به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در خصوص پیدا کردن شغل مناسب مشاوره می خواهم

    سلام
    دوستان خیلی از شما منو میشناسید
    من پسری 26 (تا چند ماه دیگه 27 )ساله هستم که پارسال از یکی از گرایش های عمران در مقطع ارشد فارغ التحصیل شدم.
    من علاقه ای به درس و کسب علم به سبکی که در دانشگاه های ما اتفاق می افته نداشتم اما صرفا برای کسب رضایت پدر و مادرم این راه رو انتخاب کردم (خودم هم قبول دارم این کار من اشتباه بوده امیدوارم این جمله از من رو نقل قول نکنید)
    پدر و مادر من افراد فوق العاده زحمت کشی هستند و برای ما خیلی زحمت کشیده اند و تنها خواسته اشان از من این بود که درسمو بخونم

    متاسفانه همنطور که گفتم هیچ علاقه ای به درس و دانشگاه نداشتم و صرفا برای دل پدر مادرم این کار رو کردم

    انتخاب رشته هم بر اساس تشخیص برادر و خواهرم بود :از نظر من رشته عمران رشته خیلی خشک و بیروحی هستش و اصلا با روحیه من سازگار نبوده و نیست

    من پسر ورزشکار و خوشتیپ و با صورت و بدنی زیبا بودم و تفریحات سالم و زیادی داشتم مثلا گوش دادن به موسیقی و دیدن فیلم های روز دنیا ،فوتبال و بدنسازی و شنا و ....

    (ولی متاسفانه فرهنگ مردم ما در اون زمان طوری نبود که به این مسائل بها بدن مثلا تفریح از دید مردم ما کار اشتباهی بود و ضرب المثل اکثر افراد این بود که به فکر نون باش که خربزه آبه و در مورد زیبایی هم اون تبی که الان حاکمه وجود نداشت و تعریف مرد کسی بود که به سلامتی پوست و موی خودش بها نمیداد و بحث زیبایی فقط مختص زنها بود و اگر پسری موهاشو شونه میکرد و حالت میداد القابی مثل سوسول و رپی و غیره نصیبش میشد و جالبیش این بود که دخترا هم با دیدن همچین پسری احساس خوبی بهشون دست نمیداد درست برعکس حالا که اگه پسری ابروهاشو مرتب نکنه و بینیش بزرگ باشه و جراحی پلاستیک نکنه و با دختر های زیادی دوست نباشه بهش لغب امل میدهند و نگرش دختر ها هم 180 درجه نسبت به این مسائل عوض شده )
    تا قبل از کنکور وضعیت خیلی خوبی داشتم ، در اون زمان دوستای من اکثرا مشغول درس خوندن و کلاس کنکور رفتن و ... بودن و مثلا کسی نبود که باهاش باشگاه برم یا فوتبال بازی کنم یا بیرون برم و تب کنکور اون زمان حاکم بود

    پدر مادر من هم هر وقت منو میدیدن که درس نمیخونم و مثلا مشغول تماشای تلویزیون هستم(حتی اگه قبلش 5 ساعت درس خونده بودم) خیلی ناراحت میشدن و منو از آینده میترسوندن (مثلا باورشون این بود که من اگه درس نخونم توی سن 25 سالگی کارگر میشم و با دیپلم میرم سربازی و الی آخر و اگه درس بخونم در این سن مدیر یک اداره هستم و شغل خوبی دارم و بهترین ماشین ها زیر پامه و خونه و زن و بچه و ....)
    یکسالی که پشت کنکور بودم بنا به توصیه مشاور هایی که دوستانم رفته بودند باید کاملا دور همه چیز رو خط میکشیدم و تمام فکر و ذکرم میشد درسهایی مثل ریاضی و عربی و .... بقول آقای مشاور یکسال بخور نون و تره یک عمر بخور نون و کره

    البته من زیاد درس نمیخوندم ولی به اجبار نمیتونستم کاری که علاقه داشتم رو پیگیری کنم سر همین موضوع یکسال رو در تنهایی و گوشه گیری سر کردم و همین عامل در پیدایش افسردگی و میل به تنهایی و دوری از جامعه خیلی موثر بود

    نحوه درس خوندنم برای کنکور اشتباه بود و چند ماه مونده به کنکور کاملا آماده بودم اما هفته های پایانی متوجه شدم اکثر مطالب از ذهنم بیرون رفته و دیگه رمقی برای درس خوندن نداشتم

    یادمه سر درس خوندن و کنکور قسمتی از موهای سرم سفید شد ، نهایتا با بی علاقه گی محض رفتم و کنکور دادم وسر جلسه کلی استرس داشتم و اصلا تمرکز نداشتم وقتی از جلسه اومدم بیرون و با دوستام در خصوص سوالات صحبت میکردیم جواب تک تک سوالات میومد توی ذهنم و متوجه میشدم که بخاطر استرس خراب کردنم و میتونستم درصد های خیلی بالاتری بزنم

    شاید هم این واکنش عملکرد طبیعی ذهن و مغزی بود که از درس بیذار بود و اگر درصد های بالایی میزدم مجبور بودم در ادامه بیشتر درس بخونم و ...

    بحر حال رفتم دانشگاه و ادامه تحصیل
    من شب های زیادی رو تا اواسط شب بیدار میبودم و درس میخوندم و خیلی از شبهای امتحان رو اصلا نخوابیدم . این مسئله برای من خیلی گران تمام شد و محصل اون شد یک بدن بیمار و خسته و کم جان و ذهنی آذرده و زخمی و مهمتر از همه از دست دادن زیبایی پوست و مو و صورتم
    دیگه اون پسر زیبا و شاداب و ورزشکار و با روحیه سابق نبودم

    ترم های آخر کارشناسی هم متوجه اوضاع نابسمان کار شدم و به پیشنهاد دوستان و مشورت با افراد مختلف به این نتیجه رسیدم که برای ارشد بخونم

    من دیگه به انزوا و گوشه گیری و درس خوندن و کشتن علایق و تفریحات عادت کرده بودم و طوری شده بود که از این حالت لذت هم میبردم !!!! (شخصیت من از یک آدم چند بعدی تبدیل شده بود به آدمی که فقط یک بعد داره )
    اگه دقت کرده باشید در اکثر فیلم ها زندانی که مدت زیادی در زندان بوده موقع آزادی دیگه چندان رغبتی برای بیرون رفتن نداره و حتی دلش میخواد زودتر برگرده زندان چون به زندان عادت پیدا کرده

    من در ترم های آخر سختی رو دو چندان کردم و همزمان با اینکه درسهای سختی رو باید پاس میکردم به فکر ارشد هم بودم
    نهایتا ارشد هم قبول شدم و دو سال دیگه به دوران زندان ، ببخشید دانشگاه و دانش جویی !!! من اضافه شد

    دیگه کشش نداشتم اما با این تفسیر که با پایان این دوسال به آینده ای که به من وعده داده شده (یک عمر نون و کره)خواهم رسید سختیشو به جون خریدم

    درست مثل مسافری که از چند تا کوه بالا رفته به امید رسیدن به یک سرزمین رویایی و هر بار بهش وعده داده شده که بعد از فتح این کوه و عبور از موانع به سرزمین مورد نظر خواهی رسید اما هر بار بعد از فتح هر کوه متوجه شده کوه بزرگتری جلوی راهش هست و باز وعده های تکراری برای فتح کوه مورد نظر و عبور از هر مانع مساوی بوده با رسیدن به مانع بزرگتر
    و اصلا خبری نبود از إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا بلکه بعد از هر سختی سختی بدتری در انتظار من بود

