به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 اسفند 92 [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    254
    سطح
    5
    Points: 254, Level: 5
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 29 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چجورى به آرامش برسم؟

    سلام دوستاى عزيزم
    ن تو تاپيك قبليم از نامزدم جدا شدم
    حالا تو اين ٢ماه كه جدا شدم دارم ديونه ميشم ارامش ندارم نميتونم بخوابم نميتونم غدا بخورم
    مثل يه مرده شدم هيچ انگيزه اي ندارم هم
    ش به اين فكر ميكنم چرا اينجوري شد؟چرا يگه زنگ نزد؟چرا نخواست كه جدا نشم؟چرا خودش جلو نيومد؟اخخ اون كه تو اين ٥سال عاشق من بود بى من ميمرد كسى كه هر ١٠دقيقه زنگ ميزد كسى كه سركاراشو ميپيچوندكه دلش برا من تنگ شده كسى كه ميگفت حاضر نيستم يه لحظه به نبودت فكر كنم چى شد يعنى اينام دروغ بود؟دارم ديونه ميشم

    اخه بدبختى اينه دوستش نداشتم تمام رفتاراش عصبيم ميكرد اما نميتونم فراموش كنم چرا؟
    بدتر از همه ١ماه دانشگاه نرفتم اول حوصله ندارم بعد هم كه رفتم همه تا فهميدن جدا شدم ميخوان باهام باشن اول فكر كردم ميخوان مثل يه دوست باشيم اما ديدم جاهايي كه دعوتم ميكردن فقط ميخواستن سو استفاده كنن كه اجازه ندادم و
    من تو اين ٥سال چه اون وقت كه دوستم بود چه نامزدم خودمو تو قفس محكم حبس كردم كه به كسى نگاه نكنم حالا بعد جداىى با يه مشت ادم هرزه رو برو شدم كه داره ديونم ميكنه

    - - - Updated - - -

    بدترين مشكلم ادمايي كه دورو برم ميبينم يه مشت ادم هوس باز سيگارى و مشروب خور كه ديونم ميكنه درست نامزدم كاراش ديونم ميكرد ولى اينو ميدونستم كه هوس باز نيست و تو عمرش بجز من نه با كسى دوست بوده نه رابطه داشته و اهل سيگار نبود(به من ميگفت به دود حساسيت داره اما قليون ميكشيد و مشروب هم ميخورد)اما سيگارى نبود
    و همين افسرده ترم كرده
    خانواده ام خيلى خوشحالن كه جدا شدم
    خواهرم هر كارى ميكنه كه من شاد باشم من تو ظاهر نشون نميدم اما ديگه نه غدا ميخورم نه حوصله حرف زدن دارم و نه حوصله مردمو
    همش ميخوام بخوابم و هيچكارى نكنم
    تورو خدا كمكم كنين كه چه جورى فراموش كنم
    واقعاً به راهنماىى نياز دارم

  2. 2 کاربر از پست مفید khaste1 تشکرکرده اند .

    الهام20 (چهارشنبه 14 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaste1 نمایش پست ها
    سلام دوستاى عزيزم
    ن تو تاپيك قبليم از نامزدم جدا شدم
    حالا تو اين ٢ماه كه جدا شدم دارم ديونه ميشم ارامش ندارم نميتونم بخوابم نميتونم غدا بخورم
    مثل يه مرده شدم هيچ انگيزه اي ندارم هم
    ش به اين فكر ميكنم چرا اينجوري شد؟چرا يگه زنگ نزد؟چرا نخواست كه جدا نشم؟چرا خودش جلو نيومد؟اخخ اون كه تو اين ٥سال عاشق من بود بى من ميمرد كسى كه هر ١٠دقيقه زنگ ميزد كسى كه سركاراشو ميپيچوندكه دلش برا من تنگ شده كسى كه ميگفت حاضر نيستم يه لحظه به نبودت فكر كنم چى شد يعنى اينام دروغ بود؟دارم ديونه ميشم

