به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 43
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 20 دی 92 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خودکشي براي افسردگي در رابطه

    سلام ،من ي دختري هستم 27 ساله توي ي خانواده خوبي از لحاظ ساپورت کردنه من بزرگ شدم پدر مادرم هر دو آدماي ساده و بي غل و غشي هستن که بخصوص مادرم با اينکه شرايطي خوبي داريم اعتماد به نفس پاييني داره منم مثل همونا....اينا باعث شده بود با تحقيرايي که از بچگي ميشدم يا مسخرم ميکردن يا کارامو بي ارزش ميدونستن هميشه از بچه گي هر کاري ميکردم تحقيرم ميکردن که تو عادته البته مثلا با اين کاراشون منو ميخواستن به کاراي خوب سوق بدن ولي نميدونستن اين کارا باعث شد اعتماد به نفس من به صفر تبديل بشه باعث شد احساس کنم با اينکه از قيافه و ظاهره خوبي برخوردارم احساس کنم هيچي نيستم بي ارزش به هيچ دردي نميخورم....اينا باعث شد ي رابطه دوستي شروع کنم که انگار محتاج محبت بودم منو به ي انسان آويزون تبديل کرده بود که هميشه منتظر تاييد ديگران قبول ديگران هميشه نگران اين بودم منو قبول نکنن منو نخوان برام کابوس شده بود براي اين تاييد خيلي چيزارو از دست دادم.....اين رابطه دوستي 5 سال طول کشيد با من بازي ميکرد چون بچه بودم ي روز باهام تموم ميکرد ي روز ميگفت چرا خبري ازت نيست بهم خيانت ميکرد ازم سو استفاده کرد ولي براي تاييد و قبول از طرف اون آقا حاضر به همه چيز بودم...خلاصه اين رابطه با ازدواج اون آقا تموم شد و اين باعث شد از اوني که بودم بد تر بشم حريص تر بشم براي جلب اعتماد ديگران بيشتر تلاش کنم براي اينکه منو قبول کنن قبول کنن تو زندگيشون باشم ديگه اعتماد به نفسي غزت نفسي برام نمونده بود....بعد ي مدت باز با کسه ديگه اي آشنا شدم بعده ي مدت بهم خورد نميتونستم قبول کنم تموم شده تلاش ميکردم حتي مثل ي آويزون التماس ميکردم که حتي جوابه منو بده.... از خودم متنفرم من نبايد همچين ميشدم پشيمونم ميخواستم خودمو بکشم ....چون دختره خوشگلي بودم همهم دنبالم بودن نه براي نگه داشتنم براي خوش گزروني بعدش کلي پشت سرم حرف ميزدن ميترسم حتي اگه روز با کسي ازدواج کنم آبرو واسم نزاشتن حتي ي بارم تو نامزدي 7 ماهي نامزد بودم نامزدم منو نميخواست دوسم نداشت بهم بي توجه بود باهام رابطه داشتيم ولي ميگفت احساسي بهت ندارم يازم شکست خوردم هيچکي تو اين دنيا منو نميخواد.....توي اين چند ساله با چندين نفره ديگم آشنا شدم اولش ميگفتن ازدواج بعد منو به بازي ميگرفتنو ........من ديگه به آخره خط رسيدم خيلي دوست دارم خودمو بکشم من دختره ساده اي هستم تا حالا دله هيچکي و نشکوندم تا حالا در حقه کسي بدي نکردم هر چي کشيدم از سادگيم بوده زود باوريم گول خوردنم ......حالا الانم تبديل به شخصيت آويزون شدم افسرده رواني شدم ي آدم حريص روزي هزار بار فکر خودکشي مياد به ذهنم ولي دلم براي پدر مادرم ميسوزه من ديگه نه راه پس دارم نه راه پيش .....فقط از خدا مرگ ميخوام !!

  2. 2 کاربر از پست مفید sana184 تشکرکرده اند .

    behroozsh (شنبه 20 مهر 92), میشل (جمعه 19 مهر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم تو حتما باید به یک روانکاو مراجعه کنی خیلی بهت کمک میکنه تو انسان شایسته هستی تو اگر اراده کنی و به خودت اطمینان داشته باشی میتوانی هر کاری انجام دهی وقتی خودت داری میگی من ادم بدون اعتماد به نفسی هستم و خودتو اونقدر کوچیک میبینی از دیگران هیچ هیچ انتظاری نداشته باش

  4. 2 کاربر از پست مفید سارا معظمی تشکرکرده اند .

    Less Than Nothing (شنبه 20 مهر 92), میشل (جمعه 19 مهر 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    42
    Array
    سلام


    خوش امدید به جمع همدردیها

    بزرگترین مشکل شما در طول این سالها نداشتن عزت نفس(علت اصلی تمام سوء استفاده ها یی که از شما شده) و اعتماد به نفس بوده.

