خیانت همسر _ تصمیم به جدایی

[Araam]

سلام خدمت دوستان عزیز

آرام هستم 27 ساله . مدتیه متوجه خیانت هااای همسرم شدم . از طریق مسیجاش و تعقیب کردنش .

شرایط روحی مناسبی ندارم . و وقتی که یاد حرفاش با زنای دیگه میفتم و در جریان حتی نوع س ک سش با اونا هستم ، دیوونه میشم .

اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم

خانواده ی بسیار بسیار سخت گیر و خشکی داشتم که در اصل برای فرار از اون خونه جهنمی ازدواج کردم . بیشتر دنبال پدر مهربان بودم برای ازدواج تا همسر !

آره اشتباه کردم ولی در زمان خودش بهترین کار بود شرایط منو تا توش قرار نگیرید درک نمیکنید . مطمئنا اگر از اون خونه بیرون نمیومدم الان گوشه تیمارستان بودم ! اوایل از زندگیم خیلیییییییی راضی بودم حتی دوستانم که منو میدیدن میگفتن آرام چقدر شاداب شدی چقدر تغییر کردی !

نمیدونم چی شد که یهو همه چیز عوض شد . با همسرم در این مورد صحبت کردم حتی عقد نامه ی موقتش رو هم پیدا کردم و نشونش دادم و گفتم که میدونم و در جریانم البته نگفتم مسیجای س ک سی و شرم اورشو خوندم ! اما تا حدی موضوع رو مطرح کردم اون فقط داد میزنه فقططططططططط داد میزنه . خدا میدونه بعد هر بار صحبت کردن من چه سردردی میگیرم .

الان هیچ حسی دیگه بهش ندارم حتی به خودشم گفتم تو از چشمم افتادی . ازت زده شدم .

اصلا قدرت و شرایط روحی تمکین جنسی رو ندارم و از طرفیم بفکر جدایی هستم . رابطه ی جنسیشو با سه نفر در جریانم که یکیشونو خوب میشناسم و حتی این خانم خونه ی ما هم اومده و با هم دوست بودیم نون و نمک همو خوردیم و اینکه خودش نامزد داره !!!! خیلییییییی زمونه ی کثیفی شده خیلیییی !

الحمدالله که هنوز از پا در نیومدم . اون از وضعیت و اخلاق خانوادم و این هم از همسرم ! هنوز قدرت مبارزه و مقاومت رو در خودم میبینم برام دعا کنید .

اینم اضافه کنم که همسرم دست بزن هم داره و گاهی واقعا بخاطر شرش سکوت میکنم که فقط بره گمشه شرشو کم کنه منو ناقص نکنه .

متاسفانه پدرم هم به شدت مارو میزد و چندبار راهی بیمارستان شدم !

مسائل زیادی هست که اگر برای راهنمایی بیشتر من نیازی بود اونارو مطرح میکنم .

شما اگر جای من بودید چیکار میکردید دوستان ؟

ازتون التماس دعا دارم

[Nina s]

سلام ارام جان خوش اومدى به همدردى
متاسفم كه اين اتفاقات تو زندگيت افتاده. ميشه به اين سوالا جواب بدين
بچه هم دارين؟
خودتون و همسرتون چند ساله هستيد؟
چند ساله ازدواج كردين؟

[Aminn]

سلام، کسی که خیانت کار هست و به این کار عادت کرده بنظر من قابل اصلاح نیست. شما باید شرایط خودتونو ببینید که آیا می تونید این وضعیت و حضورش رو کنارتون تحمل کنید یا نه که اگه نمی تونید تصمیم های بعدی رو بگیرید. در ضمن اگه کتک کاری کرد برید پزشک قانونی و ازشون برای این رفتارش نامه بگیرید که بعدا به دردتون می خوره. استقلال مالی دارید یا وابسته هستید؟ اگه استقلال مالی دارید که به هر حال خیلی کارتون راحت تر هست ولی اگه ندارید باید یه منبع درامد مناسب داشته باشید که محتاج کس دیگه ای نشید.

