به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 آذر 92 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1392-9-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh یه دعوای حسابی به خاطر یه موضوع خیلی بی اهمیت

    ​یکی هم به داد من برسه
    سلام
    من یه دختر 21ساله هستم.1ساله که عقد کردم.قبلا با شوهرم دوست بودیم.
    دو روز پیش نامزدم اومد دنبالم که بریم خونه شون.رفتیم.نشست جلو تلویزیون.اصلا انگار نه انگار که من اونجام.البته دو هفته ای میشه که اینجوری شده.
    خواهرم بامن کارداشت.چندبار زنگ زده بود اما من جواب نداده بودم چون گوشیم تو کیفم بود صداشو نشنیده بودم.خواهرم نگران شده بود و به نامزدم زنگ زده بود.البته اونم جواب نداده بود.
    نامزدم برداشته به خواهرم اس داده که که دست از سر ما بردار.
    خواهرم اس داده شرمنده
    اونم جواب داده شرمنده بشی ذلیل بشی هر چی بشی به خودت مربوطه فقط دست از سرما وردار.
    البته اینم بگم چون نامزدم به احترام گذاشتن خیلی حساسه.خواهرم 2 یا 3 بار بهش بی احترامی کرده.و چون انتقامجو هم هس از اون موقع باهاش لج کرده.
    بعد باز خاست اس بده.دراز کشیده بود من پریدم روش که گوشیشو بگیرم اما نتونستم. دیدم کاری نمیتونم بکنم محکم گازش گرفتم.اونم وقتی دید آروم نمیشم خواست خفه ام کنه.نمیدونم جدی بود یا میخواست مهارم کنه.
    منم داد و فریاد کردم پدرومادرش اومدن.
    اون به پدرومادرم فحش داد.منم جلو مامان وباباش جوابشو دادم
    خلاصه زنگ زد به بابام که بیا دخترتو ببر.
    مامان وبابام اومدن دنبالم.
    رودرروشون وایساد و بهشون توهین کرد.اما اونا هیچی جوابشو ندادن.
    منم وقتی میخاستم یه کلمه حرف بزنم بهم میگفت خفه شو.منم میگفتم خودت خفه شو.
    خلاصه گفت اگه اینجوری باشه من دیگه نمیخام.منم گفتم منم نمیخام.گفت سکه ها رو هم میدم.یعنی مهریه ام.منم گفتم وظیفه ات هس و حق من.
    گفت شماره مو از گوشیت پاک کن.منم گفتم خودتو از زندگیم پاک کردم.
    بعد از مامان و باباش حلالیت خاستم.به خودشم گفتم خاستی حلال کن نخاستی نکن.
    خداحافظی کردم و اومدیم خونه.
    بابام گفت گوشیتو خاموش کن.
    حالا دو روزه نه از خودش خبری هس نه از خانواده اش.
    امروز هم اولین سالگرد عقدمون هس
    نمیدونم چیکار باید بکنم
    دعوا رو من شروع کردم اما حالا غرورم و بابام اجازه نمیدن برم منت کشی.
    لطفا راهنماییم کنین


    - - - Updated - - -

    کسی نیس کمکم کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید brokenangel تشکرکرده است .

    جاثیه (جمعه 01 آذر 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    ببخشید این الان سر چی یه دفه دعوا شد؟ :|

    امیدوارم مشکلتون بزودی حل بشه

  4. کاربر روبرو از پست مفید Elena1994 تشکرکرده است .

    جاثیه (جمعه 01 آذر 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    شما دعوارو شروع کردین؟
    طوری تعریف کردین که انگار اوشون اینکارو کردن
    بیشتر ایشون سریع شروع به توهین بخواهرتون شما و خانوادتون کردن.
    اصن هیچ احترامی واستون قایل نشدن.حتی جلوی خوتوادتون. دواقعا نمیتونین بگین واقعا داشتن خفتون میکردن یا شوخی بوده!!!!!! یعنی اینقد جدی بوده.
    رفتارشون هم خیلی بچه گانه بوده.

