به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺑﺮﻳﺪﻡ ﻛﺎﺵ ﺑﻤﻴﺮﻡ

    ﺳﻼ ﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
    ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﻗﺒﻞ ﻋﻘﺪﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺗﺎﺑﻴﻚ ﺯﺩﻡ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻧﺎﻣﺰﺩﻳﻤﻮ ﺑﻬﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﻛﺎﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻬﻢ ﺭﺍﻫﻜﺎﺭ ﻣﻌﺮﻓﻲ

    ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺭﺍﻫﺎ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻫﻤﺮﻭ ﻫﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻣﻮ ﺑﻪ ﻣﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﻭﻥ ﺍﻭﺍﻳﻞ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻲ

    ﺩﻳﮕﻪ ﺧﻮﺩﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﺴﻴﺞ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﻧﻤﻴﺰﺍﺷﺖ ﺑﻴﺨﺒﺮ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺍﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺍﻣﺎ 10ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺰ ﺍﺯ ﻋﻘﺪ ﺑﺎﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺵ ﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﻛﺎﺳﻪ ﺑﻮﺩ

    ﺗﻮ ﺍﻳﻦ 10ﺭﻭﺯ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺣﺘﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﭼﻲ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ

    ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺖ .ﺍﻣﺎ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﺎﻍ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻭﻟﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻇﻬﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺩﻳﺪﻡ

    ﻣﺪﺍﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻫﻴﭻ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﻲ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻨﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺍﻭﻣﺪ

    ﮔﻔﺖ ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻓﻜﺮﻱ ﻫﺴﺘﻲ ﺑﺒﻴﻦ ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻢ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻦ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻻ ﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﺎ ﻋﻘﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

    ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻫﻴﭻ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺗﻮ ﺍﺭﺯﺷﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺎﺱ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﻲ ﻣﮕﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻲ؟ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺣﺎﻻ ﺑﺠﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﻳﻢ ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺨﻮﺭﻳﻢ ﺍﺯ

    ﺗﺮﺱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻬﻢ ﺗﻬﻤﺖ ﻫﺮﺯﮔﻲ ﻧﺰﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﻲ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﺣﺘﻲ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ.ﻣﻦ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺭﺳﻢ ﺣﺘﻲ ﻧﺒﺮﺳﻴﺪ ﭼﻨﺪ ﻭﺍﺣﺪ

    ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻱ ﻳﺎ ﻛﺠﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﻲ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻴﺸﻢ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻣﻮﻥ ﺗﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ

    ﺧﻮﺩﺷﻪ ﻛﺸﻴﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻑ ﺷﺮﻛﺖ ﻭ ﻛﺎﺭﺷﻮ ﺯﺩ ﻣﻦ ﺑﻐﺾ ﻛﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻭﻟﻲ ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﺭﺳﻮﻧﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﺪﻳﺪﻣﺶ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺣﺮﻛﺘﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﻣﻴﺸﺪﻡ ﺑﻬﺶ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ ﻣﻴﻜﻪ ﻣﺸﻐﻠﻪ ﻛﺎﺭﻳﻢ

    ﺯﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭﻗﺖ ﺳﺮ ﺧﺎﺭﻭﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﺪﻡ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﻳﻞ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﻠﻤﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﻭ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﻣﻴﺪﻱ

    ﻗﻄﻊ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﻭﺩ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﻣﻴﮕﻦ ﺗﻼ ﺷﺖ ﻳﻪ ﻃﺮﻓﺲ ﺍﻭﻥ ﻛﺴﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﻭ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﻴﺮ ﺩﻋﺎ ﺑﮕﻴﺮ

    ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﻛﺎﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎﻫﺎ ﺑﻜﺸﻪ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﺵ ﻣﻴﮕﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﻛﻢ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﺻﻼ ﻧﻴﺴﺖ 3ﺳﺎﻝ ﺟﺪﺍ

    ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺟﺎﻳﻲ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻬﺮﺑﻮﻭﻧﻪ ﻳﺪﻓﻌﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﻟﻲ ﺷﺪ

    ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻻ ﻥ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﻣﻴﺸﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮﻱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺟﻮﺍﺑﺎﻡ ﻳﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﺱ ﺧﻮﺑﻢ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺵ ﺩﻳﻜﻪ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﻴﻜﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺟﺎﻳﻲ ﻣﻴﺮﻓﺘﻴﻢ