[ehsan_hamdardi]

لطفاً به این سئوالات جواب بده :

1.چند ساله ازدواج کردی
2. سن شما چقدره
3. سن ایشان چقدره
4. مدرک تحصیلی شما چیه؟ مدرک تحصیلی ایشان چیه؟
5. آیا شما هم شاغل هستید؟
6. وضع مالی‌ شوهرت چطوره؟ مهریه شما آنقدر هست که بتونی در صورت جدایی بتوانی مستقل زندگی کنی؟
7. بچه داری یا نه؟
8. شوهرت آدم مذهبی هست یا نه؟
9. چند وقته فکر میکنی شوهرت این روابط دارد و به نظر خودت چرا؟
10. از کی احساس کردی شوهرت دیگه به تو کم توجه شده و چرا؟

[بی همدم]

سلام عزیزم به خاطر موقعیتت خیلی ناراحت شدم اما عزیزم اون که باچند نفر رابطه داره فکر نکنم به این آسونیها درست شدنی باشه اما فعلا صبر کن تا موقعیت کمی آروم تر بشه بعد اقدام کن اگه کتک کاری کنه از طریق پزشک قانونی علیه اش مرک درست کن با اینکه می دونم بی فایده است چونکه مردها موقع طلاق کاری میکنن که زن حاضر میشه همه چیز رو ببخشه تا از دست شوهرش خلاص شه. زود تصمیم گیری نکن تا موجبپشیمونی ات بشه مدتی صبر کن وبعد اگه دیدی واقعا دیگه درست شدنی نیست از راه قانونی اقدام کنی بهتره

[Araam]

سلام ارام جان خوش اومدى به همدردى
متاسفم كه اين اتفاقات تو زندگيت افتاده. ميشه به اين سوالا جواب بدين
بچه هم دارين؟
خودتون و همسرتون چند ساله هستيد؟
چند ساله ازدواج كردين؟

سلام نینا جون متشکرم دوست عزیز من

خوشبختانه بعد از پنج شش سال ازدواج بچه ای نداریم . من 27 سالمه همسرم 32 سالشه .

از لحاظ سطح خانوادگی و تحصیلات من بالاتر از ایشون هستم .

بیشتر از هشتاد درصد مشکلات من تقصیر پدرمادرمه! پدرم انگار که من دشمن خونیش بودم ، رفتار بسیار بدی همیشه با من داشت حتی برای ازدواجم هم تحقیق نکرد ، حتی جهزیه نداد و وامهایی که از دانشگاه براش گرفتم رو تسویه نکرد گفت خودت بده نداری به من چه ! ، و به همسرم یاد میداد منو بزنه و بهم پول و نفقه نده ! ممکنه تعجب کنید اما واقعیته ، الان که اینارو مینویسم اشک میریزمو مینویسم ، خدا خودش عالمه که چی به من گذشته .

اینهایی که گفتم یک در هزار از مشکلاتم هست .

از تمام کسانیکه این پست رو میخونن میخوام که برای بچه هاتون مثل کوه باشید محکم و استوار ولی آرام و صبور و بخشنده . بچه ها اگر محبت نبینن به هر راهی کشیده میشن و به هر اشتباه و ذلتی تن میدن .

- - - Updated - - -

سلام، کسی که خیانت کار هست و به این کار عادت کرده بنظر من قابل اصلاح نیست. شما باید شرایط خودتونو ببینید که آیا می تونید این وضعیت و حضورش رو کنارتون تحمل کنید یا نه که اگه نمی تونید تصمیم های بعدی رو بگیرید. در ضمن اگه کتک کاری کرد برید پزشک قانونی و ازشون برای این رفتارش نامه بگیرید که بعدا به دردتون می خوره. استقلال مالی دارید یا وابسته هستید؟ اگه استقلال مالی دارید که به هر حال خیلی کارتون راحت تر هست ولی اگه ندارید باید یه منبع درامد مناسب داشته باشید که محتاج کس دیگه ای نشید.

سلام دوست عزیز

استقلال مالی دارم و اصلا قدرت تحمل یک آدم هرزه رو در کنار خودم ندارم .

