به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon2008 ازاین 5گزینه کدام برای ازدواج خوبه؟؟

    بدجوری تو آمپاس افتاده ام!!

    با سلام خدمت همه دوستان!!مخاطبانی که حوصله بخرج داده ووقت برمطالعه مطالب میگذارند ازهمه شون تشکر میکنم.
    دوستان بااینکه ادم مشهوری هستم همه جا منو میشناسند وباهمه راحت هستم دراین نزدیکی بدجوری از طرف دوستان واشنایان تحت فشار قرار گرفته ام که بایستی ازدواج کنم اما من در چند مورد که خود دخترا وخانواده هاشون برام پیشنهاد ازدواج داده اند مونده ام که کدوم یک را بپسندم ویژگی هرکدومشونو مینویسم خواهشا اگه شمابجای من بودید کدام گزینه راانتخاب میکردین.
    موردیک1
    خانمی با چهره 75 درصد زیبایی با مدرک تحصیلی فوق لیسانس حوزه که حدود 3 ماه برام کارکردند بخاطر محجبه بودنشون بدجوری مورد تایید من قرارگرفت .یه زمانی متوجه شدم که ایشون هم حواس خاصی بحرکات وعکس العمل های من دارند.خیلی ازشون خوشم اومد درچندین مورد کاری که ازشون دقت وصداقت را لمس کردم بدجوری شیفته ایشون شدم اماباوجودانکه خیلی مغرورم واون غرورم هرگز اجازه پالغزشی مردانگی را بمن نمی دهد که حتی یه لبخند منظور دار پیش یه زنی داشته باشم.سلیقه کاری وسلیقه پوشش او درمیان 157 خانواده واقعا یکتاست .اما بااینکه غرورم هرگز اجاطه خواستگاری به کسی را هرگز نداده است حتی درازدواجهای گذشته ام .اما این دفعه این صداقت وپاکی این خانم علی الخصوص مذهبی بودنش که درروزهای ماه رمضان برام کارمیکرد یه جورایی دیدم یه نوع دیگه شده ام ومدام به او فکر میکنم اما متانت او کوه غرورمو شکست.روزی که به دفترمراجعه کرده بود.باش یه خورده انس گرفتم تنها بودیم.ازش پرسیدم متولد کدوم سالی .ایشون هم گفتند63.بعد یه خورده شیطنت وارنگاهش کردم که انشالله خداازگناهمون بگذره .بعد بش گفتم هروقت تو خونه سرت خلوت شد یه زنگی بمن بزن .کارت دارم.اون هم با متانت گفت چشم.4 روز انتظار کشیدم زنگ نزد تموم لحظه شماری میکردم.یه روزی دیدم زنگم زدگفت اوامری بود.با ش صحبت کردم از تحصیلاتش پرسیدم وهمیشه یه خورده پریشان وار وانمود میشد علت اونو پرسیدم ایشون گفتند بایک نفر تو دانشگاه اشنا شده بودن یه هفته به عقد ایشون دراومدند تا بعد بخواستکاری ایشون بیاد واونهم اخلاقمون نگرفت سریع طلاق گرفتم.دوستان باورکنید دنیا رو سرم خراب شدوچرا کسی که اینقدر دوستش داشتم اخه این دیگه چرا موردددار؟؟؟وای اشک ازچشام جاری شد.فهمید ناراحتم گفت برای چی بغض گلوتو گرفته .یه دروغ مصلحتی گفتم که به سرنوشت شما میگریم درحالیکه به سرنوشت خودم که اولین خانم مورد پسند را باتمام وجود علایق قلبی پیدا کرده بودم که اونهم چون من به واژه طلاق حساسم به این موضوع برخوردم.ایشون ازمن علت طلاقهارا پرسیند شرح دادم.بعد گفتند منظوری ازاین مکالمه داشتین گفتم اره .درمورد شرایط وخیلی چیزها حدود یکماه تلفنی حرف زدیم یه زمانی سر مهریه اختلاف داشتیم باتوجه به سوابق طلاق من .ایشون وحشت داشتند ولی بعد ازاینکه منو کاملا چک کردند وپرونده های همسرای قبلی منو دیدند مهریه را 14 سکه پذیرفتند.من هم قبول کردم.توی این زمان عقد یه هفته انها وارتباط هم صحبتی وهمگردشی ایشون بااون پسر نعلتی که البته گواهی پزشکی برباکره بودنشون داشتند بدجوری وجدانمو عذاب می داد.که شاید بافلانی فلان کارو کرده البته ایشون تمام نخ وریز همه ارتباطاتشونو گفته بودند از بوسه الی مسائل دوست پسری که البته تو عقد شرعی بدون ارتباط جنسی.
    دوستان شب که میخوابیدم نصف شب که ازخواب بلند میشدم یه حسی بمن میگفت (خاک بر سرت.بی غیرت شده ای ؟که میری بایک دختر ی که یه هفته تو عقد کسی بوده اونو میگیری؟)این حسها خفه م میکرد منو میکشت .تو ذهنم ارتباطها یانها تجسم میشد دیونه میشدم میگفتم خدایا؟؟اخه اینو دوست دارم جواب مردمو چی بدم؟اخه فردا میگگن رفت با یه دختر عقد کرده ازدواج کرد .بلاخره بدجوری تو باتلاق بودم .روزهاباش حرف میزدم شبها میگریستم.من به ایشون گفتم حقوقتو میدم ولی به اینجابرا کارکردن نیایید نمخوام به شخصیتمون لطمهای از تشدد علایقمون وارد بشه.ایشون قبول کرده بودند وتوی همین روزها هم از یه نهاددولتی کاردولتی براشون جورشد وباموافقت فعلی من تاباازدواجمون اونجا رفتند رفته رفته عاشق هم میشدیم واون کابوس نعلتی (سوابق ارتباط احتمالی)او بااون پسره منو دیونه میکرد بلاخره یه روزی بش گفتم یه حسی شبها اذیتم میکنه.چی کارکنم ؟میترسم بعدازاینکه گرفتمت این حس قوی بشه وازهم فاصله بگیریم ایشون سرسخت برپافشاری ارتبازمون داشتند بدجوری ازمن خوششون اومده بود ولی من برای اینکه این حس منو زجر ندهد بش گفتم نمیتونم دلمو راضی کنم وبلاخره دل این خانمو شکستم وچندین باری هم زنگ زد واس داد جوابشو ندادم وداخربش گفتم قرارازدواج بکس دیگه ای دارم مابه درد هم نمیخوریم ولی باز سرسخت منو دوست دارند البته خانواده ایشون بدجوری فقیرند وتحت پوشش بهزیستی وکمیته امداد هستند.
    2-

