به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array

    دلم می خواد خواستگارهایم را به تعویق بیاندازم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوستان
    چند وقتی است که یه سری درد و دل و نگرانی دارم.همش می خواستم بیام اینجا و با شما مطرح کنم اما صرف نظر می کردم.
    اما دیگه امروز دیدم واقعا احتیاج به انگیزه و روحیه دارم.اصلا تمرکز ندارم.

    من الان ترم 5 ارشد هستم.کار هام به شدت فشرده است.واقعا نمی تونم 6 ترمه بشم.چون هزینه داره!!!

    تو این مدت خواستگار برام زیاد اومد.واقعا خیلی درگیری فکری داشتم.از محرم هر کسی زنگ زد گفتیم ان شاالله بعد محرم و صفر تشریف بیارید.یعنی بهانه آوردم تا توی این مدت بتونم کار پایان نامه ام را جلو ببرم.

    من دیگه واقعا به قانون جاذبه ایمان آوردم.الان دقیقا من خواستگار نمی خوام ولی چند تا خواستگار پیدا شده.که 3تاشون را در جریانم که تحصیلاتشون در حد من یا بالاتره و یکی لیسانس اما گویا خیلی پسر مذهبی هست(که برای من معیار خیلی مثبتیه) یکیشون را هم هنوز نمی دونم.

    ***البته خب معلوم نیست از این ها چند نفرشون منو یادشون می مونه و بعد از محرم و صفر میان.البته 2 نفر گویا خیلی رغبت دارن.*یکیشون هم گویا به معیارهایم نزدیکه.(چون معرف دوستم هست و منو میشناسه.هنوز در مورد اولین جلسه چیزی نگفتیم.).حالا فعلا فکر کنید مثلا 2یا 3 نفر پیگیر مساله خواستگاری بشن.
    از یک طرف دلم می خواد پایان نامه ام را جلو ببرم.خیلی کارهای آزمایشگاهی دارم.گاهی 8 یا 9 شب خونه می رسم.بهمن باید دفاع کنم.واقعا استرس دارم.اما تمرکز ندارم.تو نوشتن پایان نامه خیلی تنبلی می کنم.تو کار عملیم خیلی سختی دارم.واقعا کارم باید دقیق باشه.هر اشتباه ...

    حالا من چی کار کنم؟
    چه جوری موقع درس به موضوع ازدواج فکر نکنم؟
    *خودم یه فکری به سرم زد.ببینید خوبه؟ بعد ماه صفر هر کدوم که زنگ زدن می گیم مادر آقا پسر تشریف بیارن.اگه مایل به ادامه بودن؛حقیقت را می گیم.می گیم به دلیل پایان نامه (چون اون موقع دیگه به دفاع نزدیک می شم)لطفا بقیه مسائل بمونه برای بعد از بهمن ماه.این جوری ذهنم کمتر درگیر میشه.
    *اما بعضی خواستگاران من خودشون از همون اول با آقا پسر میان! اون وقت به نظرتون زشت نیست که بگیم لطفا اول خودتون بیایید ؟

    *به نظرتون بهتر نیست از همون اول راستش را بگیم.بگیم که شرایطم جوری نیست که فعلا به ازدواج فکر کنم.اگر قسمت باشه لطفا بعد از بهمن تشریف بیارید؟
    ولی مادرم می گن این براشون بهانه ای برای جواب منفی تلقی میشه.

    حالا توی این شرایط چه کار کنم؟ همیشه دعا می کردم خدا یک همسر با ایمان و خوش اخلاق نصیبم کنه.تو خواستگارام کمتر شخصی با ایمان واقعی و البته نه تعصبی را دیدم.
    خیلی جنبه های دیگه هم برام مهمه.که واقعا تو یک جلسه نمی تونم بفهمم و باید بررسی کنم.واقعا فکرم را درگیر می کنه!!!!

    ای کاش می شد مساله ازدواج را فقط دو ماه ببندم!
    راستش اگه الان کسی بیاد من بیشتر دوست دارم که اون طرفم معیارهای منو نداشته باشه و اون یا من همو همون جلسه اول نپسندیم.خب فکر می کنم این رغبت منفی(که حتما اشتباه هست) تو شناختم اختلال ایجاد می کنه.مثلا ممکنه یه مساله کم اهمیت را با اهمیت ببینم و برعکس.