متاسفانه سه چهار باری که زد اقدام نکردم برای پزشک قانونی الان دیگه خیلی مراقبه ضربه ای که باعث کبودی یا مشکلی بشه بهم وارد نکنه که من آتویی ازش نداشته باشم .

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -


سلام جناب آقای احسان


1.چند ساله ازدواج کردی ( وارد شش سال شده )
2. سن شما چقدره 27
3. سن ایشان چقدره32
4. مدرک تحصیلی شما چیه؟ مدرک تحصیلی ایشان چیه؟ من لیسانس دارم و ایشون دیپلم هستن .
5. آیا شما هم شاغل هستید؟ بله
6. وضع مالی‌ شوهرت چطوره؟ مهریه شما آنقدر هست که بتونی در صورت جدایی بتوانی مستقل زندگی کنی؟ وضع مالیش متوسطه و مهریه ی من تعدادی سکه ست به ارزش پانصد میلیون .

7. بچه داری یا نه؟ نه
8. شوهرت آدم مذهبی هست یا نه؟ بله خیلی زیاد !

9. چند وقته فکر میکنی شوهرت این روابط دارد و به نظر خودت چرا؟ ایشون مدت زیادیه که این روابط رو داره من تازه متوجه شدم ! علتش رو نمیدونم ولی بیمارگونه رفتار میکنه ! سر در نمیارم چرا . از لحاظ ظاهری الحمدالله خوب هستم و از لحاظ محبت کردن هم تو خونه چیزی رو کم نزاشتم خودش همیشه اعتراف میکرد اینو که من چیزی کم ندارم ! ولی انگار عادت شده براش !

10. از کی احساس کردی شوهرت دیگه به تو کم توجه شده و چرا؟ یک ساله که شدت گرفته درسته از لحاظ مالی همیشه حسابامو پر میکنه و خساست به خرج نمیده ، اما مدتهاست حتی در اتاقهای جداگانه میخوابیم خودش پیشنهاد اینو داد و از طریق مسیجاش در جریان هستم که با خانمی که عقدنامه ی موقتشو دیدم قصد ازدواج بعنوان همسر دوم رو دارن و از طریقی هم متوجه شدم که حتی اقدام هم کردن و رفتن محضر ولی محضر دار گفته اجازه ی همسر اول لازمه و بخاطر همین فعلا دست نگه داشتن !


زبون چرب و نرمی داره و استاد گول زدن اشخاصه ، من هم با شروط خاصی باهاش موافقت کردم برای ازدواج ، و بعدا فهمیدم همرو دروغ گفته ! اما طوری رفتار میکنه و طوری صحبت میکنه که راحت میتونه طرف رو متقاعد کنه .

درسته دیپلم داره ولی بنظر من دکترای روانشناسی داره . و کتاب در این زمینه زیاد خونده . همیشه هم میگه که هنر من ربودن و جذب اذهان هست از این طریق حتی گاها به درمان کسانی پرداخته که نیاز به مشاوره داشتن و ایشون با چند جلسه صحبت کردن با اونا که چندتاشو خودم شاهدش بودم تونسته درمانشون کنه ، نفوذ کلام داره واز این طریق سوءاستفاده میکنه از اعتماد بعضی از اشخاص !

دست آدم خطرناکی افتادم و شرش عظیمه متاسفانه !

- - - Updated - - -

سلام عزیزم به خاطر موقعیتت خیلی ناراحت شدم اما عزیزم اون که باچند نفر رابطه داره فکر نکنم به این آسونیها درست شدنی باشه اما فعلا صبر کن تا موقعیت کمی آروم تر بشه بعد اقدام کن اگه کتک کاری کنه از طریق پزشک قانونی علیه اش مرک درست کن با اینکه می دونم بی فایده است چونکه مردها موقع طلاق کاری میکنن که زن حاضر میشه همه چیز رو ببخشه تا از دست شوهرش خلاص شه. زود تصمیم گیری نکن تا موجبپشیمونی ات بشه مدتی صبر کن وبعد اگه دیدی واقعا دیگه درست شدنی نیست از راه قانونی اقدام کنی بهتره

سلام دوست خوبم متشکرم بابت همدردیت .

