به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم نسبت بهم سرد شده

    سلام دوستان ما دوسال شده که ازدواج کردیم اوایل خیلی به شوهرم گیر می دادم همین باعث شد شوهرم خیلی ازم دور بشه و به خانواده اش نزدیکتر الان همخیلی از هم دور شدیم و من فقط به طلاق فکر می کنم تازگیا خیلی به خواهرش گیر میدم نمی تونم ببینم شوهرم خواهرشو بیشتر از من دوست داره اخه خیلی با هم صمیمی اند الان شوهرم میگه به من ربطی نداره که باهات چه رفتاری داره من میخوام باهاش خوب باشم خواهر شوهرم خیلی بهم بی احترامی کرد اما شوهرم فقط در جوابش سکوت می کنه و فکر می کنه همه مشکلات از منه در صورتی که اصلا اینجوری نیست خواهر شوهرمم به اندازه کافی مشکل داره نمی تونه ببینه شوهرم کوچکترین ابراز محبتی بهم می کنه خیلی فضول و حسوده واقعا خسته شدم تورو خدا کمکم کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید hasti123 تشکرکرده است .

    جاثیه (چهارشنبه 29 آبان 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    34
    Array

    6 به طلاق فکر نکنید

    سلام عزیزم
    به نظرم حساسیت روی یک موضوع و گیر دادن باعث میشه بیشتر شوهرت ازت دور بشه چون از دست گیر دادن هات خسته و دل سرد میشه.
    چرا پیش شوهرت به خواهرش گیر میدی؟
    وقتی خانواده همسرت رو به خاطر بی احترامی ببخشی ویا پیش همسرت خوبی شون رو بگی و وقتی همسرت هست با ملایمت برخورد کنی به نظرم نتیجه بهتری میگیری و علاقه همسرت هم بهت بیشتر میشه.
    این رو هم بگم می تونی با محبت خواهر شوهرت رو به سمت خودت جذب کنی ، درسته شاید اوایل سخت باشه و دوباره بی احترامی ببینی اما خوب به مرور نتیجه مثبتی دار.
    به نظرم گیر دادن و حساسیت نسبت به خانواده همسرت رو به کلی ترک کن چون باعث میشه اعصابت خورد بشه و فقط خودت ضررمیکنی.
    و اینکه با عرض معذرت خود شما هم حسودی می کنید که نمی تونید ببینید همسرتون خواهرش رو بیشتر از شما دوست داره؟حسودی رو ترک کنید به دلیل اینکه خواهر شوهر شما با همسرتون خواهر برادر ن و نسبت خونی و نسبی نزدیکی دارن و این طبیعیه که خواهرشون رو خیلی دوست داشته باشن ، و اصلا به طلاق فکر نکنید حتی یک لحظه
    و شما و همسرتون چند سالتونه؟
    فرزندی هم دارید؟
    ویرایش توسط بی همدم : سه شنبه 28 آبان 92 در ساعت 20:46

  4. 2 کاربر از پست مفید بی همدم تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 02 آذر 92), جاثیه (چهارشنبه 29 آبان 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنماییت
    عزیزم راستشو بخوای دو سه بار محبت کردم و بی محبتی دیدم و دیگه منم بی خیال شدم ببین من نمیگم شوهرم دوسش نداشته باشه من میگم زندگیشو فدای خواهرش نکنه اخه هر چی خواهرش بگه بدومن چون و چرا میگه چشم حتی اگه با این چشم گفتنش من به سختی بیفتم... بارها شده پیش شوهرم ااز من بدگویی کرده ولی شوهرم بهش هیچی نگفته...
    من 21 سال وشوهرم 29 سالشه یه پسر یه سال و نیمه هم داریم

    - - - Updated - - -

    کسی نیست کمکم کنه بالهای صداقت فرشته مهربان کجایین

  6. کاربر روبرو از پست مفید hasti123 تشکرکرده است .

    جاثیه (چهارشنبه 29 آبان 92)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست کمکم کنه

  8. کاربر روبرو از پست مفید hasti123 تشکرکرده است .