    پارسال با هر مشقتی که بود مدرک ارشدمو گرفتم و زمان دانشجویی من مصادف شده بود با زمانی که رئیس جمهور اون دوره داشت بی حساب نیرو استخدام میکرد و استخدام در رشته من طوری بود که تعداد نیروی لازم خیلی بالا بود اما افرادی که مدرک ارشد اون گرایش رو داشتن از تعداد نیروی درخواستی کمتر بودن و همین من رو خیلی دلگرم میکرد

    تا اینکه توی این یکسالی که مدرک گرفتم هیچ آزمون استخدامی برگذار نشد
    و با پیگیری که کردم متوجه شدم نیروهایی که جذب شدن نرفت سر کار و خیلی هاشون بلاتکلیف هستند و دیگه اون ادارات به هیچ وجه نمیخوان نیرو جذب کنن

    دولت جدید هم که آب پاکی رو ریخت روی دستمون
    مركز اطلاع رساني بازاركار

    حالا برای قبولی در آزمون استخدامی (البته اگر آزمونی در کار باشه) باید با مدرک لیسانس خودم شرکت کنم و با هزاران نفری که در شهر من مدرک من رو دارند آزمون بدم برای پستی که نهایتا 2 یا 3 نفر نیرو بخواد و اگر شرایط کاملا عادلانه باشه و خانواده های خاصی سهمیه چشمگیری نداشته باشن ، من دیگه توان درس خوندن ندارم و نمیتونم بازم با وعده های تو خالی زحمت بکشم و نتیجه نگیرم

    به نظر خودم که من یک عمر نون و تره خوردم اما دریق از یکسال خوردن نون و کرده ؟؟!!!!!!

    حتما برای خیلی از شما جای سواله که منی که اینهمه درس خوندم و زحمت کشیدم چرا دیگه نمیتونم این کار رو انجام بدم

    ذهن من خسته شده
    بذارید یه مثال بزنم به نظر شما زمانی وجود داره که یه بدنساز حرفه ای نتونه یک بطری آب 200 گرمی رو برداره ؟!!!
    اگر بدنسازی کرده باشید یه بدنساز حرفه ای میتونه یه وزنه 70 کیلویی رو هشت بار بزنه و بعدش بلافاصله یه وزنه 40 کیلویی رو هشت بار دیگه با ناله و فریاد و رنج و مشقت بزنه اما اگه بلافاصله به همین فرد یک بطری آب بدید باور کنید از فرط خستگی نمیتونه اون بطری آب 200 گرمی رو ببره بالای سرش

    ذهن من هم خسته شده و دیگه نمیتونم درس بخونم و مهمتر از همه اینکه هیچ انگیزه ای ندارم برای درس خوندن (دیگه گوشم پر شده از حرف های شعاری مثل نون و تره و ان مع العسر..... و اگه کسی بازم شروع کنه از این حرف ها بزنه اصلا گوشم بدهکار نمیشه و گوش نمیدم)

    شاید خیلی ها بگن که برو سمت کارهای آزاد غیر مرتبط با رشته ات ولی نمیتونم بیخیال اینهمه زحمتی که کشیدم بشم و این همه شب نخوابی و فشار و سختی رو که متحمل شدم فراموش کنم

    تازه من هیچ تخصصی بجز رشته تحصیلی خودم ندارم و برای ورود به حرفه دیگه باید دوسال شاگردی کنم و مجدد عمر و زمانمو سرمایه گذاری کنم روی اون مورد

    در ضمن بخاطر سختی هایی که متحمل شدم توقعاتم از خودم خیلی بالاست و نمیتونم به کاری با حقوق 400 هزار تومن فکر کنم و فکر کردن به این موضوع خیلی منو آزار میده و قطعا نمیتونم با این شرایط دوام بیارم

    اطرافیان هم در مهمانی پیگیر شرایط من هستند و فشار زیادی هم از جانب اونها به من وارد میشه

    و برای ازدواج هم نمیتونم برم خواستگاری دختر و بگم من فوق لیسانس عمران هستم و فعلا کارگر ساده یه مغازه هستم یا راننده تاکسی ام

    چون وقتی موارد مشابه رو دیدم متوجه شدم خود اون دختر و پدر و مادرش اینطوری حس میکنند که طرف مقابل بی عرضه و بی لیاقت هستش

    پس شغل دولتی که غیر ممکن هستش و شغل آزاد غیر مرتبط با رشته من برای من نشدنی هستش

    اما در خصوص شغل غیر دولتی مرتبط از من در همون لحظه اول حداقل 5 سال سابقه میخوان

    خیلی از دوستای من که مثل من بی سابقه بودن به دروغ عنوان کردند که سابقه کار دارند جذب این قسمت ها شدند اما من شخصیتم اینطور نیست که با دروغ و فریب بخوام کاری انجام بدم

    البته اکثر دوستای من که اینطوری وارد کار شدند خرابکاری زیاد انجام داده اند و به طرف مقابل ضرر های زیادی زدند و این چیزها رو زرنگی میدونستند

    اکثر شرکت های خصوصی هم با دو سال سابقه دنبال افرادی هستند که با حداقل دستمزد از اونها بیگاری بکشند

    در ضمن من برای کارهای عمرانی صفر کیلومتر هستم و هیچ تجربه ای ندارم و صرفا تمام دانش من مربوط میشه به تعاریف فیزیک مثل عمل و عکس العمل و کنش و واکنش یا معادلات ریاضی و یا اینکه حافظ چه قرنی بدنیا اومده و ...

    یکی از بهترین راههایی که پیش روی من هستش ورود به عرصه ساخت و ساز هستش
    اینکه ساخت و ساز چه سود هنگفتی داره برای هیچکس پوشیده نیست ولی متاسفانه نیاز لازم برای ورود به این حرفه دانش آکادمیک نیست بلکه صرفا سرمایه و پوله

    پدر من زمین داره و میشه با فروش اونها یک ساختمان چند طبقه رو ساخت
    اما هر وقت این قضیه رو مطرح کردم پدرم ناراحت شده و حرف هایی زده که بکل منصرف شدم

    مثلا بهم گفته هر وقت من مردم به فکر ارث و میراث باشید و اینطوری برداشت کرده که من چشم به پول اون دوختم و بعد از دو سه بار مطرح کردن این موضوع و بخاطر واکنش های بد پدرم دیگه حرفی نزدم و در آینده هم نخواهم زد

    از طرف دیگه هم عروس ها و دامادهای خانواده ما هم این وسط دخالت های غیر مستقیم داشتند و اگرم به ساختمان سازی تصمیم داشتند و علاقه نشون میدادند اصلا من رو قبول نداشتند

    ریسک ساختمان سازی هم خیلی بالاست و اگر قرار باشه اینهمه آدم رو راضی کنم و سود قابل توجهی نصیبمون نشه باید اعصاب فولادی داشته باشم تا بتونم با این افراد کنار بیام

    و نکته مهم دیگه هم اینه که برای بدست آوردن حداقل رضایت این افراد باید چند سالی تجارب موفق در ساختمان سازی داشته باشم و بعبارتی رزومه پر کرده باشم

