به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    2,611
    سطح
    31
    Points: 2,611, Level: 31
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    448

    تشکرشده 166 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array

    Tavajoh من خوشی زیر دلم زده یا واقعا مشکل دارم

    سلام
    من یه پسر متولد 72 هستم که از نظر دور و بری هام مذهبیم و خودمم واقعا تلاش میکنم که باشم
    من کلا همیشه مگیفتم که من تو زندگیم مشکل خاصی ندارم و خدا رو هم شکر میکردم
    البته زندگی خاصی ندارم ولی هیچ مشکلی رو هیچ وقت انقدر بزرگ و مهم نمیبینم که براش ناراحت بشم
    پارسال همین موقع ها بود که متوجه شدم شدییییییییییدا به دختر همه ام که یک سال ازم بزرگتره وابسته شدم و باهاش مطرح کردم ولی اون مخالفت کرد و خواست تمومش کنم تا دوباره با هم مثل خواهر برادر( البته از نگاه اون چون ما از خواره برادر هم نزدیکتر بودیم) باشیم اما من همش دوست داشتم قبول کنه که بعده ها ( نه الان( باهم ازداج کنیم
    اون عاشق کس دیگه ای بود که اون طرف هم بهش محل نمیداد
    بعد از اینکه فهمید من عاشقشم بازم همش از عشقش به اون طرف برام میگفت و پسرای دیگه ای که باهاشون دوست میشد و رابطه هایی که باهم داشتن یه بار یه پسر 23ساله که هم سیگاری بود هم مشروب خور بود هم مدرکش دیپلم بود و اهل لات و لوط بازی هم بود رو قبول کرد برا ازدواج ولی رفتن تحقیق و پدرمادرش قبول نکردن
    از همون موقع ها مشکل من شورع شد
    چون هرچی ازش میپرسیدم که این پسره چی داره مگه که من ندارم
    بگو من همون کارو میکنم همونجوری میشم هربار یه بهانه ای اورد
    گفت تو تاحالا با دختر رابطه نداشتی ولی من داشتم بعدا اینو میزنی توسرم
    منم گفتم من باهرکسی که تو بخوای میرم هر رابطه ای که تو بگی برقرار میکنم که بعدا نتونم چیزی بگم
    ولی قبول نکرد بعده ها به مذهبی بودنم گیر داد که من گفتم من همه دینم و میذارم کنار فقط تو قبول کن بازم نکرد
    اخرم گفت من دوستت دارم ولی نه برای ازدواج
    به هر حال از اون به بعد این فکر تو سرم افتاده که وقتی اون این پسره( والبته چندنفر هم بعدش که همه وعضششون وحشتناک خراب بود و بیشتر این و برای رابطه جنسی میخواستن) قبول کرد ولی من و نه پس حتما یه مشکلی دارم
    از اون گذشته دختر عمه ام عاشق یه پسره شد
    تممام دخترایی که ت اینترنت و اهای دیگه میشناسمم عاشق یه پسری شدن
    هرکدوم از این پسرا رو هم میینم اکثرا زیر 20 بودن که یکی عاشقشون شده
    پس حتما من یه مشکلی دارم که کسی بهم محل نمیذاره دیگه
    این فکر داره روانیم میکنه
    یه وقتایی یهویی گریه ام میگیره اصن
    یه جوری شدم
    به هرکی که بایه دختر رابطه نزدیک داره حسودیم میشه اونم کی ؟ منی که اصلا حالم از حسودا به هم میخورد
    الان مث سگ پشیمونم که دینم رو به خاطر یه دختر فروختم و سعی میکنم بیشتر مذهبی باشم تا معذرت خواهی کرده باشم از خدا
    ولی این فکر لعنتی ول کنم نیست
    یه چیزی هم اضافه کنم هرکی دور و بر من هست میگه چهرت معمولی یا خوبه
    چ جلوم چ پشت سرم( از یه سریا شنیدم)
    و همه حتی همون دختر عمه ام هم میگه تو اخلاقت عالیه
    حتی خود دختر عمه ام یه بار میگفت تو اخلاقت خیلی خاصه و کمتر پسری اینجوریه
    من مذهبی هستم ولی خیلی منطقیم و خیلی به اینکه ادم باید اخلاق مدار باشه اهمیت میدم و نه اهل دروغم نه غیبت نه کسی رو دور زدن
    حتی حاضر نشدم بعد از این ماجرا برم سراغ دختر بازی تا دختر عمه ام رو یادم بره
    تورو قران کمکم کنید اعصابم خیلی خورد شده دیگه
    چیکار کنم این فکرا از سرم بره بیرون ؟؟؟؟؟
    من واقعا مشکل دارم ؟ اگه ندارم دختر عمه ام مرض داشت من و رد کرد؟؟؟
    چرا هر دختری میشناسم عاشق یه پیره ولی کسی من و جزو ادم حساب نمیکنه ؟؟؟
    با تشکر قبلی از همه کسایی که راهنمایی میکنن
    ایشلا که برا خودتون همچین چیزایی پیش نیاد

