به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    208
    سطح
    4
    Points: 208, Level: 4
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درخواست مشورت درمورد متناسب بودن شرایطم برای ازدواج و راهنمایی در این مورد

    با سلام خدمت همه دوستان و تشکر پیشپیش بابت توجه کردن به این پست

    دوستان خواهشا قبل از شروع هرچیز باید بگم که بسیاری از افرادی که تو این تاپیک درخواست مشورت میدن میخوان راه رسیدن به یک هدف خاص رو پیدا کنن و نه راهی برای تغییر دادن هدف یا منصرف شدن و من این موضوع رو توی پستهای بقیه کاربران متوجه شدم که اکثر بحث کردنها و مجادله ها به نظرم به خاطر همینه چون خود فرد هم معمولا میدونه که شرایطش شاید مشکلی داره و برای پیدا کردن راه حل و مشورت در این مورد بیشتر از اساتید گرامی این سایت کمک میگیره، بعد از این همه حرف زدن باید بگم که مشکل منم تقریبا چنین چیزیه :)
    البته من کسی نیستم که نظر خاصی درمورد دیدگاه شما بدم و همه مطمئنا از من توانایی بیشتری دارین.
    موضوع از این قراره که من مدت 2 سال میشه که به یه دختر علاقه مند شدم اولین باری که ایشون رو دیدم سر یه کلاس تو دانشگاه بود که با گذشت یکی دو ماه رفتار و محاسن زیادشون بیشتر منو جذب کرد البته فقط در حدی که ایشون مورد تاییدم بودن در ادامه احساس کردم این خانوم هم ممکنه حسی به من داشته باشه و طرز نگاه کردن و رفتارشون باعث شد این فکر به ذهنم برسه برای مثال اگه یه پسر زیاد به دختری خیره بشه ممکنه دختر حالا یا توجهی نشون نده یا حالت بیزاری به خودش بگیره اما من هروقت به این خانوم نگاه میکردم ازم رو بر نمیگردوند و حتی بهم لبخند میزد و انگار منتظر این بود که باهاشون رابطه ای ایجاد کنم تا زمانیکه برای اولین بار بهم سلام کرد و این سلام کردن چند بار دیگه هم اتفاق افتاد و همین باعث شد من که تا قبل از این اصلا ازدواج رو یک اتفاق دور برای خودم میدیدم و زیاد به این موضوع فکر نمیکردم بیشتر به این مسئله توجه کنم و درمورد این خانوم تحقیق کردم و در این راه بیشتر به تصمیمم اطمینان پیدا میکردم و کمالات بیشتری از ایشون برام آشکار میشد تا اینکه یک روز سعی کردم به یه بهانه و بنا به نظر بعضی از دوستان باهاشون رابطه ای جهت آشنایی بیشتر برقرار کنم که نمیدونم این تصیم تا چه حد درست بود و هرطور شده به بهانه ای ازشون درخواست شماره تلفن کردم و احساس کردم مقداری از این درخواستم ناراحت شد اما بالاخره با همون حالت ناراحتی شمارشو داد و من هرچقدر سعی کردم از این طریق مسیر آشنایی رو هموارتر کنم موفق نشدم البته هیچوقت بهشون زنگ نزدم و هر از چند گاهی به بهانه ای پیام دادم که بیشتر وقتها یا یه جواب کوتاه و چند کلمه ای گرفتم یا اصلا جواب ندادن یکبار هم سعی کردم از طریق ایمیل احساسم رو بیان کنم اما جوابی دریافت نکردم و اصلا نمیدونم ایمیل رو خوندن یا نه