    جاثیه (شنبه 02 آذر 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 دی 92 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    353
    سطح
    7
    Points: 353, Level: 7
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    814

    تشکرشده 146 در 71 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    این مشکل تو با صبر کردن و سیاست داشتن حل می شود. سعی کن به همسرت نزدیک بشوی . به خاطر چندبار که خواهر شوهرت چیزی به تو گفته حیف است به فکر طلاق بیفتی .
    بچه هم که داری دختر خوب !! یک کمی بیشتر کنار بیا و فکر کن و نگذار عصبانیت کنند که کار بدون فکری انجام بدهی. یک کمی بیشتر بساز. خوبی های زندگیت را ببین. همین سایت را نگاه کن ببین مردم چه مشکلاتی دارند و صبر می کنند. زندگی ات را نگهدار.....

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون عزیزم
    تو راست میگی ولی خوب من اصلا سیاست ندارم و نمی دونم دربرابر کارهای که خواهرشوهرم انحام میده چیکار باید انجام بدم تاحالا هر کاری باهام کرده من همون وقت عکس العمل نشون دادم و همون کارهام باعث شده خیلی نسبت به من حساس بشه و ازم کینه به دل بگیره اومدم اینجا تا کسی بهم کمک. کنه اما ظاهرا کسی نیست.

  11. کاربر روبرو از پست مفید hasti123 تشکرکرده است .

    جاثیه (چهارشنبه 29 آبان 92)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام عزیزم
    به نظرم سیاست هایی رو که بلد هستید نمی تونید تو زندگی تون اجرا کنید.
    درسته میگن که صاف و سادگی اما به نظر من اگه سیاست نباشه خیلی چیزها رو از دست میدیم.
    من خیلی ها رو با مشکل شما می شناسم و باعث شده که خانواده شوهرشون باهاش بد رفتاری کنند چونکه هرچی گفتن عروس زود عکس العمل نشون داده و یا متلک گفته و انها هم ازش ناراحت شدن و نسبت به محبتهاش دلسرد شدن. در مورد شما هم اینطوریه؟؟؟
    اگه مشکلتون اینطوریه که گفتم باید بگم که نباید عکس العملی داشته باشید وقتی بهتون چیزی گفتن که خیلی هم ناراحتتون کرد چیزی نگید و تو موقعیت بهتر که حرف اش پیش اومد به صورت متلک بگید که ناراحت شدید. سعی کنید همیشه به شوهرتون مهربون باشید و اگه خواهرش از شما بد گویی کرد پیش شوهرتون به خواهرش محبت کنید.
    اینم بگم که اگه همسرتون بعد از بد گویی خواهرش رفتارش با شما عوض شد یعنی تاثیر گرفته و اگر بعد از بد گویی خواهرش رفتارش عادی بود ، معلومه که حرفاشو باور نکرده.
    با محبت خوارها گل می شود به شوهرت خیلی بیشتر محبت کن.و اگر هم خواهر شوهرت اینا حرفی گفتن پیش شوهرت عکس العمل منفی نشون نده.
    اینم به یاد داشته باش که اگر شوهرت ازت دلسرد بشه خواهر شوهرت اینا به راحتی میتونن در مورد زندگی تون تصمیم بگیرن و حتی اجراش کنن .امیدوارم راهنمایی ام مفید باشه . اگه راهنمایی ام مفید نبود چراشو حتما برام بنویس.

  13. 2 کاربر از پست مفید بی همدم تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 02 آذر 92), جاثیه (شنبه 02 آذر 92)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون عزیزم اره حرفی که زدی درسته من خانواده شوهرم خیلی قبولم داشتن حتی دوران عقد و اواییل ازدواجمون مادرشوهر و خواهرشوهرم هر جا می رفتن ازم تعریف می کردن ولی نمی دونم چی شد که یه دفعه رفتارشون از اینرو به اون رو شد من به شوهرم خیلی محبت می کنم خودشم همیشه اینو بهم میگه ولی نمی دونم چرا کارهایی رو که خواهرش می کنه باور نمی کنه همشم میگه هر وقت جلوی من اون کارا رو کردبهش میگم و این یعنی اینکه حرفای تو رو باور ندارم شوهرم یه خواهر دیکه هم داره ولی نمی دونم چرااصلا تحویلش نمی پیره ا یه سری پشت سرم حرف زده بود و شوهرم فقط ازم دفاع کرده بود در صورتی که من بیشتر مقصر بودم و شاید باورت نشه 4ماه باهاش قهر بود ولی نمی دونم پرا این یکی که خیلی باهام بدتر کرده اینقدر خوب رفتار می کنه. عزیزم تا حالا که هر کاری خواستن کردن دیگه چیکار می خوان بکنن
    ممنون عزیزم راهنماییت خیلی مفید بود واقعا استفاده کردم

  15. کاربر روبرو از پست مفید hasti123 تشکرکرده است .

