به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 آذر 92 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1392-9-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    40
    سطح
    1
    Points: 40, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    چگونه با کسی که مبتلا به دوستی افراطی است رفتار کنم؟

    سلام . من 23 ساله هستم و 3 ماهه که در مقطع ارشد درس میخونم . در این سه ماه در دانشگاه دوستی دارم که از ابتدای شروع ترم باهم دوست شدیم .متاسفانه مشکل قلبی داره و ازون ابتدا که دوستیمون شکل گرفت و شروع به مطرح کردن مشکلش با من کرد من هم سعی کردم که بهش روحیه بدم که از لحاظ روحی به مریضیش کمک کنه . ماه اول همه چی معمولی بود . یکی دوبار دیدم حوصله نداره بردمش بیرون چیزی بخوریم بگردیم یا تو سرویس دانشگاه میومدیم میگفتم میخندیدم که خوشحال باشه.من کلن ادمه اجتماعی ، شوخ و خوش گذرونیم و اون یه ادمه تک بعدی درس خون که این بیماریشم به استرس زیادش واسه درس برمیگرده .مشکل اینجاس که از ماه دوم واقعا رفتاراش غیر قابل تحمل شده برام.تو مسیر رفت و امد دانشگاه 3 ساعت تو سرویس تنهاییم مرتب و پیاپی در مورد مسائل مختلف (ازنظر من خیلی بیهوده) حرف میزنه و انقدر این مسائل و حرفاش زیادن که جدا سردرد میگیرم .اوایل فک میکردم شرایط عوض میشه ولی هرچی میگذره بدتر میشه شاید خندتون بگیره ولی واقعا روزی سه ساعت گوش دادن به حرفای ممتد و بی سر و ته خیلی شکنجس .خیلی افراطی بهم ابراز علاقه میکنه مرتب میگه دوست دارم عاشقه خنده هاتم و حرفایی که ادم به نامزدش بخواد بزنه .همش میگه که تمام روز به من فکر میکنه و خنده هام چقدر قشنگه و... انتظار داره مرتب در ارتباط باشیم خیلی عجیبه براش که من یه روز ازش خبر نگیرم.جدیدا نمیتونه تحمل کنه تا روز دانشگاه و مرتب یا اس ام اس عاشقانه میده یا زنگ میزنه و حرفای بی سر و ته در مورد خودش و من میزنه .واقعا زجراور شده . انتظارم داره که مرتب بریم بیرون بگردیم
    اگه یه ادمه معمولی بود یه جوری بهش میفهموندم که دارم اذیت میشم ولی به خاطر بیماری قلبیش و روح خیلی حساسش نمیدونم چجوری باهاش رفتار کنم که هم من راحت شم هم اون ضربه نخوره شاید باورتون نشه ولی به صداش حساسیت پیدا کردم از یه طرفم تا دو سال قراره باهم باشیم و نمیشه با دوری کردن حل کرد . خواهش میکنم کمکم کنید.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام میشه کمی و فقط کمی جزئیات بیشتری بگید ؟

    مثلا اون بحث هایی که ایشون مطرح می کنند و شما خوشتون نمیاد در چه مورد ؟

    در ضمن به نظر من اگر کلا به دلتون نمیشینه قطع رابطه بهتره - سعی کنید هر دو از این به بعد مثل آدم های معمولی برخورد کنید - قرار نیست دوری کنید فقط دوست نباشید

    ناراحتی قلبی داره که داره - شما چرا باید اذیت بشید ؟

    دوستی با خجالت و ... زیاد جالب نیست - شما باید خیلی راحت مطرح کنید که از این حرفت از این رفتارت خوشم نمیاد

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 آذر 92 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1392-9-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    40
    سطح
    1
    Points: 40, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    حرفاش حرفای بی سر و ته هستش . شاید در مدت یک دقیقه در مورد سه تا موضوع حرف میزنه . در مورد خودش ، خاطراتش ، مریضیش ، درداش ، مامانش ، استادش ، درس ، خالش ،دوستاش ،استرساش واسه درس ، دانشگاه ، من ، علایقم ، چقدر دوسم داره و..... هر موضوعه دیگه ای که فکرش رو بکنید حرف میزنه ممتد . اکثر حرفاش از نطر من بی معنیه نمیتونم بگم ازین حرفت خوشم نمیاد که . من با اون معمولی رفتار میکنم هرچقدرم اصرار میکنه که بریم بگردیم باهم باشیم مقاومت میکنم . نمیتونم قطع رابطه کنم چون 2 سال قراره باهم همکلاس باشیم و دوری ناپذیریم . مشکل هم اینه که من معمولی رفتار میکنم ولی اون رفتاراش به صورتیه که گفتم . خیلی حساسه چطوری میتونم درحالیکه یه همچین مریضیم داره تند برخورد کنم

