سلام به هرکسی که الان داره این مطبو میخونه!
الان 7 ماه و 15 روزه که من ازدواج کردم خانواده خودم شهرستان هستند ولی به دلیل تحصیل و کار مجبور شدیم تهران ساکن شیم
همه خواهر برادرای همسرم اینجا هستن ولی من کاملا اینجا تنهام.البته خانواده همسرم هم کلا کاری به کار من ندارن و اگر هم بخوان حال برادرشونو بپرسن به خودش زنگ میزنن طوری که بعد 7 ماه و حتی در دوران نامزدی با من یه تماس هم نداشتن
همسرم اکثر موقع ها به حل کردن مشکلات اونا مشغوله ویاسره کاره یا خواب!
خیلی حس تنهایی میکنم و از زندگیم سرد شدم
با اینکه شوهرم خیلی سعی میکنه که حواسش به من باشه ولی اکثرا تو اینکار موفق نیست
از طرفی هم فرهنگای خانواده های ما با خانواده همسرم خیلی متفاوته و تو خانوادشون عروس جزو خانواده نیست.گاهی وقت ها از این همه تنهایی واقعا کلافه میشم و به این نتیجه میرسم که آیا واقعا ادامه زندگی کار درستی هست؟!
لطفا راهنماییم کنید تا بتونم خودمو از این وضعیت رکود بیرون بکشم زندگیم مختل شده.
علاقه مندی ها (Bookmarks)