به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array

    چرا نمي تونم شوهرم رو دوست داشته باشم خداااااااا

    دلم گرفته....از اين كه بعد از ده ماه هنوزم شوهرم رو دوست ندارم.خيلي تلاش كردم اين كه ديگه فكر نكنم دوستش ندارم ولي تغييري نمي كنه احساسم.شايد رو به منفي اره ولي روبه مثبت به ندرت.١٩سالمه و شوهرم ٢٥...
    مي تونيد مشكلات قبليم رو تو تاپيك هاي قبليم بخونيد
    ولي الان من تنها مشكلم اينه :دوستش ندارم...اگر دوستش داشتم ديگه هيچ مشكلي نداشتم
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  2. 6 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), meinoush (پنجشنبه 17 بهمن 92), کامران (یکشنبه 06 بهمن 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 20 بهمن 92), میشل (یکشنبه 06 بهمن 92), الهام20 (یکشنبه 06 بهمن 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام، دوستش نداری یکسالی هم هست که تلاشت رو کردی. دلیلت برای ادامه دادن چیه؟ چرا به زور دنبال راهی هستی که دوستش داشته باشی؟

    پ.ن: سوالم شاید سوء تفاهم بشه. نمیگم ازش جدا شو یا برای دوست داشتنش تلاش نکن. سوالم اینه که چرا اینکارها رو نمیکنی.

  4. 10 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 09 بهمن 92), capitan (پنجشنبه 01 اسفند 92), del (شنبه 10 خرداد 93), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), meinoush (پنجشنبه 17 بهمن 92), Mr.Anderson (یکشنبه 11 خرداد 93), کامران (یکشنبه 06 بهمن 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 20 بهمن 92), پرنده غريب (یکشنبه 06 بهمن 92), میشل (یکشنبه 06 بهمن 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام پرنده عزیز

    ده ماه زمان زیادی نیست، برای نتیجه گیری خیلی زوده.

    من این جمله رو توی یکی از پست های مسافرزمان خوندم و برای خودم یادداشت ش کردم، گویندشو نمیدونم:

    من طلب شیئاً و جدَّ، وَجَد... و من فَرَعَ باباً و لَجَّ، وَلَجَ
    هرکس چیزی را بخواهد و تلاش کند، آن را می یابد... و هرکس دری را بکوبد و سماجت ورزد، آن در به روی او گشوده می شود.

    ==========

    خب الان تمیز و مرتب برامون بنویس که تا الان چه کارهایی برای رسیدن به هدف دوست داشتن همسرت انجام دادی؟ برنامه ریزی هدفمندی براش داشتی؟

    به این سوال که جواب بدی، می تونیم ببینیم در آینده چیکار میشه کرد.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  6. 12 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 09 بهمن 92), asemaneabi222 (یکشنبه 06 بهمن 92), capitan (پنجشنبه 01 اسفند 92), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), meinoush (چهارشنبه 09 بهمن 92), mohammad6599 (پنجشنبه 07 فروردین 93), Mr.Anderson (یکشنبه 11 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 06 بهمن 92), کامران (یکشنبه 06 بهمن 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 20 بهمن 92), پرنده غريب (یکشنبه 06 بهمن 92), بابک 1369 (یکشنبه 06 بهمن 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    78
    Array
    سلام پرنده غریب،

    من پست اول یکی‌ از تاپیک‌های قبلیت را خواندم، به نظرم سنت پایین هست، اما بخواهی یا نخواهی باید مثل یک فرد بالغ فکر کنی‌، چون الان وارد یک زندگی‌ مشترک شده ای، به هر حال ممکن هست کمی‌ حرف‌هایم برایت تند باشد.


    شما قبل از ازدواج با همسر فعلیت با فرد دیگری یک ارتباط عاطفی بلند مدت داشتی که به شکست رسیده، و بعد هم مستقیم بدون دادن هیچگونه فرصتی به خودت و در واقع گذراندن دوره نقاهت وارد ارتباط با همسر فعلی و ازدواج با او شده ای.

    واقعیت این هست که تا با فردی زیر یک سقف نروی، نمیتوانی‌ متوجه ایراد‌های او بشوی! برای همین شما ایراد‌های همسرت را دیده ای، اما ایراد‌های فرد قبلی‌ را ندیده ای، و قاعدتا چون همسرت را ناخوداگاه با فرشته‌ای که از فرد قبلی‌ در ذهنت ساخته‌ای مقایسه میکنی‌، نمیتوانی‌ همسرت را دوست داشته باشی‌.
    مشکل اساسی‌ شما به نظر من این هست که هنوز به فرد قبلی‌ فکر میکنی‌، همسرت را با او مقایسه میکنی‌ و احتمالا با خود می‌گویی عجب فرشته‌ای را از دست داده ای! همین باعث شده که نتوانی‌ محبت‌های همسرت (هرچند ناچیز) را ببینی‌.