    البته باید بگم که قصد من ازدواجه و اصلا با دوستی و چنین رفتارهایی موافق نیستم و فقط سعیم از ایجاد ارتباط ایجاد فرصتی برای ایشون جهت شناخت خودم و اثبات اهمیتی که برام دارن بود و همچنین پیدا کردن راهی برای از دست ندادنش اما خوب به دلیل شرایط موجود نمیتونم راه درست رو انتخاب کنم، من 24 سالمه و کمتر از یک سال میشه که درسم تموم شده و فعلا نتونستم درمورد شغل موفق باشم و فعالیتی که به عنوان یه شغل رسمی ازش یاد کرد رو بیان کنم و سرمایه آنچنانی هم ندارم و کل سرمایه ام چند میلیون بیشتر نیست موضوعی که بیشتر ذهن منو به هم ریخته توجه زیاد از طرف دیگران به این خانومه و خودم چند بار شاهد بودم که افرادی با نظری مشابه من و اکثرا با دید و نیت منفی نسبت به این خانوم اظهار نظر کردن که باعث واکنشهای عجولانه ای از طرف من در مقابل این افراد شده و اینکه این خانوم یک سال از من بزرگترن و امکان ازدواجشون نمیتونه کم باشه و دلم نمیخواد کسی که دارای این همه کمالات برای ازدواجه و یک فرد کاملا ایده آل هست رو از دست بدم و راستش با خودم که فکر کردم کسی رو نتونستم مثال بزنم که تا این حد با معیارهای من مطابقت داشته باشه و از طرفی هم علاقه فراوانی که نسبت بهشون دارم رو فراموش کنم اما خوب نمیدونم اصلا چه جوری این موضوع رو با خانواده ام مطرح کنم و از این هم اگه بشه گذشت با شرایط نسبتا نامطلوب خودم چیکار کنم و مطمئنا نداشتن کار شبیه اینه که برای خرید بری و پول نداشته باشی و نباید انتظار داشت که باهات کنار بیان و این موضوع برام یه مشکل پیچیده شده و اضطراب و نگرانی اینکه همه چیز به میلم پیش نره خیلی عذابم میده و در صورت داشتن یه شغل مناسب شاید اصلا درنگ نمیکردم البته نسبت به پیدا کردن شغل زیاد ناامید نیستم اما در حال حاضر استقلال مالی و جایگاه شغلی قابل تاکیدی ندارم، حداقل یک یا دو سال طول میکشه که به یک حالت بی نوسان و مشخص برسم اما خوب ممکنه تا اون موقع دیگه فایده ای به حالم در جهت حل این مسئله نداشته باشه، من خدمت سربازی هم ندارم و از نظر خونه هم تقریبا یه پشتوانه دارم.
    لطفا نظر بدین که چقدر شرایطم برای ازدواج میتونه قابل پذیرش باشه و چقدر دید من نسبت به شرایطم درسته؟ البته من درمورد ارتباط با خانوادم درمورد این موضوع هم یه مقدار مشکل دارم و تا جایی که برام واضحه اینه که خانوادم اصلا تصور ندارن که من الان تو فکر ازدواج باشم و دیدشون نسبت به ازدواج کردن من به حداقل 2 یا 3 سال دیگه معطوف میشه
    دوستان خواهشا درمورد منصرف شدنم نظر ندین و تشخیص موقعیت مناسب ازدواج برای خودم هم خیلی راحته و ساده است، راستش اگه کس دیگه ای تا قبل از این با چنین شرایطی باهام مشورت میکرد شرایطش رو مطلوب نمیدیدم و درمورد خودم هم تا حدودی این نظر رو دارم اما خوب مطمئنم هیچوقت دیگه با چنین فردی روبرو نمیشم و با وسواسی که من دارم هیچگاه بازم چنین فرصتی برام مهیا نمیشه که تا این حد نسبت بهش خرسند باشم.
    پیاپشی از نظر همه دوستان و لطفی که به بنده خواهند داشت تشکر میکنم بازم ببخشید

  2. کاربر روبرو از پست مفید bluesea تشکرکرده است .

