به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 بهمن 98 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,887
    سطح
    63
    Points: 8,887, Level: 63
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    46

    تشکرشده 37 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نامزدم هذیان میگوید

    سلام.
    من 29سال دارم و نامزدم 32 سال. حدودا" یک ماه و نیم دیگه جشن عروسیمونه.
    نامزدم مرد خیلی حساس و دل نازکیه و خیلی حواسش به من هست
    فوق العاده هم ازخودگذشته و صبور و آرومه. و هر لحظه حاضره از خودش و خواسته هاش بگذره تا کوچکترین درخواست من را به بهترین نحو انجام بده. خدا رو شکر رابطه خیلی خوبی با هم داریم.
    ایشون از نظر مالی دست و بالشون زیاد باز نیست اما خیلی دست و دلباز هستن. اینجوری نیست که بتونه هر چیزی که من بخوام را برام بخره و این خیلی اذیتش میکنه با اینکه من سعی میکنم مراعات کنم( چون میدونم خیلی حساسه).
    ما یه خونه خیلی کوچیک داریم که بعد از فوت پدرم با سهم الارثم اون را خریدم. همسرم همیشه میگه که این خونه هشتاددرصد مشکلات مارو حل کرده اما من حس میکنم احساس گناه میکنه و مدام خودش را سرزنش میکنه که از خودش خونه نداره.
    این توضیحات را اضافه کنم که ما هنوز خرید نکردیم. نه خریدهای عروسی را انجام دادیم نه لباس عروس دیدیم و نه آینه و شمعدون و غیره. یعنی میخوام بگم شوهرم الان کلی خرج رو دوششه. و فکرش از این بابت خیلی مشغوله.
    همه اینها را توضیح دادم که در نهایت به اینجا برسم:
    این آخر هفته که نامزدم خونه ما بود یکدفعه شروع کرد به هذیان گفتن. شب اول چون از سرکار مستقیم اومده بود خونه ما فکر کردم شاید بخاطر خستگی باشه. جمله های بی ربط میگفت. و منو ترسونده بود. وسط حرفاش پرسیدم نگران چی هستی؟ گفت: لباس عروس، آرایشگاه، آتلیه و دوباره شروع کرد هذیان گفتن.
    این هذیان گویی دیشب هم ادامه داشت. شدتش کمتر بود. من باهاش حرف زدم اما اون خیلی درونگراست. مغروره و دلش نمیخواد حرف بزنه.
    دیشب سه ساعت خوابید. وقتی بیدار شدم دیدم چشاش خیسه. این مدت چندین باز ازم پرسیده من تو را اذیت میکنم؟ یا بهم میگه میترسم لایق تو نباشم. درحالی که از نظر من از هر نظر مرد لایق و شایسته ایه. و همیشه اینو بهش گفتم.
    به من بگید چکار کنم؟ چطور آرومش کنم؟ دیشب فشارش را گرفتم ضربان قلبش رو 99 بود درحالی که استانداردش 72 هست. خیلی نگرانم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید SaYe_RoshAN تشکرکرده است .

    Naashena (یکشنبه 08 دی 92)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 بهمن 98 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,887
    سطح
    63
    Points: 8,887, Level: 63
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    46

    تشکرشده 37 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا" راهنمایی هاتون را دریغ نکنید.

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 بهمن 98 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,887
    سطح
    63
    Points: 8,887, Level: 63
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    46

    تشکرشده 37 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    عقد هستید؟ آیا از سلامت ایشون مطمئنید؟ هذیان می گن یعنی چی؟ چی می گن؟

    درسته که شرایط اقتصادی سخته، اما دیگه اینقدر هم ضعف نباید نشون بدن.
    خونه که نمی خواد تهیه کنه. 32 سال هم سنشون هست که بالاخره کار و پس اندازی دارند.
    برای تهیه لباس عروس و آینه شمعدان که نباید اینقدر خودشون را ببازند. مگه چقدره !!!

