سلام. من دوماهه که نامزد کردم اوایل نامزدى بوديم که بعللللللله تو گوشى نامزد سه تا عکس از ى دختر بود دختره ب ى چش سفید عکساشم لختى بود اولم گفتم بگم نگم. ديدم نميشه نگم ى چيزى اين وسط مور مور ميکرد خلاصه من گفتم بهش. گفتم عکس دختره کى بود گفت دوست دوستمهو با گوشى دوستم گرفته. ن که تا چند روز قهر بودم خوشم اومد که مٽ برج زهر مار بودم بعدشم گفتم وللش لابد واسه گذشته ش بوده. دوباره اومد تا رو دستش خالکوبى کرده اسم اونيو که قبلا ميخواسته خالکوبىى کرده بازم گفتم ولش کن اينم واسه گذشتشه من که نميتونم يقشو بگيرم تو چرا قبل از من کسيو ميخواستى چون من خودمم يکيو قبلا ميخواستم درکش کردم. اقاى نامزد بنده قبلا افسردگی شديد داشته به حدى بوده که تو اسايشگاه بوده و خيليم وابسته ست به منم خيلى وابسته ست همشم ميگه بهم محبت کن نذار برم تو فکر. من که نميتونم جلو فکرتو بگيرم دههههه!!! و اما لپ کلام. .. خواهر بزرگم تو زندگيش خيلى مشکل داره فراووووون. بخاطر همين ميگه نميخوام مٽ من شى ولى ى جاهایی دخالت بيييجا ميکنه قدرت انتخاب رو ازم گرفته مٽلا واسه خري حلقه و ساعت اگه حلقه يا ساعته ب دىت خودش ميومد ميداد من اگه نميومد نميداد من. حلقه و ساعتم خودش انتخاب کرد. حالا نزديک عقدمونه و بحٽ مهريههههههه ابجى ميگه من مهريه تو انتخاب ميکنم و و تو هم حق ندارىچيزى بگى حرفم حرف خودشه از ى طرفم اقا نامزد ميگه زياده ن ابجى من راه مياد ن اقا نامزد. لج و لجبازى جذابى شده ها قرار بوده مهريه 500 سکه 30مٽقال طلا باشه نامزدم ميگه 400 سکه 20 مٽقال من ميگم چ اشکال داره کم ميکنيم اجى ميگه نععع همونى که من گفتم منم اينجا بنده چشم گو هستم نبايد ب دوطرف چيزى جز چشم بگم. بنظرتون چيکار کتم? چجور راضيشون کنم حداقل يکى کوتاه بياد خودم 20 سالمه و نامزد اقا28 بدجور تو فشارم اصن موندم. وامونده م نامزد ميگه اگه خونوادت بگن چيزى بخر نميخرم اما خودت بگى جونمم ميدم. حالا الکمممککک چيکار کنم?
- - - Updated - - -
حالا يکى نيست بياد به تاپیک من سر بزنه
- - - Updated - - -
ىنىى الان هيچى نيست
علاقه مندی ها (Bookmarks)