی
    بله، ولی نمیدونم چرا.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    مورد سوم رو متوجه نشدم شاید باید بهتر توضیح بدی یعنی چی که فقط با یه نفر طرف نیستی
    قبلا بیشتر این حس رو داشتم. البته هنوز هم هست.
    فکر میکنم تو چت ها و پیامک ها افراد دیگه ای جوابم رو میدن. مثلا سیمکارتش دست چند نفر باشه.
    البته این افکار بیشتر شبیه توهم میمونه.
    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    اینکه میگی رابطه برات برجسته شده راست میگی چون شما شاید اولین بارته با همچین شخصیتی روبرو شدی و برات تازگی داره و مشابه ایشون رو بین دوستاتون ندیدین
    بله، همین طور هست.

    مثلا ایشون دوست داشتنش رو در چت ها ابراز میکنه، ولی من نه. البته من هم بعد از این که دیدم از بدون جواب گذاشتن ابراز محبت هاش ناراحت میشه، مثل خودش جواب دادم، ولی بهش گفتم که اخلاق من این طوری نیست.

    کلا در موارد احساسی خیلی برونگرا تر از منه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mis-marjan نمایش پست ها
    شاید این شخص از لحاظ روانی مشکلی داشته باشه
    خودش گقته که به خاطر همون مشکلاتش یک دوره افسردگی شدید داشته.

  14. کاربر روبرو از پست مفید MS25 تشکرکرده است .

    mis-marjan (شنبه 16 فروردین 93)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 96 [ 06:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,968
    سطح
    33
    Points: 2,968, Level: 33
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    _یک مقدار از خودتون و روحیاتتون و رفتار خانواده باشما در بچه گی توضیج بدید
    نمیدونم چی باید بگم. اگه بتونید سوال کنید و جواب بدم بنظرم بهتره.
    در مورد خانواده مشکلی نداشتم. اگر هم چیزی بوده، خیلی کوتاه و مقطعی بوده به طوری که چیزی ازشون یادم نمیاد.



    _اینطور که من متوجه شدم شما شدیدا وابسته دوستانتون می شید و خیلی حساس هستید
    تا به حال اینطور نبودم، حتی شاید به جز این مورد هم به دوست دیگه ایم وابسته نباشم. حتی اینقدر هم احساساتی نبودم.



    _از نظر شناخت: انسانها افکار پبچده ای دارند به این راحتیها نمی شه انها را شناخت مگر انکه گزینه های شناخت مهیا باشد که در رابطه شما با دوستتان اینطور نیست
    شما هیچی از دوستتون نمی دونید
    کاملا موافقم.
    حتی به خودش و دوست مشترکمون که نظر من رو در موردش میخواست بدونه گفتم که نمیشناسمش.



    _به نظرم شما انسان دلرحمی هم هستید
    احتمالا درسته.
    البته درست نیست خودم در این مورد نظر بدم، ولی تو این شرایط کسی که من رو یشناسه اینجا نیست که در مورد من نظر بده.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نیاز دوستم به حضور در اجتماع و دوستی های مفید
    توسط elina68 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 فروردین 93, 23:13
  2. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 آذر 92, 19:33
  3. دوستی تلفنی دوستم با یک مرد متاهل
    توسط میشل در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 16 آذر 92, 14:39
  4. دوستمو به خاطر ازدواجم از دست دادم
    توسط sareh.s در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 فروردین 91, 03:18
  5. دوستم افسرده و تنهاست.چطور بهش کمک کنم
    توسط banafsheh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 12 آذر 90, 23:32

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.