    در مورد خونوادتون هم مشخصا اونها هم به نوعی دیگر قربانی تربیت اشتباه والدین خودشون بودن.اما ایا شما نمی تونی خودتون واسه خودتون کاری کنید؟ نمیخواید حداقل سعیتون رو بکنید.

    از من میشنوید از همین امشب مقالات مربوط به این دو مقوله رو بخونید و سعی کنید بهشون عمل کنید.باور کنید بسیار احساس خوبی خواهید داشت.حتی به ازاء کوچکترین پیشرفتی.

    توي اين چند ساله با چندين نفره ديگم آشنا شدم اولش ميگفتن ازدواج بعد منو به بازي ميگرفتنو
    چندین نفر !!! کاری به درست و غلط بودن کار اون افراد ندارم.چون مشکلی از شما حل نمی کنه.اما ایا تا حالا از خودتون پرسیدین چرا ؟

    بله.چون همیشه در دسترس بودید و راحت الوصول(ببخشید بابت این اصطلاح).منم از چنین دختری استقبال نمی کنم.اگه ادم بدی هم باشم تازه سوء استفاده هم می کنم.غرور به اندازه یه دختر جزئی از زینتشه.

    من ديگه به آخره خط رسيدم خيلي دوست دارم خودمو بکشم من دختره ساده اي هستم تا حالا دله هيچکي و نشکوندم تا حالا در حقه کسي بدي نکردم هر چي کشيدم از سادگيم بوده زود باوريم گول خوردنم ......
    با 27 سال سن شما هنوز به ته پاره خط هم نرسیدی.خط که دیگه تهش معلوم نیست.

    متاسفانه اینم یه نقطه ضعف دیگست متاسفانه.کی گفته ما باید همیشه دیگران رو از خودمون راضی نگه داریم.به قول کارشناسای محترم این یعنی رفتار منفعلانه.مقالاتش تو تالار هست.بخونی کمکتون می کنه.

    حالا الانم تبديل به شخصيت آويزون شدم افسرده رواني شدم ي آدم حريص روزي هزار بار فکر خودکشي مياد به ذهنم ولي دلم براي پدر مادرم ميسوزه من ديگه نه راه پس دارم نه راه پيش ....
    بعد از این چی؟ میخواید همین ادم بمونید؟ خانم محترم،شما 27 ساله ای.خیلی فرصت ها در راهند.

    شما عزت نفس و اعتماد به نفستون رو ببرید بالا ، ببینید چطور برخی افراد حتی از یک سلام و احوالپرسی ساده با شما احساس شعف می کنن.

    فقط از خدا مرگ ميخوام !!
    ولی بنده برای هممون از خدا عاقبت به خیری میخوام.

    نا امید نشید و همت کنید.خیلی زود تر از اونی که فکرش رو بکنید اثرات تغییر در شخصیتتون رو می بینید.

    موفق باشید و سربلند.

    فقط خدا

    - - - Updated - - -

    سلام


    خوش امدید به جمع همدردیها

    بزرگترین مشکل شما در طول این سالها نداشتن عزت نفس(علت اصلی تمام سوء استفاده ها یی که از شما شده) و اعتماد به نفس بوده.

    در مورد خونوادتون هم مشخصا اونها هم به نوعی دیگر قربانی تربیت اشتباه والدین خودشون بودن.اما ایا شما نمی تونی خودتون واسه خودتون کاری کنید؟ نمیخواید حداقل سعیتون رو بکنید.

    از من میشنوید از همین امشب مقالات مربوط به این دو مقوله رو بخونید و سعی کنید بهشون عمل کنید.باور کنید بسیار احساس خوبی خواهید داشت.حتی به ازاء کوچکترین پیشرفتی.

    توي اين چند ساله با چندين نفره ديگم آشنا شدم اولش ميگفتن ازدواج بعد منو به بازي ميگرفتنو
    چندین نفر !!! کاری به درست و غلط بودن کار اون افراد ندارم.چون مشکلی از شما حل نمی کنه.اما ایا تا حالا از خودتون پرسیدین چرا ؟

    بله.چون همیشه در دسترس بودید و راحت الوصول(ببخشید بابت این اصطلاح).منم از چنین دختری استقبال نمی کنم.اگه ادم بدی هم باشم تازه سوء استفاده هم می کنم.غرور به اندازه یه دختر جزئی از زینتشه.

    من ديگه به آخره خط رسيدم خيلي دوست دارم خودمو بکشم من دختره ساده اي هستم تا حالا دله هيچکي و نشکوندم تا حالا در حقه کسي بدي نکردم هر چي کشيدم از سادگيم بوده زود باوريم گول خوردنم ......
    با 27 سال سن شما هنوز به ته پاره خط هم نرسیدی.خط که دیگه تهش معلوم نیست.

    متاسفانه اینم یه نقطه ضعف دیگست متاسفانه.کی گفته ما باید همیشه دیگران رو از خودمون راضی نگه داریم.به قول کارشناسای محترم این یعنی رفتار منفعلانه.مقالاتش تو تالار هست.بخونی کمکتون می کنه.