    یه دختری هست حدود 30 ساله.ایشون هم مدتهایی برام کارکردند بامن راحت بودند چون من یه جورایی حرکات برادرانه دارم که هرزنی پیش من راحت میشه.این خانم یه خورده تنبل تشریف دارند ویه خورده هم بد حق حساب هستند چندین مورد ازمن دستقرض گرفته وبرنگردانده اند.خودشون چاق وقد کوتاه ازنظر قیافه 50 از 100 میگیرن.باپدرشون دوست هستم تردد خانوادگی دارم همیشه بخونه شون میرم ومیام متوجه علاقه این خانم بخودم شده ام یه جورایی ارایش میکنه وعشوه های زنانه درمیاره تا ببینه میتونه مخ منو بزنه یا نه .ولی من کجا وهمچین مخ کجا!!
    دیشب برام پیام دادند که نظرتون درمورد من چیست؟ایا بمن علاقه دارید باهم ازدواج کنیم یانه؟من درجوابشون گفتم من شمارا مث خواهر خودم میبینم وهیچ حسی به شما ندارم اگه خواستم ازدواج کنم درمورد شما فکر میکنم .گاهی اوقات تک زنکک میزنه ومن بیخیال این زنگ بازیها هستم.حالا نمی دونم بااین چی کنم؟؟؟؟
    3-یه خانم بیسوادازفامیلامون هستند درروستا زندگی میکنن خانم محجبه وبارخسار 50 از 100 ازخانواده متوسطتو سط مادرشون بمن پیشنهاد ازدواج دادند باایشون صحبت کردم علت مورد منتخب واقع شدنمو اایشون پرسیدم .گفتند درسالهای گذشته برخورد صمیمانه من وهمسرم را ازجایی مشاهده میکردند واونموقع فهمیده که برخلاف تصور وشایعات مردم من چقد تو زندگی نرم وتواضع دارم.باایشون هم شرایطهامونو گفتم وپذیرفتیم.ولی ناگفته نموند درسالهای گذشته این دختر بخونه ما اومده بودند با خانم من تو آشپزخونه نشسته بودند که همون موقع من هم به خانم قبلی م وهم به این نگاه کردم که ببینم کدوم خوشگلند خب خانمم زیبا بود ولی همون لحظه ناخود اگاه ازخدا خواستم که اینو هم بگیرم وزنم بشود ولی خب توی دلم اینها خطور کرد.بااین خانم بیسواد که فوق العاده پاک هست حتی شماره تلفن را نمیشناسد نمیدونم چی بکنم بگیرم یا نه؟
    مورد4
    یک نفر هم همسایه مون بدجوری روی من کلید کرده تموو بدنشو میزیزه بیرون .تااینکه نمیدونم مخواد من چی کنم .ولی غافل ازانکه من ازهمچین چیزها متنفرم یه بارهم مامانش ماشینمو نگه داشت وگفت خانوادتو بیار فامیل بشیم ولی من گفتم عمرا ازدواج نخواهم کرد.بااین هم چی کنم؟؟
    مورد
    5
    ت
    تازگیها 5مورددیگه از افرادی که بصورت انفرادی برام تو خونه هاشون کارمی کنند ازمیون اونها یه دونه بنظرم سن پایین حدود 26 که واقعا صداقت درکارش برق میزند یه جوری حواس منو جلب کرده تو خونه شون تردد دارم ولی خب ازحق وسلام شرم میکنم که تو سط کسی بش پیشنهاد ازدواج بدم.بنظرتون پیشنهاد بدم ؟اخه این اولین پیشنهاد عمرم هست؟چی کنم؟ایشون خانواده سالم وفقیر وخودشون مباح تشریف دارندبامقیاس زیبایی 70از 100ولی کم سواد حدود 4 کلاس .

