به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 شهریور 96 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    3,326
    سطح
    35
    Points: 3,326, Level: 35
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 43 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از دست من چه كمكى بر مياد؟! (براى خواهرم)

    سلام دوستان
    يه خواهر ٢٤ ساله دارم كه خيلى خيلى گوشه گير شده و ديگه دوست نداره كسى رو ببينه. اشتهاشم خيلى كم شده و خيلى لاغر شده. همه اعضاى خانواده رو كلافه كرده. نمى دونم من اين وسط چه كارى مى تونم براش انجام بدم. با كسى هم حرف نميزنه. هر چى ازش ميپرسم چى شده ميگه هيچى نيست گاهى هم فقط گريه مى كنه. البته زيادم مارو قبول نداره و فكر مى كنم دوست نداره با ما صحبت كنه. رفتاراش گاهى اينقدر آزاردهنده ميشه كه ادم رو تا مرز جنون مى بره. پدر و مادرم رو خيلى عصبى كرده.
    چند تا مورد هست كه به ذهن خودم رسيده ولى مطمئن نيستم مشكل اينا هست يا نه.
    ١-ايشون از نظر درسى خيلى قوى بود فرزانگان درس مى خوند و هميشه رتبه اول بود تا اينكه تو پيش دانشگاهى رفت تو فاز مذهب و كلا همش كتاب هاى فلسفى و مذهبى مى خوند. هم از جو خانواده دور شد و هم از درس. تو دانشگاه همزمان حوزه هم مى رفت و كلا از درس هاى اصليش خيلى دور شد و از همه دوستاش عقب موند. تازه ليسانس گرفته در حالى كه بقيه دوستاش ( كه يه زمانى خواهرم از نظر درسى قوى تر از اونا بوده) دارن اماده مى شن برا دكترا. فكر مى كنم يكى از ناراحتى هاش مقايسه گذشته و حالش هست.
    ٢-از وقتى رفت دانشگاه چادرى شد و خيلى نسبت به ما و كل خانواده تغير كرد و ديگه دوست نداره تو مهمونى ها و مراسم ها شركت كنه. با اين كه ما به اعتقادش احترام گذاشتيم اما ديگه مارو قبول نداره. مخصوصا پدرم رو.
    ٣-فكر مى كنم دوست داره ازدواج كنه ولى فكر مى كنه كسى دوسش نداره و يا پسنديده نمى شه.


    از اينكه هم خودش و هم پدر و مادرم دارن عذاب ميكشن خيلى ناراحتم. نمى دونم چه كارى از دستم بر مياد؟!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    اگه مشکلی نیست کمی بیشتر اطلاعات بدین.
    چند فرزند هستید و اختلاف سنیتون با هم و با پدر و مادرتون چند ساله؟
    متوسط تحصیلات اعضای خونواده چقدره؟
    چقدر با خواهرتون صمیمی هستید؟
    چند تا دوست نزدیک دارن؟
    تا حالا تجربه شکست در رابطه داشتن؟
    درضمن منظورتون از رفتارهای آزار دهنده چیه؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 شهریور 96 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    3,326
    سطح
    35
    Points: 3,326, Level: 35
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 43 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahasty نمایش پست ها
    سلام.
    اگه مشکلی نیست کمی بیشتر اطلاعات بدین.
    چند فرزند هستید و اختلاف سنیتون با هم و با پدر و مادرتون چند ساله؟
    متوسط تحصیلات اعضای خونواده چقدره؟
    چقدر با خواهرتون صمیمی هستید؟
    چند تا دوست نزدیک دارن؟
    تا حالا تجربه شکست در رابطه داشتن؟
    درضمن منظورتون از رفتارهای آزار دهنده چیه؟

    دو فرزند هستيم. اختلاف سنى منو خواهرم ٣ ساله و من بزرگترم. با پدر و مادرم هم حدودا ٣٠ سال اختلاف سنى داره
    تحصيلات خانوادم در حد ليسانس و فوق ليسانس هست.
    قبلن خيلى بيشتر صميمى بوديم از وقتى مذهبى تر شد كمتر شد و وقتى به خارج از كشور اومدم ديگه خيلى كمتر. شايد دو ماهى يه بار با هم حرف بزنيم.
    راستش الان رو خبر ندارم ولى مى دونم قبلا دوستاى بيشترى داشت ( شايد ٧-٨ تا) كه به مرور كمتر مى شد.
    اينو مطمئنم كه هيچ وقت رابطه اى با پسرى نداشته حتى در حد سلام و عليك. فقط يادمه از يكى خوشش ميامد اونم فقط تو دلش به كسى نگفته بود.
    مثال براى رفتاراى آزار دهنده :
    رفتارش با پدرم خوب نيست بعضى وقتا يه جواب هايى ميگه كه دل پدرم ميشكنه.
    فورى جبهه ميگيره. ما هر حرفى بزنيم كلا قبول نداره اگه ربطى به مذهب داشته باشه كه ديگه بدتر، احساس عمار و ياسر در صدر اسلام رو داره كه داره در مقابل كفار ايستادگى ميكنه.
    عرف خانوادگى ما اينجوريه كه معمولا خانوما روسرى سرشون نمى كنن و عروسى ها و مهمونى ها مختلط هست ولى ايشون تنها كسى هست كه تو خيابون و خونه چادر سر ميكنه. ما هميشه دفاع كرديم ازش كه ما به انتخابت احترام ميزاريم اما اون اكثرا ميخواد نظرش رو تحميل كنه.