    بهتره بیشتر توضیح بدین. فقط بخاطر اینکه خواهرت نگرانت بوده که نمیشه یهو شروع بتوهین کنن.
    یعنی خونواده ایشون هیچی نگفتن؟
    از قبل دلخوری نداشتین؟
    یهو که آدم بسرش نمیزنه.

    اگه همینطوری یهویی اینکارارو کردن بدون دلیل منطقی درست نیست شما اقدامی بکنین اینجوری قبح قضیه میریزه دفعه دیگه بیشتر به مادر پدرت توهین میکنن و بی احترامی میکنن. ارزش خودتم جلو خونوادش میاری پایین.
    چند روز صبر کن بذار ببین چکار میکنن. شما هیچ اقدامی نکن.متاسفانه ایشون قضیه رو بخانواده کشوندن و بعدشم توهین کردن به بزرگترشون. یعنی پدر و مادرش جلوشو نگرفتن؟ من فکر کنم شما یچیزایی و تعریف نکردین.

  6. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    tamanaye man (شنبه 02 آذر 92), جاثیه (جمعه 01 آذر 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 دی 92 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    353
    سطح
    7
    Points: 353, Level: 7
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    814

    تشکرشده 146 در 71 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم

    لطفا بنویس:
    قبل از این پیش آمده بود تو را بزند؟
    قبل از این پیش آمده بود چنین فحش هایی به تو یا خانواده ات بدهد؟
    جریان اختلاف خواهرت با ایشان چیست؟
    شغلش چیست ؟ چند سالش است؟

    به نظرم می رسد که:
    نباید گازش می گرفتی عزیزم! مردها زورشان از زن ها بیشتر است. شوخی فیزیکی با مردها آن هم لحظه ای که با آن ها اختلاف داریم آخر و عاقبت ندارد.
    کاش می گذاشتی اس ام اس را بفرستد . بعدا که عصبانی نبود با او صحبت می کردی .
    پدر و مادرت و پدر و مادر او خوب کاری کردند که چیزی نگفتند. تو هم خوب کردی از پدر و مادرش حلالیت خواستی . البته اگر او به پدر و مادرت فحش داد بهتر بود که تو به پدر و مادر او فحش نمی دادی . البته به نظرم نداده ای . این طور که نوشته ای معلوم نیست....

  8. 3 کاربر از پست مفید جاثیه تشکرکرده اند .

    del (شنبه 02 آذر 92), ehsan_hamdardi (شنبه 02 آذر 92), mahasty (شنبه 02 آذر 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من شما هیچ کاری نکن.اگر خودش اومد رسما از خانواده ت عذرخواهی کرد ببخشش در غیر اینصورت اگر قبلا هم ایشون سابقه چنین رفتارایی داشته الان جدا شی بهتره.البته خودتم احساسی برخورد کردی ولی ایشون حق نداشته دست روت بلند کنه و به خانواده ت توهین کنه.

  10. کاربر روبرو از پست مفید mignonne تشکرکرده است .

    جاثیه (یکشنبه 03 آذر 92)

  11. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم ، بهتره که فقط و فقط صبوری کنی . بالاخره بزرگتر ها تصمیم میگیرن . و یک جوری دوباره با هم آشتی میکنید . و لی اصلا در همچین شرایطی به همسرت زنگ نزن . اگر زنگ بزنی فقط خودت و خانوادت رو سبک کردی . دفعه بعد 2 برابر همین کتک ها و فحش ها رو بهت تحویل میده .
    فعلا فقط صبوری کن . سالگرد عقد از بی احترامی که به خانوادت کرده مهم تر نیست . تجربه اش رو دارم که بهت میگم .
    البته کار شما هم خوب نبوده که همسرت رو گاز گرفتی ، در واقع شما هم کم تقصیر نداری ، ولی چه مقصر باشی و چه نباشی فعلا با شرایطی که به وجود آمده نباد با همسرت تماس بگیری . باید توسط بزرگتر ها هر وقت که نیاز بود و شرایط مناسبش پیش اومد این مشکل حل بشه .