    دوستان خواهشمندم کدوم گزینه خوب هست باتوجه به اخلاق هایی که من دارم .
    ویرایش توسط bkaf38 : پنجشنبه 24 بهمن 92 در ساعت 20:15

  2. کاربر روبرو از پست مفید bkaf38 تشکرکرده است .

    toojih (پنجشنبه 24 بهمن 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    202
    Array
    خیلی خوبه که به ازدواج فکر می کنید. میشه یک سوال ازتون بپرسم؟ شما در ازدواج به دنبال چه هستید؟

    راستش گزینه هایی که گفتید نقطه اشتراکی ندارند و این مساله این موضوع رو به ذهن تداعی می کنه که واقعا شما معیارهاتون برای ازدواج چیست؟ آیا پس از چندین طلاق و تجربه هایی که پیدا کردید می توانید معیارهای واضح و روشنی برای ازدواج سالم با توجه به شخصیتتون بنویسید. آیا معیارهای شما انقدر منعطف هستند که هر کسی که به شما ابراز علاقه کرد می تواند به عنوان یک گزینه در نظر گرفته شود؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  4. 5 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    bkaf38 (پنجشنبه 24 بهمن 92), HaD (سه شنبه 29 بهمن 92), khaleghezey (جمعه 25 بهمن 92), sara 65 (پنجشنبه 24 بهمن 92), شیدا. (جمعه 25 بهمن 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    خیلی خوبه که به ازدواج فکر می کنید. میشه یک سوال ازتون بپرسم؟ شما در ازدواج به دنبال چه هستید؟

    راستش گزینه هایی که گفتید نقطه اشتراکی ندارند و این مساله این موضوع رو به ذهن تداعی می کنه که واقعا شما معیارهاتون برای ازدواج چیست؟ آیا پس از چندین طلاق و تجربه هایی که پیدا کردید می توانید معیارهای واضح و روشنی برای ازدواج سالم با توجه به شخصیتتون بنویسید. آیا معیارهای شما انقدر منعطف هستند که هر کسی که به شما ابراز علاقه کرد می تواند به عنوان یک گزینه در نظر گرفته شود؟
    ممنون ازشما که وقت برمطالعه پیچ وخم مطالب من گذاشتید.
    معیارهای من درازدواج!!!اولا باکسی ازدواج کنم که عزت نفس وسربلندی داشته باشم وبخاطر نقاط ضعف همسر پیش هیچ کسی کم نیارم.چون خودمم کم نیاورده ام!
    دوما پاکی وصداقت با ززیبایی نورمال وخانواده ساده وبی ریا
    سوما عاری از هرگونه ارتباطات مضخرف باشد.
    اما جواب سوال بعدی!!
    آیا معیارهای شما انقدر منعطف هستند که هر کسی که به شما ابراز علاقه کرد می تواند به عنوان یک گزینه در نظر گرفته شود؟[/quote]
    ابراز علاقه ها زیادند ولی اوناییکه پررنگتر ند انها را عرض کردم.البته گزینه صدرصدی من نیستند شاید من گزینه انها هستم ولی خب درهرحال باید یه طوری برخورد کرد که دل کسی نشکنه!!مگه نه؟؟

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    اولا این همه حساسیت شما روی طلاق اون خانم وقتی خودتون دوبار جدا شدین رو اصلا درک نمیکنم!وقتی از طلاق اون خانم صحبت میکردین، از یه عباراتی استفاده کردین که انگار از یه فاجعه یا گناه غیر قابل بخشش حرف میزدین اما در مورد خودتون انگار اتفاقی نیفتاده!!
    البته دلیلی که ایشون برای طلاق آورده واقعا عجیبه! یعنی چی عقد کردن تا بعدا به خواستگاری بیان؟ از کی تا حالا قبل از خواستگاری عقد میکنن و بعد میفهمن که به درد هم نمیخون؟!!!!!!!