    حالا الانم تبديل به شخصيت آويزون شدم افسرده رواني شدم ي آدم حريص روزي هزار بار فکر خودکشي مياد به ذهنم ولي دلم براي پدر مادرم ميسوزه من ديگه نه راه پس دارم نه راه پيش ....
    بعد از این چی؟ میخواید همین ادم بمونید؟ خانم محترم،شما 27 ساله ای.خیلی فرصت ها در راهند.

    شما عزت نفس و اعتماد به نفستون رو ببرید بالا ، ببینید چطور برخی افراد حتی از یک سلام و احوالپرسی ساده با شما احساس شعف می کنن.

    فقط از خدا مرگ ميخوام !!
    ولی بنده برای هممون از خدا عاقبت به خیری میخوام.

    نا امید نشید و همت کنید.خیلی زود تر از اونی که فکرش رو بکنید اثرات تغییر در شخصیتتون رو می بینید.

    موفق باشید و سربلند.

    فقط خدا

  6. 5 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    *ترنم* (جمعه 19 مهر 92), abi.bikaran (جمعه 19 مهر 92), deljoo_deltang (جمعه 26 مهر 92), Pooh (پنجشنبه 09 آبان 92), میشل (جمعه 19 مهر 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    سلام سنا جانم، چطوری خانومی؟

    به جمع ما خوش اومدی، امیدوارم دوست های خوبی برای هم بشیم.

    عزیزم بهت تبریک میگم، تو به نقطه ی تهوع رسیدی...

    تهوع، شرط لازم تحول هست... و تو در آستانه ی یه تحول و انقلاب زیبا در زندگیت هستی.

    من این حال تو رو بارها تجربه کردم، حالت تهوع! و میخوام براساس تجربم بهت بگم، تاریک ترین لحظه ی شب درست قبل از سپیده دمه. اونقدر تجربش کردم که الان دیگه وقتی متهوع میشم، میدونم فرداست که یه شاهکار خلق کنم!

    پس از این حالی که داری، نترس. سرتو بالا کن و آسمان رو با دقت نگاه کن... با دقت...

    دقیقا در لحظه ای که انسان فکر میکنه چقدر همه چی رو خراب کرده، به خودش میگه، من که چیزی برای از دست دادن ندارم، پس هر راه متفاوتی رو انتخاب کنم، چیزی برای باختن نیست. اونوقته که راه های جدید رو شروع میکنه.

    بهم از تحصیلاتت و علایقت بگو سناجان.

    سنا دوست داره کی باشه؟ کجا باشه؟ به چی برسه؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. 6 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (جمعه 19 مهر 92), deljoo_deltang (جمعه 26 مهر 92), faghat-KHODA (جمعه 19 مهر 92), meinoush (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), Pooh (پنجشنبه 09 آبان 92), yasi_20 (سه شنبه 23 مهر 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 20 دی 92 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    faghat khoda عزیز من میدونم مشکلم تو این سالا اعتماد به نفس و عزت نفسه ولی چه جوری درسش کنم همش میام خودمو درست کنم از طرف خانودام بازم له میشم بازم میام سره خونه اول چندین بار شده تلاش کردم خودمو اصلاح کنم برای عزت نفس و اعتماد به نفسم ولی باز خانوادم .....من یه مشکل دیگم دارم من از بچگی شاید در دوران اتبدایی خود ارضایی داشتم اصلا اون موقع ها نمیدونستم چیه ولی بعد ها که بزرگ شدم فهمیدم اصلا این چیه .......همیشهم خجالت میکشیدم برم پیش رون شناس چون از بچه گی؟؟؟به نظرتون دلیلش چیه؟؟؟ اصلا مگه میشه؟؟؟از غرور حرف زدین خیلی دوس دارم داشته باشم ولی میترسم خیلی میترسم ترکم کنند...برام به کابوس تبدیل شدن.آقای میشل من دوست دارم بهترین باشم من تو فامیل به سرم قسم میخورن با من مشورت میکنن تو سن کم تونستم از لحاظ مالی پیشرفت کنم ولی از این لحاظ میلنگم....... تورو خدا به من کمک کنیم من در حد افسرده هام هر روزم گریه کردنه تورو خدا کمکم کنید من الان یکی و دوست دارم با این کارام خودمو از چشمش انداختم چیکار کنم این بار باز اینجوری نشه چیکار کنم ی رابطه منفعل نداشته باشم.........

  10. 2 کاربر از پست مفید sana184 تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 09 آبان 92), میشل (شنبه 20 مهر 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز

    من میدونم مشکلم تو این سالا اعتماد به نفس و عزت نفسه ولی چه جوری درسش کنم همش میام خودمو درست کنم از طرف خانودام بازم له میشم بازم میام سره خونه اول چندین بار شده تلاش کردم خودمو اصلاح کنم برای عزت نفس و اعتماد به نفسم ولی باز خانوادم .....
    بزارید منم یه خرده از خودم بگم.من خونواده خوبی دارم.مادری دارم که به نظرم بزرگترین موهبت خدا به من بوده و هست.مثل خونواده شما ادمای خوبین اما ... .