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    شما قطعا ایشون رو دوست ندارید

    چون آدم اگه پیش عشقش باشه حتی کلی چرت و پرت بگه آدم خوشش میاد - اصلا ساکت باشه ازش میخوای حرف بزنه که فقط صداش رو بشنوی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شانا نمایش پست ها
    حرفاش حرفای بی سر و ته هستش . شاید در مدت یک دقیقه در مورد سه تا موضوع حرف میزنه . در مورد خودش ، خاطراتش ، مریضیش ، درداش ، مامانش ، استادش ، درس ، خالش ،دوستاش ،استرساش واسه درس ، دانشگاه ، من ، علایقم ، چقدر دوسم داره و..... هر موضوعه دیگه ای که فکرش رو بکنید حرف میزنه ممتد . اکثر حرفاش از نطر من بی معنیه نمیتونم بگم ازین حرفت خوشم نمیاد که . من با اون معمولی رفتار میکنم هرچقدرم اصرار میکنه که بریم بگردیم باهم باشیم مقاومت میکنم . نمیتونم قطع رابطه کنم چون 2 سال قراره باهم همکلاس باشیم و دوری ناپذیریم . مشکل هم اینه که من معمولی رفتار میکنم ولی اون رفتاراش به صورتیه که گفتم . خیلی حساسه چطوری میتونم درحالیکه یه همچین مریضیم داره تند برخورد کنم
    نمیگم تند برخورد کنید

    مگه الان میگه با هم بریم بیرون شما مقاومت می کنید خوشش میاد ؟

    پیشنهاد دوستی رو شما دادید یا ایشون داد ؟

    از اول ازش خوشتون نمیومد چرا باهاش دوست شدید ؟

    گفتم قرار نیست قطع رابطه کنید فقط رابطه دوستی نداشه باشید - وقتی همدیگرو دیدی خیلی گرم سلام و احوال پرسی کنید تموم شه بره - آخه من نمیدونم مریضه شما چرا باید تاوان مریضیش رو بدید

    موقع برگشتن قرار نیست حتما کنار هم بشینید همین

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 آذر 92 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1392-9-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    40
    سطح
    1
    Points: 40, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من فکر میکنم که ایشون ادمه بسیار مهربون و خوش قلبیه ولی از اون سبک ادمی که من اصطلاحا باهاش حال کنم نیست ، 90 درصد مواقعی که یه حرفی میزنم یمنتظره حرف من تموم شه که دوباره شروع کنه حرف زدن هیچ عکس العملی به حرفم نشون نمیده . از اولم همینطور بوده منم از رو حس انسان دوستی باهاش ارتباط برقرار کردم که بهش کمک کنم ولی نمیدونستم که قراره به این حد برسه .میدنم شاید فکر کنید مسئله خاصی نیس ولی واقعا از شکستن دل ادما بدم میاد و نمیتونم تحمل کنم علاوه بر مریضیش از منم ضربه بخوره فقط میخوام بدونم چی کار کنم ازین وابستگی غیر عادیش به من کم شه .اینکه یه دوست دختر تمام روز به من و رفتارام فکر کنه ، مرتب بهم ابراز علاقه کنه ،هی بخواد از خودش برام بگه ، عکسمو بریزه تو گوشیش که هی بهش نگاه کنه ، تنها صحبتی با مادرش حرف زدن از من باشه عادیه به نظرتون؟

    - - - Updated - - -

    چند روز پیش من زودتر رفتم که تو سرویس باهم نباشیم بتونم درس بخونم باورتون نمیشه چقدر ناراحت بود تمام روز افسرده بو و حرف نمیزد تا برگشتنی . هی ام میگفت قلبم درد میکنه

