به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 بهمن 92 [ 19:39]
    تاریخ عضویت
    1392-11-09
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    10
    سطح
    1
    Points: 10, Level: 1
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    یه شوهر پر از تناقض؛ باید چیکارکنم؟

    سلام دوستای گلم؛ من سه ساله ازدواج کردم دوتا بچه دوقلوهم دارم تو خونه پدرشوهرم زندگی میکنیم.مادرشوهرم فوت کرده وپدرشوهرم مجددا ازدواج کرده که یه بچه 3 ساله هم دارن...اگرچه خیلی بااوناهم مشکل دارم اما مشکل اساسی من شوهرمه که نمیدونم بایدباهاش چیکارکنم؟بیکاره واخلاقیاتش باهم جوردرنمیاد.اهل نماز وقرآنه وباخانواده اش خیلی خوب رفتارمیکنه بااینکه اونها هیچ احترامی واسه ماقایل نیستن وواسه رفع مشکلاتمون بااینکه تواناییش روهم دارن هیچ کاری نمیکنن. مخصوصا باباش.همیشه میگه آدم باید صبرکنه خدا خودش درست میکنه وبااین تفکراتش حقش همیشه ضایع میشه امادرموردمن وخانواده ام اصلا صبورنیست وهرحرف یارفتاری رو بزرگش میکنه..بااینکه خانواده ام به خاطرشناخت اخلاقش خیلی محتاط رفتارمیکنن ونهایت اخترام روبهش میذارن..هرحرفی که من میزنم که خوشش نیاد یامنو کتک میزنه یا یه چیزی میشکونه اصلا واسه من ارزش قایل نیست.نسبت به من وبچه هاخیلی بیخیاله حتی اگه از درد بمیرم هم حاضرنیست باهام دکتربیاد میگه بامامانت برو یاخوب میشی بیخیالش شو...خیلی واسه خودش ولخرجه اماواسه نن وبچه هام نه اینکه نخره ها اما حسابگرانه تر رفتارمیکنه.خونه خانوادهاش اگه مهمونی باشیم خیلی کمک میده اما درمورد خونه خودمون حتی زمانی که من بارداربودم حاضرنبود دست به سیاه وسفید بزنه جلوی مهمونها..وبااینکه میدونه چقدربزرگ کردن دوقلو اونم توی این خونه باشرایطش چقدرسخته اصلاکمکم نمیده.همه کارهاروبه تنهایی انجام میدم.حتی چندشب پیش وقتی هیچ جوری دخترم آروم نمیشد باکتک فقط به من گفت مادرشی چه طور مادری هستی که نمیتونه بچه اش رو آروم کنهوباهمه این مشکلات بازم بچه میخواد.دارم میترکم خیلی خودم روجلوی خانواده ام حتی مامانم خوشبخت نشون دادم اما هرشب روباگریه سرکردم...

  2. کاربر روبرو از پست مفید hasti91 تشکرکرده است .

    سمیرا200 (سه شنبه 22 بهمن 92)

  3. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز،

    این که دوقلو دارید خیلی خوبه. هم بامزه و دوست داشتنیه،
    هم داشتن دو تا فرشته کوچولو و دیدن بازی و خنده و غذا خوردن و خوابیدن و .... لحظه لحظه زندگیشون نعمته.
    واقعا خوش به حالتون
    می دونم خیلی سخته، مخصوصا وقتی کوچیکتر بودند و زحمت زیادی براتون داشته، اما سختیش دیگه رد شده.
    الان دیگه کارهای خیلی ابتدایی مثل دسشویی رفتن و غذا خوردن و بازی کردن را یاد گرفتند و دیگه نیاز صددرصدی به شما ندارند و یک چند درصدی مستقل شدند.
    شما هم کم کم خستگیتون از بزرگ کردن دوقلوها در می ره و یه کم وقت استراحت پیدا می کنید.

    در مورد خونه، فکر می کنم اگر بتونی مستقل بشید، مشکلتون کمتر بشه. امکانش نیست که شما در طبقه جداگانه ای زندگی کنید
    یا خونه طوری نیست که با یک سرویس بهداشتی و آشپزخونه ساده از هم جدا بشید؟
    اگه بتونی یه شرط برای شوهرت بذاری و مثلا خواسته ات را اینطور مطرح کنی که وقتی مستقل شدیم به بچه دار شدن فکر می کنی و ... شاید خوب باشه.

    در مورد بچه دار شدن، تصمیم شوهرتون چقدر جدیه؟
    شما خودتون دیگه بچه نمی خواهید یا فعلا آمادگیش را ندارید؟

    یه تاپیک دیگه هم بود که یه خانمی دوقلو داشت و با پدرشوهرش زندگی می کرد.
    اگر برای شماست می تونید درخواست بدید پس ورد جدید را بگیرید و با همون اسم کار کنید که دوستان سابقه تاپیکهاتون را بدونند و با اطلاعات بیشتری راهنمایی کنند.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    واحد (سه شنبه 22 بهمن 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 اردیبهشت 95 [ 16:45]
    تاریخ عضویت
    1392-10-25
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,802
    سطح
    25
    Points: 1,802, Level: 25
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم اصلا اصلا اصلا نذار 1ثانیه هم به بچه دار شدن فکر کنه.با این شرایط اصلا درست نیست والا 2تا آوردی اینطوریه چه بسا 3تا.من با بچه مخالف نیستم ولی میگم هر چیزی وقتی داره نه؟خودمم مثل شما مادرم اما یه قلو.بنظرم منشا همه ی این رفتارشان به بیکاری مربوطه. خوب مرد باید کار کنه شاید چون شغل ثابتی نداره اینطور رفتار میکنه و از رفتار دیگران هراس داره که مبادا بهش ترحم کنن.مخصوصا نمیخواد جلو خانواده ی همسرش کم بیاره واسه همینم خیلی رفتار جدی نشون میده تا کسی جرات نکنه حرفی بزنه..چکار کنه خب اونم دیوار کوتاه تر از تو پیدا نکرده تا خروشم روش خالی کنه زیاد بهش گیر نده بهش توجه کن کاری کن قدرتی بدونه.من نفهمیدم که با پدر شهرت تو یه خونه ای یا طبقه ی فوقانی اونایی؟شهرت بیکاره چطور ولخرجی میکنه پولشو از کجا میاره؟باباش که نمیده.تشویقم کن دنبال کار بگرده و بهش بگو.که تو مرد منی و من بهت افتخار میکنم.وقتی هندونه زیر بغل مردا بزاریم یکم خودمونو دست بالا میگیرن و میشن یه تکیه گاه خوب اما زیادی هندونه هم خوب نیست!اگه هم سختیه تحمل کن باهاش مهربون باش تا جایی که میتونی از بحثها کناره گیری کن ادامه نده

  6. کاربر روبرو از پست مفید leyli jan تشکرکرده است .

    واحد (سه شنبه 22 بهمن 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.