    جاثیه (شنبه 02 آذر 92)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 دی 92 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1392-8-20
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    226
    سطح
    4
    Points: 226, Level: 4
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 26 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خودت هم اشاره كردى كه اوايل زدنگى به شوهرت گير ميدادى و همين باعث شده ازت دور بشه. من يه عقيده اى دارم و اون اينه... اگه مردى با خواهر يا مادرش ارتباط سالم و صميمى داره اين قابليت رو داره كه با شما هم همين طور باشه.
    اين نشون ميده كه اون مرد عاطفه داره و روش ارتباط با خانوم ها رو هم بلده فقط بايد قلقشو پيدا كنى. تا با تو هم احساس راحتى كنه.
    مثلا شوهر من كلا آدم سردى هست. حواسش به خيلى چيزايي كه برا ما خانوما مهمه نيست. با من، مادر و خواهرش هم همينه. به نظرم سعى كن به جاى اينكه با اين رابطه خواهر برادرى مقابله كنى سوارش شو! يعنى تو هم برو و تو همون فضا با هر دوى اون ها صميمانه برخورد كن و حتى گاهى تقويتش كن و ازشون تعريف كن. نشون بده از اينكه روابط صميمى دارن خوشحالى و كم كم از درون هم اين احساس رو در خودت ايجاد و تقويت كن.
    وقتى تو سوار اين صميميت بشى دو طرفه سود ميكنى. هم قلق دوستى با شوهرت رو ياد ميگيرى( بلاخره قبول كن اين دو يه عمر با هم بزرگ شدن و خوب با خلقيات هم آشنان و تو از تجربشون استفاده مي كنى) از طرف ديگه با خواهر شوهر هم ارتباطت دوستانه تر ميشه!
    غرورت رو كمى فيتله شو بكش پايين و به جاى اينكه در مقابلشون وايسي كنارشون باش. باور كن وقتى شوهرت ببينه كه با خواهرش خوبى اون هم منصفانه تر برخورد ميكنه. گاهى بعضى رفتاها تو روابط زناشويي وقتى طرف احساس امنيت كنه معقول تر ميشه!

    من اين كار رو كردم و نتيجه خوب گرفتم... سعى كن خوبى هاى خونواده همسرت رو كشف و پر رنگ كنى... و خودت رو از اونا بدونى... و هميشه تو ذهنت داشته باش مردى كه يك روز با عشق به او بله گفتى از همين خانواده بيرون اومده. هم ضعف هاش و هم خوبى هاش!

    مادر شوهر من خيلى به بچه هاش وابسته اس و تو فاميل به لوس كردن بچه هاش معروفه... من هم اوايل دچار بحران هايي از اين قبيل بودم... اما الان با همين كاراى ساده، خدا رو شكر جورى شده كه اگه همسرم هم زمانى ناراحتم كنه ميان و دلداريم ميدن از تجربيات خودشون تو شرايط اينچنينى برام ميگن! و من هم خيلى وقتا بهشون فضا ميدم تا بدونن پسرشون هنوز هم پسرشون هست!

    ببخشيد خيلى پر حرفى كردم... ولى حيفه زندگى آدم به خاطر مسائل چنين سطحى، خراب بشه! گاهى ذهن ما مسائل رو از انچه هست برامون بزرگتر ميكنه!
    موفق باشي
    راحت بگير!