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شانا نمایش پست ها
    من فکر میکنم که ایشون ادمه بسیار مهربون و خوش قلبیه ولی از اون سبک ادمی که من اصطلاحا باهاش حال کنم نیست ، 90 درصد مواقعی که یه حرفی میزنم یمنتظره حرف من تموم شه که دوباره شروع کنه حرف زدن هیچ عکس العملی به حرفم نشون نمیده . از اولم همینطور بوده منم از رو حس انسان دوستی باهاش ارتباط برقرار کردم که بهش کمک کنم ولی نمیدونستم که قراره به این حد برسه .میدنم شاید فکر کنید مسئله خاصی نیس ولی واقعا از شکستن دل ادما بدم میاد و نمیتونم تحمل کنم علاوه بر مریضیش از منم ضربه بخوره فقط میخوام بدونم چی کار کنم ازین وابستگی غیر عادیش به من کم شه .اینکه یه دوست دختر تمام روز به من و رفتارام فکر کنه ، مرتب بهم ابراز علاقه کنه ،هی بخواد از خودش برام بگه ، عکسمو بریزه تو گوشیش که هی بهش نگاه کنه ، تنها صحبتی با مادرش حرف زدن از من باشه عادیه به نظرتون؟
    شما باید مشکلتون رو با خودتون حل کنید

    1 - اگر دنبال یه معشوق واقعی میگردید که خوب ایشون این معشوق و دختر آرزوهای شما نیست و رفته رفته که وابسته تر میشه در حقیقت خیانت شما بزرگتر میشه

    شما فکر میکنی داری بهش لطف می کنی ولی در حقیقت با وابسته شدنش به شما داری بزرگترین ظلم رو بهش می کنی

    2 - اگر فقط حس فداکاری داری پس باید تحمل کنی چون تو فداکاری آدم باید زجر بکشه !

    ولی بازم میگم شما که آخرش نه با ایشون ازدواج می کنی نه چیز دیگه ای بعد 2 سال که خواستین از هم دور بشید اون از هم میپاشه

    ولش کن شاید یکی دیگه رو پیدا کرد که آلرژی نداشته باشه به رفتاراش

    چرا 2 سال میخوای با احساسات یه نفر بازی کنی ؟

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 آذر 92 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1392-9-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    40
    سطح
    1
    Points: 40, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    اونجوری نیست که ازش بدم میاد اون رابطه دوستی رو شروع کرد و منم اگه این رفتارهای افراطی رو نشون نده مشکلی با دوستی باهاش ندارم

    - - - Updated - - -

    واااااااااااااااااااااای . متاسفم فکر کردم از اسمم متوجه شدید .من دخترم ایشونم یه دختر واسه همینه که انقدر از رفتارهای افراطیش متعجبم دیگه !!!!!!!

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شانا نمایش پست ها
    اونجوری نیست که ازش بدم میاد اون رابطه دوستی رو شروع کرد و منم اگه این رفتارهای افراطی رو نشون نده مشکلی با دوستی باهاش ندارم

    - - - Updated - -
    -
    واااااااااااااااااااااای . متاسفم فکر کردم از اسمم متوجه شدید .من دخترم ایشونم یه دختر واسه همینه که انقدر از رفتارهای افراطیش متعجبم دیگه !!!!!!!

    نه اینکه این سایت بیشتر مسائل ازدواج و عقد و ... ر. بررسی میکنه فکر کردم شما پسری

    آهان باشه به نظر من حالا که اینطور هست تحمل کنید دیگه

    درسته رفتارشون غیرطبیعی هست

    ولی شما هم به رفتار معمولیتون در قبال ایشون ادامه بدید - خیلی گرم برخورد نکنید خیلی هم سرد برخورد نکنید

    اعتدال رو پیش بگیرید شاید به مرور زمان ایشون سردتر شدن

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 آذر 92 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1392-9-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    40
    سطح
    1
    Points: 40, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    فکر کنم لازمه پستهای قبلیم رو یه بار دیگه با فرض اینکه من دخترم بخونید و درک کنید که تحمل کردن برامم سخته و نمیخوامم که ضربه بخوره

    - - - Updated - - -

    من سرد برخورد میکنم اون افسرده میشه الان یک ماهه که اصلا باهاش صمیمی نیستم ولی وضع اینجوریه