    همین مادر خوب و نازنینم تا اول دبیرستان من رو می برد مدرسه و میاورد.هرگز نتونستم هیچ اردویی شرکت کنم.تو برهه ای از زندگیم حتی ابا داشتم از رفتن به یه سوپر مارکت و یه خرید کوچیک.از بازیهای تیمی به کل فراری بودم.چون همش میترسیدم ملامتم کنن.منو دست بندازن.

    اما به واسطه دانشگاه مجبور به رفتن از شهر خودم شدم.خدا میدونه که چی کشیدم تا تونستم تو یه شهر غریب و تقریبا دور افتاده گلیم خودم رو از اب بیرون بکشم.اما هنوزم که هنوزه بعضی کارها رو نمی تونم انجام بدم.که همش از اثرات تربیت کودکی منه.

    همونطور که عرض کردم یه سری مقاله هست تو همین سایت.دانلود کن،پرینت بگیر ... .فقط وقتی که خوندی سعی کن بهشون عمل کنی.چون به نظرت خیلی ساده میان.اما راهکار تو همون مسائل ساده ایه که جدیشون نمی گیرید.

    در مورد رفتارهای منفعلانه هم اطلاعاتتون رو بالا ببرید.این مساله هم در شما مشهوده.

    اما در مورد خونوادتون.زندگی اجتماعی نیاز به دونستن یکسری مهارت ها داره.شما باید برخی مهارتها رو در خودتون تقویت کنید.میخواید یه خرده از خونوادتون بیشتر بگید تا شاید بشه بهتر کمک کرد.


    من یه مشکل دیگم دارم من از بچگی شاید در دوران اتبدایی خود ارضایی داشتم اصلا اون موقع ها نمیدونستم چیه ولی بعد ها که بزرگ شدم فهمیدم اصلا این چیه .......همیشهم خجالت میکشیدم برم پیش رون شناس چون از بچه گی؟؟؟به نظرتون دلیلش چیه؟؟؟ اصلا مگه میشه؟؟؟
    باید قبول کنید که این عمل ناخواسته روی روند زندگیتون تاثیر خودش رو میذاره.حتی میتونه زمینه ساز افسردگی و مسائل دیگه در شما بشه.اما مشکلی نیست که حل شدنی نباشه.ولی باید اراده قوی داشت.در کنارش هم از محرکات دوری کرد.

    از غرور حرف زدین خیلی دوس دارم داشته باشم ولی میترسم خیلی میترسم ترکم کنند...برام به کابوس تبدیل شدن
    البته غرور هم حد داره.مطمئن باشید به اندازش خوبه.بخصوص واسه یه خانم و باز هم بخصوص در روابط بیرون از خانواده.در ضمن شما که یک عمر سعی کردید همه رو از خودتون راضی نگه دارید،فکر نمی کنید عملا شکست خوردید؟ بهتر نیست کمی تغییر روش بدید؟

    آقای میشل من دوست دارم بهترین باشم من تو فامیل به سرم قسم میخورن با من مشورت میکنن تو سن کم تونستم از لحاظ مالی پیشرفت کنم ولی از این لحاظ میلنگم....... تورو خدا به من کمک کنیم من در حد افسرده هام هر روزم گریه کردنه تورو خدا کمکم کنید من الان یکی و دوست دارم با این کارام خودمو از چشمش انداختم چیکار کنم این بار باز اینجوری نشه چیکار کنم ی رابطه منفعل نداشته باشم.........
    وای اقای میشل!!! اقای میشل خانمهخیلی هم خوبه که تو تاپیک شما هست.خدمت ایشون هم عرض ادب می کنم.خواهر خوبم،فکر کنم دیگه گریه زاری بسته.دستت رو بذار رو زانوت و یه یا علی بگو و یه کاری کن.سعی کن ضعف هات رو از بین ببری.مطمئن باش شدنیه و بسیار لذت بخش.بزرگترین کمک رو خودتون باید به خودتون بکنید.چند تا لینک براتون در پایین میذارم.شاید به کارتون اومد.

    موفق باشید.

    فقط خدا

    اهمیت نه گفتن

    اعتماد به نفس ندارم، چگونه آن را تقویت کنم؟!

    مشاوره تخصصی بهار زندگی با آقای sci (مسئله : ذهن سطحی و منتقد درونی )

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز

    من میدونم مشکلم تو این سالا اعتماد به نفس و عزت نفسه ولی چه جوری درسش کنم همش میام خودمو درست کنم از طرف خانودام بازم له میشم بازم میام سره خونه اول چندین بار شده تلاش کردم خودمو اصلاح کنم برای عزت نفس و اعتماد به نفسم ولی باز خانوادم .....
    بزارید منم یه خرده از خودم بگم.من خونواده خوبی دارم.مادری دارم که به نظرم بزرگترین موهبت خدا به من بوده و هست.مثل خونواده شما ادمای خوبین اما ... .