بله من فعلا دوران شوک و بهت رو میگذرونم ! اصلا زمانیکه پیگیری کردم و دیدم چقدرررر اوضاع وخیمه فقط نشستم رو زمین و نگاه سرامیکهای کف خونه میکردم! هنگ کرده بودم خیلی سختهههه خیلیییییی بخصوص که خانوادم اگر بفهمن از خوشحالی شکست من خدا میدونه چندروز جشن و پایکوبی میکنن !!!! دشمن شاد شدم در کل !

تو این زندگی من هیچیییی نخواستم جز محبت و صداقت با نداری و با سطح پایین بودن خانوادش و متناسب نبودن حتی ظاهرمون هم ساختم و ندید گرفتم . اما اشتباه کردم اشتبااااااه

اصلا دید من به زندگی چیزی ورای این مفاهیم بود . به شدت سقوط کردم . احساساتم و روحم خیلی جریحه دار شده .

بهش گفتم بهت اعتماد کرده بودم ، بهت تکیه کرده بودم ، بهت ایمان داشتم ، چرا با من اینکارو کردی ؟

میگه دوستت دارم ، گفتم دوست داشتن این نیست ، تا رو حرفش حرف میزنم شروع میکنه داد زدن منم دیگه پرده ی گوشم فکر کنم سوراخ شده :D صبر میکنم نگاش میکنم حسابی که داد زد خسته شد نشست سرجاش اونوقت حرفمو ادامه میدم .

- - - Updated - - -

****

الان بزرگترین مشکل من اینه که از من تمکین جنسی میخواد البته بهش گفتم صبر کن تا این هرزگیاتو هضم کنم یکم ! خانمها شماها یه لحظه خودتونو بزارید جای من ، دور از جونتون البته ، اما یک لحظه

چطوری میشه در کنار همچین شخص رذل و هرزه ای آروم گرفت و شراکت کرد ؟

من با چه آرامشی با چه نیرو و قدرتی با چه احساسی میتونم اینکارو کنم ؟

از لحاظ شرعی هم به گردن منه و من باید تمکینش کنم ولی میدونم و مطمئنم که اگر دست بهم بزنه مریض میشم میمیرم و زنده میشم !

این منو خیلی زجر میده چیکار باید بکنم ؟ تا زمانیکه بخوام با تعقل تصمیم درستی بگیرم چطوری باید باهاش کنار بیام ؟

[ehsan_hamdardi]

ازش علت این کارش (صیغه‌اش) را پرسیدی جوابش چی بود؟

به نظر من تمکین نکردن شما باعث میشه بیشتر به طرف این جور روابط کشیده بشه!

ببخشید بخاطر این سئوال : آیا شما در روابط زناشویی سردتر از ایشان هستید؟

علت اینکه تا به حال بچه دار نشدید چیه؟

[Araam]

ازش علت این کارش (صیغه‌اش) را پرسیدی جوابش چی بود؟

به نظر من تمکین نکردن شما باعث میشه بیشتر به طرف این جور روابط کشیده بشه!

ببخشید بخاطر این سئوال : آیا شما در روابط زناشویی سردتر از ایشان هستید؟

علت اینکه تا به حال بچه دار نشدید چیه؟

بله علت صیغه کردناشو پرسیدم . میگه آدمهای بیماری هستن که نیاز به پشتوانه دارن و من اینکارو میکنم تا بهشون دلگرمی بدم و وقتی از لحاظ روانی به حد نرمال رسیدن ولشون میکنم ! توروخدا جوابشو ببینید ، آخر بی غیرتی و هرزگی . گفتم آخه این چیه میگی به بچه بگی خندش میگیره ! درسته تو قدرت مشاوره دادن و آرام کردن رو داری اما این روشش نیست !