    اخه بدبختى اينه دوستش نداشتم تمام رفتاراش عصبيم ميكرد اما نميتونم فراموش كنم چرا؟
    بدتر از همه ١ماه دانشگاه نرفتم اول حوصله ندارم بعد هم كه رفتم همه تا فهميدن جدا شدم ميخوان باهام باشن اول فكر كردم ميخوان مثل يه دوست باشيم اما ديدم جاهايي كه دعوتم ميكردن فقط ميخواستن سو استفاده كنن كه اجازه ندادم و
    من تو اين ٥سال چه اون وقت كه دوستم بود چه نامزدم خودمو تو قفس محكم حبس كردم كه به كسى نگاه نكنم حالا بعد جداىى با يه مشت ادم هرزه رو برو شدم كه داره ديونم ميكنه

    - - - Updated - - -

    بدترين مشكلم ادمايي كه دورو برم ميبينم يه مشت ادم هوس باز سيگارى و مشروب خور كه ديونم ميكنه درست نامزدم كاراش ديونم ميكرد ولى اينو ميدونستم كه هوس باز نيست و تو عمرش بجز من نه با كسى دوست بوده نه رابطه داشته و اهل سيگار نبود(به من ميگفت به دود حساسيت داره اما قليون ميكشيد و مشروب هم ميخورد)اما سيگارى نبود
    و همين افسرده ترم كرده
    خانواده ام خيلى خوشحالن كه جدا شدم
    خواهرم هر كارى ميكنه كه من شاد باشم من تو ظاهر نشون نميدم اما ديگه نه غدا ميخورم نه حوصله حرف زدن دارم و نه حوصله مردمو
    همش ميخوام بخوابم و هيچكارى نكنم
    تورو خدا كمكم كنين كه چه جورى فراموش كنم
    واقعاً به راهنماىى نياز دارم
    سلام دوست عزیز.امیدوارم حالتون خوب باشه
    این روند تا حدی طبیعی هست .خوب خودتون هم گفتید پس از چند سال یک رابطه بهم خورده.مثل فرد معتادی میماند که در حال ترک هست .شش ماه اول کمی سخت و دشوار هست اما کم کم با این موضوع کنار میاید .پس برای فراموشی نیاز به زمان دارید.

    اول اینکه به هیچ وجه وارد روابط عاطفی نشوید تا زمانیکه حالت طبیعی داشت باشید.

    از فکر کردن و قضاوت کردن و اینکه چرا نشد و شما رو تنها گذاشت دست بردارید و سعی کنید به کارهایی که در این چند ساله قصد داشتید انجام بدید ولی نتونستید مشغول شوید.

    فعالیتهایی که دوست دارید رو انجام بدید .سعی کنید در گروه دوستان تون حضور داشته باشید .

    مطمین باشید با گذشت زمان خیلی راحت با موضوع کنار میاد البته درصورتیکه خودتون هم تلاش کنید.

    هر خاطره یا هدیه ای که از ایشون دارید رو دور بندازید و به مکانهایی که با هم میرفتید نرید.اهنگ یا هرچیزی که شما رو یاد ایشون می اندازد رو دور کنید.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  4. 4 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (چهارشنبه 14 اسفند 92), toojih (چهارشنبه 14 اسفند 92), الهام20 (چهارشنبه 14 اسفند 92), صبوری (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 اسفند 92 [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    254
    سطح
    5
    Points: 254, Level: 5
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 29 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرى از شما كه تاپيكمو خونديد
    مشكل من غربتى كه توش گير كردم من تو اين مدتى كه به اينجا امدم تنهايي جايي نرفتم خريد نكردم هر جا ميرم هرچى خريدم با ايشون بوده درسته دوستش نداشتم رفتاراش ديونم ميكرد اما خوب همه جاى خونم ياد اونه ياد كاراشه
    و چون به جز اون و دوستاش نميزاشت جايي برم واسه همين دوستى ندارم و خيلى تنهام
    و دوست هاى قبليم هم كه معدود بودن و البته همه پسر بعد از جدايي رفتاراشون عوض شده و همه با مقصود جلو ميان همين منو از زندگى نا اميد كرده
    زندگيم شده فقط تو تخت نشستن و خوابيدن و بزور جايي رفتن اونم واسه تظاهر چون نميخوام خواهرم ناراحتم باشه
    نميدونم چه جورى خوب شم ؟