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    احتمال داره رفتارش بخاطر تضاد در افکار خودش و رفتار خونواده باشه . این همه تضاد ممکنه هرکسی رو دلسرد و آشفته بکنه

  5. کاربر روبرو از پست مفید ساحل75 تشکرکرده است .

    Nina s (جمعه 22 آذر 92)

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    به نظرم مشکل ایشون بیشتر به خاطر اختلاف عقیده شدید با اطرافیانه و صد البته تنهایی. چون با دوستای زیادی نداره؛ با اعضای فامیل نمیتونه ارتباط برقرار کنه و در نهایت شما هم که خواهرش هستید ازش دورید.

    چنین تفکرات افراطی معمولا تو سنین پایین تر اتفاق میفته ولی خب!

    من این موارد رو توصیه می کنم:

    1-با ایشون بر سر مسائل مذهبی کمتر صحبت کنید.
    2- وادارشون نکنید به جمع هایی که دوست ندارن وارد بشن.
    3- بهش یادآوری کنید که اسلام تاکید بسیاری بر احترام به والدین داره و اگه کسی واقعا در ایمانش صادق باشه از این مسئله چشم پوشی نمی کنه.
    4- اگه اهل مطالعه است راهنماییش کنید که کتابهای عرفانی و اخلاقی بخونه تا بیشتر با اصول علم اخلاق( خیلی روی برخورد تاثیر داره) آشنا بشه.
    5- بهش بگید که درسته حجاب نمود ظاهری هست اما نمودهای مهتری مثل رفتار هم وجود دارن. مهمترین چیز برای مومن، اخلاق خوب و گشاده روییه
    6- تشویقش کنید کهادامه تحصیل بده
    7- کمکش کنید همسر شایسته ای که از نظر فکری به خودش نزدیک باشه پیدا کنه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    Nina s (پنجشنبه 21 آذر 92)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 شهریور 96 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    3,326
    سطح
    35
    Points: 3,326, Level: 35
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 43 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اينو قبول دارم كه يه مقدار از مشكلاتش به خاطر همين تفاوت هاست. اما اين تغيرات مربوط ميشه به ٥-٦ سال پيش و الان حالش اصلا خوب نيست. تازه مادرم هميشه سعى مى كنه خبراى ناراحت كننده به من نده اما ديگه طاقت نياوردن و از حال و روزش را برام گفتن. وقتى هم باهاش حرف مى زنم فقط گريه مى كنه طورى كه نفس كشيدن براش سخت ميشه. منم از راه طور واقعا تحمل اين چيزا رو ندارم.
    ما اصلا باهاش بحث نمى كنيم در هر زمينه اى چون مى دونيم جبهه ميگيره و بدتر ميشه.
    من به هر زبونى بوده و تونستم در مورد احترام به پدر و مادر باهاش حرف زدم ولى از پدرم بدش مياد محاله حرف پدرم رو تائيد كنه. در حالى كه من عاشق پدرم هستم و هميشه دوست داشتم همسرم خصوصيات اخلاقى مثل پدرم رو داشته باشه.
    حتى براى ازدواج هم مشكل داره چون ملاك هاى مذهبيش خيلى زياد هست و اون شخصى هم كه اين ملاك هارو داره مطمئنا مى خواد وارد يه خانواده مذهبى بشه كه ما نيستيم. (به علاوه اينكه اون كسى هم كه خواهرم ميپسنده پدر و مادرم نميپسندن)
    رفتارش با غريبه و دوستان خيلى خوبه و مثل فرشته هست ولى به ما كه ميرسه عوض ميشه.
    ايشون كسى هست كه سرپرستى يه يتيم رو به عهده گرفته (يواشكى, خودش نمى دونه كه ما مى دونيم). به جرات مى تونم بگم تو عمرش دروغ نگفته. از دستش هر كارى بر بياد حتى براى دشمنش انجام ميده. بارها ديدم ناهارشو داده به يه فرد فقير. كتاب هاى كتابخونش رو مى بخشه به افرادى كه توانايى خريد ندارن.
    ولى دل خانوادش رو اينجورى ميشكنه.