میگه باهاشون رابطه جنسی ندارم ! گفتم میدونم که داری میگه ثابت کن ! فکر کن تو دادگاهیم باید شاهد داشته باشی وگرنه حرفت بی مدرک ارزشی نداره . من شرمم اومد مسیجاشو با اون خانمه براش بگم . بخدا قسم شرمم اومد . گفتم گوشیتو بده تا بهت نشون بدم خودت بخونی . گفت نمیدم . بعد هر چی اصرار کردم چیزیو پاک نکن گوش نداد و جلوی خودم هیستوری مسیجاشو پاک کرد و بعد گوشیو داد بهم . گفتم به ولله همرو پاک کردی . چی الان نشونت بدم ؟ ولی بازم زبونم نچرخید بگم چه حرفایی زدید به همدیگه !!


اینو هم اضافه کنم که میدونم به این خانم که عقد نامه شونو دیدم علاقه زیادی داره !

تمکین میکردم و اینجوری شده ، چه فرقی میکنه آخه !! اصلا برام مهم نیست دیگه بره با صدتای دیگه ، من ازش بریدم کلا ، اصلا جایگاهی تو زندگیم نداره دیگه .

در مورد روابط زناشوییمون ، ایشون سردتر از من هستن ، و متاسفانه من از همون اول هم ازشون راضی نبودم ، فقط و فقط برای کم کردن میلم ورزشهای سنگین انجام میدادم ، بازم گفتم باشه عیبی نداره انشاالله درست میشه . الان رفته سراغ بقیه آخه من موندم اون از پس یکیش بر نمیاد چندتااا برای چیشه ؟ کاملا بیمار گونه ست کاراش !!

در بهترین حالت رابطه ی ما ده روز یکبار میشد بعدا شد ماهی یک بار الان هفت ماه هست رابطه ای نداریم ! از وقتیکه فهمیده من قضیه ی صیغه هاشو میدونم میگه تمکین کن !! گفتم خب قبل این کجا بودی ؟ الان یادت افتاده چرا؟

علت بچه دار نشدنمون این بود که میخواستیم از لحاظ مالی به ثبات خوبی برسیم و به این منظور سفرای زیادی مجبور میشد بره و من هم یک سری دوره های مربوط به رشته ی تحصیلیمو میگذروندم برای کارم . وگرنه عاشق بچه ست !

خداروشکرررررررر که بچه دار نشدیم وگرنه باید بست میشستم پای این زندگی تیکه پاره !! یا حسین تصورشم دیوونم میکنه !

[toojih]

زبون چرب و نرمی داره و استاد گول زدن اشخاصه ، همیشه هم میگه که هنر من ربودن و جذب اذهان هست

علت صیغه کردناشو پرسیدم . میگه آدمهای بیماری هستن که نیاز به پشتوانه دارن و من اینکارو میکنم تا بهشون دلگرمی بدم و وقتی از لحاظ روانی به حد نرمال رسیدن ولشون میکنم

الان بزرگترین مشکل من اینه که از من تمکین جنسی میخواد البته بهش گفتم صبر کن تا این هرزگیاتو هضم کنم یکم !

ایشون سردتر از من هستن. در بهترین حالت رابطه ی ما ده روز یکبار میشد بعدا شد ماهی یک بار الان هفت ماه هست رابطه ای نداریم !

دیدم چقدرررر اوضاع وخیمه فقط نشستم رو زمین و نگاه سرامیکهای کف خونه میکردم! هنگ کرده بودم خیلی سختهههه خیلیییییی بخصوص که خانوادم اگر بفهمن از خوشحالی شکست من خدا میدونه چندروز جشن و پایکوبی میکنن !!!! دشمن شاد شدم در کل !

اینا رو کسی بخونه چی میتونه بگه؟!

[Araam]

اینجا وقت نمیشه و جاش نیست که بیشتر از اینا بگم !

وگرنه چیزای زیادی هست که با گفتنش متوجه میشید که خیلیاتون چقدر غرق ناز و نعمت هستید .

زمانهایی میشه که به خودم میگم تو چرا زنده ای ؟ چرا تحمل میکنی ؟

اصلا نمیدونم چه نیرویی منو نگه داشته . دوستانی دارم که در جریان مستقیم زندگیم هستن ، همیشه بهم میگن چطوری ادامه میدی !

ولی من قوی هستم بلطف خدا . روزهای خوشی من هم میرسه و تمام تلاشمو میکنم . فقط نیاز به مشورت دارم و درد دل کردن .