    دوم اینکه اکثر افرادی که انتخاب کردین از نظر سطح مالی و خانوادگی یا تحصیلات خیلی پایین هستند! اونم در حالی که بارها گفتین که خیلی سرشناسین و وضع مالی خوبی دارین! دلیل خاصی برای انتخاب افرادی دارین که تا این حد از نظر مالی با شما متفاوتند یا تحصیلات در حد ابتدایی دارند؟

    سوما توی ازدواج اگه بخوای دل کسی رو نشکونیم پس باید با ده ها نفر ازدواج کنیم! چه بسیار آدمایی که ممکنه به هزارو یک دلیل از ما خوششون بیاد آیا ما باید به همشون جدی فکر کنیم که نکنه دلشون بشکنه؟؟ اونم وقتی تا این حد با معیاراتون تفاوت دارند؟ مثلا شما که توی همین سایت بارها نشون دادین که چقدر افراطی به حجاب زن اهمیت میدین چرا اصلا باید به اون مورد چهارم حتی فکر کنین؟

    درنهایت اینکه از نظر من (که فقط دارم از روی نوشته های اندکتون تو این سایت قضاوت میکنم) با وجود دو بار جدا شدن و تاوانی که براش پرداخت کردین هنوز نگاهتون به ازدواج بسیار سطحیه!
    براتون آرزوی خوشبختی دارم

  7. 6 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    bkaf38 (جمعه 25 بهمن 92), kamr (شنبه 26 بهمن 92), maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), گیسو کمند (شنبه 09 اسفند 93), ستیلا (پنجشنبه 24 بهمن 92), شیدا. (جمعه 25 بهمن 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    65
    Array
    ارادتمندیم جناب شهریار، نمیدونم چرا داستانهات به نظرم بیشتر شبیه فیلمهای فارسی میمونه که توی 4-5 سال گذشته زیاد ساخته میشدن. گفتی کتاب هم نوشتی میشه لطفا معرفی کنی بریم بخونیم.

    اما در مورد گزینه ها، بر اساس عقاید و اصولی که ازتون توی نوشته هاتون دیدم به به نظرم رسید که ازتون بپرسم آیا شما محدودیت توی زن گرفتن داری؟ یعنی براتون مهمه چند تا زن داشته باشی؟ اگر مهم نیست به نظرم موردهای اول و پنجم مناسب هستند. فقط با معیار اینکه باید به خواستگاری شما بیاین نه شما به خواستگاری اونا نمیخونه. که البته بسیار برای من مایه خوشحالی و تعجب است که هموطنی دارم اینگونه. که باید دختران به خواستگاریش بروند و طلاق خود را هر چقدر بیشتر مایه افتخار بیشتر میداند و طلاق زن را مایه خجلت هر چند اندک.

    اگر اصول خود را میخواهید به ان پایبند بمانید به نظر من موردهای 2و3 مناسب خواهند بود. مورد 4 به نظر من رفتارهایی دارد که با اصول منافات دارد و درد سر خواهد شد و شاید افتخاری دیگر بر افتخارات شما افزون نماید.

  9. 6 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    bkaf38 (جمعه 25 بهمن 92), khaleghezey (جمعه 25 بهمن 92), maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرهنگ 27 (جمعه 25 بهمن 92), گیسو کمند (شنبه 09 اسفند 93), ستیلا (جمعه 25 بهمن 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    متنتون رو که خوندم واقعا ازتون ترسیدم.نمیدونم والا من تجارب شما رو ندارم اما اگه میخواستم توصیه ای به شما داشته باشم می گفتم قبل از اینکه بخواین ازدواج کنین نگاهتونو بازبینی کنین.
    فک کنم شما اگه منو میدیدید کلا حکم ارتدادو علیه من صادر می کردید.
    توی تاپیک یکی دیگه از دوستان میخواستم جوابتونو بدم اما گفتم درست نیست به چالش بکشونم.
    شما اگه دختری بهتون پیشنهاد میشد که 2سال رابطه ی دوستی با آقایی داشت در موردش چی فکر می کردین؟؟؟شما که عقد رسمی و شرعی رو زیر سوال میبرید چطور برخورد می کردید؟من تو اوج سرخوشی و جوونیم(تقریبا 21 سالگی) دوست شدم با کسی.لازمه که بگم من توی فرهنگی بزرگ شدم که خیلی از لحاظ پوششی مقید نبود.من هیچ وقت الزامی به پوشیدن روسری نداشتم .تو مهمونی هامون مقوله ای به عنوان حجاب نداشتم.جلوی کسانی که میومدن خونه مون معمولا شال یا چیزی نمی پوشیدم.با این پیشینه این آقا توی یه رابطه ی 2 ساله حتی یه بار منو بدون روسری ندیدن.عکس بدون حجابمو ندیدن.من تو اوج بچگی بودم اما رابطه ای رو از والدینم قایم نمی کردم. و هیچ خط قرمزیو نشکستم.من جزء دسته ی دختر های مورد داری هستم که شما قضاوتشون می کنین.اما شما که جای خدا نیستین!!!شما رابطه ی احساسی رو با خانومی پیش گرفتین،وابسته ش کردین بعد بهش میگین مورد دار!خوب برادر من اگه نمی خواستیش چرا ادامه دادی؟چرا وقتی فهمیدین ازش وقت نگرفتین که فکراتونو بکنین؟
    من اگه جای شما بودم هیچ کدوم این خانوما رو انتخاب نمی کردم.شما طلاقو حق خودتون می دونین و سرزنشی نمی کنین اما برای یه خانوم مایه ننگ می دونین.
    معذرت می خوام تند رفتم.یکم ازتون عصبانی شدم
    خانوم شماره 1 بهتره به نظرم
    کسی که در خانه ی شیشه ای زندگی می کند به خانه ی دیگران سنگ نمی اندازد!