    همین مادر خوب و نازنینم تا اول دبیرستان من رو می برد مدرسه و میاورد.هرگز نتونستم هیچ اردویی شرکت کنم.تو برهه ای از زندگیم حتی ابا داشتم از رفتن به یه سوپر مارکت و یه خرید کوچیک.از بازیهای تیمی به کل فراری بودم.چون همش میترسیدم ملامتم کنن.منو دست بندازن.

    اما به واسطه دانشگاه مجبور به رفتن از شهر خودم شدم.خدا میدونه که چی کشیدم تا تونستم تو یه شهر غریب و تقریبا دور افتاده گلیم خودم رو از اب بیرون بکشم.اما هنوزم که هنوزه بعضی کارها رو نمی تونم انجام بدم.که همش از اثرات تربیت کودکی منه.

    همونطور که عرض کردم یه سری مقاله هست تو همین سایت.دانلود کن،پرینت بگیر ... .فقط وقتی که خوندی سعی کن بهشون عمل کنی.چون به نظرت خیلی ساده میان.اما راهکار تو همون مسائل ساده ایه که جدیشون نمی گیرید.

    در مورد رفتارهای منفعلانه هم اطلاعاتتون رو بالا ببرید.این مساله هم در شما مشهوده.

    اما در مورد خونوادتون.زندگی اجتماعی نیاز به دونستن یکسری مهارت ها داره.شما باید برخی مهارتها رو در خودتون تقویت کنید.میخواید یه خرده از خونوادتون بیشتر بگید تا شاید بشه بهتر کمک کرد.


    من یه مشکل دیگم دارم من از بچگی شاید در دوران اتبدایی خود ارضایی داشتم اصلا اون موقع ها نمیدونستم چیه ولی بعد ها که بزرگ شدم فهمیدم اصلا این چیه .......همیشهم خجالت میکشیدم برم پیش رون شناس چون از بچه گی؟؟؟به نظرتون دلیلش چیه؟؟؟ اصلا مگه میشه؟؟؟
    باید قبول کنید که این عمل ناخواسته روی روند زندگیتون تاثیر خودش رو میذاره.حتی میتونه زمینه ساز افسردگی و مسائل دیگه در شما بشه.اما مشکلی نیست که حل شدنی نباشه.ولی باید اراده قوی داشت.در کنارش هم از محرکات دوری کرد.

    از غرور حرف زدین خیلی دوس دارم داشته باشم ولی میترسم خیلی میترسم ترکم کنند...برام به کابوس تبدیل شدن
    البته غرور هم حد داره.مطمئن باشید به اندازش خوبه.بخصوص واسه یه خانم و باز هم بخصوص در روابط بیرون از خانواده.در ضمن شما که یک عمر سعی کردید همه رو از خودتون راضی نگه دارید،فکر نمی کنید عملا شکست خوردید؟ بهتر نیست کمی تغییر روش بدید؟

    آقای میشل من دوست دارم بهترین باشم من تو فامیل به سرم قسم میخورن با من مشورت میکنن تو سن کم تونستم از لحاظ مالی پیشرفت کنم ولی از این لحاظ میلنگم....... تورو خدا به من کمک کنیم من در حد افسرده هام هر روزم گریه کردنه تورو خدا کمکم کنید من الان یکی و دوست دارم با این کارام خودمو از چشمش انداختم چیکار کنم این بار باز اینجوری نشه چیکار کنم ی رابطه منفعل نداشته باشم.........
    وای اقای میشل!!! اقای میشل خانمهخیلی هم خوبه که تو تاپیک شما هست.خدمت ایشون هم عرض ادب می کنم.خواهر خوبم،فکر کنم دیگه گریه زاری بسته.دستت رو بذار رو زانوت و یه یا علی بگو و یه کاری کن.سعی کن ضعف هات رو از بین ببری.مطمئن باش شدنیه و بسیار لذت بخش.بزرگترین کمک رو خودتون باید به خودتون بکنید.چند تا لینک براتون در پایین میذارم.شاید به کارتون اومد.

    موفق باشید.

    فقط خدا

    اهمیت نه گفتن

    اعتماد به نفس ندارم، چگونه آن را تقویت کنم؟!