    1234567 (شنبه 12 بهمن 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام، خب شرایطتت همونطور که خودت هم گفتی آماده برای تشکیل خانواده نیست ولی به نظر من اگه فکر میکنی که ایشون شرایط خوبی برای ازدواج داره نباید به خاطر شرایط الانت ازش بگذری. باهاش جدی در اینمورد صحبت کن و شرایطتت رو هم با صداقت بهش بگو و تصمیم گیری رو به خودش واگذار کن. یا بهت فرصتی میده که شرایطتت مهیا بشه یا هم اینکه شما رو رد میکنه. اینطوری بعدن خودت رو سرزنش نخواهی کرد و آسیبی که این سرزنش کردنها میتونه بهت بزنه رو کمتر میکنی.

  4. 3 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (جمعه 11 بهمن 92), bluesea (سه شنبه 08 بهمن 92), earth (جمعه 11 بهمن 92)

  5. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array


    bluesea گزامی

    لطفاً عنوانی گویای مسئله خود را در ارسال بعدی قرار دهید تا جایگزین عنوان کنونی شود

    اعضاء به تاپیکهای با عنوان مبهم نباید پاسخ دهند





  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    208
    سطح
    4
    Points: 208, Level: 4
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها


    bluesea گزامی

    لطفاً عنوانی گویای مسئله خود را در ارسال بعدی قرار دهید تا جایگزین عنوان کنونی شود

    اعضاء به تاپیکهای با عنوان مبهم نباید پاسخ دهند
    باشه حتما اما برای من خیلی جالب شده که هربار پستی نوشتم همین مشکل پیش اومد، اعضای گرامی هم به بنده لطف دارن و باید تشکر کنم که جواب میدن، عنوان رو هم به "درخواست مشورت درمورد متناسب بودن شرایطم برای ازدواج و راهنمایی در این مورد" تغییر بدین لطفا البته اگه بازم مبهم نیست
    ویرایش توسط bluesea : سه شنبه 08 بهمن 92 در ساعت 11:52

  7. کاربر روبرو از پست مفید bluesea تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 09 بهمن 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    208
    سطح
    4
    Points: 208, Level: 4
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا ممنون از همه دوستان، بعضی وقتها اگه بری تو پارک بشینی و با چندتا آدم علاف و بیکار مشورت کنی خیلی به صرفه تره تا مشورت تو اینجور جاهایی، ممنون از تنها دوستی که جواب دادن، به نظرم اینجا فقط یه سرگرمی برای کل کل کردن و شنیدن داستانهای واقعی جذاب

  9. 2 کاربر از پست مفید bluesea تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 12 بهمن 92), earth (جمعه 11 بهمن 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 اردیبهشت 93 [ 20:18]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,885
    سطح
    25
    Points: 1,885, Level: 25
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    686

    تشکرشده 569 در 244 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام
    من تقریبا همین مساله رو با خواستگارم داشتم.
    به تظر من که دخترم نترس بودن وواقع بین بودن وصداقت داشتن در یک صف ودر کنار یکدیگرند.
    خواستگار من به خاطر وضعیت مالیش از خانوادم فرصت خواست.اما بهتر بود میومد جلو ومردو مردونه همه مسائلو مطرح میکرد وتصمیمو به عهده من میگذاشت.
    البته به قول بعضی از دوستان شاید منو دوست نداشته واین حرف بهونش بوده.اما من اینطور فکر نمیکنم چون فکر میکنم به فضل خدا شک کرده بوده.
    خدایی که روزی یک مورچه کوچیکو تعیین میکنه قادر نیست روزی اشرف مخلوقاتشو فراهم کنه؟
    اون کار داشت اما هنوز خیلی در آمد آنچنانی نداشت.

    این فقط نظر من بود.