    توی این روزا سعی کن که بشینی به تمام اتفاقاتی که افتاده خوب فکر کنی ، ببین کجای کارت اشتباه بوده ، سعی کن هیچ وقت دیگه تکرارش نکنی تا مسئله های خیلی بزرگ تری پیش بیاد . سعی کن توی این مدت فقط و فقط روی خودت کار کنی . توی رابطه با همسرت و زمانی که دعوا میشه ، کاری نکنی که خودت بشی مقصر . اگر همسرت حرف بدی به میزنه اگر جوابش رو بدی خودت میشی مقصر ولی اگر .ابش رو ندی ، بعدش سرت رو بالا میگیری . و همسرت هست که باید عذر خواهی کنه .

    با خودت تمرین کن ، که1- صبور باشی ، 2- به همه احترام بگذاری تا احترام خودت و خانوادت نگه داشته بشه . 3 - کاری نکنی تا خودت مقصر بشی ، وقتی که واقعا مقصر نبودی .
    الان اگر به همسرت زنگ بزنی ، پیش خودشون میگن این دختر دیوونست ، عصبیه ، یک کاری کرده بعد خودش پشیمون شده ، یعنی واقعا پیش خودشون فکر میکنند که تو مقصر بودی . پس فعلا فقط صبوری کن .

  12. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    جاثیه (یکشنبه 03 آذر 92)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1389-9-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    2,590
    سطح
    30
    Points: 2,590, Level: 30
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 92 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من هم منتظر خبري از طرف اونها باش. خودت و خانواده ات رو كوچيك نكن. ممكنه از نظر احساسي الان دوست داشته باشي كه با ايشون باشي و كلي با هم خوش بگذرونيد اما اشتباه محضه. بگذار خودش بياد سراغت والا در مشكلات و مسائل بعدي باز هم حركت ايشون تكرار ميشه و توهين به خانواده چيزي نيست كه به اين سادگي ازش گذشت بشه.
    اصلا به امروز و سالگرد و ... فكر نكن حواست رو به چيز ديگري منعطف كن و سعي كن اصلا باهاش تماس نگيري چون در دفعه بعدي مطمئن باش نمي توني كنترلش كني.

  14. کاربر روبرو از پست مفید bano تشکرکرده است .

    جاثیه (یکشنبه 03 آذر 92)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط brokenangel نمایش پست ها
    ​یکی هم به داد من برسه
    سلام
    من یه دختر 21ساله هستم.1ساله که عقد کردم.قبلا با شوهرم دوست بودیم.

    (چرا اینقدر دوران عقدتان طولانی شده؟ کی قرار بوده عروسی کنید؟)

    (سن شوهرتان چقدره و آیا از لحاظ مدرک تحصیلی با هم تناسب دارید یا نه؟ و آیا شاغل هستند یا نه )

    دو روز پیش نامزدم اومد دنبالم که بریم خونه شون.رفتیم.نشست جلو تلویزیون.اصلا انگار نه انگار که من اونجام.البته دو هفته ای میشه که اینجوری شده.

    (چرا؟)

    خواهرم بامن کارداشت.چندبار زنگ زده بود اما من جواب نداده بودم چون گوشیم تو کیفم بود صداشو نشنیده بودم.خواهرم نگران شده بود و به نامزدم زنگ زده بود.البته اونم جواب نداده بود.
    نامزدم برداشته به خواهرم اس داده که که دست از سر ما بردار.
    خواهرم اس داده شرمنده
    اونم جواب داده شرمنده بشی ذلیل بشی هر چی بشی به خودت مربوطه فقط دست از سرما وردار.
    البته اینم بگم چون نامزدم به احترام گذاشتن خیلی حساسه.خواهرم 2 یا 3 بار بهش بی احترامی کرده.و چون انتقامجو هم هس از اون موقع باهاش لج کرده.
    بعد باز خاست اس بده.دراز کشیده بود من پریدم روش که گوشیشو بگیرم اما نتونستم.

    (شما از کجا فهمیدید که اون کسی که به شوهرتان پیام داده خواهرتان بوده چطور از متن پیامکها آگاه میشدید؟ مگه متن پیامکها را برای شما میگفت و بعد میفرستاد!)

