با سلام خدمت همه دوستان و تشکر پیشپیش بابت توجه کردن به این پست
دوستان خواهشا قبل از شروع هرچیز باید بگم که بسیاری از افرادی که تو این تاپیک درخواست مشورت میدن میخوان راه رسیدن به یک هدف خاص رو پیدا کنن و نه راهی برای تغییر دادن هدف یا منصرف شدن و من این موضوع رو توی پستهای بقیه کاربران متوجه شدم که اکثر بحث کردنها و مجادله ها به نظرم به خاطر همینه چون خود فرد هم معمولا میدونه که شرایطش شاید مشکلی داره و برای پیدا کردن راه حل و مشورت در این مورد بیشتر از اساتید گرامی این سایت کمک میگیره، بعد از این همه حرف زدن باید بگم که مشکل منم تقریبا چنین چیزیه :)
البته من کسی نیستم که نظر خاصی درمورد دیدگاه شما بدم و همه مطمئنا از من توانایی بیشتری دارین.
موضوع از این قراره که من مدت 2 سال میشه که به یه دختر علاقه مند شدم اولین باری که ایشون رو دیدم سر یه کلاس تو دانشگاه بود که با گذشت یکی دو ماه رفتار و محاسن زیادشون بیشتر منو جذب کرد البته فقط در حدی که ایشون مورد تاییدم بودن در ادامه احساس کردم این خانوم هم ممکنه حسی به من داشته باشه و طرز نگاه کردن و رفتارشون باعث شد این فکر به ذهنم برسه برای مثال اگه یه پسر زیاد به دختری خیره بشه ممکنه دختر حالا یا توجهی نشون نده یا حالت بیزاری به خودش بگیره اما من هروقت به این خانوم نگاه میکردم ازم رو بر نمیگردوند و حتی بهم لبخند میزد و انگار منتظر این بود که باهاشون رابطه ای ایجاد کنم تا زمانیکه برای اولین بار بهم سلام کرد و این سلام کردن چند بار دیگه هم اتفاق افتاد و همین باعث شد من که تا قبل از این اصلا ازدواج رو یک اتفاق دور برای خودم میدیدم و زیاد به این موضوع فکر نمیکردم بیشتر به این مسئله توجه کنم و درمورد این خانوم تحقیق کردم و در این راه بیشتر به تصمیمم اطمینان پیدا میکردم و کمالات بیشتری از ایشون برام آشکار میشد تا اینکه یک روز سعی کردم به یه بهانه و بنا به نظر بعضی از دوستان باهاشون رابطه ای جهت آشنایی بیشتر برقرار کنم که نمیدونم این تصیم تا چه حد درست بود و هرطور شده به بهانه ای ازشون درخواست شماره تلفن کردم و احساس کردم مقداری از این درخواستم ناراحت شد اما بالاخره با همون حالت ناراحتی شمارشو داد و من هرچقدر سعی کردم از این طریق مسیر آشنایی رو هموارتر کنم موفق نشدم البته هیچوقت بهشون زنگ نزدم و هر از چند گاهی به بهانه ای پیام دادم که بیشتر وقتها یا یه جواب کوتاه و چند کلمه ای گرفتم یا اصلا جواب ندادن یکبار هم سعی کردم از طریق ایمیل احساسم رو بیان کنم اما جوابی دریافت نکردم و اصلا نمیدونم ایمیل رو خوندن یا نه
البته باید بگم که قصد من ازدواجه و اصلا با دوستی و چنین رفتارهایی موافق نیستم و فقط سعیم از ایجاد ارتباط ایجاد فرصتی برای ایشون جهت شناخت خودم و اثبات اهمیتی که برام دارن بود و همچنین پیدا کردن راهی برای از دست ندادنش اما خوب به دلیل شرایط موجود نمیتونم راه درست رو انتخاب کنم، من 24 سالمه و کمتر از یک سال میشه که درسم تموم شده و فعلا نتونستم درمورد شغل موفق باشم و فعالیتی که به عنوان یه شغل رسمی ازش یاد کرد رو بیان کنم و سرمایه آنچنانی هم ندارم و کل سرمایه ام چند میلیون بیشتر نیست موضوعی که بیشتر ذهن منو به هم ریخته توجه زیاد از طرف دیگران به این خانومه و خودم چند بار شاهد بودم که افرادی با نظری مشابه من و اکثرا با دید و نیت منفی نسبت به این خانوم اظهار نظر کردن که باعث واکنشهای عجولانه ای از طرف من در مقابل این افراد شده و اینکه این خانوم یک سال از من بزرگترن و امکان ازدواجشون نمیتونه کم باشه و دلم نمیخواد کسی که دارای این همه کمالات برای ازدواجه و یک فرد کاملا ایده آل هست رو از دست بدم و راستش با خودم که فکر کردم کسی رو نتونستم مثال بزنم که تا این حد با معیارهای من مطابقت داشته باشه و از طرفی هم علاقه فراوانی که نسبت بهشون دارم رو فراموش کنم اما خوب نمیدونم اصلا چه جوری این موضوع رو با خانواده ام مطرح کنم و از این هم اگه بشه گذشت با شرایط نسبتا نامطلوب خودم چیکار کنم و مطمئنا نداشتن کار شبیه اینه که برای خرید بری و پول نداشته باشی و نباید انتظار داشت که باهات کنار بیان و این موضوع برام یه مشکل پیچیده شده و اضطراب و نگرانی اینکه همه چیز به میلم پیش نره خیلی عذابم میده و در صورت داشتن یه شغل مناسب شاید اصلا درنگ نمیکردم البته نسبت به پیدا کردن شغل زیاد ناامید نیستم اما در حال حاضر استقلال مالی و جایگاه شغلی قابل تاکیدی ندارم، حداقل یک یا دو سال طول میکشه که به یک حالت بی نوسان و مشخص برسم اما خوب ممکنه تا اون موقع دیگه فایده ای به حالم در جهت حل این مسئله نداشته باشه، من خدمت سربازی هم ندارم و از نظر خونه هم تقریبا یه پشتوانه دارم.
لطفا نظر بدین که چقدر شرایطم برای ازدواج میتونه قابل پذیرش باشه و چقدر دید من نسبت به شرایطم درسته؟ البته من درمورد ارتباط با خانوادم درمورد این موضوع هم یه مقدار مشکل دارم و تا جایی که برام واضحه اینه که خانوادم اصلا تصور ندارن که من الان تو فکر ازدواج باشم و دیدشون نسبت به ازدواج کردن من به حداقل 2 یا 3 سال دیگه معطوف میشه
دوستان خواهشا درمورد منصرف شدنم نظر ندین و تشخیص موقعیت مناسب ازدواج برای خودم هم خیلی راحته و ساده است، راستش اگه کس دیگه ای تا قبل از این با چنین شرایطی باهام مشورت میکرد شرایطش رو مطلوب نمیدیدم و درمورد خودم هم تا حدودی این نظر رو دارم اما خوب مطمئنم هیچوقت دیگه با چنین فردی روبرو نمیشم و با وسواسی که من دارم هیچگاه بازم چنین فرصتی برام مهیا نمیشه که تا این حد نسبت بهش خرسند باشم.
پیاپشی از نظر همه دوستان و لطفی که به بنده خواهند داشت تشکر میکنم بازم ببخشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)