    ﺩﺳﺖ ﻫﻤﻮ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻴﻢ ﺍﻻ ﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﺶ ﻣﻴﮕﻪ ﺯﺷﺘﻪ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺍﺯ ﻳﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻱ ﺑﮕﻮ ﺭﺍﺣﺘﻢ ﻛﻦ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﺴﺎﺯﻡ ﺑﺎ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﻭﻟﻲ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻧﻜﻦ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﻱ ﺍﻟﻜﻲ ﻧﺰﻥ ﻧﻤﻴﺰﺍﺭﻩ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﺨﺪﺍ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﺷﺪﻩ

    - - - Updated - - -

    ﺍﻳﻨﻢ ﺑﮕﻢ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﺍﺻﻼ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﺯﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﻤﺶ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ ﻛﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﺷﺘﻪ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻤﻴﺰﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﺶ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺑﺮﻭﻳﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻤﻮ ﺑﺎ ﺑﺎﻣﺰﺩﺗﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﻛﻨﻢ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻭ ﺳﺮﻡ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﺍ ﻛﻨﻲ ﺩﻭﺩﻣﺎﻧﺘﻮ ﺑﻪ ﺍﺏ ﻣﻴﺪﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻬﻢ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻛﺮﺩ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﻳﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭﻟﻲ ﺣﺲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺣﺮﻓﻲ ﺯﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﻪ ﻧﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﺍﻣﻮ ﺑﺰﺍﺭ ﺑﺤﺴﺎﺏ ﻣﺸﻐﻠﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﻭﻟﻲ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﺎ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﺎﺭﻳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻓﻘﻂ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺮﺳﻲ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺑﺴﺮ ﺑﺎﻙ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﺆﻟﻴﺘﻲ ﺍﻻ ﻥ ﻛﻢ ﺑﻴﺪﺍ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻴﺪﺍ ﻛﻦ ﻣﻨﻢ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺒﺎﺯﻡ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻴﺪ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﺷﺒﻬﺎ ﻫﻤﺶ ﻣﻴﺮﻡ ﻣﺴﺠﺪ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻣﻴﮕﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺩﻳﮕﻪ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﻧﻪ...ﺑﺮﻳﺪﻡ ﺩﻳﺸﺐ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺭﮔﻤﻮ ﺑﺰﻧﻢ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﻟﺸﻜﺴﺘﮕﻲ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﻛﺎﺵ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻮﺩ

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﺳﻼ ﻡ

    ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﻣﺸﮕﻞ ﻣﻨﻮ ﻧﺨﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﺭﺍﻫﻜﺎﺭﻱ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ؟ﺍﻱ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺧﺮ ﺧﻄﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ؟
    ﺗﻤﻮﻡ ﺍﻣﻴﺪﻱ ﻧﻴﺴﺖ؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    32
    Array
    سلام عزيزم
    با اين تفاصيري كه از نامزدتون گفتيد بعيد نيست راه دوستشو پيش گرفته باشه
    ولي گفتيد قبلش اينطور نبود يعني به نظرتون بعد از اينكه ديد دوستش با وجود همسر باردار با يه دختر ديگه دوست شده اين مدلي شده يا قبلا هم اين رفتاراش بوده؟
    من تاپيكهاتونو نخوندم چيز زيادي ازتون نميدونم يه سر به تاپيكهاي قبليتون ميزنم