    در ضمن من به حلال و حرام بودن پولی که بدست میارم خیلی اعتقاد دارم
    با دوستم یک شرکت پیمانکاری زدیم اما وقتی با مافیای پیمانکاری مواجه شدم و تقلب هایی که باید انجام بدم و رشوه و زیر میزی و دزدیدن از کار رو دیدم و طبق معمول با مشکل سرمایه هم مواجه شدم فهمیدم من نمیتونم از پس اینکار بر بیام

    من خیلی از مطالب رو عنوان کردم تا شرایط من رو بدونید امیدوارم من رو قضاوت نکنید میدونم که خیلی از تصمیماتم در گذشته اشتباه بوده اما گذشته ها گذشته و من به اشتباهاتم پی بردم و به فکر ساختن آینده خودم هستم

    تنها درخواست من از شما اینه که بگید با این شرایط من چه تصمیمی برای اشتغال بگیرم بهتره و شما اگر جای من بودید چکار میکردید

    خیلی از مطالب رو ننوشتم چون میدونم خسته میشید از خوندن و حتما در لابلای بحث عنوان میکنم

  2. 5 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 08 فروردین 93), noamooz (شنبه 09 فروردین 93), فدایی یار (جمعه 08 فروردین 93), پونیو (جمعه 08 فروردین 93), شایسته89 (جمعه 08 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام 1234567 جان عزیز...راستش خیلی با خوندن شرایطتت ناراحت شدم طوری که اصلا الان ترجیح میدم چیزی ننویسیم...

    فقط یه چیز بگم شما گفتی خونوادت بهت سرمایه ندادند و.. خوساتم بگم خداییش حق دارند نه تنها شما کلا ریسکش بالاست این قدر پول داده بشه که بخوای وارد ساخت و ساز بشی ایا بیگره یا نگیره ضررکنی یا نکنی تازشم یه تجربه ی شرکت هم گفتی که گفتی موفق نبودی و این ها همه بی تاثیر نیست قبول کن ادم برای شروع باید از چیزای ساده تر شروع کنه بعش وقتی عرضشو به بقیه نشون داد خود به خود بقیه خودشون پیشنهاد میدند ....

    متاسفانه دوران جوانی شما بخش زیادیش در راه درست صرف نشده با این که خیلی هم زحمت کشیدی و.. دعا میکنم مشکل همه ی جوونا حل بشه ...حالا چیزی به ذهنم رسید بعدش میام به شما میگم..

    فقط میگم اگه از بقیه عمرتون هم درست استفاده نشه باز خدایی ناکرده ده سال بعد غصه این ده سالو میخورید باور کنید هیچ وقت برای شروع دیر نیست...نمی خوام فکر کنی شعار میدم ولی افرادی مثل ناپلئون هیل که روزی خوردن یه لقمه نون پولشو نداشتند اخر عمر میدید چه ثروتی رسیده بودند..یا انتونی رابینز تا 22 سالگی زندگینامشو بخونید هیچی نداشته جز یه اتاق و توش گوشه گیر بوده ولی الان چی پر فروش ترین کتاب های جهان رو مینویسه ...یا اصلا یه اخوندی بوده من اسشمو فراموش کردم فکر کنم داماد اقای علامه بودند به هر حال میخوام بگم تا 30 سالگی الفبا بلد نبوده !!! ولی بعدش میشه یکی از برترین های حوزه ی خودش ....

    خواستم بگم این ها شعار نیست ..شما قبول داری الان کلی اشتباه داشتی و... پس از اشتباهاتت درس بگیر و اولاز همه روحیتو بازیابی کن تا انشالله خدا یه راهی جلوی پای شما بزاره....

    - - - Updated - - -

    سلام 1234567 جان عزیز...راستش خیلی با خوندن شرایطتت ناراحت شدم طوری که اصلا الان ترجیح میدم چیزی ننویسیم...

    فقط یه چیز بگم شما گفتی خونوادت بهت سرمایه ندادند و.. خوساتم بگم خداییش حق دارند نه تنها شما کلا ریسکش بالاست این قدر پول داده بشه که بخوای وارد ساخت و ساز بشی ایا بیگره یا نگیره ضررکنی یا نکنی تازشم یه تجربه ی شرکت هم گفتی که گفتی موفق نبودی و این ها همه بی تاثیر نیست قبول کن ادم برای شروع باید از چیزای ساده تر شروع کنه بعش وقتی عرضشو به بقیه نشون داد خود به خود بقیه خودشون پیشنهاد میدند ....

    متاسفانه دوران جوانی شما بخش زیادیش در راه درست صرف نشده با این که خیلی هم زحمت کشیدی و.. دعا میکنم مشکل همه ی جوونا حل بشه ...حالا چیزی به ذهنم رسید بعدش میام به شما میگم..

    فقط میگم اگه از بقیه عمرتون هم درست استفاده نشه باز خدایی ناکرده ده سال بعد غصه این ده سالو میخورید باور کنید هیچ وقت برای شروع دیر نیست...نمی خوام فکر کنی شعار میدم ولی افرادی مثل ناپلئون هیل که روزی خوردن یه لقمه نون پولشو نداشتند اخر عمر میدید چه ثروتی رسیده بودند..یا انتونی رابینز تا 22 سالگی زندگینامشو بخونید هیچی نداشته جز یه اتاق و توش گوشه گیر بوده ولی الان چی پر فروش ترین کتاب های جهان رو مینویسه ...یا اصلا یه اخوندی بوده من اسشمو فراموش کردم فکر کنم داماد اقای علامه بودند به هر حال میخوام بگم تا 30 سالگی الفبا بلد نبوده !!! ولی بعدش میشه یکی از برترین های حوزه ی خودش ....

    خواستم بگم این ها شعار نیست ..شما قبول داری الان کلی اشتباه داشتی و... پس از اشتباهاتت درس بگیر و اولاز همه روحیتو بازیابی کن تا انشالله خدا یه راهی جلوی پای شما بزاره....

  4. 4 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), meinoush (جمعه 08 فروردین 93), پونیو (جمعه 08 فروردین 93), شیدا. (شنبه 09 فروردین 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array
    سلام دوست عزیز.

    نحوه بیان مطالب شما طوری بود که در عین حال که شما تمام مطالب و دغدغه های ذهنیتون رو مطرح کرده بودید ، خودتون هم بهش جواب داده بودید، مثلا گفته بودید ، کار دولتی اگه بخوام برم ، فلانه ، ازاد بخوام برم فلانه ووو پس لازمه قبل از اینکه پاسخ دوستان رو بخونید ، فقط سوالات تو ذهنتون باشید و جوابها و ذهنیتهایی که دارید رو بزارید کنار.. من بعنوان فردی که کمی تجربه دارم ،برخی از تجارب شخصی خودم رو بصورت کنکوری خدمتت عرض میکنم:

    1- این یک تفکر اشتباه هست که چون در دانشگاه در رشته ای تحصیل کرده اید که از قضا بهش علاقه ای نداشتید ، و شش سال از عمرتون رو بالفرض تلف کردید ، بخاطر اون شش سال 30-40 سال دیگه از عمرتون رو هم روحتون و جسمتون رو بخاطر اون شش سال ازار بدید و خودتون رو دچار مرگ تدریجی کنید.(در صورتیکه واقعا به رشتتون علاقه نداشته باشید)

    2- برای خودتون مشخص کنید چه نوع روحیاتی دارید ؟
    * ایا براتون مهم نیست اقا بالاسر داشته باشید؟
    *ایا براتون مهم نیست درامدتون دست خودتون نباشه و براش سقفی تعیین بشه؟
    *ایا براتون مهم نیست ازادی در زمان کار کردن داشته باشید؟

    اگه جواب سوالات بالا منفی هست ، به دنبال کار استخدامی باشید ، به دنبال این باشید که برای کسی کار کنید ولی اگر جواب اینها مثبت هست ، به فکر کارافرینی و اینکه روی پای خودتون ایستادن باشید ، اما وقتی بصورت کارفرما و خویش فرما برای خودتون کار کنید ، درسته جواب سوالات بالا مثبت میشه ، دیگه اقا بالاسر ندارید ، درامدتون دست خودتون هست ، میتونید بلندپروازی هایی بکنید که یک کارمند هیچ وقت نمیتونه در حوزه کار خودش بکنه وووو ولی از اونطرف شاید گاهی استرس و سختی های مالی و کاری مجبور باشید تحمل کنید که اگر یک کارمند با درامد مشخص در انتهای ماه میبودید ، نیاز نبود اون استرسها رو تحمل کنید.