    يه بار داشتم با پدرم صحبت ميكردم در مورد خواهرم وقتى خداحافظى كرديم پدرم فراموش كردن قطع كنن. اينو شنيدم كه اگه خود كشى گناه نبود تا حالا خودم رو كشته بودم از دسته اين دختر.
    هنوزم كه يادم مياد به اين حرف قلبم تير ميكشه.


    من چور مى تونم بهش كمك كنم كه حالش بهتر بشه و رفتارشم با خانوادم عوض بشه؟

    - - - Updated - - -

    اينو قبول دارم كه يه مقدار از مشكلاتش به خاطر همين تفاوت هاست. اما اين تغيرات مربوط ميشه به ٥-٦ سال پيش و الان حالش اصلا خوب نيست. تازه مادرم هميشه سعى مى كنه خبراى ناراحت كننده به من نده اما ديگه طاقت نياوردن و از حال و روزش را برام گفتن. وقتى هم باهاش حرف مى زنم فقط گريه مى كنه طورى كه نفس كشيدن براش سخت ميشه. منم از راه طور واقعا تحمل اين چيزا رو ندارم.
    ما اصلا باهاش بحث نمى كنيم در هر زمينه اى چون مى دونيم جبهه ميگيره و بدتر ميشه.
    من به هر زبونى بوده و تونستم در مورد احترام به پدر و مادر باهاش حرف زدم ولى از پدرم بدش مياد محاله حرف پدرم رو تائيد كنه. در حالى كه من عاشق پدرم هستم و هميشه دوست داشتم همسرم خصوصيات اخلاقى مثل پدرم رو داشته باشه.
    حتى براى ازدواج هم مشكل داره چون ملاك هاى مذهبيش خيلى زياد هست و اون شخصى هم كه اين ملاك هارو داره مطمئنا مى خواد وارد يه خانواده مذهبى بشه كه ما نيستيم. (به علاوه اينكه اون كسى هم كه خواهرم ميپسنده پدر و مادرم نميپسندن)
    رفتارش با غريبه و دوستان خيلى خوبه و مثل فرشته هست ولى به ما كه ميرسه عوض ميشه.
    ايشون كسى هست كه سرپرستى يه يتيم رو به عهده گرفته (يواشكى, خودش نمى دونه كه ما مى دونيم). به جرات مى تونم بگم تو عمرش دروغ نگفته. از دستش هر كارى بر بياد حتى براى دشمنش انجام ميده. بارها ديدم ناهارشو داده به يه فرد فقير. كتاب هاى كتابخونش رو مى بخشه به افرادى كه توانايى خريد ندارن.
    ولى دل خانوادش رو اينجورى ميشكنه.

    يه بار داشتم با پدرم صحبت ميكردم در مورد خواهرم وقتى خداحافظى كرديم پدرم فراموش كردن قطع كنن. اينو شنيدم كه اگه خود كشى گناه نبود تا حالا خودم رو كشته بودم از دسته اين دختر.
    هنوزم كه يادم مياد به اين حرف قلبم تير ميكشه.


    من چور مى تونم بهش كمك كنم كه حالش بهتر بشه و رفتارشم با خانوادم عوض بشه؟

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Nina s نمایش پست ها
    ٣-فكر مى كنم دوست داره ازدواج كنه ولى فكر مى كنه كسى دوسش نداره و يا پسنديده نمى شه.
    سلام نینا خانم، نمیدونم داستان آبجی خانم صادق هدایت رو خوندین یا نه. به نظرم توی این شرایط کمک کردن شما خیلی سخت میشه. یکی اینکه اول باید ایراد اصلی رو

    پیدا کنین و تمرکز از روی بقیه مواردیکه که از اون مشکل اصلی ناشی شده برداشت. به نظر من ایراد اصلی اینه همین آخری هست که احساس میکنه توسط پسرها دوست داشتنی

    نیست و همین احتمالا بعد از اینکه توی یک موقعیت قرار گرفته باعث بقیه رفتارهاش شده که شما لیست کردی.

    اینکه میشه چکار کرد به نظرم شما تقریبا هیچی جز اینکه سعی کنی بهش کمک کنی راضی بشه که باید بره پیش روانشناس تا حالش کمی بهتر بشه، شوق و ذوق زندگی پیدا کنه،

    امیدوار بشه تا بتونه اگه برای زیبایی و جذابیش کاری هست بره انجام بده، .... من فکر میکنم بدترین کار شما این میتونه باشه که برای این مشکلش شما بشینی فکر کنی و بخوای

    راه حل پیدا کنی مثل اون قضیه پیشنهاد خواستگاری دوست همسرتون یا صحبت کردن و نصیحت و...

