خواستگارم منتطره جوابه ، آیا با این معیارها جواب مثبت بدهم ؟

[دلنشین]

خواستگارم منتطره جوابه ، آیا با این معیارها جواب مثبت بدهم ؟

سلام دوستان
من دلنشینم
مشخصات من :
فوق لیسانس -28 سال-خانواده خوب و سطح مالی متوسط-مذهبی

مشخصات خواستگار :
فوق لیسانس30ساله -خانواده خوب و مذهبی

ریز قضیه به این صورت هست که توی دو جلسه حضوری حرف زدیم ، این اقا ی شغل بسیار عالی دارند و اینکه تمکن مالی خوبی دارند،جزء نخبه های تحصیلی هستند و مذهبی هستند و حدود ده سال هست که به خاطر شغلشون از یکی از شهرستان های اطراف اومدن و تنهایی تو شهر ما زندگی می کنن
معرف این خواستگار آدم قابل اعتمادی هست
ی مشکلی که وجود داره اینه که من فقط می خوام تو شهر خودم ازدواج کنم اما این آقا می گه که احتمالش هست برم ی شهر دیگه و من بهشون گفتم که در این صورت نمی پذیرم و بعد گفت پس بزار فکرامو بکنم
مشکل دیگه این هست که تو این ی هفته من از این آقا دروغ زیاد شنیدم دروغ های کوچیکا : مثل اینکه دیروز رفتیم پارک بعد یهو گفت من چند بار بیشتر اینجا نیومدم بعدش تو صحبت هاش گفت چند سال پیش ما اینجا جلسه زیاد میزاشتیم ، یا مثلآ از این نوع دروغ ها زیاد می شنوم ازش

مشکل دیگه اینه که احساس می کنم بد نگاه می کنه و یا زیاد می خنده

مشکل دیگه اینه که ی چیزایی رو نمی خواد به من بگه مثلآ من احساس می کنم سر کارش ی مشکلی خورده که بعد چندین سال یهو کارشو منتقل کردن ی بخش دیگه و تو ی قسمت دیگه از شهر ، البته خودشم از این قضیه نارحته و میگه که نمیدونم چرا این کارو کردن و من ازش پرسیدم که من دلیلشو باید بدونم و گفتن خودتون برید از ادارمون بپرسید

دوستان منو راهنمایی کنید

[شیدا.]

دلنشین جان

1- این چه مذهبی است که در 2 جلسه شما متوجه شدید که دروغ زیاد می گه و بد هم نگاه می کنه.

عزیزم اگر بخاطر شغلش ظاهر مذهبی داره اعتماد نکن.
اعتقاد و باورهاش را بررسی کن.

2- از یک طرف می گی موقعیت شغلی عالی داره و از طرفی می گی در شغلش مشکلاتی داره که حس می کنی داره پنهان می کنه.
آیا خودش در مورد موقعیت شغلی اش چیزی گفته یا شما مطمئنید که وضعیت شغلی اش خوبه؟

3- تمکن مالی اش را عملا دیدید با برا ساس حرفهای خودش می گید؟

لازم نیست به سوالات من اینجا جواب بدی.
می تونی پیش خودت بررسی کنی.
اگر هم مایل بودی می تونی بگی شاید بشه بهت کمک بیشتری کرد.

[kamr]

مشکل اول: از کجا معلوم با ازدواج با کس دیگه ای حتما توی شهر خودتون میمونید؟؟؟ خواهر من با همشریمون ازدواج کرد و حالا تو بندرعباس زندگی میکنه. معلوم نیست سرنوشت آدمو کجاها میبره.

مشکل دوم و سوم : اینا رو باید خودتون با ادامه آشنایی بررسی کنید. اگر نیاز دارین میتونید تقاضای صحبت حضوری مجدد داشته باشید که بهتر بشناسیدشون.

مشکل چهارم: همونطور که گفتن میتونید خودتون مستقیما از طریق خانواده از اداره اشون پیگیری کنید تا شک و شبهه ای باقی نمونه. حرف یه عمر زندگیه.

[میشل]

سلام دلنشین بانو،

عزیزم با دو جلسه ملاقات نمیشه به شناخت لازم برای جواب قطعی مثبت یا منفی رسید.

دروغ های کوچیک (در حد چیزیکه گفتی) و نگفتن ریز مسائل کاری و نگاه و ... میتونن ناشی از این باشن که باهات راحت نیست. شاید هم نشونه ی ویژگی های شخصیتی دیگه ای باشن که الان نه برای تو معلومه نه برای ما، ولی با صرف زمان بیشتر و با کمک متخصص های روانشناسی و مشاوره خانواده میتونی بهش پی ببری.