  6. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم خسته
    مشکل از خود شماست
    شما اون پسر رو دوست نداشتید
    و با رفتارهاتون اینو بهش اثبات کردید و دلتون میخواست ازش جدابشید
    حالا که جدا شدید میگید چرا دوستم نداشته و دیگه به من زنگ نمیزنه و سراغم نمیاد و ... مگه شما دوستش داشتید که براتون مهم باشه اون پسر هم توی این 5 سال متوجه رفتار شما شده

    شما در حال حاظر بعنوان یک دختر مطلقه برای افرادی که شما رو میشناسند شناخته شده اید و کمتر کسی با دانستن گذشته شما تمایل به ازدواج داره و بیشتر تمایل به دوستی دارند

    خیلی خیلی معدود و انگشت شمار هستند پسر هایی که با دونستن اینکه شما 5 سال با پسری دوست بودید بخوان با شما ازدواج کنند

    کار شما هم اشتباهه یعنی رابطه برقرار کردن با تمام پسر های اطرافتون
    هر بار که با یک نفر رابطه برقرار میکنید احتمال ازدواجتون کمتر میشه چون تمام این موارد در کارنامه قبل از ازدواجتون ثبت میشه و این کارنامه برای هر پسر سالم و ناسالمی بسیار مهمه

    اصلا چرا باید با پسر ها طوری رابطه برقرار کنید که اونها شما رو دعوت کنند خونشون برای برقراری رابطه جنسی ؟

    به نظر شما باعث همه مشکلات دیگران هستند و خودتون نقشی ندارید ؟

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام دوست من
    .
    مشكل من غربتى كه توش گير كردم من تو اين مدتى كه به اينجا امدم تنهايي جايي نرفتم خريد نكردم هر جا ميرم هرچى خريدم با ايشون بوده

    شما خارج از ايران زندگي مي كنيد؟؟؟

    دوست هاى قبليم هم كه معدود بودن و البته همه پسر بعد از جدايي رفتاراشون عوض شده و همه با مقصود جلو ميان همين منو از زندگى نا اميد كرده
    چرا دوست هاي شما پسر هستند ؟؟؟خط قرمز هاتون در رابطه با پسرها در چه حدي هست؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  8. کاربر روبرو از پست مفید صبوری تشکرکرده است .

    1234567 (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaste1 نمایش پست ها
    مرى از شما كه تاپيكمو خونديد
    مشكل من غربتى كه توش گير كردم من تو اين مدتى كه به اينجا امدم تنهايي جايي نرفتم خريد نكردم هر جا ميرم هرچى خريدم با ايشون بوده درسته دوستش نداشتم رفتاراش ديونم ميكرد اما خوب همه جاى خونم ياد اونه ياد كاراشه
    و چون به جز اون و دوستاش نميزاشت جايي برم واسه همين دوستى ندارم و خيلى تنهام
    و دوست هاى قبليم هم كه معدود بودن و البته همه پسر بعد از جدايي رفتاراشون عوض شده و همه با مقصود جلو ميان همين منو از زندگى نا اميد كرده
    زندگيم شده فقط تو تخت نشستن و خوابيدن و بزور جايي رفتن اونم واسه تظاهر چون نميخوام خواهرم ناراحتم باشه
    نميدونم چه جورى خوب شم ؟
    عزیزم شما دانشجو هستید و به جای اینکه در تخت بخوابید برید دانشگاه.شاید کمی براتون سخت و دشوار به نظر بیاد اما شروع کنید
    جبران اون روزاهایی که برای خودتون نداشتید.کسی که حتی دوستش هم نداشتید و فقط شما رو عصبی کرده بود .حالا وقت اون هست که روزای گذشته رو جبران کنید و ادم دیگه ای بشید.شما جوان هستید و باید بهترین استفاده ها رو ازش کنید.

    خودتون هم میدونید قصد و غرض پسرهایی که با شما دوست میشن چی هست.پس میتونید وقتتون رو با فعالیت هایی که توانایش رو دارید بگذردونید.

