به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    می روم

    می روم ... اما نمی پرسم زخویش

    ره کجا .. ؟ منزل کجا ..؟ مقصود چیست

    بو سه می بخشم ولی خود غافلم

    کاین دل دیوانه را معبود کیست

  2. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    آه ... آری ... این منم . اما چه سود

    او که در من بود دبگر نیست نیست

    می خروشم زیر لب دیوانه وار

    او که در من بود آخر کیست کیست

  3. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    در خم پس کوچه هاي زندگي آرزو گم کرده تنها مي روم
    در شيار روشن تاريک شب لنگ لنگان سوي فردا مي روم
    مي روم شايد که در دشت شفق بينم آن رنگين پر خورشيد را
    مي روم شايد به بام کهکشان بينم آن تک اختر اميد را
    بسته ام بار سفر از شهر خود مي روم آشفته تا شهر دگر
    گشته ام بيگانه با هر آشنا مي روم شايد شوم بيگانه تر

  4. 2 کاربر از پست مفید دانه تشکرکرده اند .

    دانه (پنجشنبه 14 شهریور 87)

  5. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    دلم گرفته است...ميخواهم بگريم اما اشك به ميهماني چشمانم نمي آيد ,تنم خسته و روحم رنجور گشته و ميخواهم از اين همه ناراحتي بگريزم اما پا هايم مرا ياري نميكنند . مانند پرنده ايي در قفس زنداني گشته ام .
    بغضی عجیبی گلویم را می فشارد می خواهم کمی همراه خودم درد دل کنم که شاید کمی از بغضم کم شود ، با وجود این همه در بدری ها باز هم امیدم به پروردگار است اوست که امید نا امیدان است .
    دیگر نقش بهار را در پنجره قلبم نخواهم کشید ، دیگر با طلوع سخن نخواهم گفت و خاگستر قلب خود را برای همیشه بدست باد سرگردان ساحل خواهم سپرد و با کوله باری از غـــــــــم پرواز خواهم کرد البته اگر توانی برای پرواز کردن در وجودم باقی مانده باشد.
    امروز هم می خواهم به مهمانی نگاهش روم ،تاشاید در بگشاید و از خلوت نگاهش مرا صدا کند .
    در حسرت نگاهش آواره ترینم ، اشکهایم بی قراری میکند می خواهم بگریم تا کمی از اندوه درونم کاسته شود ولی نمیتوانم .
    ای خدا خودت میدانی چقدر دوستش دارم .از این دنیا فانی هیچ انتظاری ندارم آنکه همه نفس و عمر من بود رفت ، باور کن او هنوز هم قسم اول من است.
    دوست داشتن و عشق به او گناه نیست بلکه عبادت است و من سجده عشق را بجا می آورم تا آخرین نفسهایم ، روز ها و شب های پر از پریشانی و غم آخر تا چه وقت خدایا ؟
    متنفرم از همه چیز و همه کس حتی از زندگی ، می نشینم در انتظار او تا وقتی که نفس مرا یاری دهد .

  6. 2 کاربر از پست مفید دانه تشکرکرده اند .

    دانه (سه شنبه 12 شهریور 87)

  7. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    خداوندا
    مي بيني با من چه كردي؟ او را كه مي ستودم ، او را كه شريك تو مي دانستم و برايم همچون تو خدايي مي كرد به چه قيمت ارزاني از دست دادم.
    خداوندا
    مي بيني كه تاوان عشقي را كه سالها در سينه ام پروراندم و همچون كودكي در آغوش خود بزرگ كردم، نتوانستم بپردازم؟
    خداوندا
    حالا مي گويي چه كنم؟ اشك بريزيم؟ مويه كنم؟ زجه بزنم؟ به دست و پاي كه بيفتم.
    به كساني التماس كنم كه هيچگاه برايم ارزشي نداشتند اما حالا تصميم گيرنده اند و عشق پاسخگوي آن نيست؟
    جالب است كه هر كسي ميزان عشق مرا با ترازوي خود سنجيد و احساسم را به بهايي ارزان به همه آنچه كه فاني است فروخت

  8. 3 کاربر از پست مفید دانه تشکرکرده اند .

    دانه (سه شنبه 12 شهریور 87)

  9. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    اي بهترينم
    اي بت بزرگ من
    اي تمام لحظه هاي زندگيم
    برايم جاودانه اي. تو خود مني. وجود مني. من بي من هيچ است. چگونه مي گويند تو را ترك كنم يعني بايد خود را ترك كنم؟
    مي شنيدم كه مي گفتند دنيا به هيچ است و به آن دل نبند، مي شنيدم كه مي گفتند دنيا به هيچ كس وفا نمي كند اما نمي دانستم كه نه تنها دنيا ارزش ندارد بلكه اينقدر پست است كه براي هيچ چيز ديگري هم ارزش قايل نيست. حتي عشق

  10. 3 کاربر از پست مفید دانه تشکرکرده اند .