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    30
    Array
    اگه قبل از عقدتون کامل شک و شبهه هاتونو برطرف می کردید خیلی خوب بود.
    نمی خوام بگم ایشون حتما دنبال دخترای دیگه هست یا باهاشونه ولی احتمالش هست.
    مشغله کاری توجیه مناسبی برای رفتار ایشون نیست، خیلی راحت می تونست به شما بگه مثلا من روزی دو تا یا سه تا
    اس ام اس بهت می دهم یا مثلا می تونست بگه که کجا میره (حداقل تا حدودی باید میگفت) و چکار می کنه. منظورم این نیست که مثل حالت بازجویی جواب پس بده ولی لااقل یه توضیحی میداد (البته راست و صادقانه نه دروغ) در مورد کاراش و اینکه کجا میره.
    در مورد اینکه چرا رفتارش اینجوری شده یا مثلا دست شما رو نمی گیره یا خیلی بهت نزدیک نمیشه، یه دلیلی که به نظر میرسه اینه که ایشون چون شما رو دختر پاکی میدونه و با دخترای دیگه ای که احتمالا باهاشون بوده قابل مقایسه نمیدونه، و از کارای واقعی خودش خبر داره یه جورایی احساس عذاب وجدان میکنه که بخواد به دختر پاکی دست بزنه (باز هم خوبه این مقدار شرم رو داره).
    هیچ وقت آخر خط نیست. تا لحظه ای که خدا به آدم عمر داده باید زندگی کرد. چون الان دیگه عقد کردید پس اولا سعی کنید حساسیتتون رو یه خورده کم کنید بعد هم اینکه بیشتر سعی کنید از رفتارهاش سر در بیارید (نه فقط از خودش بپرسید)، و همچنین فعلا سعی کنید رابطه جنسی باهاشون نداشته باشید (و به بکارتتون آسیب نزنید) تا بتونید به همه سوال هایی که براتون بی جواب هست پاسخ بدید.
    ویرایش توسط Aminn : یکشنبه 19 آبان 92 در ساعت 13:20

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﺩﻭﺳﺘﺎﻱ ﮔﻠﻢ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻴﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﻣﻴﺸﻢ ﺍﺯ ﻛﻲ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻛﻨﻢ
    ﻣﺮﺳﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻓﻌﻼ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻫﻤﻴﻨﻪ ﻣﻮﺍﻇﺒﻢ ﺗﺎﺑﻬﻢ ﺍﺳﻴﺒﻲ ﻧﺮﺳﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﻳﻪ ﺑﺴﺮ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺑﮕﻴﺮﻩ ﺣﺎﻻ ﺍﻳﻦ ﻋﺬﺍﺑﺎ ﻣﺎﻝ ﭼﻴﻪ ﻳﻪ ﻫﻔﺘﺲ ﺑﺎ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻢ ﻣﻨﻲ ﻛﻪ ﻛﻠﻲ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺮﺯﻱ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺷﺎﺩﻱ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ 6ﻛﻴﻠﻮ ﻭﺯﻥ ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﻳﻢ ﺯﻳﺮ ﻳﻪ ﺳﻘﻒ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻛﻨﻢ ﭼﻄﻮﺭﻱ ﻣﻴﺘﻮﻧﻢ ﺳﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺍﺵ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﺭﻡ ﺗﻮ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﻋﻀﻮ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺴﻮﺭﺩﺗﻮ ﻣﻴﺪﻱ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺴﻮﺭﺩ ﻳﻪ ﭼﻴﺰ ﻛﺎﻣﻼ ﺷﺨﺼﻴﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﻲ ﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﻤﻴﺮﻩ ﻳﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﻣﻦ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺸﻢ ﺷﺎﻳﺪﻡ ﻳﻜﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﺪﺍ ﺑﻬﺶ ﺧﻴﻠﻲ ﮔﻴﺮ ﻧﻤﻴﺪﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻓﻬﺎﻱ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﻛﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﺷﺪ ﺗﻮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻤﻮﻥ ﺗﻮ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﮔﻴﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﻛﻲ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﺑﺎﺯ ﮔﻴﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﻮ ﻛﻮﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻴﺪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻭ 3ﺗﺎ ﺍﻗﺎ ﻣﺸﮕﻞ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻦ ﺗﻼ ﺵ ﻛﺮﺩﻡ ﺟﺎﻣﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﻨﻢ ﻧﻪ ﺍﻭﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﺑﻤﻴﺮﻡ ﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺎﻛﻲ ﺍﺩﻣﺎﺕ ﺍﻳﻨﻪ؟

  6. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تا وقتی که از همسرت دور باشی ، همه این فکرا داغونت میکنه ، مادرت حرف درستی میزنه ، بهتره که هر چه زودتر زیر یک سقف با هم زندگی کنید . وقتی کنارش باشی دیگه انقدر فکرای ناجور به سراغت نمیاد .
    فقط تا میتونی با عمل بهش نشون بده که دوستش داری ، مثلا براش کادو بگیر و بگو برات یک چیز خوشکل گرفتم وقتی اومدی بهت بدم ... یا مثلا بهش اس ام اس های عاشقانه بده .... خلاصه طوری باهاش رفتار کن تا به سمت خودت بکشونیش . بهش محبت کنه تا دلش برات تنگ شه .