  11. 3 کاربر از پست مفید earth تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (جمعه 11 بهمن 92), bluesea (یکشنبه 13 بهمن 92), toojih (جمعه 11 بهمن 92)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام ببین برادر من به نظر بنده شرایط شما اصلا اونقدر ها که من خوندم و تشخیص دادم از صحبتهاتون نامناسب نیست شما دختری رو در نظر گرفتین برای ازدواج که مطمئن هستید از هر نظر برای شما مناسبه و طبق خواست و معیارهای شماست!
    پس نمیگیم تمومش کن اگه میخوای مردونه پای همچیش وایسا و بجنگ تا بدستش بیاری!
    ولی همه این چیزایی که گفتین یعنی علاقه وانتخاب برای ازدواج فقط یک طرفه بوده یعنی از طرف شما حتی با خود دختر صحبتی نداشتین در این مورد اصلا از ایشون درخواست ازدواج نکردین. فقط پیش خودتون به تنهایی بریدین و دوختین که این خانم از هر نظر مناسب شماست.
    در حالی که شاید روحش از این مسئله خبر نداشته باشه!
    گفتم شرایط شما به نظرم اونقدرها هم بد نیست یعنی هونطور که خودتون گفتین درستون تموم شده یه کار غیر رسمی و موقتی هم که دارین مسئله خونه هم براتون حل شده است یعنی شما طی یک یا دوسال میتونید به اون شرایط مناسب برسین این به نظرم اصلا زمان زیادی نیست!
    این وسط مهم خود دختر خانمه اگه واقعا بهش علاقه دارین و نمیخواین از دستش بدین با همین شرایط برین جلو صادقانه باهاش صحبت کنید درخواست خواستگاری رسمی بزارین اگه قبول کردندیگه با اس و ایمیل تلفن اصلا پیگیری نکنید !
    من به شخصه اصلا دوست ندارم یه پسر اینجوری بهم ابراز علاقه کنه یا خواستگاری کنه به غرور و شخصیتم بر میخوره فکر میکنم اونقدر براش اهمیت ندارم که مردونه بیاد جلو با شجاعت درخواستش رو مطرح کنه اونم از راه درست و عاقلانش! پس اول بشینین شرایطتتون رو همون چیزی که هستین و دارین براش تشریح کنید برنامه های ایندهتون رو مسئله کار و سربازی رو بگین در نهایت اون دختر خانم که باید بتونه با این شرایط کنار بیاد و قبول کنه.
    اگه اون خانم هم به شما علاقه داشته باشه دوسال هم زیاد نیست برای اینکه منتظر بمونه تا این موانع برداشته بشه میتونید نامزد بمونید تا سربازیتون تموم بشه.
    من یکی از خواهر های خودم تو دوران سربازی شوهرش با هم ازدواج کردن شرایط یه کمی سخت بود ولی چون هر دوشون میخواستن زود تونستن زندگیشون جمع جور کنن و به شرایط ایده ال برسن. شما نمیتونی تضمین کنی بری دنبال فراهم کردن شرایط بعد از دوسال بخوای پیشنهادت رو مطرح کنی چون مطمئن باش اون منتظر نمیمونه چون دختر ممکنه هر لحظه خواستگاری بیاد با شرایط خوب قبول کنه ازدواج کنه.
    پس مردونه برو جلو تا به خواستت اگه قسمتت باشه برسی تا در اینده از تلاشی که حالا برای بدست اوردنش نکردی پشیمون نشی!
    ویرایش توسط abi.bikaran : جمعه 11 بهمن 92 در ساعت 11:30

  13. 4 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    bluesea (یکشنبه 13 بهمن 92), toojih (جمعه 11 بهمن 92), فرهنگ 27 (جمعه 11 بهمن 92), ستیلا (جمعه 11 بهمن 92)

