با سلام و درود خدمت همگی دوستان عزیز
سپاس از اینکه وقت گرانبهاتون رو برای خوندن مشکلم میزارین
با خواهرم یه خونه خریدیم دوطبقه طبقه اولش رو آبجیم میخواد بشینه و طبقه بالاش رو ما.از اول قرار نبود با هم بگیریم میخواستیم یا تنها یه خونه یه طبقه بخریم یا با دوماد دومیمون بخریم.چون آبجیم بعضی وقتا شبا تنها میمونه داداش کوچیکم میره خونشون بلاخره پسفردا داداشم میخواد ازدواج کنه این وسط آبجی کوچیکه ما میمونه تنها.هیچی دیگه شانس خورده یه خونه پیدا کردیم و خریدیم دوتایی.مسائل مالیش بماند که زیاد برام مهم نیست یه سری مشکلاتی پیش اومد که حل شد.حالا مونده یه مسئله اصلی
اینوسط من خودم خانوادم و همسرم کلا اخلاقمدار هستیم آدمای ساده که کار به کار کسی نداریم از کسی هم خوشمون نیاد رفت و آمد رو میرسونیم به سالی یکبار یا نهایت دوبار اگه خیلی نزدیک باشه اونم.این وسط اخلاقش اصلا خوشم نمیاد یعنی به هیچ عنوان میخوام کمک بگیرم ازتون چیکار کنم.
سپاس از مدیر همدردی عزیز سنگتراشان گرامیبخاطر سایت زیباشون و شرمنده که فعلا برام مقدور نیست عضویت بزنم ولی در اصرع وقت حتما.رفتار جراتمندانه و طریقه درست حرف زدن رو کامل بلدم و آدم بی سرو زبونی هم نیستم خانومم که خداروشکری توی گرفتن حقش خیلی خوب رفتار میکنه. ولی بخاطر آبجی کوچیکم مجبورم(میدونم مجبورم رفتار غلطیه) منفعلانه برخورد کنم ولی دیگه خسته شدم بریدم نمیکشم بخدا
زله شدم بقرآن یعنی وقتی تلفنم زنگ میخوره فشار عصبیم یمزنه بالا چندبار معدم درد گرفته خانومم بدتر از من.
نمیتونم رابطم رو قطع کنم واسه خاطر آبجیم.میشه بگین چیکار کنم؟
چیزی که به ذهن خودم میرسه اینکه رابطه رو کمش کنم.دوستان اگه راه حل دیگه ای به ذهنشون میرسه خوشحال میشم کمکم کنن
با سپاس![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)