    - اگر به فکر استخدام شدن هستید چه دولتی چه ازاد ، مسیر مشخص هست ، باید به اگهی هایی که معیارهای شما رو دارن توجه کنید ، در روزنامه ها و هفته نامه ها و ماه نامه های کثیرالانتشار سراسری و محلی و در سایتها و مراکز کاریابی بصورت مداوم مراجعه کنید ، ناامید نشوید ، و بصورت مستمر در ازمونها شرکت کنید. در نهایت شما پذیرفته خواهید شد.

    - اگر به فکر استخدامی هستید ، در ابتدای اصلا به این فکر نکنید که کار کاملا مطابق میل شما باشد یا در شان شما باشد یا درامد عالی داشته باشد ووو مهمتر از این مسائل اینه که براتون سکوی پرتاب بشه ، یا در همونجا اینده خوبی داشته باشید یا اینکه دانش تخصصی شما افزایش پیدا کنه، مطمئن باشید جاهایی هستند که نیاز به افراد صفر کیلومتر داشته باشند و اصلا نیاز به دروغگویی نیست . بسیاری از متخصصان امروز روزی از پایینترین سطح کار خودشون رو شروع کردن . این رو بخاطر بسپارید که اموخته های شما در دانشگاه در صنعت زیاد کاربردی نداره ، پس اینطور تصور کنید که دارید وارد یک محیط اموزشی در یک مقطع بهتر و بالاتر میشید . هیچ وقت یک دانشجو انتظار نداره در همون بدو کار بهش مثلا ماهی دو میلیون تومان حقوق بدن ، بلکه همینقدر که بدونه داره علمی رو یاد میگیره که کاربردی هست خدا رو شکر میکنه و اگر بهش چهارصد هزار تومن هم بده ممنون میشه. وقتی در یک شرکت در یک موقعیت پایین مشغول کار شدید ، علاوه بر اینکه دانشتون اضافه میشه ، با نشون دادن خودتون هم زمینه جذب در همونجا براتون فراهم میشه ، هم براتون سابقه کار ایجاد میشه .

    - کاری رو انجام بدید که هم روح شما رو ارضا کنه هم جیب شما رو. که اهمیت ارضای روحی چندین برابر ارضای جیبی هست. بسیاری افراد که بعد از یک مدت ارضای روحی در حوزه کار نمیشن ، دچار رخوت میشن . و دیگه براشون کارشون جذابیتی نداره . اکثر افراد دانشگاهی مثل شما هستند که بنا به دلایل مختلف علاقه ای به رشته دانشکاهیشون نداشتن و این اشتباه رو میکنن که جرات تعویض فیلد در حوزه کار رو ندارن و فکر میکنن ایه هست که حتما در همون حوزه باید کار کنند.

    - شغل مثل ازدواج نیست که ادم با یک حرفه ازدواج کنه و فکر کنه باید تا انتهای عمرش باید بهش پایبند باشه ، ولی این نکته رو بخاطر داشته باشید که یک زمانهایی هست که نیاز هست ادم اره خودش رو تیز کنه ، بعد باهش درخت ببره تا با حداقل انرژی و زمان بهترین نتیحه رو بگیره. برای همین تفکر و تدبیر قبل از اغاز هر کار و شغلی ، حکم همون تیز کردن اره رو داره . و گاهی اگر این اره رو تیز نکنیم و بدون فکر کاری رو شروع کنیم ، میبینم انرژی زیادی از دست دادیم بدون اینکه نتیجه مطلوبی گرفته باشیم.

    -شغل فقط برای کسب درامد نیست ، در شغل شما میتونید شان اجتماعی کسب کنید ، میتونید خدمتی به خلق کنید و شب با لذت سر روی بالش بگذارید. پس همه جوانب کار رو در نظر داشته باشید.

    -مطلب اخر هم اینکه در دین داریم که کسی که توانایی کار بصورت مستقل و شخصی رو داشته باشه ولی استخدام کسی بشه ، ظاهرا بدون اشکال نیست ، دلیلش هم ظاهرا اینه که زمانی که شما استخدام کسی هستید برای پول و درامد به دست رییس و مدیر چشم میدوزید و چشم انتظار اون هستید که اخر ماه جیبتون رو پر کنه ، در صورتیکه این با موضوع با بحث رزاق بودن خداوند و اینکه انسان بغیر خدا نباید برای روزی از هیچ خلقی انتظار داشته باشه ، منافات داره.

    موفق باشید.

  6. 4 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), meinoush (جمعه 08 فروردین 93), noamooz (شنبه 09 فروردین 93), پونیو (جمعه 08 فروردین 93)

  7. #4
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از پاسخ های که دادید
    [quote=فدایی یار;323259]فقط یه چیز بگم شما گفتی خونوادت بهت سرمایه ندادند و.. خوساتم بگم خداییش حق دارند نه تنها شما کلا ریسکش بالاست این قدر پول
    [quote]
    اینو میدونم ولی به سمت هر کاری برم در نهایت یه روز به سمت ساخت و ساز تغییر مسیر خواهم داد
    باز خدایی ناکرده ده سال بعد غصه این ده سالو میخورید
    برای همینه که این تاپیک رو ساختم

    ناپلئون هیل که روزی خوردن یه لقمه نون پولشو نداشتند اخر عمر میدید چه ثروتی رسیده بودند..یا انتونی رابینز تا 22 سالگی زندگینامشو بخونید هیچی نداشته جز یه اتاق و توش گوشه گیر بوده ولی الان چی پر فروش ترین کتاب های جهان رو مینویسه
    بله افراد موفق خیلی زیادی وجود دارند ولی تعداد این افراد خیلی کمه و در کنار این افراد تعداد خیلی زیادی بودند که به موفقیت نرسیدند
    این افراد انگیزه دارند و مثل من نیستند که تا 27 به پاداشی به اندازه یکدهم تلاشم هم نرسیدم
    در مجموع حرفهایی که زدید رو قبول دارم و میپذیرم
    .
    .
    .
    .