  11. 7 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    bkaf38 (جمعه 25 بهمن 92), kamr (شنبه 26 بهمن 92), khaleghezey (جمعه 25 بهمن 92), maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرهنگ 27 (جمعه 25 بهمن 92), ستیلا (جمعه 25 بهمن 92), شیدا. (جمعه 25 بهمن 92)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    202
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shahrear نمایش پست ها
    ممنون ازشما که وقت برمطالعه پیچ وخم مطالب من گذاشتید.
    معیارهای من درازدواج!!!اولا باکسی ازدواج کنم که عزت نفس وسربلندی داشته باشم وبخاطر نقاط ضعف همسر پیش هیچ کسی کم نیارم.چون خودمم کم نیاورده ام!

    راستش من نفهمیدم منظورتون از این معیار چیست. شما معیارتون اینه که همسرتون بهتون عزت نفس بده؟ خوب اگر این یک معیاره فکر می کنید چگونه زنی با چه مشخصاتی به شما این حس رو میده؟

    دوما پاکی وصداقت با ززیبایی نورمال وخانواده ساده وبی ریا . سوما عاری از هرگونه ارتباطات مضخرف باشد.
    به نظرم این معیارها خوب هستند اما خیلی کلی هستند و کافی نیستند و همچنین نیاز هست با جزئیات بیان شوند. مثلا در مورد سادگی خانواده
    1- یک خانواده ساده چه مزایایی برای شما دارد؟
    2- شما یک خانواده ساده را چگونه تعریف می کنید؟

    یا مثلا شما ارتباطات مزخرف را چکونه تعریف می کنید و شامل چه ارتباطاتی می دانید؟؟


    اما جواب سوال بعدی!!
    آیا معیارهای شما انقدر منعطف هستند که هر کسی که به شما ابراز علاقه کرد می تواند به عنوان یک گزینه در نظر گرفته شود؟
    ابراز علاقه ها زیادند ولی اوناییکه پررنگتر ند انها را عرض کردم.البته گزینه صدرصدی من نیستند شاید من گزینه انها هستم ولی خب درهرحال باید یه طوری برخورد کرد که دل کسی نشکنه!!مگه نه؟؟

    من فکر می کنم ما مسول شکستن دل کسی نیستیم مگر اینکه عمدا کاری کرده باشیم که کسی به ما دل بسته باشد. و همینطور چرا یک مرد باید انقدر منفعل باشد تا انتخاب شود. بله به نظر من این نشان از غرور یک مرد ندارد بلکه نشانه منفعل بودن اوست.
    حتی اگر می خواهید منتظر بمانید تا کسی شما را انتخاب کند خودتان بگویید کدام از این گزینه ها که گفتید با این معیارهای کلیتان هماهنگی دارد
    ؟[/quote]

    در کل به نظر من شما هنوز نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی نکردید. شما برای یک انتخاب صحیح لازم است نقاط قوت و ضعف خود که تا به حال باعث شده در زندگی مشترک موفق نباشید را شناسایی کنید و با توجه به انها و شناخت کامل خودتان معیارهایی را برای همسر آینده تان در نظر بگیرید و بعد به دنبال انتخاب بر اساس شرایط و معیارهایتان باشید. و البته معیارهای صحیح و کامل،
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : جمعه 25 بهمن 92 در ساعت 01:20