    ریشه مشکل رابطه جنسی‌ بین تو و همسرت هم در همین ارتباط ضعیف عاطفی بین شما هست! چون او را دوست نداری و در واقع عاشقش نیستی‌، نمیتوانی‌ با او ارتباط جنسی‌ خوبی‌ داشته باشی‌، برای همین نیاز طبیعی او را غیر طبیعی میبینی‌ و عدم میل خودت به او را، گرم مزاجی او تعبیر میکنی‌.

    نمیدانم تا به حال دوستان چه راهنمایی‌هایی‌ به تو داشته اند، اما راستش دلم برای همسرت می‌سوزد. چون تو زندگی‌ او را خراب کرده ای! در واقع بدون اینکه هیچ علاقه‌ای به او داشته باشی‌ وارد زندگی‌ با او شده‌ای و حالا هم طلبکاری!در حالی‌ که اشتباه را تو کرده ای، نه او!

    شاید بگویی مجبورت کردند که به او بله بگویی. اما واقعیت این هست که باز هم مسول وضعیت امروز تو هستی‌ که آن موقع که باید رفتار جراتمندانه میداشتی، نداشتی! حالا هم تاوان این وضع را فقط خودت نمی‌دهی، بلکه همسرت هم میدهد!

    تا حالا خودت را جای او گذشته ای؟ به این فکر کرده‌ای که او چرا ازدواج کرده است؟ چرا با تو ازدواج کرده است؟ از ازدواج با تو به چه میخواسته برسد؟ فقط رابطه جنسی‌؟

    به این فکر کرده‌ای که او را از یک زندگی‌ پر از عشق و عاطفه محروم کرده ای؟ اینکه او الان دارد تاوان اشتباه تو را میدهد؟

    حدس میزنم که مدام از بی‌ مهری‌های او هم مینالی، اما سؤال اصلی‌ اینجاست که تو خودت چقدر به او عشق و محبت داشته‌ای که حالا انتظار داری او به تو عشق و محبت داشته باشد. اگر در زندگی‌ عشق و عاطفه واقعی‌ باشد، گذشت هم وجود دارد.

    پایه های سست این زندگی‌ را تو بنا نهاده‌ای و به همسرت ظلم کرده ای، الان هم راه حل در درون خود تو هست. متأسفانه ما خیلی‌ وقت‌ها قدر خیلی‌ از داشته‌ها و فرصت‌هایمان را نمی‌‌دانیم، تا وقتی‌ آنها را از دست بدهیم. دیر یا زود تحمل شوهرت هم تمام میشود. فکر نکن این نارضایتی‌های تو بر شوهرت بی‌ تاثیر هست.




    کامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد

    ویرایش توسط kamran2007 : یکشنبه 06 بهمن 92 در ساعت 01:47

  8. 12 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 09 بهمن 92), capitan (پنجشنبه 01 اسفند 92), del (شنبه 10 خرداد 93), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), meinoush (پنجشنبه 17 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 06 بهمن 92), کامران (یکشنبه 06 بهمن 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 20 بهمن 92), پرنده غريب (یکشنبه 06 بهمن 92), واحد (یکشنبه 06 بهمن 92), ژینا (یکشنبه 06 بهمن 92), الهام20 (یکشنبه 06 بهمن 92)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا به این سوالات جواب بده
    از اول اینطوری بودی یا علاقه بعدا از بین رفت؟
    قبلا کسی تو زندگیت بوده که هنوز بهش فکر کنی (هرچند خفیف)؟
    الان کسی هست که هواستو پرت کنه؟ یعنی پسری که به شکل ناخداگاه بری تو فکرش؟
    خودت فکر میکنی علت چیه؟ اختلاف فرهنگی؟ اختلاف مذهبی؟ رفتار خاصی داره؟ هرچی که میتونه ریشه یابی کنه را برامون توضیح بده حتا اگه از نظر خودت غیر مهمه؟
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  10. 7 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 09 بهمن 92), capitan (پنجشنبه 01 اسفند 92), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), meinoush (پنجشنبه 17 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 06 بهمن 92), پرنده غريب (یکشنبه 06 بهمن 92), الهام20 (یکشنبه 06 بهمن 92)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    تشكر مي كنم از دوستان عزيزم كه با من همدردي كردند.
    واما توجيه عزيز...من هميشه اعتقاد داشتم هر كي خربزه بخوره پاي لرزشم ميشينه.من الان اون خربزه رو خوردم ولي توي اون مرحله بعدشم گيرم.اين همه تلاشم هم براي اينه كه من ديگه ازدواج كردم.مشكل بزرگي بينمون نيست كه بخوام به خاطرش طلاق بگيرم.در حقيقت دليل موجهي ندارم....
    و اما دوست عزيزم ميشل جان...من تو اين چند ماهه همش خونه مادر شوهرمم.دق كردم به خدا.نمي تونم با شوهرم دو كلام حرف بزنم،همه خونه ميفهمند.قبلنا تو خونه خودمون همش بغلش مي كردم.بوسش مي كردم سعي مي كردم زود عصبي نشم.ديگه نمي دونم بايد چي كار كنم.
    اقاي كامرواي راستش يك چيزي كه احساس مي كنم داره رو عملكردم تاثير مي ذاره وجود برادرشوهر ٢١ سالمه.راستش بعضي اوقات شخصيتش رو جذاب تر از شوهرم مي بينم.فعالتره ،ورزش ميكنه ،كار مي كنه،پزشكي مي خونه.و يك حالت رابطه صميميت پيش اومده نه فقط با اون با بقيه اعضاي خونه هم همينطور.ولي بعضي وقتا بهش فكر مي كنم البته سعي مي كنم كمتر بهش فكر كنم.ولي نگاهش به من و بعضي رفتاراش من رو تو فكر ميبره
    يك چيز ديگه هم هست.يك بار از كلاس زبان كه برگشته بودم سردرد شديدي داشتم وقتي شوهرم منو ميديد ميگفت چه خبرته خودتو به مردن زدي ميگم خستم ميگه مگه چيكار كردي.دلم خيلي شكست ياد عشق قبليم افتادم كه بدون اين كه من چيزي بگم مي فهميد خوب نيستم و دعوام ميكرد اگر داروم رو نمي خوردم.با زنش كه بوديم زنش داشت ميگفت دستم درد ميكنه زود نگرانش شد.من عشق رو توي اين چيزا مي بينم . توي احترام و تفاهم و از خودگذشتگي در بعضي مواقع نه تو بوس و بغل و اين جور چيزا.اصلا من از بوس و بغل بيش از حد بيزارم.

    - - - Updated - - -

    و اما جناب كامران محترم
    حرفاتون نه منو عصبي كرد نه ناراحت.چون اين حقيقتيه كه من ميدونم و به خاطر همينه كه مشكل دارم.واقعا ناراحت ميشم از اين كه شوهر من از داشتن زني كه دوستش داره محرومه.من خنگي و حماقتم رو خودم مي دونم.بعضي وقتا ميگم كاش مي شد طلاق بگيرم كه هم خودم راحت بشم هم اون زن مناسبش رو پيدا كنه.ولي تاثير بدي براي اون هم به دنبال داره.
    اتفاق من محبت هاي اون رو مي بينم و بدبختي من همينه.خشك و بي احساسم...يك شب بهم گفت من اين همه بعلت مي كنم و بوست مي كنم چرا اصلا خواب عاشقانه از تو نمبينم.يك لحظه دلم براش سوخت كه چقدر بد جنس چه موجود خبيثي هستم.ولي حالا چه كنم. بعضي مي گم كاش ميمردم و هر دومون خلاص مي شدم هم اون از من هم من از اين زندگي
    چيكار كنم خداياااااا
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  12. 2 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), کامران (پنجشنبه 01 اسفند 92)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    بازم مثل هميشه....جوابي نميگيرم...بعد يكي مياد ميگه ما نمي تونيم كاري كنيم همه چي دست خودته...من يك سرنخ مي خوام ...يك روش موثر...مثلا فعلا من خونه خودمونم...اميدوارم به اين زوديا اونجا نرم....مثلا من سختمه حرفاي عاشقانه بزنم،يا قربون صدقه برم ولي شوهرم دوست داره.نمي دونم ظرافت زنانم رو چطور بايد نشون بدم.نمي دونم چطور بايد تو خونه بگردم.چكار كنم كه وقتي شوهرم ببينه خستم بدون اين كه چيزي بهش بگم كمكم كنه.اگر مريض بشه ناراحت بشم.اگر رفت مسافرت و يك هفته نبود پيشم دلم براش تنگ بشه و تو دلم بگم ديگه نمي تونم دوريتو تحمل كنم.
    كافيه اون دوست داشتن به وجود مي ياد رفتارم كاملا تغيير مي كنه اما چطور.
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  14. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,391 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.خواهرگرامی .