    [quote=محمد 93;323261]نحوه بیان مطالب شما طوری بود که در عین حال که شما تمام مطالب و دغدغه های ذهنیتون رو مطرح کرده بودید ، خودتون هم بهش جواب داده بودید
    [quote]
    نه من خواستم شما رو در جریان نتیجه گیری هایی که بهشون رسیدم بگذارم بحرحال از وقتی با این مشکلات مواجه شدم بهشون فکر کردم و برای برطرف کردنشون اقداماتی انجام دادم

    (در صورتیکه واقعا به رشتتون علاقه نداشته باشید)
    مشکل من بیشتر از اینکه با رشته ام باشه با درس خوندن بود
    چون میدونستم شیوه فارغ التحصیل شدن در کشور ما اصلا جالب نیست و همگی باسواد ولی بی تجربه از دانشگاه میان بیرون و درس هایی که خوندن اصلا به کار هیچکس نمیاد
    عالم بی عمل مثل زنبور بی عسله

    * ایا براتون مهم نیست اقا بالاسر داشته باشید؟
    *ایا براتون مهم نیست درامدتون دست خودتون نباشه و براش سقفی تعیین بشه؟
    *ایا براتون مهم نیست ازادی در زمان کار کردن داشته باشید؟

    اگه جواب سوالات بالا منفی هست ، به دنبال کار استخدامی باشید
    من همه این چیز ها رو میدونم ولی همین کار دولتی برای شروع کار میتونست کمک زیادی به من بکنه و میتونستم با خیال راحت و بدون دغدغه در کنارش کار آزاد هم انجام بدم و در زمان مناسب به سمت کار آزاد متمایل بشم

    من به هیچکدوم از دو رئیس جمهور قبلی و فعلی رای ندادم و از اول هم تقریبا میدونستم چه چیزی در انتظار ماست من به مشکل بیکاری نگاه سطحی انداخته بودم ولی عمق فاجعه رو هیچوقت تا این حد ندیده بودم

    به فکر کارافرینی و اینکه روی پای خودتون ایستادن باشید
    مشکلی که کارآفرینی داره اولا احتیاج به زمان داره ثانیا طرف مقابل باید آدم ریسک پذیری باشه
    و اینکه باید انگیزه ای وجود داشته باشه

    من نمیخوام جامعه و دولت رو مقصر بدونم ولی باور کنید اینجا جایی نیست که به کارآفرینی بها داده بشه و ازش حمایت بشه

    توی همه کشور ها افراد موفقی هستند که از هیچ به همه چیز رسیدند مثل بیل گیتس یا استیون جابز و ... اما آیا این افراد در ایران هم هستند ؟

    دفت کنید چه کسانی در ایران از هیچ به همه چیز رسیدن
    شهرام جزایری و بابک رنجانی و ...

    کاری رو انجام بدید که هم روح شما رو ارضا کنه هم جیب شما رو
    متاسفانه دست من تا این حد باز نیست که بتونم همچین انتخابی کنم
    نهایت انتخابی که میتونم داشته باشم بین بد و بدتر هستش

    دوستان خیلی وقته که به بیشر مطالبی که عنوان کردید رسیده ام ،به لحاظ تئوری و روی کاغذ همه حرف ها امکان پذیره اما در عمل ماهیت قضیه با این چیزی که عنوان شد متفاوت هستش

    - اشتباهاتی که خود من مرتکب شدم

    -خانواده و جامعه ای که خوشبختی رو فقط در گرو درس خوندن میدیدند

    -حاکمیتی که اصلا به فکر اشتغال جوانان و به ثمر نشستن تلاش و هزینه افرادی که تحصیل کرده هستند نیست و نمیتونه بین علم و صنعت رابطه درستی برقرار کنه
    و اکثرا اشتغال جوانان شده ابزاری برای بازی های سیاسی دولت های قبلی و بعدی

    -رشد اقتصادی منفی
    و خیلی از چیزهای دیگه دست به دست هم داده تا من الان در این شرایط باشم

    از همدوره ای های لیسانس من تقریبا 80 90 درصد مثل من بیکار هستند و بعضی هاشونو که میبینم میگن ما به اوضاع تو قبطه میخوریم چون توی این دو سه سال تو تونستی یه مدرک ارشد بگیری و ما به همینشم راضی بودیم
    و خیلی هاشون دارن پشت سر من مسیری که طی کردم رو ادامه میدهند و به سمت تحصیلات تکمیلی متمایل شدن

    اون 10 20 درصدی هم که سر کار هستند تا اونجا که من در جریان هستم یا سرمایه داشتند یا پارتی خوب

    - - - Updated - - -

    سلام
    ممنون از پاسخ های که دادید
    [QUOTE=فدایی یار;323259]فقط یه چیز بگم شما گفتی خونوادت بهت سرمایه ندادند و.. خوساتم بگم خداییش حق دارند نه تنها شما کلا ریسکش بالاست این قدر پول
    [QUOTE]
    اینو میدونم ولی به سمت هر کاری برم در نهایت یه روز به سمت ساخت و ساز تغییر مسیر خواهم داد
    باز خدایی ناکرده ده سال بعد غصه این ده سالو میخورید
    برای همینه که این تاپیک رو ساختم

    ناپلئون هیل که روزی خوردن یه لقمه نون پولشو نداشتند اخر عمر میدید چه ثروتی رسیده بودند..یا انتونی رابینز تا 22 سالگی زندگینامشو بخونید هیچی نداشته جز یه اتاق و توش گوشه گیر بوده ولی الان چی پر فروش ترین کتاب های جهان رو مینویسه
    بله افراد موفق خیلی زیادی وجود دارند ولی تعداد این افراد خیلی کمه و در کنار این افراد تعداد خیلی زیادی بودند که به موفقیت نرسیدند
    این افراد انگیزه دارند و مثل من نیستند که تا 27 به پاداشی به اندازه یکدهم تلاشم هم نرسیدم
    در مجموع حرفهایی که زدید رو قبول دارم و میپذیرم
    .
    .
    .
    .

    [QUOTE=محمد 93;323261]نحوه بیان مطالب شما طوری بود که در عین حال که شما تمام مطالب و دغدغه های ذهنیتون رو مطرح کرده بودید ، خودتون هم بهش جواب داده بودید
    [QUOTE]
    نه من خواستم شما رو در جریان نتیجه گیری هایی که بهشون رسیدم بگذارم بحرحال از وقتی با این مشکلات مواجه شدم بهشون فکر کردم و برای برطرف کردنشون اقداماتی انجام دادم

    (در صورتیکه واقعا به رشتتون علاقه نداشته باشید)
    مشکل من بیشتر از اینکه با رشته ام باشه با درس خوندن بود
    چون میدونستم شیوه فارغ التحصیل شدن در کشور ما اصلا جالب نیست و همگی باسواد ولی بی تجربه از دانشگاه میان بیرون و درس هایی که خوندن اصلا به کار هیچکس نمیاد
    عالم بی عمل مثل زنبور بی عسله

    * ایا براتون مهم نیست اقا بالاسر داشته باشید؟
    *ایا براتون مهم نیست درامدتون دست خودتون نباشه و براش سقفی تعیین بشه؟
    *ایا براتون مهم نیست ازادی در زمان کار کردن داشته باشید؟

    اگه جواب سوالات بالا منفی هست ، به دنبال کار استخدامی باشید
    من همه این چیز ها رو میدونم ولی همین کار دولتی برای شروع کار میتونست کمک زیادی به من بکنه و میتونستم با خیال راحت و بدون دغدغه در کنارش کار آزاد هم انجام بدم و در زمان مناسب به سمت کار آزاد متمایل بشم

    من به هیچکدوم از دو رئیس جمهور قبلی و فعلی رای ندادم و از اول هم تقریبا میدونستم چه چیزی در انتظار ماست من به مشکل بیکاری نگاه سطحی انداخته بودم ولی عمق فاجعه رو هیچوقت تا این حد ندیده بودم

    به فکر کارافرینی و اینکه روی پای خودتون ایستادن باشید
    مشکلی که کارآفرینی داره اولا احتیاج به زمان داره ثانیا طرف مقابل باید آدم ریسک پذیری باشه
    و اینکه باید انگیزه ای وجود داشته باشه

    من نمیخوام جامعه و دولت رو مقصر بدونم ولی باور کنید اینجا جایی نیست که به کارآفرینی بها داده بشه و ازش حمایت بشه

    توی همه کشور ها افراد موفقی هستند که از هیچ به همه چیز رسیدند مثل بیل گیتس یا استیون جابز و ... اما آیا این افراد در ایران هم هستند ؟

    دفت کنید چه کسانی در ایران از هیچ به همه چیز رسیدن
    شهرام جزایری و بابک رنجانی و ...