  10. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    Nina s (جمعه 22 آذر 92)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 شهریور 96 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    3,326
    سطح
    35
    Points: 3,326, Level: 35
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 43 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوست عزيز
    راستش جريان اون داستان رو نخوندم.


    مشكل سوم تنها بحث زيبايى و ظاهرى نيست هر چند كه مى تونه خيلى اراسته تر باشه و نيست. مثلا هنوز دست به صورتش نزده كه مطمئنا خيلى تاثير داره يا اصلا اصلا ارايش نمى كنه (حتى خيلى كم). اما بحث جدى ترى كه فكر مى كنم برا ازدواجش وجود داره تفاوت بسيار زيادى هست كه با بقيه خانواده داره. ايشون فردى رو مى خواد در حد يه روحانى ، اگه خانوادم از نظر شخصى خودشون بگذرند، ايا يك فرد در اين حد مذهبى وارد خانواده ما ميشه؟! قبلا هم چند تا خاستگار خيلى مذهبى داشته و بعد اينكه متوجه شدن ما مثل خواهرم نيستيم، ادامه ندادن و طبيعى هم هست. چون هر كس دوست داره وارد خانواده اى بشه كه شبيه خودش باشن و بتونه رفت و امد داشته باشه.
    دليل اينكه مى خواستم دوست همسرم رو پيشنهاد بدم اين بود كه مى دونم در حد قابل قبولى مذهبى هست (از نظر خواهرم) و مشكلى با خانواده ما نداره چون اونم از خانواده خودش مذهبى تره.
    من يه عمه دارم كه با تمام مخالفت ها با يه فرد مذهبى ازدواج كرد و سال هاى سال هيچ ارتباطى با خانواده نداشت چون شوهرش جايى نمى رفت كه خانم ها بدون روسرى باشن و تو هيچ مراسمى نبودن و اين وسط فقط عمه من عذاب ميكشيد و در نهايت جدا شدن. واقعا دوست ندارن اين اتفاق براى خواهرم تكرار بشه.
    ايشون حرف هر كسى رو قبول نمى كنه و به راحتى پيش هر كسى مشاوره نمى ره و فقط از افراد خيلى مذهبى كه بر اساس ايه و حديث و قران حرف ميزنن حرف شنوى داره به پدر و مادرم گفتم يه روحانى رو پيدا كنن كه با خواهرم صحبت كنه ولى ميگن همچين فردى رو نمى شناسن.
    ديگه واقعا نمى دونم چه كارى ميشه براش انجام داد. هميشه غم زده و ناميد هست هيچ گونه شادى در وجودش نمى بينم عاشق اينه كه يه گوشه بشينه و فكر كنه يا مداحى و روضه گوش كنه. خوابشم بيش از حد معموله. خيلى نگرانشم ):

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Nina s نمایش پست ها
    اما بحث جدى ترى كه فكر مى كنم برا ازدواجش وجود داره تفاوت بسيار زيادى هست كه با بقيه خانواده داره. ايشون فردى رو مى خواد در حد يه روحانى ...
    به راحتى پيش هر كسى مشاوره نمى ره و فقط از افراد خيلى مذهبى كه بر اساس ايه و حديث و قران حرف ميزنن حرف شنوى داره ....
    عاشق اينه كه يه گوشه بشينه و فكر كنه يا مداحى و روضه گوش كنه. خوابشم بيش از حد معموله. خيلى نگرانشم ):
    نینا خانم، بهرحال شما باید نظرات مختلف رو بپرسین و سایر دوستان هم نظرشون رو بگن. ولی من نظرم همونی هست که گفتم. این رفتارها فقط یک عکس العمل در مقابل


    نقطه ضعفهایی هست که داره. میخواد از مذهب یک پوشش برای نقطه ضعفهاش بسازه. اون نیاز به این احساس داره که ببینه توسط جنس مخالف و بقیه آدمها دوست داشته میشه

    و ارزشمنده. اگه بر اساس صحبتهای خودتون این مورد رو الان نداره یعنی هیچی نداره. مذهب آدمها وقتی در ضعف هستند خیلی شکننده هست و براحتی به ضد مذهب

    تبدیل میشه.

    به نظر من اگه میخواین کمکش کنین مذهب و شخصیت مذهبی و متفاوت با خانواده و اینجور چیزها رو فراموش کنین. اگه وضعیتش همینطور ادامه پیدا کنه تا چند سال دیگه

    خواهید دید که نماز هم نخواهد خوند.

    اون داستان رو هم بخونید. کوتاهه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.