  7. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (دوشنبه 20 آبان 92)

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaye man نمایش پست ها
    تا وقتی که از همسرت دور باشی ، همه این فکرا داغونت میکنه ، مادرت حرف درستی میزنه ، بهتره که هر چه زودتر زیر یک سقف با هم زندگی کنید . وقتی کنارش باشی دیگه انقدر فکرای ناجور به سراغت نمیاد .
    فقط تا میتونی با عمل بهش نشون بده که دوستش داری ، مثلا براش کادو بگیر و بگو برات یک چیز خوشکل گرفتم وقتی اومدی بهت بدم ... یا مثلا بهش اس ام اس های عاشقانه بده .... خلاصه طوری باهاش رفتار کن تا به سمت خودت بکشونیش . بهش محبت کنه تا دلش برات تنگ شه .
    اگه شوهرشون با چندتا دختر دیگه دوست باشه این کارا چه فایده ای داره؟!! شما تاپیک های قبلی ایشونو خوندی؟؟؟! ایشون اول باید بتونه حس اعتماد به شوهرش پیدا کنه که این مساله ربط مستقیم به رفتارهای شوهرش داره قبل از اینکه به قول شما بره زیر یک سقف و قرار باشه این رفتارا رو همیشه تحمل کنه.

    - - - Updated - - -

    بنظر من خدا رو سرزنش نکنید، خودت باید چشمات رو باز کنی و اطرافت رو ببینی و وقتی قبل از امر مهمی مثل ازدواج از طرفت رفتار مشکوک می بینی، اونو با خوش بینی بی جهت نادیده نگیری و با شک به عقدش در نیای.
    ولی خودتون رو هم دیگه لازم نیست سرزنش کنید به هر حال فعلا کاری هست که شده (اگه چندتا شرط ضمن عقد میگذاشتید خیلی خوب بود).
    ببینید با چه کسایی رفت و آمد داره یا از چه کسایی می تونید غیر مستقیم در موردش اطلاع بگیرید (کسایی که دروغ نگن ). در همون فیس بو ک ببینید میتونید باهاش دوست شید (به عنوان یه دختر ناشناس) و چه عکس العمل هایی داره و چه حرفایی میزنه.

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام دوست عزيز ...
    من خيلي نتونستم از شرايط شما وهمسرتون آگاه بشم ولي به نظرم ممکنه دلايل مختلفي باشه ... ببينيد ايشون از اول اينطوري بوده يعني سرد وبي تفاوت ! حالا يا ازطريق خانواده وبستگان ويا ارتباطش با ساير اقوام ... بعد ببينيد علت تغييرش درچيه .. مثلا ممکنه شمارو با کس ديگه اي داره مقايسه ميکنه حالا يا دوستانش ويا سابقه اي که در گذشته داشته ويا اتفاقي که همزمان درحال حاضر براش اتفاق افتاد به نظر من ايشون قبل از اينکه با شما مشکل داشته باشه يه درگيري روني با خودش داره يه جورايي با خودش کنارنيامده نه توانايي پذيرش کامل شمارو داره ونه اينکه قصد بهم زدن بايد ببينيد تضادي که درگيرش کرده چيه ... گذشته اش ؛ ديگران ودوستانش ؛ مقايسه شما با ديگران ويا روياهايش ويا چيزي که مانع از آرامش فکري وروحي اش نسبت به شما ميشه ....ضمنا بي توجهي به موضوع ارتباط ج ... دردورران نامزدي که همراه علاقه وعشق وشور وحال اونموقع است خيلي خيلي عجيبه ...