    کاری رو انجام بدید که هم روح شما رو ارضا کنه هم جیب شما رو
    متاسفانه دست من تا این حد باز نیست که بتونم همچین انتخابی کنم
    نهایت انتخابی که میتونم داشته باشم بین بد و بدتر هستش

    دوستان خیلی وقته که به بیشر مطالبی که عنوان کردید رسیده ام ،به لحاظ تئوری و روی کاغذ همه حرف ها امکان پذیره اما در عمل ماهیت قضیه با این چیزی که عنوان شد متفاوت هستش

    - اشتباهاتی که خود من مرتکب شدم

    -خانواده و جامعه ای که خوشبختی رو فقط در گرو درس خوندن میدیدند

    -حاکمیتی که اصلا به فکر اشتغال جوانان و به ثمر نشستن تلاش و هزینه افرادی که تحصیل کرده هستند نیست و نمیتونه بین علم و صنعت رابطه درستی برقرار کنه
    و اکثرا اشتغال جوانان شده ابزاری برای بازی های سیاسی دولت های قبلی و بعدی

    -رشد اقتصادی منفی
    و خیلی از چیزهای دیگه دست به دست هم داده تا من الان در این شرایط باشم

    از همدوره ای های لیسانس من تقریبا 80 90 درصد مثل من بیکار هستند و بعضی هاشونو که میبینم میگن ما به اوضاع تو قبطه میخوریم چون توی این دو سه سال تو تونستی یه مدرک ارشد بگیری و ما به همینشم راضی بودیم
    و خیلی هاشون دارن پشت سر من مسیری که طی کردم رو ادامه میدهند و به سمت تحصیلات تکمیلی متمایل شدن

    اون 10 20 درصدی هم که سر کار هستند تا اونجا که من در جریان هستم یا سرمایه داشتند یا پارتی خوب

    - - - Updated - - -

    .

    - - - Updated - - -

    .....

    - - - Updated - - -

    نمیدونم چرا نمیشه متنی که فرستادم رو ویرایش کنم ؟ ببخشید اگه بیدلیل طولانی شده

  8. 3 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 08 فروردین 93), فدایی یار (شنبه 09 فروردین 93), پونیو (جمعه 08 فروردین 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 96 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1392-10-28
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,892
    سطح
    32
    Points: 2,892, Level: 32
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    94

    تشکرشده 76 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اولا بهت بگم منم دقیقا مثه تو هستم ولی با مدرک ارشد برق از دانشگاه سراسری و معتبر و به جرات میگم بیشتر از تو زحمت نکشیده باشم کمتر نکشیدم!!
    باز برو خداروشکر کن پدرت 4 تا زمین و سرمایه داره من همینشم ندارم!!
    این فکرایی که تو کردی و باهاش درگیری رو من 7 ساله باهاش دست و پنجه نرم کردمو میکنم
    ببین بذار واقعیتو بهت بگم و گزینه هایی که هست دیگه خودت مجبوری یکیشو به ناچار انتخاب کنی!
    1.قید این 6-7 سالو بزنی و بری تو کاره آزاد حالا کاره آزاد میتونه افتتاح یک مغازه در شان خودت باشه مثله فروشگاه لوازم یدکی خودرو که هم سودش خوبه هم ریسک آنچنانی نداره و من اگه سرمایشو داشتم همین کارو میکردم یا بوتیکو سوپرمارکت و این جور مغازه ها که من نمیپسندم!
    2.انقدر تو روزنامه ها و نیازمندی ها دنبال کار تو شرکتای خصوصی با حقوق کم باشی تا بالاخره پیدا کنی!چند سال سختی کار حرف زوره آقا بالاسر و سر و کله زدن با یه سری آدم نفهم اما بالادستو تحمل کنی تا کارکشته بشی و بتونی رو پای خودت بایستی و مهندس قابلی بشی در عمل نه صرفا روی کاغذ چون اگه به مدرکه که الان همه ارشدو دکترا دارن و تو جامعه مثه ریگ بیابون تحصیلکرده ریخته!!کار ندارم اشکال کار کجاستو چرا اینطوری شده!
    3.پارتی پیدا کنی و بری سره کار دولتی یا خصوصی خوب که بیگاری نکشن ازت!
    4.دیگه راهه چهارمی نیست برادر من نگرد دنبالش که نیست وقتتم هدر نده که من این راهو رفتم یکی میگفت تریلی بخر!!!یکی میگفت دستگاه ساخت ظروف یک بار مصرف بگیر قارچ و ماهی پرورش بده و اوه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه تا دلت بخواد ازین پیشنهادا بهم شده که با روحیات من سازگار نیست
    در ضمن ساخت و ساز هم هزار فوت و فن داره بدونی چه طوری کار کنی که آخرش کم و کسر نیاری و واحا رو دستت باد نکنه با این رکود
    ایشالا که یه کاره خوب پیدا کنی

  10. 5 کاربر از پست مفید nimaaa تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), meinoush (جمعه 08 فروردین 93), noamooz (شنبه 09 فروردین 93), محمد 93 (جمعه 08 فروردین 93), رفیق فابریک (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  11. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=nimaaa;323289]سلام
    اولا بهت بگم منم دقیقا مثه تو هستم ولی با مدرک ارشد برق از دانشگاه سراسری و معتبر و به جرات میگم بیشتر از تو زحمت نکشیده باشم کمتر نکشیدم!![QUOTE]
    سلام رفیق
    میدونم تعداد افرادی که شرایط مشابه من و حتی بدتر از من رو دارند کم نیستند من نمیخواستم بگم فقط این شرایط مربوط به من میشه ، گفتم که تعداد زیادی از همکلاسی های من شرایطشون مشابه منه
    من حتی دلم برای افرادی که رشته مکانیک هستند میسوزه چون درسهای سخت تری نسبت به من خوندن و بازار کار اونا خیلی از ما بدتره
    باز برو خداروشکر کن پدرت 4 تا زمین و سرمایه داره من همینشم ندارم!!
    اشتباه نشه پدرم یه زمین داره و یه خونه که توی اون ساکن هستیم و یک مغازه (البته خونه و مغازه توی طرح هستند )
    سرمایه دار نیستیم و وضع مالیمون متوسط رو به پایین هستش
    اون زمین تنها دارایی پدرمه که حاصل 40 50 سال تلاش بی وقفه و پس انداز کردنشه
    برای اون خیلی از نیاز هاشو زد و خیلی کار کرد
    سرمایه نقدی هم نداره
    شغلش شغل خیلی سختی بود برای همین بود که دوست داشت من درسمو بخونم و من مثل اون وارد کار آزاد نشم

