به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 دی 92 [ 21:32]
    تاریخ عضویت
    1392-9-11
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    103
    سطح
    2
    Points: 103, Level: 2
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh تغییرات ظاهری بعد از ازدواج بخاطر همسر

    سلام دوستان.راستش نمیدونم چه عنوانی برای مشکل من مناسبه.من 27 سالمه و 1سال و نیم هست که ازدواج کردم.و همسرم هم خیلی دوست دارم و اونم همینطور. شکرخدا زندگی خوبی داریم. فقط چند بار دعوامون شد که من باید کنترل می کردم اما نکردم و موضع گرفتم. ما عقاید مذهبیمون باهم تفاوت داره.من دینو به چادر و نماز و روزه اش نمیبینم اما اون اینطور نیست. به نظر من خدا هیچوقت چیزی که باعث سختی تو زندگی بشه رو برامون نفرستاده.(مثل همین چادر). من قبل ازدواج یه دختر معمولی بودم.چادر نداشتم اما بعد ازدواج با همسرم چادرو قبول کردم تا باهاش ازدواج کنم. ما تو محیط کار باهم آشنا شدیم.قبل از همسرم هیچ ارتباطی با جنس مخالف نداشتم.اون اومد تو زندگیم و منو عاشق کرد.من از اعتقاداتم بهش گفتم اما اون توجه نکرد و نرفت.به من میگفت که فقط حجابت کامل باشه.چادر نمیخواد بذاری اما بعد اینکه مادرش مخالفت کرد و نذاشت ازدواج کنیم همسرم هم موضع گرفت و گفت اگه دوسم داشتی قبول می کردی.که بعد از 1سال وقتی دوباره اومدن خاستگاری پذیرفتم چادری شم. این مسئله باعث شکستن غرورم شد. البته وانمود کردم که چون دوسش دارم این برام مهم نیست. اما با خودم درگیرم که نباید خودمو تغییر می دادم.بضی وقتا میگم اگه اون از اول باهام صادق بود و همه چیزو بهم می گفت و اگه من 1بار خانوادشو میدیدم هیچوقت الان زنش نبودم.از طرفی هم نمیخام ناشکری کنم چون از بودن با اون لذت می برم .اما تنها سختیم چادره که دوس دارم اون هم یکم کوتاه بیاد.آخه بضی خواسته هاش آزارم میده. مثلأ ازم میخاد پیش فامیلام که قبلا خیلی راحت بودم الن چادر بذارم حتی تو خونه و این برای من قابل تحمل نیست. چون این فرهنگ خانواده اونه نه من. چه کنم؟ نمیخام دعوامون بشه.یه جور پیشنهاد بدین که بتونم بتدریج این آدم سرسختو تغییر بدم.مرسی

  2. کاربر روبرو از پست مفید irana تشکرکرده است .

    جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط irana نمایش پست ها
    چادر نداشتم اما بعد ازدواج با همسرم چادرو قبول کردم تا باهاش ازدواج کنم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط irana نمایش پست ها
    من از اعتقاداتم بهش گفتم اما اون توجه نکرد و نرفت.
    سلام ایرانا خانم، دو جمله بالا که ازتون نقل کردم کاملا متضاد هم هستند. دنبال مقصر نیستم ولی فقط در همین حد باید قبول کنید که اونی که توجه نکرده

    و نرفته شما بودین نه ایشون. وگرنه ایشون که بعد از مخالفت مادرشون نرفتن مادرشون رو قانع کنند و روش شون رو عوض نکردن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط irana نمایش پست ها
    یه جور پیشنهاد بدین که بتونم بتدریج این آدم سرسختو تغییر بدم.
    اینجا بعید میدونم کسی راهی بتونه به شما بگه که همسرتون رو تغییر بدین. اینجا فقط شما میتونی تغییر کنی. شما قبول کردین و باید بهش پایبند باشین.

    سعی کنید کم کم همونطوری بشین که همسرتون میخواد. میدونم انجام این جمله خیلی سخت تر از گفتنش هست! ولی تا زمانیکه شما به تغییر همسرتون فکر میکنید

    انجام این جمله غیرممکنه. اولین قدم پذیرش این واقعیته که شما نمیتونی تغییرش بدی.

  4. 2 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92), شیدا. (یکشنبه 24 آذر 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    دوست عزیز اون شرطی برای شما گذاشته و شما هم قبول کردید او و خانوادش هم با شما صادق بودند و اصلا به این شرط به خواستگاری شما اومدند قبل از خواستگاری هم می دونستید که خانوادش چگونه هستند . خودتون هم میگید که برای رسیدن به عشقتون این کار رو کردید اگر واقعا مشکل داشتید باید قبلا این رو می گفتید نه الان که اون بنده خدا رو قول شما حساب کرده.

  6. 2 کاربر از پست مفید Aras تشکرکرده اند .

    جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92), شیدا. (یکشنبه 24 آذر 92)

  7. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نمی تونید با پوشیدن لباسهای گشاد و بلند (مثل سریالهای تلویزیون ) راضیشون کنید؟
    که مثلا جلوی مهمانهاتون اونطوری لباس بپوشید؟
    از این جهت که دست و بالتون بازتر باشه جهت پذیرایی و ... حجابتون هم کاملتر. چون دیگه امکان باز شدن و افتادن و ... نداره و با خیال راحت کار می کنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 دی 92 [ 21:32]
    تاریخ عضویت
    1392-9-11
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    103
    سطح
    2
    Points: 103, Level: 2
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز.دارم به حرفات فک می کنم.اما خیلی چیزای دیگه هست که نگفتم. اتفاقآ بعد اینکه مادرش نذاشت با مادرش قهر کرد و تهدیدش کرد که دیگه با کسی ازدواج نمیکنه. و همه اون حرفایی که اعتقاد منه رو بش گفت.مثلا به مادرش گفت براش چادر مهم نیست.فقط دوس دارم حجابش کامل باشه. الانم من فک میکنم براش اینقد مهم نباشه.فقط از شرایط خانوادش و دوستاش دوس داره اینجوری باشم.گاهی وقتا هم جلو مهمان ها من چادرم اصلا رو سرم نیست و میندازم رو پام. اما اون ناراحت نمیشه.من قبل ازدواج و قبل قبول کردن چادر بارها بش گفتم تو حق نداری منو عوض کنی و اون میگفت که چنین قصدی ندارم.همینجوری دوستت دارم.بعد از 5ماه که از دوستیمون گذشت و وقتی که 1خاستگار دیگه برام اومد اون بهم گفت که طلبه است.بهم شوک وارد شده بود.چون هیچوقت دوس نداشتم با 1طلبه ازدواج کنم.من به موسیقی خ خ علاقه دارم و چند ساز می زنم.قبل ازدواج گفته بود دوس دارم همه استعدادهات شکوفا بشه حتی موسیقی. اما الان میگه دوس ندارم بری کلاس.از جمع های موسیقیدانا خوشم نمیاد.حتی دوس نداره در آینده بچشو بفرسته کلاس موسیقی و این برام زجرآوره.تو خونه بابام همیشه صدای موسیقی بلند بود و با شنید صدای یک قطعه روحم پرواز میکرد اما اینجا اینطور نیست.وقتی ساز میزنم حواسمو پرت میکنه. وقتی دارم ویدئو کنسرتی که داره به قسمت اوجش میرسه میبینم سشوار روشن میکنه و تمام احساسم خراب میشه.برای من اولویت حفظ زندگیمه .به نظرت چیکار کنم دوست عزیز؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید irana تشکرکرده است .

    جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    یعنی شما تازه بعد از مدت زیادی از دوستی و بعد از خواستگاری تازه فهمیدید که شغل آقا پسر (طلبه) چیه؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    شما با کسی ازدواج کردید که از نظر اعتقادی و روش زندگی با شما تفاوت داره یا باید شما با اون راه بیاید یا اون با شما به نظرم بهتره که با خودش صحبت کنید و حد و مرزهاش رو بشناسید در کل تلاش برای عوض کردن کسی بعد از ازدواج کاری اشتباه هست و باید طرف رو همانطوری که هست بپذیریم ظاهرا اینطوری که میگید هدف همسرتون فقط این بوده که شما رو بدست بیاره و بعد از ازدواج به میل خودش شما رو تغییر بده. شاید بهتر باشه هر دوتون به یک مشاوره مراجعه کنید بالاخره هر دو باید سعی کنید یک مقداری از خواسته های خودتون گذشت کنید و به خواسته های طرف مقابل نزدیکتر شوید

    چیزی که مسلمه اینه که هر دو باید تغییر کنید و اگر فشار فقط روی یک نفر باشه باعث دلزدگی و سردی روابط در آینده میشه

  13. 2 کاربر از پست مفید Aras تشکرکرده اند .

    mis-marjan (سه شنبه 26 آذر 92), جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    من هم با نظر aras موافقم
    ایشون شما رو از اول اینطوری دیده و انتخاب کرده و فقط سعی داشته که شما رو به دست بیاره
    توی این مسئله من حق رو به شما میدم ولی این که دوست داری زندگیتو حفظ کنی باید تلاش کنید با هم کنار بیاید
    مطمئنا نمیشه با سرکوب کردن خواسته های خودتون زندگیتون رو حفظ کنید اینطور که معلومه همسرتون از خواسته های خودش کوتاه نمیاد
    منم پیشنهاد میکنم دوستانه در مورد خواسته هات باهاش صحبت کنی اینطور که معلومه شما خیلی کوتاه اومدین
    پیشنهاد میکنم بیشتر از این خواسته هاتون رو سرکوب نکنید چون بعدها باعث تنفر از ایشون و به هم ریختن زندگیتون میشه
    منم فکر میکنم مراجعه به مشاور راه درستی باشه پیشنهاد میکنم اگر یه مشاور مذهبی خوب سراغ داشتید از طریق ایشون اقدام کنید باتوجه به اینکه همسرتون طلبه هستن فکر میکنم مشاور مذهبی تاثیر خوبی روی ایشون بذاره
    ولی توصیه میکنم حتما قبلش در مورد مشاور تحقیق کنید و مشاور مطمئنی رو انتخاب کنید
    امیدوارم هر چه زودتر مشکلتون حل بشه

  15. کاربر روبرو از پست مفید mis-marjan تشکرکرده است .

    جاثیه (سه شنبه 26 آذر 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 98
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 01:51
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 اردیبهشت 93, 09:49
  3. میخوام تغییرکنم...
    توسط tamanna139269 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: شنبه 29 تیر 92, 22:43
  4. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.