ابراز علاقه کردم ولی نفهمیدم نظرش چیه

[-alone]

سلام به همه دوستان
من 20 سالمه دانشجوی ترم 3 مهندسی برق
به دختر داییم(هم سنه منه و دانشجو) خیلی علاقه دارم و از اونجا که با هم راحتیم و رابطه خیلی خوبی داریم تصمیم گرفتم بهش بگم (راستی من هدفم ازدواجه )واسه همین دنبال موقعیت مناسب بودم تا این که یه روز وقتی خونه پدر بزرگم بودیم البته با کلی شرم حیا بهش گفتم بعدش یه جوری شد انگار خجالت کشید من خودمم قلبم داشت تند تند میزد وقتی دیدم چیزی نگفت پرسیدم نظرت راجبه من چیه؟ بعدش با یه حات خاص گفت خوب فعلا نه!

دوستان این "فعلا نه" یعنی چی؟ یعنی منو نمیخواد یا معنی دیگه هم داره؟
من خودم بیشتر احساس کردم داره ناز میکنه و نمیخواد همون اول بله رو بگه واسه همین میخوام نازشو بکشم براش هدیه بخرم از این جور کارا دیگه خودتون بهتر میدونین حالا سوالم اینه کار درستیه؟یه وقت نتیجه معکوس نده؟
راستی من در مورد اینده هم فکر کردم از نظر مالی خدا رو شکر وضعمون بد نیست یعنی همین الان یه خونه با یه ماشینو دارم میمونه شغل که فکر نکنم بیکار بمونم اشنا زیاد داریم
این دخترا عجب اخلاقایی دارن ها ادم دیوونه میشه راهنمایی کنید ممنون

[kamr]

وای چقدر دوست دارم این چیزارو. چون خودمم تجربه کردم. همسر منم پسرخاله امه و اونم توی 19 سالگی تو خونه خودشون ازم خواستگاری کرد. ما هم هم سنیم. خوبه حالا دختر داییتون گفته خوب فعلا نه. من که اصلا به بیچاره جواب ندادم. از بس هل بودم. ولی قلبم داشت میومد توی دهنم. بعد 7 سال الان دو ساله ازدواج کردیم و زندگی عاشقانه ای داریم خدارو شکر که همش مربوط به اون عشق قدیمی میشه.

دوست عزیز اگه دختر داییتون گفته فعلا نه معلومه اونم خاطر خواه شماست ولی فعلا برنامه هایی برای زندگی مجردیش داره و اینکه زمان میخواد که بهتر و با دید خواستگار به شما نگاه کنه پس بهتره رعایت حالشو بکنید و شما هم بهش زمان بدید.

در ضمن بهترین کار اینه که از طریق خانواده ها پیگیر ماجرا بشی و رسمی اقدام کنی. چون تنهایی با وجود اینکه فامیل هم هستید هیچ نتیجه ای نمیگیرید و ممکنه اوضاع رو خرابتر کنید. چون شاید خانواده شما و خانواده داییتون به خاطر سرخود بودنتون ناراحت بشن.

البته اگر فعلا شرایط مهیا نیست میتونید با مادرتون درمیان بگذارید و مامانتون موقع مهمونی رفتن با زن داداشش و برادرش موضوع رو مطرح کنه و زمان مناسب برای خواستگاری رو ازشون بگیره و بعدا خواستگاری رسمی کنید. و مهم اینه که قبل وابستگی مادرتون مزه دهنشون رو می بینه و شما هم تکلیفتون برای آینده مشخص میشه.

[جاثیه]

بهترین کار اینه که از طریق خانواده ها پیگیر ماجرا بشی و رسمی اقدام کنی. چون تنهایی با وجود اینکه فامیل هم هستید هیچ نتیجه ای نمیگیرید و ممکنه اوضاع رو خرابتر کنید. چون شاید خانواده شما و خانواده داییتون به خاطر سرخود بودنتون ناراحت بشن.

البته اگر فعلا شرایط مهیا نیست میتونید با مادرتون درمیان بگذارید و مامانتون موقع مهمونی رفتن با زن داداشش و برادرش موضوع رو مطرح کنه و زمان مناسب برای خواستگاری رو ازشون بگیره و بعدا خواستگاری رسمی کنید. و مهم اینه که قبل وابستگی مادرتون مزه دهنشون رو می بینه و شما هم تکلیفتون برای آینده مشخص میشه.

خیلی درست است...
البته فکر می کنم از جواب فعلا نه نمی شود با اطمینان برداشت کرد که او هم خاطر خواه شماست...

[-alone]

مرسی از شما kamr
مامانم میدونه یعنی راستشو بخواین من خیلی وقته به دختر داییم علاقه دارم ولی چون سنمون کمه اصلا تصمیم نداشتم تا وقتی درسم تموم بشه بهش بگم ولی چند وقت پیش مامانم یهو اومد بهم گفت نظرت راجبه دختر داییت چیه؟ برق از سرم پرید اصلا هنگ کردم هیچی دیگه اینقد هول شدم بعد از خجالت گفتم هنوز زوده بچه هستیم بعد مامانم گفت اخه میترسم براش خواستگار بیاد.!! منم از اون روز تمام فکرم شد همین موضوع بعد یه روز که کسی خونمون نبود به مامانم گفتم خودم به دختر داییم بگم؟ گفتش من خودم میخواستم با زن داییت صحبت کنم که گفتی هنوز بچه ای ... من خجل شدمو دیگه چیزی نگفتم تصمیم گرفتم به دختر داییم هم چیزی نگم توکل کنم بر خدا ولی نتونستم تحمل کنمو دلمو زدم به دریا با دختر داییم حرف زدم ولی هنو به مامانم نگفتم جواب "فعلا نه" بهم داده :(
دوست دارم اول بله رو از خودش بگیرم بعد رسمی اقدام کنم راستی با خودم فکر میکنم دختر داییم نیاز به زمان داره احتمالا اون هم تا به حال به ازدواجو خواستگارو اینا تا حالا فکر نکرده
میخواستم بگم چه کار هایی انجام بدم تا نظرش رو جلب کنم؟ هدیه دادن نتیجه میده؟