    این فکرایی که تو کردی و باهاش درگیری رو من 7 ساله باهاش دست و پنجه نرم کردمو میکنم
    ببین بذار واقعیتو بهت بگم و گزینه هایی که هست دیگه خودت مجبوری یکیشو به ناچار انتخاب کنی!
    گزینه ها اکثرا همیناست و من میخوام بهترینش رو انتخاب کنم (بقول معروف همه گزینه ها روی میزه)

    1.قید این 6-7 سالو بزنی و بری تو کاره آزاد حالا کاره آزاد میتونه افتتاح یک مغازه در شان خودت باشه مثله فروشگاه لوازم یدکی خودرو که هم سودش خوبه هم ریسک آنچنانی نداره و من اگه سرمایشو داشتم همین کارو میکردم یا بوتیکو سوپرمارکت و این جور مغازه ها که من نمیپسندم!
    گفتم که سرمایه ندارم و راضی کردن پدرم به اینکه تمام داراییشو بده دست من خیلی کار مشکلی هست و این گزینه عملا ناممکنه

    2.انقدر تو روزنامه ها و نیازمندی ها دنبال کار تو شرکتای خصوصی با حقوق کم باشی تا بالاخره پیدا کنی!چند سال سختی کار حرف زوره آقا بالاسر و سر و کله زدن با یه سری آدم نفهم اما بالادستو تحمل کنی تا کارکشته بشی و بتونی رو پای خودت بایستی و مهندس قابلی بشی در عمل نه صرفا روی کاغذ چون اگه به مدرکه که الان همه ارشدو دکترا دارن و تو جامعه مثه ریگ بیابون تحصیلکرده ریخته!!کار ندارم اشکال کار کجاستو چرا اینطوری شده!
    خیلی زور داره که با مدرک ارشد بعد از 20 سال درس خوندن مداوم بخوان ازت بیگاری بکشن هنوز به این امادگی ذهنی نرسیدم ولی کم کم دارم با این واقعیت روبرو میشم

    3.پارتی پیدا کنی و بری سره کار دولتی یا خصوصی خوب که بیگاری نکشن ازت!
    پارتی ندارم
    4.دیگه راهه چهارمی نیست برادر من نگرد دنبالش که نیست وقتتم هدر نده که من این راهو رفتم یکی میگفت تریلی بخر!!!یکی میگفت دستگاه ساخت ظروف یک بار مصرف بگیر قارچ و ماهی پرورش بده و اوه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه تا دلت بخواد ازین پیشنهادا بهم شده که با روحیات من سازگار نیست
    در ضمن ساخت و ساز هم هزار فوت و فن داره بدونی چه طوری کار کنی که آخرش کم و کسر نیاری و واحا رو دستت باد نکنه با این رکود
    ایشالا که یه کاره خوب پیدا کنی
    پرورش قارچ و از این چیزا به منم پیشنهاد شده و بقول شما با روحیات من هم سازگار نیست
    ساختمان سازی هم که گفتم و میدونم با ریسک همراهه

    راستش منم اگه میخواستم با کسی مشورت کنم و مثلا اگه باز کننده تاپیک شخص دیگه ای بود همین چیزا رو براش میفرستادم که دوستان گرامی تا بحال برای من فرستادن

    ممنونم از وقتی که گذاشتید و نوشته طولانی من رو خوندید و نظر میگذارید

    این نظرات میتونه بهم کمک کنه تا راه درست رو در پیش بگیرم

  12. 2 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 08 فروردین 93), nimaaa (جمعه 08 فروردین 93)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    از استادات کی هست شرکت داشته باشه؟ برو ازش بخواه توی شرکتش بذاره کار کنی. می تونی از کار مجانی یا با پول کم شروع کنی.
    ادامه تحصیلم می تونی بدی بری یه جایی که بورس بدن یا اینکه یه کشوری که خرج به اون شکل نداشته باشه. اینو نمی دونم درست.
    اینا راهای چهارمت بودن که هست. هر دوشونم سختن.
    برای مهاجرت هم می تونی اقدام کنی البته کار با بیمه می خوان انگار. اگه خواستی مهاجرت کنی که حتما برو کار کن. چه مفتی چه پولی. اول ببین کجا بری بهت می خوره بعد یه مقدار از عمرتو می ذاری و بعدا احتمالا و نه قطعا می تونی بری از اینجا. بعد باید از صفر شروع کنی. تازه میشی عین الانت. ولی تنهای تنها.
    زندگی سخته.
    برای منم درس خوندن عمر تلف کردن بود. یه چیزی که زندگی بگذره و ادم سرگرم شه. اخرشم به نظرم مجبور شیم بریم واسه دکتری خودمونو الاف کنیم! تازه اگه قبول شیم. عمره باید گذروند. تحصیلاتم واسه ایرانیا کاربردش همینه فقط.
    تو دوست اشنا در همسایه ببین کسی هست که شرکت درست حسابی داشته باشه بری توش کار کنی؟ رو می ندازی می گن نه فوقش. چیزی از دست نمی دی.
    در مورد شغل پدرت. نمی دونم چقدر سخته. ولی من خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که شدیم مثله خیلی وقت پیشا. پیشه ی پدرامونو بهتره ادامه بدیم جای اینکه بریم درس بخونیم. چون بابای ادم مثله استادا و رییسا خسیس نیست. حداقل روراست راه و چاه کار و تجربیاتشو به ادم یاد میده. ولی اینم بستگی به شغلش داره. اگه خوشت نمیاد یا سخته مجبوری خودت کاری برای خودت بکنی.
    امیدوارم بتونی به چیزایی که دوست داری برسی.
    ویرایش توسط meinoush : جمعه 08 فروردین 93 در ساعت 20:31

  14. 5 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), nimaaa (جمعه 08 فروردین 93), پونیو (شنبه 09 فروردین 93), محمد 93 (جمعه 08 فروردین 93), بابک 1369 (دوشنبه 11 فروردین 93)

  15. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    به قول دوستمون، یه متن بلند بالا نوشتی و خودتم همه راهها را بستی.
    با حقوق کم کارآموزی نمی کنم.
    کار عملی بلد نیستم.
    ریسک نمی کنم.
    سختی هم نمی کشم.
    ...... خب از آسمون که کار و تجربه نمی آد.

    می تونی تو کشورهای دیگه دنبال کار بگردی.
    خیلی از شرکتهای بین المللی توی کشورهای فقیر پروژه های عمرانی دارند (دقیقا تخصص شما را نمی دونم اما راهسازی بیشتر جذب نیرو داره).
    هم دنیات بزرگتر می شه و هم دیدت به زندگی عمیق تر.
    می تونی تو کشورهایی مثل افغانستان (فارسی زبان) یا کشورهای افریقایی، امریکای لاتین و ... دنبال کار بگردی.
    شاید حرف من برات عجیب باشه یا ... ولی من واقعا جوانهایی را که اینقدر سخت به زمین چسبیدن و تکون نمی خورند را درک نمی کنم.
    پیشنهاد اول من برای شما اینه.

    پیشنهاد دوم اینه که یکی از آشنایان یا دوستانتون که قصد بازسازی ساختمانشون را دارند
    با کمک یکی از دوستانت کار را شما انجام بدین و هزینه با ایشون و یک درصدی در ملک شریک بشید.
    حتی اگر یک سوم یک آپارتمان باشه.

    پیشنهاد سوم اینه که همین کار را برای یک غریبه انجام بدید. آگهی بدید و کار بگیرید.