    من فقط یه نکته ومثال برای مورد سردرد میگم. مثلا یه شب که حالت خوبه بهش بگو یادته اون روز سرم درد میکرد؟

    گفتی مگه چکارمیکنی. الان حالم کاملا خوبه ولی اون روزواقعا نیاز داشتم منودرک کنی.الان باوجود اینکه حالم خوبه ولی برای آینده احساس آسیب پذیربودن میکنم.اگه دوباره مشکلی برام پیش بیاد ودرکم نکنی.(درحدی که فقط فکرکنه وحالتو بفهمه_نه بحث وجدل کردن)


    من لینک یه فیلم 20دقیقه ای گذاشتم توی این لینک میتونی دانلودش کنی واسه تقویت ارتباطات خوبه: شایدواسه زبان ت هم خوب باشه :-):


    http://www.hamdardi.net/thread31818-2.html

  15. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 17 بهمن 92), کامران (جمعه 11 بهمن 92)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    جواب سوال میشلو توی پست 3 بده
    الان تمیز و مرتب برامون بنویس که تا الان چه کارهایی برای رسیدن به هدف دوست داشتن همسرت انجام دادی؟ برنامه ریزی هدفمندی براش داشتی؟

    اینکه جدا شی که راه آخره.
    من تاپیکای دیگه اتو نخوندم.
    شوهرت چه ویژگی هایی داره که برات ناخوشاینده؟ اینو مشخص و کوتاه و دونه دونه بنویس. حالت تیتر.
    خودت چه کارهایی کردی و نکردی برای دوست داشتن شوهرت؟
    شوهرت دوستت داره؟ اگه داره این دوست داشتنو با چه رفتارایی ابراز می کنه؟
    ویرایش توسط meinoush : چهارشنبه 09 بهمن 92 در ساعت 20:39

  17. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    capitan (پنجشنبه 01 اسفند 92), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), پرنده غريب (پنجشنبه 17 بهمن 92)

  18. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    اولش رو خودت میدونی واسه یه لحظه هم مه شده مقایسه نکن هرچی توی مجردی بوده تموم شد رفت بریزش دور الان باز میخوای امتحان کنی راه اشتباه رو(برادر شوهرت) این اصلا خوب نیست

    من احساس میکنم شما مقدار عذاب وجدانت خیلی بیش از اندازه زیاده و از روی ترحمه اگه همسرت هم بغلش کنیه یا نوازشش کنی این حس رو سعی کن کمترش کنی چه خبو چه بد چه اشتباه الان ازدواج کردی پس تلاشت رو کن اون پسره خوبیه این خیلی عالیه شما هم خوبی پس خواهشا تلاشت رو ادامه بده ایشالله درست میشه

    ما مردا یکم گیجیم دیرگیریم احساسی داری بهتره به شوهرت انتقال بدی باهاش حرف بزنی واسش توضیح بدی یا بعدا توی یه موقعیت بهتر بهش بگی چه حسی دارشتی تیو اون لحظه(ammin) خیلی خوب توضیح دادش

    دوست داشتن و علاقه کم کم بوجود میادش حتما که نباید بهش بگی دوست دارم عاشقتم عزیزم قربونت بشم یکم بنظرم بخودت وقت بده بشین ببین چرا انتخابش کردی چه اخلاقای خوبی داره وقتی بغلت میکنه تو هم بغلش کن نازش کن بوسش کن به این فکر نکن مثلا گلپسرت از 10تا 8تا دوست داره ولی شما 4تا دوسش داری اینجوری فکر کردن اذیتت میکنه بیشتر به رابطتون لطمه میزنه مهم اینه یه مسیر رشدی رو طی کنی اگه کم و لاکپشتی هم باشه مهم نیتس فقط خواهشا بخودت عذاب وجدان نده همینکه تلاشت رو میکنی خودش خیلی ارزش داره فقط کم کم برین جلو ایشالله درست میشه

  19. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 17 بهمن 92), کامران (جمعه 11 بهمن 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 20 بهمن 92), پرنده غريب (پنجشنبه 17 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من عمدا به دیگران توهین میکنم چون دیگران رو دوست دارم میشه کمکم کنید.
    توسط زندگی خوب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 تیر 96, 00:10
  2. اگه جای من باشید...اگر دوست همسر جلو ماشین بشینه بهتون بر نمیخوره؟
    توسط دخترآفتاب در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 آذر 93, 12:14
  3. چه کمکی می تونم به خواهرم بکنم؟ (علاقه خواهرم به دوست قدیمیش بعد از ازدواج)
    توسط صحرا ........ در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 آذر 91, 00:47
  4. من مجبورم كه از تالار برم ،همتون رو دوست دارم
    توسط حنان در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 28
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 فروردین 88, 10:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.