[-alone]

هیچکی منو دوست نداره

[جاثیه]

برادر alone سلام

هدیه دادن نتیجه نمی دهد.
بروید به مادرتان بگویید دختر دایی تان را می خواهید خودشان بلدند چه کار کنند. وقتی مادرتان که عمه دختر دایی تان هستند می گویند می ترسم برایش خواستگار بیاید یعنی می ترسند برایش خواستگار بیاید!!! جدی بگیرید!
بلند شوید بروید خواستگاریش تا کسی نیامده... ای بابا!!
چرا اصرار دارید خانواده تان را دور بزنید؟ دارید وقت تلف می کنید ها! حواستان هست؟

برادر ببخشید اگر کمی تند نوشته ام فقط می خواستم تاکید کرده باشم. امیدوارم بهتان برنخورد. موفق باشید.

[-alone]

خواهش می کنم خواهر
ولی خوب اگه من الان به صورت رسمی برم خواستگاری فکر نمیکنین دوباره بهم جواب رد بده؟

[جاثیه]

ببینید برادر به هرحال ایشان بدون پرسیدن نظر پدر و مادرشان نمی توانند ازدواج کنند. اگر نظر پدر و مادر مثبت باشد روی خودشان هم اثر می گذارد و به شما متمایل می شوند ولی تا وقتی شما به خواستگاری نروید که این مطلب پیش پدر و مادرشان مطرح نمی شود که !
وقتی به خواستگاری می روید نشان می دهید که خیلی علنی و شجاعانه و قطعی ایشان را می خواهید . بعد ایشان فرصت خواهند داشت که با همه مشورت کنند و همه جوانب را بسنجند و جواب بدهند.
آن جواب نه فعلا شاید جوابی بوده که چون غافلگیر شده اند گفته اند و معنایش هم درست معلوم نیست و با حدس و گمان هم نمی شود از آن تفسیر دقیقی کرد. هدیه بدهید هم باز همین طور می شود.
اما اگر به خواستگاری بروید یک جواب معین سنجیده به شما می دهند. اگر منفی بود و اصرار داشتید چند سال بعد می توانید باز هم اقدام کنید. اما لااقل دیگر جبهه خودتان را مشخص کرده اید و ایشان اگر بخواهند به شما فکر کنند می دانند دقیقا به چه باید فکر کنند.

[-alone]

ببینید برادر به هرحال ایشان بدون پرسیدن نظر پدر و مادرشان نمی توانند ازدواج کنند. اگر نظر پدر و مادر مثبت باشد روی خودشان هم اثر می گذارد و به شما متمایل می شوند ولی تا وقتی شما به خواستگاری نروید که این مطلب پیش پدر و مادرشان مطرح نمی شود که !
وقتی به خواستگاری می روید نشان می دهید که خیلی علنی و شجاعانه و قطعی ایشان را می خواهید . بعد ایشان فرصت خواهند داشت که با همه مشورت کنند و همه جوانب را بسنجند و جواب بدهند.
آن جواب نه فعلا شاید جوابی بوده که چون غافلگیر شده اند گفته اند و معنایش هم درست معلوم نیست و با حدس و گمان هم نمی شود از آن تفسیر دقیقی کرد. هدیه بدهید هم باز همین طور می شود.
اما اگر به خواستگاری بروید یک جواب معین سنجیده به شما می دهند. اگر منفی بود و اصرار داشتید چند سال بعد می توانید باز هم اقدام کنید. اما لااقل دیگر جبهه خودتان را مشخص کرده اید و ایشان اگر بخواهند به شما فکر کنند می دانند دقیقا به چه باید فکر کنند.

حرف شما کاملا درسته ولی دختر داییم خیلی خودسره نظرشو با حرف دیگران عوض نمیکنه مطمئنم اگه اون منو نخواد عالمو ادم هم بهش بگن این پسر خوبیه بازم قبول نمی کنه . حالا من یه کادو براش تهیه کردم امروز اگه تونستم فردا میدم بهش نتیجشو اینجا اعلام میکنم دعا کنید همه چی خوب پیش بره

[فرهنگ 27]

ظاهرن خودتم دست کمی از دخترداییت نداری.اینجا چند بار شما رو از هدیه دادن

منع کردن با این حال شما کادو رو خریدی؟فکر هم می کنی نتیجه می ده؟خیلی

شانس بیاری قبول کنه یه چند سوایی با هم خوش باشید ولی می دونی اگر

خانوادتون متوجه رابطه تون بشن چه دلخوری پیش میاد؟اون هدیه رو بذار کنار تا

وقتی که عقد کردید،اون زمان بهش بده.براش تعریف کن جریان چی بوده.مطمعن

باش تاثیر عاطفیش از الآن خیلی بیشتره.

پ.ن:ازدواج تو این سن حتی مطرح کردنش خیلی زوده.وقتی به سن و سال تو بودم

تا این سن هر سال به رفتارهای سال قبلم می خندیدم.تو سن شما م هر دختری کنار

آدم باشه،آدم ازش خوشش میاد.دوم چون فامیل هستید بی خیال شی بهتره،به فکر

بچه ای که قرار دنیا بیاد باش.با آزمایش همه موارد قابل پیش بینی نیست.