    مشاوره تخصصی بهار زندگی با آقای sci (مسئله : ذهن سطحی و منتقد درونی )


  12. 2 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 26 مهر 92), میشل (شنبه 20 مهر 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sana184 نمایش پست ها
    faghat khoda عزیز من میدونم مشکلم تو این سالا اعتماد به نفس و عزت نفسه ولی چه جوری درسش کنم همش میام خودمو درست کنم از طرف خانودام بازم له میشم بازم میام سره خونه اول چندین بار شده تلاش کردم خودمو اصلاح کنم برای عزت نفس و اعتماد به نفسم ولی باز خانوادم .....من یه مشکل دیگم دارم من از بچگی شاید در دوران اتبدایی خود ارضایی داشتم اصلا اون موقع ها نمیدونستم چیه ولی بعد ها که بزرگ شدم فهمیدم اصلا این چیه .......همیشهم خجالت میکشیدم برم پیش رون شناس چون از بچه گی؟؟؟به نظرتون دلیلش چیه؟؟؟ اصلا مگه میشه؟؟؟از غرور حرف زدین خیلی دوس دارم داشته باشم ولی میترسم خیلی میترسم ترکم کنند...برام به کابوس تبدیل شدن.آقای میشل من دوست دارم بهترین باشم من تو فامیل به سرم قسم میخورن با من مشورت میکنن تو سن کم تونستم از لحاظ مالی پیشرفت کنم ولی از این لحاظ میلنگم....... تورو خدا به من کمک کنیم من در حد افسرده هام هر روزم گریه کردنه تورو خدا کمکم کنید من الان یکی و دوست دارم با این کارام خودمو از چشمش انداختم چیکار کنم این بار باز اینجوری نشه چیکار کنم ی رابطه منفعل نداشته باشم.........
    سلام سنای عزیزم.

    امیدوارم امروز حالت بهتر باشه.

    1. خونوادت چطور روی عزت نفست اثر منفی میذارن؟ چند تا مثال بزن که بتونیم بازشون کنیم و ببینیم چطور میتونی احترام خونوادت رو جلب کنی.

    2. گفتی که تو فامیل شخصیت موجهی داری و ازت مشاوره میگیرن. کدوم ویژگیهات باعث این نگرششون شده؟

    و بیشتر در مورد چه مسائلی ازت مشورت میگیره. و روی نظرت حساب میکنن؟

    3. من حس میکنم چیزیکه الان به همت ریخته، گیریه که تو رابطه اخیرت پیش اومده. دعوایی، دلخوری ای، چیزی. حسم درسته؟ اگه آره، اتفاقی که افتاده رو برامون تعریف کن.

    4. از رابطه ای که توش هستی برامون بگو. بذار با هم بررسی کنیم ببینیم چیکار میشه کرد که روند خوبی داشته باشه.

    5. چه زمان هایی هست که عزت نفست بالاتر میره؟ یعنی چه وقتایی به خودت افتخار میکنی؟ در ازای چه نوع کارها و موفقیت هایی؟

    ================

    گذشته از همه اینها، یه نکته مهم رو بهت بگم. اینکه قرار نیست کسی دستت رو بگیره و از این وضعیت بکشه بیرون. این تویی که باید پاشی و بیای بیرون. هیچکس غیر از تو قادر نیست این شرایط رو تغییر بده. پس یه لطفی بکن، انرژی ها و انگیزت رو جمع کن و انجامش بده.

    (لطفا سوال هام رو مفصل و مرتب جواب بده عزیزم، هرچه شناختمون از خودت و شرایطت بیشتر بشه، راه های بهتری به ذهنمون میرسه.)

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  14. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (شنبه 20 مهر 92)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 20 دی 92 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کد PHP:
    خونوادت چطور روی عزت نفست اثر منفی میذارن؟ چند تا مثال بزن که بتونیم بازشون کنیم و ببینیم چطور میتونی احترام خونوادت رو جلب کنیمن همش سعي ميکنم رو خودم کار کنم ي مدت انرژي مثبت به خودم ميدم چون ي کمم حساسم يعني حرف ديگران خيلي روم تاثير ميزاره مامانم شروع ميکنه به گير دادنم چرا لباست اينجوريه؟ چرا چشمات اينجوريه ؟؟ همش انرژي منفي ميده همش طرف منفي قضيه ها رو ميبينه... بعد منم بازم به هم ميريزم....

    2. گفتی که تو فامیل شخصیت موجهی داری و ازت مشاوره میگیرنکدوم ویژگیهات باعث این نگرششون شده؟ من تو کارم موفق بودم با اين که حقوق زياد بالا نبود راهايي پيدا کردم تونستم ماشين بخرم و....همه نوه هاي فاميل از من ميگن ميييگن زرنگمو تو بعضي کاراشون که مربوط به کاره منه باهام مشورت ميکنن