  14. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bluesea نمایش پست ها
    واقعا ممنون از همه دوستان، بعضی وقتها اگه بری تو پارک بشینی و با چندتا آدم علاف و بیکار مشورت کنی خیلی به صرفه تره تا مشورت تو اینجور جاهایی، ممنون از تنها دوستی که جواب دادن، به نظرم اینجا فقط یه سرگرمی برای کل کل کردن و شنیدن داستانهای واقعی جذاب
    سلام
    من تا حدودی درکت میکنم
    هم مشکلتو در مورد ازدواج هم مشکلت در مورد تالار و...
    من یه دختری رو دوست دارم ولی از وقتی مشکلمو مطرح کردم فهمیدم مشورت همیشه هم سود بخش نیست و بعضی وقتا بهت ضرر میزنه
    من مردو مردونه رفتم جلو و با دختری که دوستش دارم حرف زدم و تقاضای ازدواج کردم
    ولی بخاطر مشورتی که اینجا گرفتم ترس تمام وجودمو گرفت و دیگه ادامه ماجرا رو پیگیری نکردم و دارم خود خوری میکنم

    رفیق گرامی این چند خط حرف خداست :
    "مردان و زنان بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید اگر تهیدست اند خدا آنان را از فزون بخشی خود بی نیاز میکند و خدا بسیار عطا کننده و داناست (آیه 32 سوره نور) "

    پس این نظر خداست

    اما در مورد نظر من
    برو جلو و مرد و مردونه به دختری که دوستش داری همه چیزو بگو
    بگو که قصد ازدواج داری بگو که فعلا بیکاری و ...
    اصلا شاید اون دختر مسائل مادی براش در اولویت نباشه
    شاید یسری از مسائل براش مهم باشه که تو نداشته باشی و جواب رد بده
    و شاید هم یسری از مسائل براش در اولویت باشه که اصلا بیکاریت مطرح نباشه

    دخترایی هستن که براشون ایمان و اخلاق و شخصیت طرف مقابل شرطه نه مادیات

    پس قدم اول مطرح کردن موضوع با طرف مقابله و اینکه نظرشو بدونی

    من تو رو درک میکنم تو یه دختری رو دوست داری و هر روز دلشوره داری که نکنه این دختر بره و با یه نفر دیگه ازدواج کنه و یا یه پسر که دنبال سوء استفاده هستش باهاش دوست بشه و ...
    از طرفی هم بخاطر مشکل بیکاریت نمیتونی اقدامی کنه و بری جلو
    خیلی حس و حال بدیه

    من نمیگم بدون کار ازدواج کن فقط میگم حرفتو به طرف مقابل بگو اگر دیدی نظرش مثبته برو خواستگاریش و نترس خدا کمکت میکنه

    با اون دختر نامزد کن و وقتی یه کار مناسب پیدا کردی با اون دختر ازدواج کن

    دنبال دختری باش که تو رو بخاطر خودت میخواد نه بخاطر شغلت یا ثروتت

    اینم بدون من خیلیا رو دیدم اینطوری ازدواج کردن و الان زندگی خوبی دارند
    با این شرایط جامعه خیلیا مشکل مالی دارن و اگه دنبال بدست آوردن شرایط مالی مناسب ازدواج هستی باید تا 40 سالگی صبر کنی

    نترس و برو جلو
    من برات دعا میکنم تو هم برای من دعا کن
    موفق باشی
    "

  15. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    bluesea (یکشنبه 13 بهمن 92)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    208
    سطح
    4
    Points: 208, Level: 4
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط earth نمایش پست ها
    سلام
    من تقریبا همین مساله رو با خواستگارم داشتم.
    به تظر من که دخترم نترس بودن وواقع بین بودن وصداقت داشتن در یک صف ودر کنار یکدیگرند.
    خواستگار من به خاطر وضعیت مالیش از خانوادم فرصت خواست.اما بهتر بود میومد جلو ومردو مردونه همه مسائلو مطرح میکرد وتصمیمو به عهده من میگذاشت.
    البته به قول بعضی از دوستان شاید منو دوست نداشته واین حرف بهونش بوده.اما من اینطور فکر نمیکنم چون فکر میکنم به فضل خدا شک کرده بوده.
    خدایی که روزی یک مورچه کوچیکو تعیین میکنه قادر نیست روزی اشرف مخلوقاتشو فراهم کنه؟
    اون کار داشت اما هنوز خیلی در آمد آنچنانی نداشت.