  13. 6 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    bkaf38 (جمعه 25 بهمن 92), khaleghezey (جمعه 25 بهمن 92), maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرهنگ 27 (جمعه 25 بهمن 92), ستیلا (جمعه 25 بهمن 92), شیدا. (جمعه 25 بهمن 92)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    سلام
    اولا این همه حساسیت شما روی طلاق اون خانم وقتی خودتون دوبار جدا شدین رو اصلا درک نمیکنم!وقتی از طلاق اون خانم صحبت میکردین، از یه عباراتی استفاده کردین که انگار از یه فاجعه یا گناه غیر قابل بخشش حرف میزدین اما در مورد خودتون انگار اتفاقی نیفتاده!!
    البته دلیلی که ایشون برای طلاق آورده واقعا عجیبه! یعنی چی عقد کردن تا بعدا به خواستگاری بیان؟ از کی تا حالا قبل از خواستگاری عقد میکنن و بعد میفهمن که به درد هم نمیخون؟!!!!!!!
    ضمن تشکر از پاسخ دهی وتلف اوقات برمطالبم..
    این خصلت وخو دروجود من خدادای هست!!من دوتا عالم دارم تا کسی را بگیرم روی آبرو حجاب وانواع محدودیت ها فکر میکنم واون یکی عالم هرکی را گرفتم خیلی خیلی باش راحت وانس گرفته وخیلی بش اعتماد میکنم طوری که طرف از اعتمادم یا برخوردم یا نمی دونم از چی!!خودش اوتومات وار به رعایت اصول حجابی میشه تا مرزی پیش میرود که من بش میگم بابا زیاد سخت نگیر وزیاد هم خودتو نپوشون چی خبرته؟؟تو اینجوری میکنی مردم میگن شاید من ترا از روی جبر چنین کرد ه ام!! نمیدانم روس خانم چی اثری میزارم که خودبخود درامر حجاب افراطی تر از من میشه!!!ولی درهمه موارد ازادی بیان وعواطف قلبی میدهم.
    امادرمورد اون خانم!!!که چنین گفته اند .حب معلومه دروغ گفته اند.دروغ خانم همیشه یه خورده برفک میزنه ولی به روی او نیاوردم.معلومه که اول دوستی چند ساله بعد خواستکاری بعد عقد بعد طلاق...این راه طبیعی ش همینه .ولی خب من در برخورد بازنان انقد ساده پیشه ورم که فکر میکنن اصلا خیلی ساده وزود باورم.

    دوم اینکه اکثر افرادی که انتخاب کردین از نظر سطح مالی و خانوادگی یا تحصیلات خیلی پایین هستند! اونم در حالی که بارها گفتین که خیلی سرشناسین و وضع مالی خوبی دارین! دلیل خاصی برای انتخاب افرادی دارین که تا این حد از نظر مالی با شما متفاوتند یا تحصیلات در حد ابتدایی دارند؟
    (((کاملا خوب تشخیص دادید.دنبال ابتدایی تر ازاینها میگردم.چون یکی از خانم هام ازخانواده فوق لعاده پولدار بودند ولی خب کسی که پولدار هست قدر پولشو دونسته که پولدار شده وپول راازیه فقیر بیشتر دوست دارد.بنابر تجربه ای که دارم ازخانواده پولدار!!!!یه جورایی نفرت دارم.هرچندکه خانواده بااسالت بالایی بودند.امادرمورد اون یکی خانمم خوننواده تحصیلکرده عالی بودند ولی اونها هم طرز فکرشون هم دانش اموزی بود!!وهمه چی را باچشم قانون مینگریستند درحالیکه محبت فراتر از قانون هست!مثلا مدام اظهارداشتند مهریه حق زن هست باید بدی .باید یه شغل رمانتیک انتخاب کنی وبراخانومت طلافروشی وا کنی!!غافل ازانکه توی این زمونه اگه یه خانوم طلافروش باشه بهمراه طلاش قورتش میدن !!

    سوما توی ازدواج اگه بخوای دل کسی رو نشکونیم پس باید با ده ها نفر ازدواج کنیم! چه بسیار آدمایی که ممکنه به هزارو یک دلیل از ما خوششون بیاد آیا ما باید به همشون جدی فکر کنیم که نکنه دلشون بشکنه؟؟

    خانم محترم!!راه وروشهایی هست که میتونه جواب منفی بدهد ولی طرف ازما دلش نشکنه!!مثلا باگذاشتن یه شرایط سخت براش طرف خودش کنار میکشه ودلش هم نمی شکنه وخیلی هم خوشش می ادکه وصلت نکرد!من یادمه پارسال بود یه دختری اومد تو دفتر.دیدم یک زن هم بیرون وایستاد. تااومد داخل شناختم وفهمیدم که 5 روز پیش خونه اونها بودم ومدام دختره حواسش بمن بود.باش احوالپرسی .بعد نشست گفت برای گفتن یه چیزی اومده ام.گفتم بفرمایید ورومو به پایین انداختم که لاقل شرم کنه ومودبانه حرف بزنه!!!گفت اون خانمی که بیرون واایستاده مادرم هست .ازروزی که بخونه مااومده ای من عاشقت شده ام ودلتنگی منو میکشه وچندین بارهم زنگ زدم که شمااصلا بشماره ناشناس جواب ندادین اومدم بگم که دیونه تم.تا حرف زد وحرفاش تموم شد.برای اینکه دلش نشکنه بش جواب منفی ندادم ولی بش گفتم این دفعه تصمیم دارم 3تا زن بگیرم باشه یکی ش تو!!!همین اینو که گفتم !!بلند شد؟گفت 3 تا؟من بازن دیگه نمتونم تو یه خونه باشم واصلا مخوام تو فقط مال من باشیو...گفتم من شرایطم همینه.وبلند شد ورفت ومن هم بامادرش احوالپرسی وتعارف وهمه چی تموم شد.راهها زیاد هست تااینکه بجای باد تمسخر گرفتن احساسات یه زن اینگونه ملایم وار وادارش کنی تا خودش منصرف بشه!!