  10. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام شانای عزیز

    دقیقا من هم یه همچین مشکلی داشتم دوره ی کارشناسیم و با اینکه خیلی سریع انتقالی گرفتم و از اون دانشگاه خارج شدم بازهم این دوستم که الانم هر دو دانشجوی ارشدیم ولی اون دانشگاهش یه شهر دیگه ست باهم در ارتباطیم،اوایل من چون دیدم حسابی تنهاست و اعتماد به نفسش تقریبا زیر صفره سعی کردم کمکش کنم و باهاش دوست شدم ولی بعد دیدم حسابی داره با توجه زیادیش اذیتم میکنه،مثلا فکر کن اس ام اس میداد من مشغول کار خودم بودم جواب نمیدادم اون چندبار زنگ میزد یا اس ام اس میداد نگرانتم،یا حتی نوه ی دوساله ی اونا منو به اسم میشناخت چه برسه به خواهرهاش و مادرش،کلا دختر با معرفتی بود اما خب یکم رعایت نمیکرد به این خاطر من دیدم با من مغایرت داره،اول همین جریان اس ام اس زدن رو با حالت شوخی و در عین حال کل حرف و منظورم رو زدم یعنی وقتی گفت نگرانتم خیلی راحت گفتم عزیزم تو دختری من دخترم مگه من دوست دخترتم که جواب ندم نگرانم میشی ؟؟؟؟شما یه سوال پرسیدی و من در اولین فرصت چک میکنم جوابت رو میدم چون زمانی که مشغول کاری هستم یا جایی باشم جز ضرورت هیچ اس ام اسی رو جواب نمیدم،شما هم صبر کن چند روز که کلا هیچ خبری ازم نداشتی نگران شو نه اینکه چند ساعت بیخبری نگرانت کنه ،یا مثلا چون مشکل جسمی داشت انتظار داشت همه توی کارهاش کمکش کنن در حالی که من بهش فهموندم توانا هستی خودت باید کارت رو انجام بدی ولی جایی که واقعا میدیدم بلد نیست بهش یاد میدادم نه اینکه کارشو انجام میدادم،مقرارت و چهارچوبم رو بهش گفتم یعنی گفتم اعضای خانواده من میدونن اگه یکبار تماس بگیرن من جواب ندم در اولین فرصت چک میکنم خودم زنگ میزنم پس میدونن عصبی میشم یهو 40 بار زنگ بزنن که من جواب بدم،یا اگه جایی بودم میگفت مزاحم شدم میگفتم عزیزم مهمونی هستم خودم تماس میگیرم ... ببین الان هم همونجوریه ولی من راحت برخورد میکنم و خودمو اذیت نمیکنم ،شما هم خوبه که فکر دوستت هستی ولی قرار نیست با دعوا و ناراحتی بهش بگی خیلی راحت بهش بگو و بفهمون قرار نیست مزاحم هم بشیم،یا مثلا توی سریس دانشگاه نیاز نیست جاتو عوض کنی خیلی راحت بهش بگو ببخشید عزیزم من توی ماشین استراحت میکنم و میخوابم چون سر درد میگیرم،بعدم هندزفری بذار توی گوشت یه موزیک گوش کن و استراحت کن،یا وقتی درس داری بگو لطفا زمان بده درسمو دوره کنم بعد باهم صحبت میکنیم،در مورد بیرون رفتن هم بهش بگو من بیکار نیستم و ...
    خوبه که دوست نداری دل کسی بشکنه ولی تحمل کردن خیلی سخته پس راحت باش و اینجوری دوستیت بهتر میشه،اتفاقا الان این دوست من شده یه دوست با معرفت و خوب من که کنارشم حسابی راحتم و اون هم همینطور

  11. 2 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    mahasty (جمعه 15 آذر 92), شانا (شنبه 16 آذر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست دوستی از همکلاسی دانشگاه...
    توسط saeed.h در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 اردیبهشت 93, 06:17
  2. با شرایطی که دارم به دوستی با کسی که دوسش دارم ادامه بدم یا نه ؟لطفا جواب بدید
    توسط آوای باران در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 دی 92, 08:58
  3. چگونه با کسی که مبتلا به دوستی افراطی است رفتار کنم؟
    توسط شانا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 15 آذر 92, 20:10
  4. راه کار دوستی با یک دختر از همکلاسی هایم....
    توسط alireza1992 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 فروردین 92, 17:43
  5. آیا روابط دوستی یا جنسی هر فرد به شریک زندگی آینده ربطی داره؟
    توسط sedaneda در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 دی 91, 15:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.