    این فقط نظر من بود.

    سلام ممنون که جواب دادین
    راستش درمورد صداقت و واقع بینی من خیلی تاکید دارم و میشه گفت شاید همین واقع بینی و صداقت زیاد درمورد همه چیز باعث شده تو این مسئله دچار مشکل باشم و از طرفی هم خوب میترسم هرگونه کمبود و نکته منفی یه بهونه باشه برای اقدام نکردن، اما درمورد نترس بودن راستشو بخواین شاید من به گونه ای دیگه و با معنی جسارت کردن و نامحترمانه و چنین حالاتی برای خودم معنیش کردم که تا حالا نتونستم به صورت کاملا واضح با این خانوم صحبت کنم اما خوب رفتار و معنی حرفام تقریبا کاملا مشخصه و فکر نمیکنم اینقدر ضریب هوشی یک آدم پایین باشه که نتونه اینو درک کنه و حتی از طریق غیر مستقیم و ایمیل هم این موضوع رو کاملا براش شرح دادم و تنها دلیلم برای حضوری صحبت نکردن یکی این بود که من جایی به جز دانشگاه سراغ ندارم که بتونم ایشون رو ملاقات کنم و فکر نمیکنم چنین جایی برای چنین صحبتهایی مناسب باشه و دیگه اینکه خوب یه مقدار دیدم درست نیست و شاید شرم داشته باشه و نتونه به صحبتهام گوش بده و در کل از دید خیلیا چنین کاری شاید درست نباشه
    راستش رو بخواید من به خدا خیلی ایمان دارم و تنها امیدواریم اینه که خدا پشتیبانمه اما خوب نمیشه همش با دعا کردن و نقص پیش رفت و انتظار موفقیت داشت و سعی کردم واقع بین باشم بیشتر و بیشتر با اطمینان پیش برم تا احتمال
    بازم ممنون درمورد خواستگارتونم خوب سعی کنید باهاشون یه جوری صحبت کنید یادتون باشه بعضی وقتها یه سوتفاهم و طرز برداشت متفاوت میتونه خیلی نتایج بزرگی داشته باشه مثل نبرد رستم و سهراب

    - - - Updated - - -

    با سلام و تشکر بابت پاسخ و راهنمایی دوستان عزیز

    خوشحالم که احساسم رو میتونین درک کنین، درمورد اینکه اون خانوم هم به من علاقه داشته باشسه راستش از برخوردها و رفتارهای کاملا متفاوت این خانوم خیلی گیج شدم و اصلا نمیتونم هیچ نظری در این مورد بدم اما خوب موضوع اینه که عشق و علاقه همیشه به صورت همزمان در افراد پدید نمیاد و ممکنه ایشون زیاد درمورد من فکرشون به چنین جاهایی نرفته باشه که با دید شریک زندگی آینده بهم نگاه کرده باشن (هرچند که من خیلی تلاش کردم این موضوع رو به صورت غیرمستقیم ابراز کنم) و از طرفی هم بیکار بودن و سن کمتر من ممکنه و حتی سایر چیزها با دید منفی تری دیده بشه و حتی تاثیر اطرافیان این خانوم هم این نقطه منفی رو پررنگتر کنه و به خاطر همین هم سعی کردم یه کم بیشتر باهام آشنا بشه، من از لحاظ شخصیت و اخلاق تقریبا مورد تایید همه هستم و از لحاظ شخصیتی و خانواده و معنویات و... نقطه قوت بیشتری دارم اما بازم....
    تصمیم گرتم که به صورت علنی این موضوع رو باهاشون در میان بگذارم لطفا برام دعا کنید منم برای شما دعا میکنم

  17. کاربر روبرو از پست مفید bluesea تشکرکرده است .

    1234567 (یکشنبه 13 بهمن 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  2. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.