    مشاوره قبل ازدواج داشتید؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    SaYe_RoshAN (شنبه 07 دی 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    مطمئنا سلامتی همسرتون مهمتر از خرید عروسی و آینه شمعدونه! وقتی میبینین تا این حد تحت فشاره چرا اصرار دارین که حتما تا یکی دو ماه دیگه عروسی کنین؟ براتون امکانش نیست تا بهتر شدن شرایط صبر کنین؟ البته خودتون گفتین که مراعات میکنین میشه بپرسم تا چه حد و چطور؟

  8. 2 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    Naashena (یکشنبه 08 دی 92), SaYe_RoshAN (یکشنبه 08 دی 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 بهمن 98 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,887
    سطح
    63
    Points: 8,887, Level: 63
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    46

    تشکرشده 37 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    عقد هستید؟ آیا از سلامت ایشون مطمئنید؟ هذیان می گن یعنی چی؟ چی می گن؟

    درسته که شرایط اقتصادی سخته، اما دیگه اینقدر هم ضعف نباید نشون بدن.
    خونه که نمی خواد تهیه کنه. 32 سال هم سنشون هست که بالاخره کار و پس اندازی دارند.
    برای تهیه لباس عروس و آینه شمعدان که نباید اینقدر خودشون را ببازند. مگه چقدره !!!

    مشاوره قبل ازدواج داشتید؟
    ممنون از اینکه پاسخ دادین.
    بله عقد هستیم. ایشون سالم و ورزشکارن. کاملا" مطمئنم
    فقط همونطور که گفتم از نظر روحی خیلی حساس هستن
    دقیقا" این دو مورد خیلی ناجور بود:
    _خرج آرایشگاه و آتلیه و اینها..فاکتورش خیلی میشه..200 هزارتومن میشه..دوتا جعبه ش..ولی بعضیا انقدر بدبختن واسه این 200 تومن چک میکشن..تو اون شرکت که یارو واسه 37تومنم چک کشیده بود.
    _تو بلدی لازانیا درست کنی؟..آره..با چی دوست داری؟..با مرغ..با مرغ؟ من سفارش 100 تا ساندویچ هایدا دادم..یه دوچرخه خریدم

    اینا کاملن بی ربطن..جمله هاش یادش می ره ..یادش میره در مورد چی داشت حرف میزد..درحالی که خیلی آدم دقیقیه و حافظه ش خیلی خوبه..همه چیز را با جزئیاتش یادش میمونه. اینکه میگم یادش میره فقط اون دوشب اینطور بود.

    درسته که پس انداز داشته اما این مدت ما خیلی خرج داشتیم
    خونه رهن بود که پولش را دادن که از مستاجر پس بگیریم
    و بعد اینکه مدت نامزدی ما نسبتا" کوتاه بود تمام این مدت هزینه های زیادی داشتیم
    که این مخارج بعهده خودشون بود و کمکی از خانواده بهش نشد
    بعلاوه ما (هر دو خانواده ) رسم داریم چند تکه از وسایل بزرگ جهیزیه را دوماد تهیه میکنه (بجای شیربها)
    عملا" الان 4-5 تومن بیشتر ته پس اندازش نمونده
    نمیدونم چی بگم. خودمم ته ذهنم همینه
    حتی بهش گفتم که تو میخوای تو سختی های زندگی اینجوری کم بیاری؟

    مشاوره نداشتیم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    سلام
    مطمئنا سلامتی همسرتون مهمتر از خرید عروسی و آینه شمعدونه! وقتی میبینین تا این حد تحت فشاره چرا اصرار دارین که حتما تا یکی دو ماه دیگه عروسی کنین؟ براتون امکانش نیست تا بهتر شدن شرایط صبر کنین؟ البته خودتون گفتین که مراعات میکنین میشه بپرسم تا چه حد و چطور؟
    من اصرار ندارم. من حتی گفتم که عروسی نگیریم خانواده ها اصرار دارند. خانواده خودش اصرار داشتند زودتر از این عروسی بگیریم.

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    باید سعی کنی بهش روحیه بدی.

    اول این که از کارهایی که کرده حرف بزنی. مثلا بگی چه خوب شد رهن خونه را دادی. یا موارد مثبت دیگه ای که انجام داده.
    که هم برای خودش یادآوری بشه و هم بدونه که شما متوجهی و قدرشناسی.

    بعد این که بقیه موارد را خرد خرد تهیه کنید و سعی کنید این فشار را کم کنید.
    مثل کارهای مونده هست که گاهی فکر می کنی وای یه عالمه کار دارم. از تمیز کردن خونه تا غذا و درس و مقاله و ...
    بعد دائم بهش فکر می کنی و کاری نمی کنی و هی مضطرب تر می شی.
    اما وقتی پا می شی دو سه تاش را انجام می دی حس خوبی می گیری.