    دانه (سه شنبه 12 شهریور 87)

  11. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,088 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    سلام دانه
    تجارب خاصی هست. گرچه گزنده است ولی در تلخی خود شیرینی خاصی دارد كه احساس، دوست دارد آنها را ادامه دهد.
    اما صبر تنها هماغوشی هست كه ما را مدد می كند.

    دانه
    از آنجا كه این تاپیك را با عنوان احساس باز كردید... من هم از ورود به مباحث غیر احساسی خودداری می كنم.
    من تصور می كنم در این جور مواقع هیچ كس جزخودمون نمی توانیم خود را درك كنیم.
    تجربه منحصر به فردی هست اوج عشق و همین طور تجربه منحصر به فردی هست كه احساس تنهایی كه پس از عدم وصال ایجاد می شود.
    اما همه كسانی كه چنین تجربه ای دارند، در هماغوشی صبر و تمركز زدایی به مرور به ثباتی آرامش بخش می رسند. و متوجه می شوند عشق به آنها چنین احساسی داده است، نه معشوق

    به هر حال اگر دوست داشتی بیشتر برای ما بگو....
    ما همه در این تالار كنار هم و غم آشنای هم هستیم.

  12. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 12 شهریور 87)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 18:19]
    تاریخ عضویت
    1387-1-09
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    4,552
    سطح
    43
    Points: 4,552, Level: 43
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    174

    تشکرشده 197 در 81 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    هر جا دلی غمگین است ؛ آن دل از ان من است و من در ان جای دارم........."خدا"

  14. 4 کاربر از پست مفید a_b تشکرکرده اند .

    a_b (سه شنبه 12 شهریور 87)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1387-5-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,486
    سطح
    36
    Points: 3,486, Level: 36
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    ممنون a_b عزیز
    جمله ات واقعاً آرومم کرد.
    منم یک هفته ای است که بی قرارم ، دلتنگم ، حساس خفگی میکنم ، هر چه گریه میکنم آروم نمیشم .
    حس بدیه ، احساس تنهایی ........................ خیلی ... خیلی .............بد بد ................
    توی این روزها و لحظات مقدس و پاک بیائید برای هم دعا کنیم .
    و بیشتر از همیشه به یاد هم باشیم .

  16. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: بگذار از احساسم برايت بگويم اي بهترينم.

    مي دانم اكثر دوستان تاپيك "ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار" را خوانده اند.
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=1346
    گر چه او قبلاً ازدواج كرده بود، گر چه او فرزند داشت اما بي دريغ عاشق من بود و آنچه كه برايم كرد خدايي بود.
    به پايم افتاد تا او را رها نكنم.اما من خودخواهانه خودم و خواسته هايم را انتخاب كردم نه او و عشقم را. او همه چيزش را پاي اين عشق داد اما من فقط خودم را خواستم. مدتيست نمي توانم به خودم در آينه نگاه كنم. من اصرارهاي او را ناديده گرفتم. تا چشمم به يك خواستگار بهتر با شرايط مطابق با ايده آل خانواده خورد او را زير پايم گذاشتم. خانواده ام او را خرد كردند به غرورش بها ندادند و از او به عنوان يك شياد ياد كردند.
    او دست و پا زد، اما كسي دست او را نگرفت. او گريه كرد اما كسي اشكي از چشم او پاك نكرد، او التماس كرد، اما فريادهايش به هيچ جا نرفت. كسي او را نديد. همه به من مي گفتند تو جووني، آرزو داري؛ ... فلان است و چنان است. او قبلاً ازدواج كرده او به درد تو نمي خورد و .....( حرفهايي از اين قسم كه يادآوري اش لرزه به اندامم مي گذارد) كاري جز گريه از من بر نيامد. حالا ما هم به خاطر خواست ديگران مي خواهيم از هم جدا شويم. به خواستگارم كه يك شبه از معشوقم كه نقش خدا برايم بازي كرد عزيزتر شد. حالا من ماندم و يك عمر پشيماني از آنچه من به دست خود كردم. دست خواستگار راخودم گرفتم و به خانه بردم. معشوقم را خودم زايل كردم. چطور از او بگذرم. كسي كه سالها تكيه ام به او بوده. كسي كه نگذاشت خمي به ابرويم بيايد. كسي كه غرق در محبت او بودم و نفهميدم كه اطرافم چه مي گذرد. چه كنم. دائم توي سر خودم مي زنم و مي گويم" ديدي چه خاكي به سرم شد؟؟؟" "‌ديدي چه آسون زندگيمو باختم؟؟؟" "ديدي....." اي خدا چرا كسي حرف مرا نفهميد.
    هيچ كس نمي فهمد. مرا و حرف مرا نمي فهمد.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 00:29
  2. اخبار و حوادث چه مي گويند ؟!!!
    توسط آرمان 26 در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 خرداد 88, 19:23
  3. دنبال خانواده اى ميجويم كه اصلا درعمرشون ناراحت نشدند
    توسط marya1980@sm__z در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 04 آبان 87, 18:20
  4. لطفاً عناوين مناسب انتخاب كنيد
    توسط دانه در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 تیر 87, 14:29

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.