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 مرداد 93 [ 01:28]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    524
    سطح
    10
    Points: 524, Level: 10
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مگه دین رو میشه فروخت؟!!!

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    2,611
    سطح
    31
    Points: 2,611, Level: 31
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    448

    تشکرشده 166 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نه شاید من بد گفتم
    منظظورم دین ایمون خودمه
    یعنی اینکه به خاطر اون حاضر شدم (حداقل توی حرف) بگم از اعتقاداتم میگذرم

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    برادر گرامی، پرسیدی که مشکلی داری که دخترها عاشقت نمیشن؟ من با توجه به چیزایی که نوشتی میگم خیر. به چند دلیل:
    اول اینکه، مگه فیلم هندیه که همه عاشق هم بشن؟
    دوم اینکه شاید دختر عمتون به همون دلیلی که اول گفتن(نگاه خواهرانه) تمایلی به ازدواج با شما ندارن. یا اصلا نمی خوان با فامیل ازدواج کنن، یا از مردای بداخلاق و خلافکار خوششون میاد(نگین پس دیوونس چون من دخترای زیادی رو میشناسم که این تیپی می پسندن) یا دوست دارن همسرشون بزرگتر باشه، یا... هزاران دلیل هست که هیچ کدوم مبناش بد بودن شما نیست.
    سوم اینکه مگه هر دو نفری که خوبن باید عاشق هم بشن؟ یه مثال میزنم؛ انیشتین که ادم خوبی بوده، مادر ترزا رو هم حتما میشناسین. می تونین تصور کنین این دو نفر با هم ازدواج کنن؟! میلیاردها آدم خوب تو دنیا وجود دارن که ممکنه ده تاشون هم مثل هم نباشن. شما فقط باید زوج مناسب خودتون رو پیدا کنید.
    چهارم اینکه از کجا میدونین کسی شما رو دوست نداره؟ آخه کدوم دختر متین و عاقلی عشقش به یه پسر رو، اونم وقتی از دو طرفه بودنش اطمینان نداره ابراز می کنه؟!

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    2,611
    سطح
    31
    Points: 2,611, Level: 31
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    448

    تشکرشده 166 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    بله
    ممنون بابت توضیحاتتون و وقتی که گذاشتین


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 تیر 94, 18:47
  2. سرد شدن نسبت به همسر بدلیل مشکلات زیاد
    توسط سناریا در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 94, 18:34
  3. از اینکه خیلی زیاد عاشق شوهرمم خسته شدم چون مشکلات زیادی برام ایجاد کرده
    توسط مهشید93 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 دی 93, 15:23
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 خرداد 93, 10:55
  5. استرس شدید -تنبلی زیاد -بی حوصلگی زیاد باعث شده همه اش بخورم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 دی 92, 23:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.