سلام من فاطمه ۳۰ ساله متاهل و صاحب دختر نازی بنام رها هستم که ۲۰ ماهشه
من تخصیلاتمو در مقطع لیسانس توی دانشگاه آزاد در رشته بیولوژی سال ۸۳ تموم کردم خیلی دختر اکتیوی بودم از درس خوندن و پای کتاب نشستن همیشه بدم میومد
نمراتم خوب بود اما همش شب امتحانی با معدل ۱۷ فارغ التحصیل شدم چند باری تلاشمو برای ارشد کردم اما چون هدفم محکم نبود به طبع اون تلاشم هم کم میشد
همسرم فوق لیسانس دارن و دنبالشن ادامه تحصیل بدن و خیلی دوس داره منم ادامه بدم بارها بخاطر عدم موفقیت هام سرزنش شدم و خیلی اعتماد بنفسم رو از دست دادم
تا قبل بدنیا اومدن رها هم کار میرفتم اما چون کسیو نداشتم رها رو پیششون بزارم کار رو هم کنار گذاشتم
اصن نمیدونم هدفم چیه توی زندگی برخلاف همسرم که همه زندگیش از اول برنامه ریزی شده بوده و هست و داره بسوی موفقیت پیش میره
همسرم عاشق کار و تحصیلاته دلش میخواد منم موفق باشم اما من عرض کردم بدلیل نداشتن هدف درست تلاشم هم کم میشد و ناموفق
بنظر شما من چیکار کنم نگرانم خدایی نکرده یه روز همسرم منو به اتهام بی هدفی و بی برنامگی کنار بزاره
این مساله خیلی جدیه چون همیشه بهم متذکر میشه بی برنامگی هامو لطفا راهنماییم کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)