باسلام دوستان.من چندماهه بایه اقای عرب عقدشدم.االبته خانوادش ایران زندگی میکنن.من شیرازی ام.دوسال نامزدبودیم وتواون دوران اصلانشون نمیداد انقدربدجنس باشه.تاعقد کردیم ازعصرروزعقدمون شروع کردبه دعواوغیرتی بازی وقانون گذاشتن که بیرون نرو بدون خودم یابزرگترا.وخیلی جاهاممنوعه که بری وشبهااصلاحق نداری بری بیرون.حتی ماشینمم میخادبگیره ازم تاکلاخونه نشین بشم.راستش تواین چندماه ازفکروخیال دیونه شدم.روانشناس هم رفتم وقرص اعصاب میخورم گاهی.خیلی فکرخودکشی میادتوذهنم وهیچ چیزز شادم نمیکنه.خیلی ازشوهرم میترسم.ازاینده وازاینکه توخونه ش زندانیم کنه.من نمیتونم بخدا نه سرکارمیزاره برم نه خریدنه تفریح.فقط گاهی خودش میبردم خیابون وزود میاوردم خونه.همین.توروخدا اگه پیاممو میخونیدحداقل ارومم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)