    دوستات که فارغ التحصیل شدن و جاهای مختلف کار می کنند می تونن کمکت کنند و مورد بهت معرفی کنند.
    مثلا اگر دوستی توی شهرداری داری یا ...

    اگه از یه دانشگاه متوسط و با شرایط درسی متوسط فارغ التحصیل شده باشی می تونی بورس بگیری برای دکترا.
    اما فکر بعدش هم باش. اگر اهل کار نیستی و نمی تونی برای خودت موقعیت خلق کنی، بعد از دکترا باز سر همین پله ای که الان هستی با یه مدرک بالاتر.

    خلاصه این که اگر بشینی منتظر تا یه روز یکی بیاد کار معرفی کنه، تا ابد هم اتفاق نمی افته.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), پونیو (شنبه 09 فروردین 93), واحد (شنبه 09 فروردین 93), محمد 93 (جمعه 08 فروردین 93)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    اینکه الان کار برای تحصیلکرده ها کمه مختص ایران نیست و ما هم که الان توی اونور دنیاییم داریم با همین مشکلات سر و کله میزنیم. اما نکته ای که من توی پستهاتون دیدم اینه که خیلی مرثیه سرایی می کنید و این باعث میشه به شدت خودتون رو تضعیف کنید. درسته خیلی مشکلات بر سر راه ادم هست و می دونم که چقدر برای یک مرد سخته که کار یا حتی کار مورد پسندی نداشته باشه.و لی مسلما با مرثیه سرایی مشکلی حل نمیشه.

    چند راه که البته باید با دید بلند مدت بهش نگاه کنی اینهاست:
    1- روابط اجتماعی قوی ای با ادمها در حوزه های کاری برقرار کنید. به نظرم این بند در حال حاضر خیلی مهمه. انقدر که هر وقت کاری در شرکتهاشون و یا خانوادشون داشتن توی ذهنشون شما بیایید و سراغ شما رو بگیرند. مثلا رابطه صمیمی با اساتید، بزرگان فامیل، همسایه ها و .....
    2- از تجربه کسب کردن نترسید. همه اولش ممکنه خیلی اشتباه کنند و زمان لازمه تا تجربه کسب بشه اما می تونید از تجربه دیگران برای کم کردن خطا ها استفاده کنید
    3- بیکار نشینید. در همین زمان که دنبال کار هستید حتما کارهایی که دم دستی تر هست رو انجام بدید مثل همون کارهایی که گفتید حقوقشون کمه و یا در شان شما نیست. همین که بیکار نباشید و وارد دنیای احتماعی کار باشید خیلی مهمه
    4- اگر ممکنه راههایی که تا حالا برای پیدا کردن کار تا آخر رفتید و یا تازه شروع کردید رو بنویسید. ممکنه راهی رو اشتباه برید و یا اصلا با پیش فرض اینکه این راه درست نیست امتحان نکنید. می تونید در این زمینه از دیگران مشورت بگیرید.

    شما هنوز سنی ندارید و به وقتش می تونید با برنامه ریزی صحیح کنار کار به تفریحات دیگر هم بپردازید.

    موفق باشید.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  18. 5 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), پونیو (شنبه 09 فروردین 93), واحد (شنبه 09 فروردین 93), محمد 93 (جمعه 08 فروردین 93), شیدا. (شنبه 09 فروردین 93)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام
    خوب همه اینهایی که نوشتی را یک بار دیگه بخون به نظرت نمیاید شبیه ادمهایی شدی که نقش قربانی دارن؟؟؟ و همه درها به روشون بسته است؟؟؟
    میدونی ریشه تمام این رسیک نکردن ها ترس ..... خودم من هم الان قدرت ریسکم امده پایین قبلا خیلی زیاد ریسک میکردم و از نتیجه اش واقعا راضی هستم زندگی همین ... مسابقه که نیست
    تو همین ریسک کردن ها کلی خودت بهتر مبشناسی و شناخت بیشتری هم پیدا میکنی.....
    کاش طرز فکرت و علاقه ات را میتونستی عوض کنی ادم تو کاری موفق میشه که شدیدا یهش عشق میورزه و علاقه داره نمیخواهم شعار بدهم که یک شب برو عاشق عمران شو
    بگذار از خوذم بگم من ترم اخر رشته مهندسی هستم ... با عشق زیاد وارد این رشته شدم به قول تو شبها تا صبح درس و درس و....
    با لیسانس وارد محیط کار شدم ان هم تو شرکت خصوصی بدون سابقه بدون پارتی و....
    اول با هام قرار داد نبستن گفتن کار اموز اما باور کن 2 هفته نگذشته بود که مدیر انجا خودش پیشقدم شد برای قرار داد بستن و از کارم ایده هام و خلاقیتم خوشش امد ان زمان هم اکثر جاها سابقه کار و پروزه میخواستن و من تازه از دانشکاه امده بودم و هیچی نداشتم سر زبون هم نداشتم اینقدر محجوب و سنگین یودم که خجالت میکشیدم با مردها حرف بزنم بعضی جاها به خاطر زیاد سنگین بودنم و وشیده بودنم باهام موافقت نمیکردن هیچ جا هم دروغ نگفتم ... خیلی جاها برای مصاحبه رفتم

    من با عشق و علاقه و جون دل ان روزها کار میکردم....
    خوب من دخترم و خانوده ام دوست داشتن محیط دولتی و امن کار کنم
    باز هم بدون پارتی و با ازمون وارد یک محیط دولتی شدم و این در واقع شروع افسردگی من شد...
    هنوز جرات بیرون امدن ندارم هنوز با خودم کنار نیومدم ....
    اما این بذون که اگه شرایط استخدام نداری اصلا چیزی که از دست ندادی چیزی هم به دست اوردی
    هنوز سنی نداری که فکر میکنی نمیشه ریسک کرد
    کاری را بکن که دوست داری یا کاری را که میکنی دوست داشته باش
    اگه عاشق عمران و .... میشدی شک نکن تمام سختی هاش قبول میکردی کار اموزی میکردی و....
    نمیدونم احساس میکنم ادم با پشتکاری هستی تدریس خصوصی هم می تونه برات گزینه خوبی یاشه حق التدریس خوبی میدهن علی الخصوص تو تهران و برای کنکور



    برات ارزوی موفقیت دارم
    زندگی باید کرد
    گاه با تلخی راه , گاه با یک گل سرخ
    گاه با یک دل تنگ
    گاه باید رویید در میان باران
    گاه باید خندید با غمی بی پایان


  20. 5 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 08 فروردین 93), پونیو (شنبه 09 فروردین 93), واحد (شنبه 09 فروردین 93), محمد 93 (جمعه 08 فروردین 93), شیدا. (شنبه 09 فروردین 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راهنمایی در خصوص پیام های نامربوط همسرم
    توسط yektaye tanha در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 خرداد 97, 11:23
  2. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 اردیبهشت 97, 16:32
  3. پیشنهاد در خصوص محدودت ارسال 3 پست برای اعضاء عادی
    توسط yarmehrban در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: جمعه 25 فروردین 96, 11:48
  4. چگونه در مقابل پیشنهاد روابط جنسی نه بگوئید ( مخصوص خانوم ها)
    توسط بالهای صداقت در انجمن کارگاههای آموزشی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 تیر 93, 11:14
  5. چکار کنیم که برادرم اینهمه حساس نباشد)درخصوص همه چیز بخصوص همسرش)؟؟
    توسط elaheh68 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 اسفند 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.