    وارد شدن به یک رابطه جدید در حال حاضر نه تنها شما رو خوب نمیکنه بلکه بدتر هم خواهد شد.
    از همین حالا شروع کنید .میتونید برای چند وقتی به ایران سفر کنید تا از اون حال و هوای غربت هم کمی دور شوید.مسافرت هم برنامه خوبی هست .
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 اسفند 92 [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    254
    سطح
    5
    Points: 254, Level: 5
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 29 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزيز
    من دوستش نداشتم و اينو قبل نامزديمون گفتم اما اينقدر اصرار كرد كه من راضى شدم ولى تو اين ٣سال نامزدى ميگفت جدايي يعنى مرگ كسى كه تا دو روز قبل از جداييمون اينو تكرار ميكرد تو ١ساعت قبل جداييمون واسم ميمرد خوب جاي تعجب نداره؟جاى فكر كردن نداره كه چى شد؟
    من كى گفتم خونه كسى رفتم اين حرفا ها اصلاً تو شخصيت من نيست دوستان منو تو كلاب دعوت كردن برا اينكه روحيم عوض شه اما وقتى ديدم هدف چيزه ديگست به بهانه هاى مختلف رفتم خونه
    من تو اين ٥سال به هيچ كسى كارى نداشتم و ١بار هم به نامزدم خيانت نكردم و ميدونم اونم نكردن دخترى هم نيستم كه بخوام با كسى باشم و لطفاً قبل نظر دادن بفهمين چى ميگين
    خودم ميدونم مطلقم و خيلى افراد كمى هستن كه بخوان باهام ازدواج كنن از قبلى خيرى نديدم كه بخوام تا سر سال نشده با يكى ديگه باشم

    فقط وقتى درو برمو ميبينم از همه مردا بيشتر بدم مياد و مشكلم اينه ميخوام به ارامش برسم و روحيه قبلمو بدست بيارم نه اينكه شوهر پيدا كنم
    شما واسه كمك اومدين يا ناراحت كردن؟
    ما ايرانيا قضاوت كردن خوب بلديم خدارو شكر

    - - - Updated - - -

    مرسى ستيلا جان
    خودم هم هر روز به خودم ميگم امروز ديگه شروع ميكنم
    ولى صبح كه ميشه نميتونم
    هدفمو از دست دادم تا قبلش هدفم اين بود اگه با كسى هستم كه دوستش ندارم اشكال نداره به جاش پزشك موفقى ميشم
    اما واقعاً موندم كه چرا حالاكه جدا شدم به جا خوشحالى اين تو سرمه كه چرا اينجورى شد
    خودم نميفهمم كه چرا اينقدر ناراحتم نميفهمم چرا نميتونم دانشگاه برم دارم حسابى عقب ميوفتم اما حسش نمياد
    دارم يه روانى ميشمو بس

    - - - Updated - - -

    صبورى جان
    من تو امريكا زندگى ميكنم
    دوستانم همكلاسيهام هستن و چون ايرانى بودن باهاشون دوست بودم چون همكلاسى دختر ايرانى نداشتم و بجز همكلاسيهام هيچ دوستى ندارم
    چون نامزدم ميكفت فقط با من بيرون ميري و اگه خواستيم دوستاى من (واسش دختر و پسر فرق نداشت مهم اين بود دوستاى اون باشن )واسه همين هيچ وقت دنبال دوست پيدا كردن نبودم اينها هم در حد دانشگاه
    ولى چون من نامزدم تا در كلاس ها همراهم ميومد و ميرفت وقتى جدا شدم همه فهميدن

  11. کاربر روبرو از پست مفید khaste1 تشکرکرده است .