     و بیشتر در مورد چه مسائلی ازت مشورت میگیره
    و روی نظرت حساب میکنن؟

    3. من حس میکنم چیزیکه الان به همت ریخته، گیریه که تو رابطه اخیرت پیش اومده
    دعوایی، دلخوری ای، چیزیحسم درسته؟ اگه آره، اتفاقی که افتاده رو برامون تعریف کنرابطم تموم شد به دلايلي شديدا بهش وابسته شده بودم دوسش داشتم البته 11 سال تفاوت سني داشتيم  تا حالا ازدواج نکرده يعني از تعهد ميترسه با دختراي زيادي رابطه داشت ميگفت دوسته معموليه ولي باهاشون بيرون ميرفت اسمس ميداد و بهم ميگفت تو گيري شکاکي و هزار تا اسم ديگه .....بازم تو اينم شکست خوردم.....خيلي تلاش کردم برشگردونم ولي اصلا منو نميخواد طوري وانمود ميکنه مشکل منم....من بد بختم من بيچارم تحويلم نميگيره عذاب ميکشم آدم حسابم نميکنه عذاب ميکشم اصلا انگار من براش مهم نيستم عذاب ميکشم دوست دارم برگرده؟؟؟چطوري؟؟؟؟ تورو خدا کمکم کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    4. از رابطه ای که توش هستی برامون بگو
    بذار با هم بررسی کنیم ببینیم چیکار میشه کرد که روند خوبی داشته باشهازتون خواهش ميکنم کمکم کنيد.... خودشم ميگه ما فقط همين ي مشکلو داريم از ي طرف ميگه ولي نميتونم ازدواج کنم چون ي پدر پير داره بايد مراقبش باشه .....ولي من وقتي کنارشم خوشحال ترين آدمم

    5. چه زمان هایی هست که عزت نفست بالاتر میره؟ یعنی چه وقتایی به خودت افتخار میکنی؟ در ازای چه نوع کارها و موفقیت هایی؟وقتي کسي دوسم داره وقتي بهم علاقه مند ميشه وقتي مرکزه توجهش ميشم همه اينا 
    در مورد خود ارضايمم بايد بگم هميشه برام سوال بوده چطور ي بچه 11 ساله؟؟؟ از کجا ميدونه من حتي تا دبيرستان نميدونستم چيه؟؟؟تورو خدا به من کمک کنيد من حتي دکتر قرص افسردگي بهم داده ولي تاثيري نداره حالت تهوع هم ميگيرم حالم بده خيلي.............

    - - - Updated - - -

    کد PHP:
    خونوادت چطور روی عزت نفست اثر منفی میذارن؟ چند تا مثال بزن که بتونیم بازشون کنیم و ببینیم چطور میتونی احترام خونوادت رو جلب کنیمن همش سعي ميکنم رو خودم کار کنم ي مدت انرژي مثبت به خودم ميدم چون ي کمم حساسم يعني حرف ديگران خيلي روم تاثير ميزاره مامانم شروع ميکنه به گير دادنم چرا لباست اينجوريه؟ چرا چشمات اينجوريه ؟؟ همش انرژي منفي ميده همش طرف منفي قضيه ها رو ميبينه... بعد منم بازم به هم ميريزم....

    2. گفتی که تو فامیل شخصیت موجهی داری و ازت مشاوره میگیرنکدوم ویژگیهات باعث این نگرششون شده؟ من تو کارم موفق بودم با اين که حقوق زياد بالا نبود راهايي پيدا کردم تونستم ماشين بخرم و....همه نوه هاي فاميل از من ميگن ميييگن زرنگمو تو بعضي کاراشون که مربوط به کاره منه باهام مشورت ميکنن

     و بیشتر در مورد چه مسائلی ازت مشورت میگیره
    و روی نظرت حساب میکنن؟

    3. من حس میکنم چیزیکه الان به همت ریخته، گیریه که تو رابطه اخیرت پیش اومده
    دعوایی، دلخوری ای، چیزیحسم درسته؟ اگه آره، اتفاقی که افتاده رو برامون تعریف کنرابطم تموم شد به دلايلي شديدا بهش وابسته شده بودم دوسش داشتم البته 11 سال تفاوت سني داشتيم  تا حالا ازدواج نکرده يعني از تعهد ميترسه با دختراي زيادي رابطه داشت ميگفت دوسته معموليه ولي باهاشون بيرون ميرفت اسمس ميداد و بهم ميگفت تو گيري شکاکي و هزار تا اسم ديگه .....بازم تو اينم شکست خوردم.....خيلي تلاش کردم برشگردونم ولي اصلا منو نميخواد طوري وانمود ميکنه مشکل منم....من بد بختم من بيچارم تحويلم نميگيره عذاب ميکشم آدم حسابم نميکنه عذاب ميکشم اصلا انگار من براش مهم نيستم عذاب ميکشم دوست دارم برگرده؟؟؟چطوري؟؟؟؟ تورو خدا کمکم کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    4. از رابطه ای که توش هستی برامون بگو
    بذار با هم بررسی کنیم ببینیم چیکار میشه کرد که روند خوبی داشته باشهازتون خواهش ميکنم کمکم کنيد.... خودشم ميگه ما فقط همين ي مشکلو داريم از ي طرف ميگه ولي نميتونم ازدواج کنم چون ي پدر پير داره بايد مراقبش باشه .....ولي من وقتي کنارشم خوشحال ترين آدمم

    5. چه زمان هایی هست که عزت نفست بالاتر میره؟ یعنی چه وقتایی به خودت افتخار میکنی؟ در ازای چه نوع کارها و موفقیت هایی؟وقتي کسي دوسم داره وقتي بهم علاقه مند ميشه وقتي مرکزه توجهش ميشم همه اينا 
    در مورد خود ارضايمم بايد بگم هميشه برام سوال بوده چطور ي بچه 11 ساله؟؟؟ از کجا ميدونه من حتي تا دبيرستان نميدونستم چيه؟؟؟تورو خدا به من کمک کنيد من حتي دکتر قرص افسردگي بهم داده ولي تاثيري نداره حالت تهوع هم ميگيرم حالم بده خيلي.............