    خوشحال میشم که از راهنمایی های شما مثل همیشه بهره مند بشم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    farshidnaji (پنجشنبه 21 آذر 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام خانم
    من یه سوال از شما دارم این که شما هدفت از درس خوندن چیه؟؟؟
    و یه سوال دیگه کلا واسه زندگیت ...ازدواج کجای زندگیت قرار داره؟
    قالبا افراد فراموش می کنن که حین رانندگی برای رسیدن به مقصد به مناظر اطراف هم نگاهی بیاندازند تا لذت ببرن و فکر می کنن وقتی به مقصد برسن به لذت اصلی می رسند.....
    می دونی تمرکز کن ببین تو الان واقعا از زندگیت چی می خوای؟؟؟؟؟/
    و یادت نره آدمهای بزرگ در سختی هاست که بزرگ می شن....یعنی هم می تونی مدیریت کنی خواستگارات رو هم فکرت رو هم پایان نامت رو..........
    بقیه حرفا رو بعدا می گم وقتی خوب دو تا سوال اول رو روش فکر کردی و جواب دادی

  4. کاربر روبرو از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 21 آذر 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام. به به بوی شام عروسی میاد.
    جالبه شما از روبرو شدن با آقا داماد هراس دارید. و فکر میکنید اگر ایشونو ببینید و به دلتون بشینه ذهنتون دیگه در اختیار خودتون نیست.
    البته ممکنه یه حس قشنگ موجب نیرو و انرزی مضاعف برای داشتن انگیزه در راه موفقیت بشه.
    به نظر من شاید زود باشه نگران چیزی باشید. شاید هیچ کدوم از آقایون به دل شما ننشستن. و شاید بلعکس.
    ضمن اینکه اگر هم این اتفاق افتاد و به سلامتی به قول معروف در با تخته جور شد. ازشون بخواهید زمان لازم رو برای ادامه تحصیل شما رعایت کنند. البته به این نکته توجه داشته باشید که ممکنه با وقت کشی شما هم یک فرصت خوب رو از دست بدید.
    بهتره فعلا که هیچ اتفاقی نیفتاده نگران چیزی نباشید.
    موفق و خوشبخت باشی هدی خانم.
    پندار نیک . گفتار نیک . کردار نیک

  6. کاربر روبرو از پست مفید majid_k تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 21 آذر 92)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام هانیه خانم و آقا مجید.ممنون از نظراتتون
    من هدفم از درس خوندن اینهاست:
    1)علاقه به رشته ام ارضا بشه
    2)بعدا بتوانم شغلی مناسب خودم پیدا کنم
    3)دل پدر و مادرم شاد بشه.چون هروقت یک نتیجه خوبی می گیرم خیلی خوشحال می شن.
    4)تمام زحماتی که این مدت آنها و خودم برای تحصیل کشیدم هدر نره.
    5)استعدادم هدر نره


    در ضمن دوستان من ازدواج برایم مساله خیلی خیلی مهمی است.و تا حالا هم خواستگار زیاد داشتم.و تو انتخابم خیلی دقت می کنم.

    قبلا هم یک تاپیک به نام پایان نامه یا خواستگار!مساله این است! باز کردم و با راهنمایی های دوستان اینجا متوجه شدم ازدواج نسبت به درس در اولویت قرار داره.و این باور من هست.

    اصلا هم نسبت به رویارویی با آقا پسر ترس ندارم.این همه آدم.اینم روش.

    مساله دقیقا اینجاست:
    من تو مدت پایان نامه ام با بعضی خواستگارام درگیری فکری داشتم و خیلی روی تمرکز من تاثیر منفی گذاشت.
    اگه جلسه اول تموم بشه که هیچ.
    ولی وقتی می خوام جواب رد بدم بعد از چند جلسه؛برام سخته.و خیلی وقتها دلم می سوزه.
    خیلی وقت ها هم خانواده می گن بیشتر فکر کن و زود تصمیم نگیر و..... کلا منظور من اینه که به هر حال ذهنم درگیر میشه.
    من تو این زمینه کم تجربه نیستم.اصلا نمی خوام الان تو این یکی دو ماه ریسک کنم.اگه تنها یکی از این خواستگارها هم به نظر مساعد بیاد و قضیه ادامه پیدا کنه؛فکر من مشغول میشه!چون زندگیمه و من نمی خوام اشتباه تصمیم بگیرم.