  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﺗﻤﻨﺎﻱ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻧﻲ ﺑﺮﻡ ﺯﻳﺮ ﻳﻪ ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﻘﺪ ﻛﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻪ ﻧﺸﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﺍﺭﻭ ﻛﺮﺩﻡ
    ﺣﺘﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻔﻬﻤﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﺩﻳﺪﻡ ﻗﺒﻀﺶ 250ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﻪ ~ﺭﺩﺍﺧﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺣﺘﻲ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﻛﺎﺭ ﻣﻨﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻬﻢ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻮﻟﺪ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺐ ﺑﻴﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩﺍﺷﻤﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺷﺎﻡ ﺑﺮﻳﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺮﻭ ﻣﻨﻢ ﻣﻴﺎﻡ ﺳﺎﻋﺖ 5ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﻳﺎﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺪﺍ ﺧﺘﻢ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺒﺮﻡ ﺯﻭﺩ ﺷﺪ ﻣﻴﺎﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺷﻜﺴﺘﻢ ﺍﺧﺮ ﺷﺐ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻮﻟﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻴﻚ ﻭ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻭﻟﻲ ﺗﺎ ﺻﺒﺤﺶ ﻓﻘﻂ ﺍﺷﻚ ﺭﻳﺨﺘﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺩﻋﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺧﻪ ﻳﻪ ﺍﺩﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻳﺪﻓﻌﻪ ﻋﻮﺽ ﺑﺸﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﺍﺵ ﻧﺸﻮﻥ ﻧﻤﻴﺪﻩ
    ﺍﻣﻴﻦ ﻋﺰﻳﺰ ﺍﻭﻥ ﺗﺎ ﻛﺴﻲ ﻧﺸﻨﺎﺳﻪ ﺍﺩﺩ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻼ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻠﻚ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺱ ﻫﻤﺶ ﻣﻴﮕﻢ ﭼﻪ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﻣﻴﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ 8ﺍﻳﻨﺎ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺎ ﻛﺎﺭﺵ 5ﺗﻤﻮﻣﻪ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﺶ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻓﻴﻚ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﺗﺎ ﻋﺼﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﺰﻧﮕﻪ ﺑﺨﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺯ ﻳﻪ ﻣﺎﻩ ﻗﺒﻞ ﻋﻘﺪ ﺷﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺟﺪﺍﺷﻴﻢ ﻣﻴﮕﻪ ﻧﻪ ﺣﺮﻓﺸﻢ ﻧﺰﻥ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﺘﻮﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻦ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻳﺘﺮﻭ

    - - - Updated - - -

    ﺗﻤﻨﺎﻱ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻧﻲ ﺑﺮﻡ ﺯﻳﺮ ﻳﻪ ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﻘﺪ ﻛﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻪ ﻧﺸﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﺍﺭﻭ ﻛﺮﺩﻡ
    ﺣﺘﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻔﻬﻤﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﺩﻳﺪﻡ ﻗﺒﻀﺶ 250ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﻪ ~ﺭﺩﺍﺧﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺣﺘﻲ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﻛﺎﺭ ﻣﻨﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻬﻢ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻮﻟﺪ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺐ ﺑﻴﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩﺍﺷﻤﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺷﺎﻡ ﺑﺮﻳﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺮﻭ ﻣﻨﻢ ﻣﻴﺎﻡ ﺳﺎﻋﺖ 5ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﻳﺎﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺪﺍ ﺧﺘﻢ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺒﺮﻡ ﺯﻭﺩ ﺷﺪ ﻣﻴﺎﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺷﻜﺴﺘﻢ ﺍﺧﺮ ﺷﺐ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻮﻟﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻴﻚ ﻭ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻭﻟﻲ ﺗﺎ ﺻﺒﺤﺶ ﻓﻘﻂ ﺍﺷﻚ ﺭﻳﺨﺘﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺩﻋﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺧﻪ ﻳﻪ ﺍﺩﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻳﺪﻓﻌﻪ ﻋﻮﺽ ﺑﺸﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﺍﺵ ﻧﺸﻮﻥ ﻧﻤﻴﺪﻩ
    ﺍﻣﻴﻦ ﻋﺰﻳﺰ ﺍﻭﻥ ﺗﺎ ﻛﺴﻲ ﻧﺸﻨﺎﺳﻪ ﺍﺩﺩ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻼ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻠﻚ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺱ ﻫﻤﺶ ﻣﻴﮕﻢ ﭼﻪ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﻣﻴﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ 8ﺍﻳﻨﺎ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺎ ﻛﺎﺭﺵ 5ﺗﻤﻮﻣﻪ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﺶ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻓﻴﻚ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﺗﺎ ﻋﺼﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﺰﻧﮕﻪ ﺑﺨﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺯ ﻳﻪ ﻣﺎﻩ ﻗﺒﻞ ﻋﻘﺪ ﺷﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺟﺪﺍﺷﻴﻢ ﻣﻴﮕﻪ ﻧﻪ ﺣﺮﻓﺸﻢ ﻧﺰﻥ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﺘﻮﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻦ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻳﺘﺮﻭ

    - - - Updated - - -

    ﺗﻤﻨﺎﻱ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻧﻲ ﺑﺮﻡ ﺯﻳﺮ ﻳﻪ ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﻘﺪ ﻛﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻪ ﻧﺸﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﺍﺭﻭ ﻛﺮﺩﻡ
    ﺣﺘﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻔﻬﻤﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﺩﻳﺪﻡ ﻗﺒﻀﺶ 250ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﻪ ~ﺭﺩﺍﺧﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺣﺘﻲ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﻛﺎﺭ ﻣﻨﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻬﻢ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻮﻟﺪ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺐ ﺑﻴﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩﺍﺷﻤﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺷﺎﻡ ﺑﺮﻳﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺮﻭ ﻣﻨﻢ ﻣﻴﺎﻡ ﺳﺎﻋﺖ 5ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﻳﺎﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺪﺍ ﺧﺘﻢ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺒﺮﻡ ﺯﻭﺩ ﺷﺪ ﻣﻴﺎﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺷﻜﺴﺘﻢ ﺍﺧﺮ ﺷﺐ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻮﻟﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻴﻚ ﻭ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻭﻟﻲ ﺗﺎ ﺻﺒﺤﺶ ﻓﻘﻂ ﺍﺷﻚ ﺭﻳﺨﺘﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺩﻋﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺧﻪ ﻳﻪ ﺍﺩﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻳﺪﻓﻌﻪ ﻋﻮﺽ ﺑﺸﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﺍﺵ ﻧﺸﻮﻥ ﻧﻤﻴﺪﻩ
    ﺍﻣﻴﻦ ﻋﺰﻳﺰ ﺍﻭﻥ ﺗﺎ ﻛﺴﻲ ﻧﺸﻨﺎﺳﻪ ﺍﺩﺩ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻼ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻠﻚ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺱ ﻫﻤﺶ ﻣﻴﮕﻢ ﭼﻪ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﻣﻴﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ 8ﺍﻳﻨﺎ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺎ ﻛﺎﺭﺵ 5ﺗﻤﻮﻣﻪ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﺶ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻓﻴﻚ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﺗﺎ ﻋﺼﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﺰﻧﮕﻪ ﺑﺨﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺯ ﻳﻪ ﻣﺎﻩ ﻗﺒﻞ ﻋﻘﺪ ﺷﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺟﺪﺍﺷﻴﻢ ﻣﻴﮕﻪ ﻧﻪ ﺣﺮﻓﺸﻢ ﻧﺰﻥ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﺘﻮﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻦ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻳﺘﺮﻭ

  11. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    30
    Array
    بنظر من واقعا رفتارهای مشکوکی داره، مثلا اون که به قول خودش شما رو خیلی دوست داره! وقتی که براش تولد گرفتید اینجوری کرد، فرضا هم اگه کار داشت مثلا ساعت 9، 10 به بعد نمی تونست بیاد و حداقل یه تشکر بکنه؟؟! یا مثلا اینکه هر شماره ای رو جواب نمیده! که این خودش نشون میده طرف یه چیزایی رو داره پنهان میکنه و از برملا شدنشون واهمه داره. خیلی فکرتونو مشغول اینکه مثلا براتون دعا گرفتن و از این حرفا نکنید، این طرف خودش یه برنامه ای داره شاید مثلا یه ماه قبل هنوز برنامه اش درست نشده بود!
    اگه هنوز عقد نکرده بودید بهتون توصیه میکردم که به طور جدی تا زمانی که تمامی شک هایی که بهش دارید رو برطرف نکردید و براشون جواب درست و قانع کننده پیدا نکردید، دست نگه دارید. ولی حالا که دیگه عقد کردید به هر حال کارتون یه خورده سخت شده (حداقل کاری که شاید بتونید الان بکنید اینه که تا زمانی که برای رفتاراش دلیل درست و واقعی پیدا نکردی ازش دوری کنید (البته اگه توی رفتارهای نادرست نباشه، که اگه باشه باید تصمیم جدی تری بگیرید)).
    کلا آدمی اهل نماز هست (یعنی واقعا اعتقاد داشته باشه نه ظاهری)؟ اعتقادات مذهبی واقعی (نه ظاهری) داره؟
    ویرایش توسط Aminn : دوشنبه 20 آبان 92 در ساعت 17:15


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺩﺭﻣﺎﻩ ﻫﻔﺘﻢ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻳﻢ
    توسط baran-tanha در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 39
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 مهر 92, 08:26
  2. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 شهریور 92, 22:46
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 مرداد 91, 01:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.