    ستیلا (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  12. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaste1 نمایش پست ها
    دوست عزيز
    من دوستش نداشتم و اينو قبل نامزديمون گفتم اما اينقدر اصرار كرد كه من راضى شدم ولى تو اين ٣سال نامزدى ميگفت جدايي يعنى مرگ كسى كه تا دو روز قبل از جداييمون اينو تكرار ميكرد تو ١ساعت قبل جداييمون واسم ميمرد خوب جاي تعجب نداره؟جاى فكر كردن نداره كه چى شد؟
    اون پسر 3 سال ابراز علاقه یکطرفه میکرده و شما هیچ علاقه ای بهش نداشتی (من کامل تا تهشو خوندم و میدونم چه حس بدی به پسر القا میشه) بالاخره تصمیم نهاییش رو گرفته و بیخیال شما شده
    فکر کردی جدایی براش راحت بوده و حرفاش دروغ بوده
    من اگه پسر باشم و یه دختر حلقه نامزدی رو برام پس بفرسته یعنی شخصیت منو تخریب کرده یعنی منو از بین برده پس نباید اون دختر از من توقع داشته باشه که بازم برم سراغش
    (خدا نکنه که دختر متوجه بشه پسر خیلی دوسش داره که ..........)


    من كى گفتم خونه كسى رفتم اين حرفا ها اصلاً تو شخصيت من نيست دوستان منو تو كلاب دعوت كردن برا اينكه روحيم عوض شه اما وقتى ديدم هدف چيزه ديگست به بهانه هاى مختلف رفتم خونه
    من تو اين ٥سال به هيچ كسى كارى نداشتم و ١بار هم به نامزدم خيانت نكردم و ميدونم اونم نكردن دخترى هم نيستم كه بخوام با كسى باشم و لطفاً قبل نظر دادن بفهمين چى ميگين
    خانم محترم من کجا گفتم که شما خونه دیگران رفتی لطفا اول بخون چی گفتم بعد عصبی شو
    جمله من این بود :"اصلا چرا باید با پسر ها طوری رابطه برقرار کنید که اونها شما رو دعوت کنند خونشون برای برقراری رابطه جنسی ؟
    "

    مگه نمیگی همه پسرها بهت نظر بد دارن ، حرف من این بود که چرا باید با پسر ها رابطه دوستی برقرار کنی ؟که این پیشنهادت رو ازشون بشنوی ؟ و بعد از اون بیای اینجا و بگی همه پسرای اطرافم بدن
    شما چشم هاتو به همه چیز بستی

    در آینده هیچ پسر سالمی با این شرایط شما (دوست شدن با پسر های مختلف)با شما ازدواج نخواهد کرد و معلومه که گیر افراد ناسالم و سیگاری و مشروب خور خواهی افتاد
    یا با این شرایط کنار بیا یا خودتو اصلاح کن




    خودم ميدونم مطلقم و خيلى افراد كمى هستن كه بخوان باهام ازدواج كنن از قبلى خيرى نديدم
    خیلی یکطرفه دارید به قضیه نگاه میکنید عامل جدایی شما بودید بعد اینطوری صحبت میکنید ؟
    كه بخوام تا سر سال نشده با يكى ديگه باشم

    فقط وقتى درو برمو ميبينم از همه مردا بيشتر بدم مياد و مشكلم اينه ميخوام به ارامش برسم و روحيه قبلمو بدست بيارم نه اينكه شوهر پيدا كنم
    شما واسه كمك اومدين يا ناراحت كردن؟
    من داشتم حقیقت رو میگفتم و به این کاری نداشتم گفتن حقیقت چه تاثیری روی شما داره ولی حالا که از شنیدن حقیقت ناراحت میشید تشویقتون میکنم به دوستی ها تون با پسر ها و پایان خیلی خوبی براتون میبینم !

    ما ايرانيا قضاوت كردن خوب بلديم خدارو شكر
    همونطور که جنبه انتقاد شنیدن و مواجه شدن با حقیقت رو هم داریم
    ..........

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    دوست عزیز حاضر هستید شروع کنید؟؟؟
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  14. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم خسته من تا قبل از اینکه بدونم دارید توی آمریکا زندگی میکنید اون حرف ها رو زدم
    من فکر کردم شمایید که دارید زمینه این روابط رو فراهم میکنید چون توی ایران دختر ها هم نقش دارند در اینکه این روابط شکل بگیره
    اما در محیطی مثل آمریکا روبرو نشدن با این پیشنهادات و افراد غیر ممکنه
    ولی بازم امیدوارم راه درستی رو که در پیش گرفتید ادامه بدید و و دور دوستی رو خط بکشید


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.