    من از شما راهنمایی خواستم که چه جوری با توجه به شرایطم و اینکه اصلا دیگه راه نداره 6 ترمه بشم؛خواستگاری ها را یکی دو ماه به تعویق بیاندازم.
    خودم هم دو سه تا راه پیشنهاد دادم و نظرتون را خواستم:
    * بعد ماه صفر هر کدوم که زنگ زدن می گیم مادر آقا پسر تشریف بیارن.اگه مایل به ادامه بودن؛حقیقت را می گیم.می گیم به دلیل پایان نامه (چون اون موقع دیگه به دفاع نزدیک می شم)لطفا بقیه مسائل بمونه برای بعد از بهمن ماه.این جوری ذهنم کمتر درگیر میشه.

    *اما بعضی خواستگاران من خودشون از همون اول با آقا پسر میان! اون وقت به نظرتون زشت نیست که بگیم لطفا اول خودتون بیایید ؟

    *به نظرتون بهتر نیست از همون اول راستش را بگیم.بگیم که شرایطم جوری نیست که فعلا به ازدواج فکر کنم.اگر قسمت باشه لطفا بعد از بهمن تشریف بیارید؟

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام دوباره. هر روش نوعی از سر باز کردنه. جالب نیست شخصی رو مدتی بلاتکلف بگذارید بعد ماه بهمن احتمالا جواب منفی باشه.
    به نظر من یه دیدار کوتاه چندان مشکلی درست نمیکنه. اگر مناسب نبود که هیچ. طرف میره دنبال سرنوشتش. اگر خوب بود فرصت بخواهید. قبول کرد یه امتیاز مثبت برا شاداماد. قبول نکرد یه امتیاز منفی.
    پندار نیک . گفتار نیک . کردار نیک

  9. کاربر روبرو از پست مفید majid_k تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 21 آذر 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مهر 93 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    192
    سطح
    3
    Points: 192, Level: 3
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    173

    تشکرشده 26 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تجربه شخصی خود من اینه که خانواده داماد وقتی پای درس رو وسط بکشی فکر می کنن خواستی مودبانه ردشون کنی

    به عموی من همزمان دو دختر معرفی کرده بودند؛ یکی گفت دو هفته دیگه بعد آخرین امتحانم بیایید، دومی الان زن عمومه!

    حالا من خودم آخر بچه درسخونم ها، ولی حتی به نظر منم ببین کیس هاتو خانومی

  11. کاربر روبرو از پست مفید ژینا تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 21 آذر 92)

  12. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من جواب بقیه دوستان رو نخوندم اما ماجرای خودم رو میگم .
    من جلسه اول دختری رو دیدم ، موضوع منتفی شد بعلت بعضی از سوء تفاهم ها . بعد از دو هفته من خواستم دوباره وارد بشم اما قضیه دیدن ایشون بسیار بسیار طولانی شد که الان دیگه اون شوق اولیه رو برای دیدن ایشون ندارم .
    قبلا خیلی برام مهم بود اما الان نه .
    یعنی نشد هم نشد .
    چون اشتیاق از بین میره .

  13. کاربر روبرو از پست مفید omid65 تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 21 آذر 92)

  14. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    دوستان ممنون از نظراتتون.

    سعی می کنم که مواردم را ببینم.البته همه اش را می سپارم دست خدا.و می گم خود خدا شرایط منو در نظر بگیره.

    امشب یک تاپیک واقعا دردناک خوندم(پشیمونی بعد از عقد پسرک)
    شاید باورتون نشه؛اما تا حالا خواستگار زیر فوق لیسانس را بررسی نکردم.اما با خواندن این تاپیک و طرز تفکر یک آقای مثلا دکتر فهمیدم شخصیت اصلا به مدرک نیست!!!
    می خواستم بین خواستگارام یکیشون را که تحصیلاتش لیسانس بود را حذف کنم.(یعنی می خواستم از مدرک به عنوان وسیله ای برای حذف گزینه استفاده کنم).
    اما پای تلفن مادر این آقا از اخلاق و ایمانش خیلی تعریف می کرد.الان هم فهمیدم که اخلاق و ادب چه معیار مهمی برای من هستند.
    و فهمیدم که چقدر برایم معیار مهمی هست که همسر آیندم برای خانواده ام ارزش قائل باشه.
    فقط من اینو از کجا بفهمم؟ که خدای نکرده همسرم شبیه این آقای پسرک نشهههههههههههه!!!!