    شما هم برید بازار یکی دو قلم ارزونش را بخرید که فشار فکری کمتر بشه.
    همین که حس کنید دو تا کار انجام دادید حالش بهتر می شه.

    بشین باهاش هم فکری کن. لیست موارد مورد نیازتون را بنویسید.
    قیمت ها را بنویسید. کم کم خرید ها را انجام بدین و از لیست کم کنید.

    باز هم یه کم در مورد سلامتش دقت و تحقیق کن. انشاله که موردی نباشه.
    ولی هذیان گفتن و این همه استرس برای یک مرد 32 ساله ورزشکار واسه مخارج عروسی به نظر من عادی نیست.


    عروسی هم حتما بگیر. حتی اگه شده ساده و کم خرج
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    SaYe_RoshAN (یکشنبه 08 دی 92)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 بهمن 98 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,887
    سطح
    63
    Points: 8,887, Level: 63
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    46

    تشکرشده 37 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم شیدا جان همه این مواردی که گفتی عالی بودن
    حتما" این چند روزه این کارها را انجام میدم
    فقط در مورد تحقیق درباره سلامتیش. منظورت دقیقا" چیه؟ چطور اینکارو بکنم؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید SaYe_RoshAN تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 08 دی 92)

  14. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سایه جان،
    دوست ندارم نگرانت کنم. من هیچ تخصصی در این زمینه ندارم و همینطوری گفتم.
    ولی به نظرم خیلی عادی نیست هذیان گفتن. به هر حال یک مشکلی هست دیگه. نه؟
    به نظر خودت عادیه؟
    یا این که می گی برای مدتی حافظه اش مختل می شه یا ... به هر حال اینها واکنشهای مغز است. بهتره یک کم جدی بگیرید.

    البته نمی دونم الان چیکار می شه کرد. چون اگر این را مطرح کنید، با توجه به فشارهای دیگه که روشون هست، حتما عکس العملشون بدتر می شه و ممکنه اذیت بشن.
    صبر کنید شاید کارشناسهای تالار بیان تاپیکتون.
    منتظر نظر کارشناسها باشید. حرفهای اعضای عادی تالار علمی نیست و بیشتر تجربیه.

    می تونی تلفنی با یه مشاور صحبت کنی و در مورد این که آیا هذیان و اختلال حافظه را باید جدی بگیری یا نه بپرسی.
    می تونی با متخصص مغز و اعصاب صحبت کنی.

    ولی فعلا به خودش چیزی نگو تا کارشناسها کمکت کنند.
    تو رو خدا نگران نشی، من اصلا چیزی نمی دونم در این مورد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    SaYe_RoshAN (یکشنبه 08 دی 92)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    شیدا خانم هذیان گفتن عادی نیست ولی مخارج عروسی هم عادی نیست
    تو این مورد فقط یک مرد یک مرد رو میفهمه
    داداش منم سالمه و بود ولی یه خاطره که جلوی خودشم تا حالا چندین بار تعریف کردیم این بود که تو دوران عقدش تو خواب بلند بلند میگفت پونصد تومنم اخه پوله! پونصد تومنم اخه پوله!
    خود منم تو فشار و استرسم
    فکر کن تمام پس اندازت رو بزنی به کاری تا بیشترش کنی بعد بفهمی همش رفته هوا بعد پنج ماه دیگه هم عروسیت باشه
    نتونی به کسی هم بگی اونوقت به جای خواب تو بیداری هذیون میگی
    حالا من نمیدونم مشکل شوهر شما چیه ولی قطعا یه جای کارش لنگیده که از محتوای هذیاناش بنظر همون مالیه
    راه حلش رو نمی دونم و اگه راه حلش رو فهمیدید به منم بگید

  17. کاربر روبرو از پست مفید Naashena تشکرکرده است .

    SaYe_RoshAN (یکشنبه 08 دی 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عاشق شوید و ........ ( عشق و زندگی )
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 مرداد 92, 12:03
  2. زنم بهم خیانت کرده ودرغ مگوید
    توسط mosi1234 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 تیر 92, 11:28
  3. آیا باید اشتباهات همسرمان را به رویش بیاوریم؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن انتخاب و تصمیم گیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 خرداد 92, 13:11
  4. و خدا با من سخن میگوید . . .
    توسط دختر مهربون در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 آذر 90, 02:25
  5. مرد ترسناک رویاهای شبانه ام ....
    توسط mitrapooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 19 اردیبهشت 88, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.