    - - - Updated - - -

    سلام
    خودت هم اشاره كردى كه اوايل زدنگى به شوهرت گير ميدادى و همين باعث شده ازت دور بشه. من يه عقيده اى دارم و اون اينه... اگه مردى با خواهر يا مادرش ارتباط سالم و صميمى داره اين قابليت رو داره كه با شما هم همين طور باشه.
    اين نشون ميده كه اون مرد عاطفه داره و روش ارتباط با خانوم ها رو هم بلده فقط بايد قلقشو پيدا كنى. تا با تو هم احساس راحتى كنه.
    مثلا شوهر من كلا آدم سردى هست. حواسش به خيلى چيزايي كه برا ما خانوما مهمه نيست. با من، مادر و خواهرش هم همينه. به نظرم سعى كن به جاى اينكه با اين رابطه خواهر برادرى مقابله كنى سوارش شو! يعنى تو هم برو و تو همون فضا با هر دوى اون ها صميمانه برخورد كن و حتى گاهى تقويتش كن و ازشون تعريف كن. نشون بده از اينكه روابط صميمى دارن خوشحالى و كم كم از درون هم اين احساس رو در خودت ايجاد و تقويت كن.
    وقتى تو سوار اين صميميت بشى دو طرفه سود ميكنى. هم قلق دوستى با شوهرت رو ياد ميگيرى( بلاخره قبول كن اين دو يه عمر با هم بزرگ شدن و خوب با خلقيات هم آشنان و تو از تجربشون استفاده مي كنى) از طرف ديگه با خواهر شوهر هم ارتباطت دوستانه تر ميشه!
    غرورت رو كمى فيتله شو بكش پايين و به جاى اينكه در مقابلشون وايسي كنارشون باش. باور كن وقتى شوهرت ببينه كه با خواهرش خوبى اون هم منصفانه تر برخورد ميكنه. گاهى بعضى رفتاها تو روابط زناشويي وقتى طرف احساس امنيت كنه معقول تر ميشه!

    من اين كار رو كردم و نتيجه خوب گرفتم... سعى كن خوبى هاى خونواده همسرت رو كشف و پر رنگ كنى... و خودت رو از اونا بدونى... و هميشه تو ذهنت داشته باش مردى كه يك روز با عشق به او بله گفتى از همين خانواده بيرون اومده. هم ضعف هاش و هم خوبى هاش!

    مادر شوهر من خيلى به بچه هاش وابسته اس و تو فاميل به لوس كردن بچه هاش معروفه... من هم اوايل دچار بحران هايي از اين قبيل بودم... اما الان با همين كاراى ساده، خدا رو شكر جورى شده كه اگه همسرم هم زمانى ناراحتم كنه ميان و دلداريم ميدن از تجربيات خودشون تو شرايط اينچنينى برام ميگن! و من هم خيلى وقتا بهشون فضا ميدم تا بدونن پسرشون هنوز هم پسرشون هست!

    ببخشيد خيلى پر حرفى كردم... ولى حيفه زندگى آدم به خاطر مسائل چنين سطحى، خراب بشه! گاهى ذهن ما مسائل رو از انچه هست برامون بزرگتر ميكنه!
    موفق باشي
    راحت بگير!

  17. 3 کاربر از پست مفید آراس تشکرکرده اند .

    malakeh (شنبه 02 آذر 92), کاغذ بی خط (شنبه 02 آذر 92), جاثیه (شنبه 02 آذر 92)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-8-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون اراس جوم حرفای خیلی خوبی زدی خیلی ارومم کزد دقیقا مشاوره هم که رفته بودم همین حرفا رو زد خودمم خیلی دوست دارم با این حس حسادتم کنار بیام ولی نمی دونم چرا نمیشه خیلی سعی کردم اما تا حالا هیچ نتیجه ای نداشته خیلی برام سخته که ببینم شوهرم یکی رو بیشتر از من دوست داره و همین باعث میشه اعصابم بهم بریزه خواهرشوهرم خیلی به این داداشش وابسته است واسه همین اگه من یکم تندتر باشوهرم حرف بزنم همون موقع علیه من موضع می گیره و چشم غره بهم میره هنوز نمی خواد باور کنه که داداشش زن گرفته و زندگی شخصیمون به خودمون ربط داره وقتی داریم با شوهرم دوتایی حرف می زنیم همش دلش می خواد از حرفامون سردر بیاره و طبیعیه که من خیلی از این قضیه عصبانی بشم
    خداکنه بتونم با این مساله کنار بیام...

  19. کاربر روبرو از پست مفید hasti123 تشکرکرده است .

    جاثیه (شنبه 02 آذر 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.