    اونم وقتی تا این حد با معیاراتون تفاوت دارند؟ مثلا شما که توی همین سایت بارها نشون دادین که چقدر افراطی به حجاب زن اهمیت میدین چرا اصلا باید به اون مورد چهارم حتی فکر کنین؟
    فکر که نمی کنم ولی خب دست بردار نیست .

    درنهایت اینکه از نظر من (که فقط دارم از روی نوشته های اندکتون تو این سایت قضاوت میکنم) با وجود دو بار جدا شدن و تاوانی که براش پرداخت کردین هنوز نگاهتون به ازدواج بسیار سطحیه!
    اینو قبول دارم!!!بعدازاین همه تجربه هنوز اینگونه شده ام پس فکر کن که قبلا چی بودم!!ازدواج را بشوخی گرفتم وآبروی خودمو بردم واینو قبول دارم
    برای شما هم کامیابی وسربلندی ارزومندم.
    براتون آرزوی خوشبختی دارم
    .

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    40
    Array
    چقدرررررررررررررر جاله مخصوصا مورد 4 مثل فیلمایی که تی وی نشون میده و خانوما و مادرشون پیشنهاد ازدواج به پسر میدن پس راسته؟ یعنی مردای ایرانی به جایگاهی رسیدن که خواستگار دارن؟
    اوکی از اینا گذشته به نظر من شما بلوغ لازم واسه مقوله ازدواجو نداری تا دیدگاهت درست نشده اصلا فکرشم نکن
    به نظرم گزینه 10 بهترین گزینه است

  16. کاربر روبرو از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده است .

    گیسو کمند (شنبه 09 اسفند 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم مجرد نمایش پست ها
    چقدرررررررررررررر جاله مخصوصا مورد 4 مثل فیلمایی که تی وی نشون میده و خانوما و مادرشون پیشنهاد ازدواج به پسر میدن پس راسته؟ یعنی مردای ایرانی به جایگاهی رسیدن که خواستگار دارن؟
    اوکی از اینا گذشته به نظر من شما بلوغ لازم واسه مقوله ازدواجو نداری تا دیدگاهت درست نشده اصلا فکرشم نکن
    به نظرم گزینه 10 بهترین گزینه است
    خانم مجرد؟!!
    یه خورده مودبانه حرف بزنید!!یعنی مردای ایرانی چی ایرادی دارند؟هرکاری هم بکنند تو حریم وناموس خانوادگی حساسیت بخرج میدند واین نقاط قوت یک مرد هست!!!
    درمقایسه با اروپا این مردای ایرانی هستند که حدومرز را نشکسته اند وتسلیم تصمیم های بی غیرتی نشده اند وهنوز غیرتشون با اشعه خاص میدرخشد .بلکه محدودیت های جامعه هست یه کم یه عده ای را منحرف نموده وبرای رفه نیاز ناچار به اقدام کارهای ناشایست رو اورده اند؟
    مگه مردهای ایرانی تو همه باشگاههای ورزشی وانواع مسابقات همیشه صدرنشین وافتخارافرین نیستند؟چرا شما این همه عظمت مردای ایرانی را نمی بینید؟بلکه عینک دودی خانم های ایرانی برای جلوگیری وبهره ورزی از نور خورشید وسلامتی چشم نیست!!همه جا عینک دودی یارفلکس را برای محافظت چشم بکار میبرند درغ تو ایران ما عده ای از پشت عینک های دودی راحت مردها وپسرهارا تماشا میکنند وازاینکه زاویه دیدشون از جلو مشخص نشه مجبوربه عینک رفلکس دودی رواورده اند!!
    بلکه مهریه هست دست پای مردای ایرانی را بسته ویک عده را روانه زندان ویک عده را تحمل به واژه ننگین بی ناموسی وکم اوردن جلوی زن نموده است!!واین کوتاه اومدن مردا باعث رواج بیحجابی وبی بندباری شده است!!!
    من تعجب میکنم ازسکوت مردای که درین تاپیک هستند!!!
    خانم مجرد مردان ایرانی اوناییکه واقعا مرد هستند همیشه خواستگاردارند ولی اوناییکه مردزندگی وبچه ننه هستند برا ییه دختر گرفتن جون هم میدند ولی خب اینها مرد نیستند دیگه .
    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط toojih نمایش پست ها
    ارادتمندیم جناب شهریار، نمیدونم چرا داستانهات به نظرم بیشتر شبیه فیلمهای فارسی میمونه که توی 4-5 سال گذشته زیاد ساخته میشدن. گفتی کتاب هم نوشتی میشه لطفا معرفی کنی بریم بخونیم.