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    سناجان این کد php چیه گذاشتی؟ خونده نمیشه.

    عزیزم شمرده شمرده و درست صحبت کن. اینجوری چطور انتظار داری ما چیزی رو بفهمیم که بخوایم بهت جوابی بدیم.

    درضمن انتظار قرص و دارو از ما نداشته باش. ما این امکان رو نداریم که تو زندگیت معجزه ای خلق کنیم. فقط اگه خودت مصر باشی که مسیر درست رو بری، ما میتونیم یه هینت هایی بهت بدیم. که باز هم استفاده کردن ازشون، به تلاش خودت بستگی داره.

    اون تاپیک هایی که فقط خدا برات گذاشته بود رو با دقت مطالعه کردی؟ چه نتیجه ای گرفتی؟ چقدر برات اثربخش بودن؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  17. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (دوشنبه 22 مهر 92)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 20 دی 92 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ميشل عزيز من تازه واردم خوب با کارايي هاي سايت زياد آشنا نيستم اگه اشتباهي هست ببخشيد. در مورد سوالاتون بايد بگم همش سعي ميکنم رو خودم کار کنم ي مدت انرژي مثبت به خودم ميدم چون ي کمم حساسم يعني حرف ديگران خيلي روم تاثير ميزاره مامانم شروع ميکنه به گير دادنم چرا
    لباست اينجوريه؟ چرا چشمات اينجوريه ؟؟ همش انرژي منفي ميده همش طرف منفي قضيه ها رو ميبينه
    ... بعد منم بازم به هم ميريزم
    من تو کارم موفق بودم با اين که حقوق زياد بالا نبود راهايي پيدا کردم تونستم ماشين بخرم و....همه نوه هاي فاميل از من ميگن ميييگن زرنگمو تو بعضي کاراشون که
    مربوط به کاره منه باهام مشورت ميکنن

    در موردرابطم بله رابطم تموم شد به دلايلي شديدا بهش وابسته شده بودم دوسش داشتم البته 11 سال تفاوت سني داشتيم تا حالا ازدواج نکرده
    يعني از تعهد ميترسه با دختراي زيادي رابطه داشت ميگفت دوسته معموليه ولي باهاشون بيرون ميرفت اسمس ميداد و بهم ميگفت تو گيري شکاکي و هزار تا اسم ديگه
    .....
    بازم تو اينم شکست خوردم
    .....
    خيلي تلاش کردم برشگردونم ولي اصلا منو نميخواد طوري وانمود ميکنه مشکل منم
    ....من بد بختم من بيچارم تحويلم نميگيره عذاب ميکشم آدم همش ميخواد فاصله حفظ بشه من نرم طرفش عذاب ميکشم
    اصلا انگار من براش مهم نيستم عذاب ميکشم دوست دارم برگرده؟؟؟چطوري؟؟؟؟ تورو خدا کمکم کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خودشم ميگه ما فقط همين ي مشکلو داريم از ي طرف ميگه ولي نميتونم ازدواج کنم چون ي پدر پير داره بايد مراقبش باشه
    .....ولي من وقتي کنارشم خوشحال ترين آدمم

    من وقتي کسي دوسم داره وقتي بهم علاقه مند ميشه وقتي مرکزه توجهش ميشم باعث ميشه اعتمادم بره بالا همه اينا
    در مورده خود ارضايمم بايد بگم هميشه برام سوال بوده چطور ي بچه 11 ساله؟؟؟ از کجا ميدونه من حتي تا دبيرستان نميدونستم چيه؟؟؟تورو خدا به من کمک کنيد من حتي دکتر قرص افسردگي بهم داده ولي تاثيري نداره حالت تهوع هم ميگيرم حالم بده خيلي.............من نميگن بهم قرص تجويز کنيد ولي منظورم اينه شرايطم حاده....خوده اون آقا وقتي باهم بوديم بيشتره کاراشو گزاشته بود کنار ولي باز رابطمون تموم شده شروع کرده به چت کردنو اينا تا تنهاييشو پر کنه ولي ميخوام برگرده به رابطه چجوري تو رو خدا کمکم کنيد........

  19. کاربر روبرو از پست مفید sana184 تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (دوشنبه 22 مهر 92)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.