در مجموع نظر من اینه که دلیل کافی برای رد یا قبول در دسترس نیست. شما (هر دونفرتون) به یه بازه ی حداقل 3 ماهه نیاز دارید تا بتونید به نتیجه برسید. که هم بتونی به انتخابت مطمئن باشی و هم مطمئن باشی که طرفت با شناخت تو رو انتخاب کرده، نه با شبیه سازی ذهنی!

البته سه ماهی که واقعا صرف شناخت بشه (با کمک متخصص های خانواده و با کمک خانواده) و احساسات قاطیش نشه.

بهترین ها رو برات آرزو میکنم دلنشین جون.

[دلنشین]

سلام
ممنون از نظراتتون
ما هر دو توافق کردیم که 4 ماه صحبت کنیم اما
منظور من از جواب به خواستگار این بود که ایشون می خواد با خانواده اش بیان ، خواستم ببینم که آیا اجازه بدم که خانواده ها در این مرحله وارد کار بشن ؟
در مورد دروغ که ایشون خیلی معتقد هستند نسبت به مسائل ، اما متاسفانه از دروغ های ریزشون اذیت میشم

[فرهنگ 27]

دختر جان،کلن دیدت نسبت به خاستگاری از پایه اشتباه ست.خاستگاری به

معنای جواب بله نیست.حتمن بهش بگو با خانواده بیاد بعد از اون تازه باید به

شناخت هم بپردازین.

[دلنشین]

سلام فرهنگ جان
منظورم این بود که قبل از اینکه خانواده اش بیان بازم لازمه صحبت کنیم یا تا اینجای کار صحبت کافی هست و خانواده ها وارد قضیه بشن ؟

[gisu]

بهتر شناخت بيشتري ازشون به دست بياريد-بهتر بود همون لحظه كه متوجه دروغ هاي ريزشون ميشديد خيلي محترمانه به روشون مي اورديد و علتش رو ميفهميديد چون اين چيزي نيست كه بشه با تحقيق و بررسي روشن بشه-درمورد نگاهشون منظورتون چيه به خانمهاي ديگه نگاه ميكنند ؟درمورد خنده چطور زياد ميخندند بيخودي يا اينكه سر مسائل خنده اور زياد ميخندند؟

[فردیس]

گفتن دروغهای کوچیک وحشتناکه از نظر من. یعنی این آدم در یکی از حالتهای زیر است.

1 -یا همه چیزو میخواد یه جور دیگه نشون بده یعنی عادت داره به دروغگویی از نظر من اینجور آدما یه جور بیماری دارن. (فاجعه)
2-یا عادت داره مخفی کاری کنه(فاجعه)
3- یا تو زندگی بی دقته(فاجعه)
من تجربم تو زندگی خودمو میگم . همسر من هم دروغ کوچیک زیاد میگفت. مثلا میگفتم پای بچه رو شستی میگفت آره در حالیکه نشسته بود حلا شستنو نشستنش هم زیاد توفیری نمیکردا. ولی عادت به دروغگویی داشت. اوایل این رفتارش زیاد مشکل ایجاد نمیکرد. ولی حالا خیلی از مشکلاتم برا همین دروغگوئیهاشه. این که یه جا تلاششو نمیکنه تا کارشو درست انجام بده و بعد برای درست کردن کارش به من دروغ میگه. اگه آدم راستگویی بود نتیجه کار براش مهم بود وکار اشتباهشو با دروغ ماست مالی نمیکرد. یعنی فکر میکنم شوهر من به جای اینکه بیشتر تلاششو برای انجام دادن درست کار کنه تمام تلاششو برای درست کردن یک دروغ برای تحویل دادن به من میکنه. و هم من کلافم هم خودش . همیشه داغونه چون حقیقتهارو نمیگه و من هم عادت کردم راست و دروغ حرفاشو دربیارم. من نسبت بهش کاملا بی اعتمادم و هم من مدام در استرسم و هم اون. اگه راستگو بود خودشو مسئول اعمالش میدونست ولی با دروغگویی هیچوقت متوجه نمیشه که مسئولیت کارش به اون برمیگرده.

[فرهنگ 27]

قبل از اینکه خانوادش بیان اصلن نباید صحبت می کردید.تازه می خواستی 4ماه

به همین روش ادامه بدی.همین الآن ازش بخواه با خانوادش برای خاستگاری اقدام کنه.