    اما در مورد گزینه ها، بر اساس عقاید و اصولی که ازتون توی نوشته هاتون دیدم به به نظرم رسید که ازتون بپرسم آیا شما محدودیت توی زن گرفتن داری؟ یعنی براتون مهمه چند تا زن داشته باشی؟ اگر مهم نیست به نظرم موردهای اول و پنجم مناسب هستند. فقط با معیار اینکه باید به خواستگاری شما بیاین نه شما به خواستگاری اونا نمیخونه. که البته بسیار برای من مایه خوشحالی و تعجب است که هموطنی دارم اینگونه. که باید دختران به خواستگاریش بروند و طلاق خود را هر چقدر بیشتر مایه افتخار بیشتر میداند و طلاق زن را مایه خجلت هر چند اندک.
    ضمن تشکرازشما!!من یه عادت خالصانه ای که دارم فقط یک نفر را میتونم دوست داشته باشم یعنی یه نفر را 99 درصد ویکی را 1 درصد نمیتونم تو قلبم جا بدم!پس وقتی گزینه دوم محبوبیتش صفر میشه خوبیت نداره دختر مردمو بیاری وازعواطف محرومش کنی زن عاطفه 100 درصدی مخواد یک درصد کمبوددرعواطف درعقاید من خیانت هست.
    اما طلاق خودم را هرگز مایه افتخار ندانسته ام !!وا زکلمه طلاق انقدرنفرت دارم!!که خیلی ازاین واژه بیزارم!
    اماباتوجه به موقعیت اجتماعی خودم برایم افت شخصیت دارد که برم بایه زن مطلقه یا مورددار ازدواج وبقای نسل کنم!!یه سوال از شما دارم؟؟نمی گم چیزی هستم وفلان هستم تو کشور مون کدوم فرد سرشناش بایه زن مورددار ازدواج کرده؟ازسران گرفته تاپایین طبقات را چک کن !
    درمورد کتاب م بخاطر لو رفتن هویتم نمخوام بگم ولی وقتی که تونستم پستهای قبلی خودم را پاک کنم بطور پ خصوصی بشما میگم.

    اگر اصول خود را میخواهید به ان پایبند بمانید به نظر من موردهای 2و3 مناسب خواهند بود. مورد 4 به نظر من رفتارهایی دارد که با اصول منافات دارد و درد سر خواهد شد و شاید افتخاری دیگر بر افتخارات شما افزون نماید.
    این طلاق یه سرنوشت هست!یه تقدیر هست!!هیچ مرد وزن راضی به طلاق نیستند!ولی خب اتفاق میفته!حالا تقدیر سرنوشت من چنین شده شما بباد تمسخر میگین افتخاریعنی طلاق؟؟
    ازمکافات عمل هراس ندارید؟هر لحظه ممکنه این طلاق برای تک تک ماها رخ بدهد !!پس هیچکسی از طلاق در امان نیست!
    یه داستان کوتاهی بتون بگم!من یه زمان ی یه کالایی را عمده وتکی بخانواده ها مفروختم تو شهرمون یه نفر زنشو طلاق داده بود هرچی التماسم کردند بااون نفر معامله نکردم یعنی ازمردی که زنشو طلاق می داد انقدر نفرت داشتم که مخواستم بکشمشون.
    ولی خب تقدیر چنین خواست ما شدیم قهرمان مسابقه طلاق!!
    خیلی برین تقدیرم متاسفم.ومادام العمرازاین سرنوشت شاکی هستم.
    ویرایش توسط bkaf38 : جمعه 25 بهمن 92 در ساعت 21:11

  18. کاربر روبرو از پست مفید bkaf38 تشکرکرده است .

    toojih (جمعه 25 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. باید جهزیه ام رو جمع کنم و برگردونم،حس بدی دارم
    توسط آرامش خیال در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 اسفند 94, 01:41
  2. 6 درس از سبک زندگی حضرت زینب(س)
    توسط khaleghezey در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 بهمن 94, 12:51
  3. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  4. * آیا من بازیچه اش بودم؟
    توسط mohandes2 در انجمن شکست عشقی و عاطفی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 مرداد 89, 09:39
  5. مشارکت زن در هزینه های زندگی
    توسط mkh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 13 بهمن 86, 06:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.