    دیدم کاری نمیتونم بکنم محکم گازش گرفتم.اونم وقتی دید آروم نمیشم خواست خفه ام کنه.نمیدونم جدی بود یا میخواست مهارم کنه.

    (با گاز گرفتن شوهرت میخواستی جلوی پیامک زدنش را بگیری؟!)

    منم داد و فریاد کردم پدرومادرش اومدن.
    اون به پدرومادرم فحش داد.منم جلو مامان وباباش جوابشو دادم
    خلاصه زنگ زد به بابام که بیا دخترتو ببر.
    مامان وبابام اومدن دنبالم.
    رودرروشون وایساد و بهشون توهین کرد.اما اونا هیچی جوابشو ندادن.

    (پدر و مادرش چی گفتند و چیکار کردند؟)

    منم وقتی میخاستم یه کلمه حرف بزنم بهم میگفت خفه شو.منم میگفتم خودت خفه شو.
    خلاصه گفت اگه اینجوری باشه من دیگه نمیخام.منم گفتم منم نمیخام.گفت سکه ها رو هم میدم.یعنی مهریه ام.منم گفتم وظیفه ات هس و حق من.
    گفت شماره مو از گوشیت پاک کن.منم گفتم خودتو از زندگیم پاک کردم.
    بعد از مامان و باباش حلالیت خاستم.به خودشم گفتم خاستی حلال کن نخاستی نکن.
    خداحافظی کردم و اومدیم خونه.
    بابام گفت گوشیتو خاموش کن.
    حالا دو روزه نه از خودش خبری هس نه از خانواده اش.
    امروز هم اولین سالگرد عقدمون هس
    نمیدونم چیکار باید بکنم
    دعوا رو من شروع کردم اما حالا غرورم و بابام اجازه نمیدن برم منت کشی.
    لطفا راهنماییم کنین


    - - - Updated - - -

    کسی نیس کمکم کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    مسئله شما دو نفر که به گاز گرفتن و خفه کردن و فحش به خانواده شما و بعد به دیگه نمیخواهم ادامه بدهم و مهریه ات را میدهم ختم شده!
    مطمئناً مربوط به این دعوا و برخورد نبوده و عمیقتره!

    به سئوالاتی که نوشتم هم جواب بده!

  16. کاربر روبرو از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده است .

    جاثیه (یکشنبه 03 آذر 92)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 آذر 92 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1392-9-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چون قرار بود که من کارشناسیمو تموم کنم.کارشناسی ارشد قبول بشم بعد عروسی کنیم
    متولد 1367 هس.شغل آزاده.دوربین مداربسته و اینا.من دانشجو هستم.نه تناسب نداره

    خواهرم بهم اس داد که این اس رو بهم داده.

    گازش گرفتم که عصبانیتم کم بشه

    میخاستن آروم کنن ما رو.ولی اونا هم منو مقصر میدیدن یعنی میگفتن زن به شوهرش فحش نمیده.دست رو شوهرش بلند نمیکنه.این جوری جواب پس نمیده

    - - - Updated - - -

    ممنونم

  18. کاربر روبرو از پست مفید brokenangel تشکرکرده است .

    جاثیه (یکشنبه 03 آذر 92)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    1. نوشته‌اید "دو هفته ای میشه که اینجوری شده." چرا؟

    2. شوهرتان چه نقاط مثبتی داره؟

    3. شوهرتان چه نقاط منفی داره؟

  20. کاربر روبرو از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده است .

    جاثیه (یکشنبه 03 آذر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پسرا عوض شدن یا موضوع چیز دیگیه؟
    توسط maryam.maryam در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 فروردین 96, 21:09
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 فروردین 95, 12:44
  3. وقتی از دعواشون به حد جنون اذیت میشم.
    توسط دختر مهربون در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 15:35
  4. ::>> راهنماییهای مدیرهمدردی به دختر و پسران در موضوع رابطه و عواطف و
    توسط فرشته مهربان در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 02 بهمن 89, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.