    برام واقعا دعا کنید!
    خوشحال می شم از پپیشنهاداتتون بهره مند بشم.

  15. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (جمعه 22 آذر 92)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    سلام عزیرم اتفاقا منم مشکل شما رو داشتم.
    کنکور ارشد . پایانامه و پروژه امم مونده!!
    اینارو مامان میدونست اصن وقت خالی ندارم
    قبلن چون خودمم مبگفتم آمادگی ندارم رد میکردن.
    البته بیشتر بخاطر اینکه طرف غریبه بود

    اما جدیدا مامانم نگران شده بود. یه موردشونو که شناخته شده هردو بود یعنی فامیل بود گذاشتن بیاد دقیقا مثه پیشنهاد تو مامانه اومد منو دید راغب سد بهش گفتیم بعد از کنکور و برنامه های درسیم بیاین .اونا هم قبول کردن.

    من همش یمامان میگفتم بیا اینم رد کن قول میدم بعد کنکور قبل کنم امکان نداره کسی الکی واسته این همه مدتو.
    درصورتی که تمامان قبل اینکه خودش بگ اگه میخواین واستین خودشون گفتن نه عجله ای نداریم هروقت شرایطش جور شد اقدام میکنیم.

    توهم میتونی اینطوری بگی. تازشم من تا اردیبهشت عقب انداختم!!!!
    توکه بابا بهمنی.

    - - - Updated - - -

    من الان پست بقیه رو خوندم که میگن ممکنه شوقه ازبین بره یا فکر کنن مودبانه رد شدن.
    خب منم یه تجربه رو گفتم.
    لان که فکر میکنم میبینم اینا هم درست میتونه باشه.
    تنها راهش اینه که زیاد ذهنتو درگیر نکنی..
    من خودمم با اینکه قضیه به بعد موکول شد ذهنم گاهی درگیر میشد
    اما باتوجه بوقت کمم با خودم گفتم اگه بخوام بکارام برسم باید یه کنترل ذهن داشته باشم اینطوری نمیشه.
    بنابراین زمانهایی که خیلی فکرم درگیر میشد یه تایم خاصی و اختصاص میدادم به این نوضوع بعد میگفتم خب دیگه تایم فکر کردن و تمرکز رو این موضوع تموم شد فعلا بقیه اش باشه برای زمان دیگه. الان کار دیگه ای هم دارم که برام مهمه. میشستم یا درس میخوندم یا رو پایانامم وقت میذاشتم. دیگه هم نمیذاشتم فکرم درگیر اون موثوع بشه.
    چون واسش یه تایم خاصی د محدود اختصاص میدادم.

    امیدوارم تو تمام لحظاات موفق باشی

  17. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (جمعه 22 آذر 92)

  18. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    خيلى محترمانه و باروى باز به خواستگارها بگوييدكه بخاطركارهاى پايان نامه و كمبود وقت تا بهمن نميتونيد خواستگاربپذيريد و اگر ممكنه بعد از بهمن ماه تشريف بياوريد درخدمت خواهيم بود؛به همين راحتى؛
    اگرخواستگارى اين را بداند و شما را وشرايط شما را درك نكند وبه دور و برشم نگاه نكند؛همين سرنخى ازعدم تفاهم هست؛ باهمين موضوع ميتوانيدخواستگارهايتان رامحك زده وغربال كنيد





  19. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (جمعه 22 آذر 92), دختر بیخیال (جمعه 22 آذر 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. در شرایط زیر تعویق زمان ازدواج مناسبه؟
    توسط hiva_yekta در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 اسفند 95, 23:23
  2. مشکل من با دقیقه 90 ای بودن و به تعویق انداختن کارهام.
    توسط تیام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 مرداد 93, 13:10
  3. چطور با پسری که خواستگاری را تعویق می انداز باید برخورد کنم
    توسط elaka در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 دی 92, 16:07
  4. به تعویق انداختن خواستگاری
    توسط aram77 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 آبان 92, 17:45
  5. لزوم به تعویق انداختن رابطه جنسی ( دختر خانم ها حتما بخونن )
    توسط من همسفرم در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 01 فروردین 88, 22:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.